1463232775637_hand.jpg

تیمی از پژوهشگران افغان دانشگاه قم با شبیه‌سازی دست راست انسان بازوی رباتیکی را برای انجام اعمال جراحی و کاربرد برای دست مصنوعی طراحی کردند که از طریق پردازش تصاویر ماموریت‌های لازم را انجام می‌دهد، ضمن آن که در صورت مواجهه با اجسام داغ انگشتان خود را جمع می‌کند.

 

سکینه ناظری از محققان این طرح  با بیان این که در این پروژه تحقیقاتی بازوی رباتیکی برای شبیه سازی حرکات دست انسان طراحی و ساخته شد، گفت: این ربات مشابه دست راست انسان با هدف انجام اعمال جراحی از راه دور و تقلید حرکات دست انسان طراحی و ساخته شده است.

 

وی ادامه داد: از این ربات می‌توان برای انجام ماموریت‎های خاص در محیط‌های صنعتی پرخطر، جا به جا کردن اجسام، استفاده به عنوان دست مصنوعی در افراد معلول و ربات انسان نما بهره برداری کرد.

 

ناظری با تاکید بر این که در این پروژه بیشتر بر روی جنبه‌های مهندسی پزشکی این ربات مطالعه شد، خاطر نشان کرد: سالانه اعمال جراحی بسیاری انجام می‌شود که به دلیل نبود پزشک متخصص یا بیمار فوت می‌کند و یا توسط پزشکان غیر متخصص مورد جراحی قرار می‌گیرد.

 

وی با تاکید بر این که در این راستا بازوی رباتیکی را طراحی کردیم که قادر است با پردازش تصویر، حرکات دست یک پزشک را تقلید کند، ادامه داد: این ربات با قرار گرفتن در اتاق عمل جراحی می‌تواند فرامینی که از طریق پزشکان از راه دور صادر می‌شود، دریافت کند و از طریق پردازش تصاویر ماموریت‌های مورد انتظار را انجام دهد.

 

محقق این طرح، با اشاره به کاربردهای این ربات برای بلند کردن اجسام برای افراد معلول، اظهار کرد: بسیاری از افراد از طرق مختلف چون جنگ و یا تصادفات جاده‌ای دست خود را از دست می‌دهند و این ربات می‌تواند جایگزین دست انسان شود.

 

وی با تاکید بر این که کاربرد این ربات نیاز به توسعه فنی دارد، توضیح داد: حرکت این ربات برای افراد معلول باید از طریق سیگنال‌های مغزی صورت گیرد که در این پروژه از پردازش تصاویر بهره بردیم.

 

این دانشجوی رشته مهندسی برق دانشگاه قم با تاکید بر این که این ربات به عنوان دست ربات انسان نما قابل کاربرد است، یادآور شد: ربات انسان نما از طریق چشم کنترل می‌شود، از این رو دو دوربین در چشم آن قرار می‌گیرد و از این طریق ابعاد اجسام تشخیص داده می‌شود و بر اساس فرامینی که از سوی ربات ارسال می‌شود، این ربات ابعاد جسم را تشخیص می‌دهد و بر اساس آن انگشتان را باز می‌کند.

 

ناظری درجه آزادی این بازوی رباتیکی را 5 درجه آزادی ذکر کرد و یادآور شد: هدف نهایی این طرح تحقیقاتی رسیدن به درجه آزادی 11 درجه است که در این صورت بخش‌های آرنج و کتف حرکت خواهند داشت.

 

به گفته این محقق، رسیدن این دست رباتی به درجه آزادی 11 موجب شبیه سازی کامل بازوی رباتیکی خواهد شد.

 

وی با تاکید بر این که در حال حاضر شبیه سازی این بازوی رباتیکی بیشتر بر روی انگشتان آن است، تصریح کرد: برای برداشته شدن بار از زمین توسط این بازوی رباتیکی لازم است حرکات آرنج و کتف آن تکمیل شود.

 

ناظری در عین حال با اشاره به قابلیت‌های این ربات، خاطر نشان کرد: این ربات مجهز به سنسورهای دما است؛ از این رو زمانی که داغی جسمی را احساس کند، انگشتان آن بسته خواهد شد.

 

به گفته وی، این پروژه تحقیقاتی با همکاری فاطمه قنبری، نجمه محمدی و راحله صداقت از دانشجویان افغان دانشگاه قم اجرایی شده است.



تاريخ : یک شنبه 26 ارديبهشت 1395برچسب:, | | نویسنده : مقدم |
1463232775637_hand.jpg

تیمی از پژوهشگران افغان دانشگاه قم با شبیه‌سازی دست راست انسان بازوی رباتیکی را برای انجام اعمال جراحی و کاربرد برای دست مصنوعی طراحی کردند که از طریق پردازش تصاویر ماموریت‌های لازم را انجام می‌دهد، ضمن آن که در صورت مواجهه با اجسام داغ انگشتان خود را جمع می‌کند.

 

سکینه ناظری از محققان این طرح  با بیان این که در این پروژه تحقیقاتی بازوی رباتیکی برای شبیه سازی حرکات دست انسان طراحی و ساخته شد، گفت: این ربات مشابه دست راست انسان با هدف انجام اعمال جراحی از راه دور و تقلید حرکات دست انسان طراحی و ساخته شده است.

 

وی ادامه داد: از این ربات می‌توان برای انجام ماموریت‎های خاص در محیط‌های صنعتی پرخطر، جا به جا کردن اجسام، استفاده به عنوان دست مصنوعی در افراد معلول و ربات انسان نما بهره برداری کرد.

 

ناظری با تاکید بر این که در این پروژه بیشتر بر روی جنبه‌های مهندسی پزشکی این ربات مطالعه شد، خاطر نشان کرد: سالانه اعمال جراحی بسیاری انجام می‌شود که به دلیل نبود پزشک متخصص یا بیمار فوت می‌کند و یا توسط پزشکان غیر متخصص مورد جراحی قرار می‌گیرد.

 

وی با تاکید بر این که در این راستا بازوی رباتیکی را طراحی کردیم که قادر است با پردازش تصویر، حرکات دست یک پزشک را تقلید کند، ادامه داد: این ربات با قرار گرفتن در اتاق عمل جراحی می‌تواند فرامینی که از طریق پزشکان از راه دور صادر می‌شود، دریافت کند و از طریق پردازش تصاویر ماموریت‌های مورد انتظار را انجام دهد.

 

محقق این طرح، با اشاره به کاربردهای این ربات برای بلند کردن اجسام برای افراد معلول، اظهار کرد: بسیاری از افراد از طرق مختلف چون جنگ و یا تصادفات جاده‌ای دست خود را از دست می‌دهند و این ربات می‌تواند جایگزین دست انسان شود.

 

وی با تاکید بر این که کاربرد این ربات نیاز به توسعه فنی دارد، توضیح داد: حرکت این ربات برای افراد معلول باید از طریق سیگنال‌های مغزی صورت گیرد که در این پروژه از پردازش تصاویر بهره بردیم.

 

این دانشجوی رشته مهندسی برق دانشگاه قم با تاکید بر این که این ربات به عنوان دست ربات انسان نما قابل کاربرد است، یادآور شد: ربات انسان نما از طریق چشم کنترل می‌شود، از این رو دو دوربین در چشم آن قرار می‌گیرد و از این طریق ابعاد اجسام تشخیص داده می‌شود و بر اساس فرامینی که از سوی ربات ارسال می‌شود، این ربات ابعاد جسم را تشخیص می‌دهد و بر اساس آن انگشتان را باز می‌کند.

 

ناظری درجه آزادی این بازوی رباتیکی را 5 درجه آزادی ذکر کرد و یادآور شد: هدف نهایی این طرح تحقیقاتی رسیدن به درجه آزادی 11 درجه است که در این صورت بخش‌های آرنج و کتف حرکت خواهند داشت.

 

به گفته این محقق، رسیدن این دست رباتی به درجه آزادی 11 موجب شبیه سازی کامل بازوی رباتیکی خواهد شد.

 

وی با تاکید بر این که در حال حاضر شبیه سازی این بازوی رباتیکی بیشتر بر روی انگشتان آن است، تصریح کرد: برای برداشته شدن بار از زمین توسط این بازوی رباتیکی لازم است حرکات آرنج و کتف آن تکمیل شود.

 

ناظری در عین حال با اشاره به قابلیت‌های این ربات، خاطر نشان کرد: این ربات مجهز به سنسورهای دما است؛ از این رو زمانی که داغی جسمی را احساس کند، انگشتان آن بسته خواهد شد.

 

به گفته وی، این پروژه تحقیقاتی با همکاری فاطمه قنبری، نجمه محمدی و راحله صداقت از دانشجویان افغان دانشگاه قم اجرایی شده است.



تاريخ : یک شنبه 26 ارديبهشت 1395برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

؛  بر اساس تئوری های جنگ کلاسیک نیروی دریایی ارتش ایاالات متحده قدرتمند ترین زیرساخت های تجهیزاتی را در اختیار داشته و در سراسر جهان پایگاه های نظامی متعددی دارد. اما طبیعتا این همه ماجرا نیست.


***آمریکا مدت هاست تلاش می کند تا بر شاهراه های آبی جهان مسلط شود

آمریکا مدت هاست تلاش می کند تا بر شاهراه های آبی جهان مسلط شود و در این مسیر از شناورهای غول پیکر خود اعم از ناوهای جنگی، ناوشکن، ناوهواپیمابر و .... بهره می برد. 

پس لرزه‌های اقتدار

پس لرزه‌های اقتدار


ارتش ایالات متحده  با داشتن امکانات گسترده و انبوه در اغلب مناطق مهم جهان همچون  "اقیانوس هند"، "خلیج عدن"، "تنگه مالاکا"، "تنگه جبل‌الطارق"، "دریای سیاه"، "دریای سرخ" و غیره حضور دارد و نقش‌آفرینی می‌کند.

البته ایالات متحده نگاه ویژه ای به منطقه خلیج فارس دارد و در این راستا پایگاه های نظامی متعددی در منطقه مذکور احداث کرده که مهمترین آن ها پایگاه "شیخ عیسی" در جزیره بحرین  است. 

نیروی دریایی ارتش آمریکا در خلیج فارس با یک قدرت بزرگ مواجه بوده و آن نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که توانسته امنیت پایدار را در این شاهراه مهم دریایی و تجاری تامین کند.  آمریکایی ها همواره تلاش کردند که بر "خلیج فارس" مسلط شوند که "ندسا" به عنوان یک عامل بازدارنده قدرتمند در مقابل هرگونه تسلط امپریالیسم بر این شاهراه مهم دریایی جهان ایستادگی کرده است. 

البته چند ماه پیش بود که تفنگداران دریایی آمریکایی چند مایل در آب های سرزمینی جمهوری اسلامی ایران نفوذ کردند و نتیجه آن دستگیری ملوانان متجاوز بود که درس عبرتی فراموش نشدنی را به مقامات "کاخ سفید" داد. 


** پس لرزه های دستگیری "ملوانان آمریکایی"  در خلیج فارس چه بود؟ 

البته پس لرزه های دستگیری "ملوانان آمریکایی"  که نشان از قدرت ندسا دارد ؛ در مدت کوتاهی باعث برکناری فرمانده آن ها شد و نیروی دریایی ارتش این کشور با عنوان بی اعتمادی "اریک راش"  را برکنار کرد. 


پس لرزه‌های اقتدار


خبرگزاری رویترز گزارش داد: نیروی دریایی آمریکا اعلام کرده،  فرمانده 10 تفنگدار آمریکایی که ژانویه گذشته وارد آبهای ایران در خلیج فارس شده و برای مدت کوتاهی بازداشت بودند، از سمتش برکنار شد.

در بیانیه نیروی دریایی آمریکا در این باره آمده است، نیروی دریایی آمریکا اعتماد خود را به فرمانده «اریک راش» که افسر اجرایی یگان ساحلی بود از دست داده است. 10 تفنگدار دریایی بازداشت شده نیز جزء این یگان بودند.

بنابر این بیانیه، در پی اجرای تحقیقات اولیه درباره این حادثه که نزدیک "جزیره فارسی" ایران رخ داد؛ «راش» نخستین فردی بود که در گزارش های عمومی به صورت مشخص به عنوان مقصر حادثه معرفی شد.

یک مقام ارشد آمریکایی که خواست نامش فاش نشود در این باره گفت: فرمانده نیروهای دریایی در غرب آسیا نیز برای دیگر تفنگداران دریایی که در این حادثه مقصر بودند؛ اقدام غیرقضایی در نظر گرفته است. وی از اعلام جزئیات بیشتر درباره این موضوع خودداری کرد. 

نیروی دریایی آمریکا هنوز نتایج تحقیقات خود را درباره این حادثه منتشر نکرده است؛ اما ارتش آمریکا اعلام کرده بود، تفنگداران دریایی این کشور پس از آن رهگیری شدند که موتور دیزل یکی از قایق های آنها با مشکل فنی روبرو شد. 

"بی بی سی فارسی" درباره برکناری "راش"  نوشت: نیروی دریایی آمریکا فرمانده ده ملوان آمریکایی که در ماه ژانویه وارد آب های ایران در خلیج فارس شدند و برای ساعاتی تحت بازداشت بودند را اخراج کرده است. این نیرو در بیانیه ای گفت که اعتمادش به فرمانده  "اریک راش"  را از دست داده است. 

پس لرزه‌های اقتدار

پس لرزه‌های اقتدار



**چرا "راش"  برکنار شد؟ 

یک مقام نیروی دریایی آمریکا که نخواست نامش فاش شود به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت که  "راش"  در ارائه فرماندهی موثر ناکام ماند که به فقدان نظارت، غفلت و ناکامی در حفظ معیارها در این یگان انجامید.

بی بی سی فارسی با اشاره به موضوع دستگیری  ملوانان آمریکایی (در جزیره فارسی) عنوان داشت: نیروی دریایی گفته  که "اریک راش"  را از فرماندهی این یگان عزل کرده و او در پست دیگری به کار خود ادامه خواهد داد. 

عاقبت تجاوز در خلیج فارس برای مقامات نظامی  آمریکایی بسیار پرهزینه و سخت تمام شده و آن ها به سرعت تغییراتی را در یگان های مستقر در این شاهراه مهم بین المللی به وجود آوردند و این نتیجه ای پشیمان کننده برای یک تجاوز را رقم زد. 

اتفاقات شمال خلیج فارس نشان داد که نیروهای مسلح (و به خصوص سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در آب های جنوب فعالیت دارد) آماده و بیدار هستند و امکان غافلگیری آن ها صفر است. 

سپاه پاسداران نشان داد که دکترین حفاظت میلی متری را از آب های سرزمینی جمهوری اسلامی ایران بر عهده دارد و این موضوع در گذشته ثابت شده و بعید است آمریکا اشتباهات اینچنینی را در نزدیک مرزهای آبی ایران تکرار کند که اگر این اتفاق بیفتد ندسا طبق نظر "دریادار فدوی" آماده پاسخگویی به این تهدیدات خواهد بود. 



تاريخ : شنبه 25 ارديبهشت 1395برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

شاید آشپزخانه‌های ما بتوانند خیلی پایدارتر و طولانی‌تر از مدت فعلی میوه‌ها را نگه دارند.

گزارش‌ها حاکی است تعدادی از پژوهشگران توانسته‌اند نوع جدیدی از روش‌های بسته‌بندی مواد غذایی خوردنی را توسعه‌ دهند. با این روش شما می‌توانید میوه‌های تازه را برای بیش از یک هفته و بدون استفاده از یخچال یا پلاستیک نگه دارید.

واقعیت این است که خبر اخیر فوق‌العاده امیدوارکننده است. چون بر پایه‌ی گزارش‌های رسیده گفته می‌شود که ما همواره در حال ریختن زباله‌های پلاستیکی بسیار زیادی به داخل اقیانوس‌ها و آب‌های آزاد هستیم و این مقدار روزبه‌روز بیشتر هم می‌شود. برآورد شده که تا سال ۲۰۵۰، میزان پلاستیک اقیانوس‌ها بیشتر از ماهی‌ها خواهد بود.

 متاسفانه، یکی از چیزهایی که ما به خاطر آن به طور وسیعی روی استفاده از پلاستیک تکیه داریم، در زمینه‌ی نگه‌داری طولانی‌تر و بهتر میوه‌ها و سبزیجات در فاصله‌ی زمانی بین مزارع و قفسه‌ یخچال‌هایمان است. طبیعتا حصول هر پیشرفتی در این زمینه یک دستاورد مهم به شما می‌رود. شاید دانستن این نکته هم بد نباشد که امروزه تقریبا نیمی از میوه‌ها و سبزیجات در جهان پیش از اینکه مردم بتوانند آنها را مصرف کنند، فاسد شده و دور ریخته می‌شوند.

 اکنون این احتمال وجود دارد که محققان توانسته‌ باشند یک روش جایگزین پایدار پیشنهاد کنند؛ روشی که مبتنی بر اسپریی از فیبروئین (fibroin) است. فیبروئین نوعی پروتئین نامحلول در آب است که باعث می‌شود ابریشم به ماده‌ای سخت و مقاوم تبدیل شود.

 پژوهشگران برای استفاده از خواص محافظتی این ماده در گستره‌ی تولید، تعدادی توت‌فرنگی و موز را درون یک محلول از فیبروئین غوطه‌ور کردند و پس از آن، میوه را برای مدت‌های زمانی متفاوت، در معرض بخار آب تحت خلا قرار دادند. این کار به آنها اجازه می‌داد تا درصدهای مختلفی از پوشش را برای میوه‌ها تولید کنند. آنها این صفحات را با عنوان صفحات بتا نامگذاری کرده‌اند.

 هر چه تعداد بیشتری از صفحات بتا وجود داشته باشد، به همان اندازه نیز پوشش ابریشمی ضخیم‌تر خواهد بود. اما موضوعی که وجود دارد این است که حتی در بالاترین غلظت صفحات هم، ضخامت پوشش ابریشمی تنها به مقدار ۳۵ میکرون خواهد بود که طبیعتا دیدن آنها با چشم غیر مسلح ناممکن است. در آینده، این پوشش می‌تواند قبل از  خروج میوه‌ها و سبزیجات از مزرعه روی محصولات اسپری شود.

 میوه‌‌ی پوشش داده شده سپس در دمای ۲۲ درجه سانتی‌گراد و در کنار محصولات بدون پوشش به مدت هفت روز ذخیره‌سازی شد. در پایان آزمایش، میوه‌‌ی دارای بالاترین درصد صفحات بتا، هنوز هم سالم و تازه باقی مانده بود. در حالی که میوه‌های بدون پوشش، بی‌رنگ شده بودند و همچنین بافت‌های آنها نیز از میان رفته بود. شما می‌توانید توت‌فرنگی‌های مورد آزمایش را در تصویر بالای صفحه ببینید. در این تصاویر، میوه‌‌ی بدون پوشش ابریشمی در سمت چپ بالا قرار دارد. همچنین میوه‌ای که دارای ۲۳ درصد پوشش بتا است را در وسط و میوه‌ی دارای ۵۸ درصد پوشش بتا را هم در سمت راست تصویر می‌بینید.

 آزمایش‌های بیشتر نشان داد که پوشش ابریشم در واقع سرعت تنفس میوه‌ها را پایین‌تر می‌آورد. اینفیورنزو جیومنتو (Fiorenzo G. Omenetto) از دانشگاه تافتز ماساچوست و سرپرست این گروه پژوهشی در این باره گفت:

محتوای شامل صفحه‌ی بتای پوشش فیبروئینی ابریشم خوراکی باعث شدند تا توت‌فرنگی‌ها نفوذ پذیری کمتری در قبال دی‌اکسید‌ کربن و گاز اکسیژن داشته باشند. ما یک تاخیر آماری معنی‌دار را در روند واپاشی میوه مشاهده‌ کردیم.

 موزها در زمانی که با صفحات ابریشمی پوشش داده شدند سبز و تازه بودند و تحت پوشش ابریشمی نیز به روند رشدشان ادامه دادند، اما سرعت این روند نسبت به حالت عادی و بدون پوشش کمتر بود. این موزها همچنین شکل خود را بهتر حفظ کردند. میوه‌ای به وزن ۲۰۰ گرم که درون پوشش ابریشمی قرار داده نشده بود در مدت کوتاهی له شده و شکل اولیه‌اش را نیز از دست داد. اما در موارد استفاده از پوشش این اتفاق روی نداد.

بسته‌بندی ابریشمی موزها

در صورتی که به نظر می‌رسد نتایج بیان شده خیلی ایده‌ال‌تر از آن هستند که همگی کاملا صحیح باشند، اما باید این نکته را هم یادآوری کنیم که محققان هنوز یک مورد مهم را آزمایش نکرده‌اند؛ این که آیا طعم میوه‌‌ها در صورت استفاده از پوشش مذکور دچار تغییر می‌شود یا خیر. اما آنها نتیجه کار خود را به شرح زیر در ژورنال گزارش‌های علمی منتشر کرده‌اند:

فیبروئین به طور کلی به عنوان ماده‌ای در نظر گرفته می‌شود که طعم و بوی خاصی ندارد. وجود این خواص در آن به عنوان دلیل قانع کننده‌ای تلقی می‌شود تا درباره‌ی استفاده از فرآیند پوشش روی مواد غذایی و برنامه‌های‌ کاربردی بسته‌بندی، برنامه‌ریزی شود.

 آنها همچنین تصریح کرده‌اند که هیچ نوع خاصیت سمی نیز توسط بسته‌بندی مواد غذایی پیشنهادی ایجاد نشده بود که این امر طبیعتا مطلوب تلقی می‌شود. برای تمام عناصر در نظر گرفته شده، ‌مقادیر آشکارسازی سموم به طور قابل توجهی پایین‌تر از سطح سمیت موجود در آب آشامیدنی بود که این میزان بر پایه‌ی دستورالعمل سازمان بهداشت جهانی به دست آمده است.

 امید است که این تیم بتوانند این پوشش جدید را در مقیاس بالا تولید کنند و در نهایت بتوانند آن را به صورت ارزان‌تر و آسان‌تر برای کشاورزان و سوپرمارکت‌ها نیز فراهم کنند تا به طور کلی از این پوشش‌ها به جای پوشش‌های پلاستیکی میوه‌ها و سبزیجات استفاده شود. هدف نهایی این است که بتوانیم مواد غذایی تازه را برای مدت طولانی‌تر حفظ کنیم و در عین حال در این مسیر، نیازی به خطر انداختن اقیانوس‌ها و موجودات ساکن آبهای آزاد نداشته باشیم.



تاريخ : شنبه 25 ارديبهشت 1395برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

چگونه ریاضیدانان بزرگ همانند استفان هاوکینگ و آلبرت اینشتین چگونه می‌توانند مسیر خود را از درک مفاهیم اساسی ریاضی شروع کنند و در نهایت به جایگاهی برسند که توانایی پاسخ دادن به سوالات اساسی در مورد جهان هستی را داشته باشند؟ آیا این سطح از توانایی تفکر تنها حاصل از کار سخت و تلاش خود فرد است؟ یا اینکه مغز متفکران بزرگ ذاتا با مغز بقیه‌ی افراد عادی تفاوت دارند؟

اگر این سوال پیش از این در ذهن شما هم ایجاد شده باشد، نباید خیلی تعجب کنید. چرا که دانشمندان علوم اعصاب هم برای مدت‌های طولانی با این پرسش درگیر بوده‌اند و در مورد آن به پژوهش پرداخته‌اند.

 برای محققان، این بحث تا حد زیادی در مورد دسته‌ای از نواحی مغزی مطرح بوده که در حین تفکر ریاضیدانان در مورد مسائل پیچیده فعالیت دارند. همچنین پرسشی هم که به طور خاص مطرح بوده است درباره‌ی این بوده که آیا مغز آنها برای پردازش مسایل موجود در دو زمینه‌ی ریاضی و زبان، از مناطق یکسان استفاده می‌کند یا خیر.

 در حال حاضر، بر پایه‌ی مطالعه‌ی جدیدی که انجام شده و همه‌ی توجهات رو به خود معطوف ساخته است، پژوهشگران توانسته‌اند یک منطقه‌ی خاص در مغز انسان را شناسایی کنند که برای تفکر ریاضی استفاده می‌شود و حتی متخصصان حوزه‌های غیرریاضی هم در با داشتن این منطقه‌ی خاص در مغزشان به دنیا می‌آیند.

در این مطالعه که توسط محققان دانشگاه پاریس در فرانسه انجام شد، تعداد ۱۵ نفر از ریاضیدانان سطح بالا و همچنین ۱۵ نفر از دانشگاهیان سطح بالا در زمینه های دیگر تحت اسکن fMRI قرار گرفتند و از آنها خواسته شد تا پاسخ‌های «درست» یا «نادرست» را به یک سری از سوالات طرح شده ارایه دهند . برخی از این سوالات در زمینه‌ی ریاضی و برخی دیگر هم مبتنی بر کلمات و مهارت‌های زبانی بودند.

این گروه دریافتند که مسایل مبتنی بر کلمات، به صور عمده با مسیرهای مرتبط با پردازش زبانی در ارتباط بودند. اما زمانی که سوالات مطرح شده شرکت‌کنندگان را به استفاده از سطح بالایی از پردازش ریاضی وادار می‌کردند؛ مشاهده شد که نواحی آهیانه، جلو مغزی، و مناطق زمانی تحتانی در مغز ریاضیدانان روشن می‌شوند. این امر بر پایه‌ی دستاوردهای باب یرکا (Bob Yirka) در مدیکال ایکسپرس گزارش شده است.

مغز دانشگاهیانی که در حوزه‌های غیر ریاضی فعالیت دارند در این مرحله روشن نمی‌شود و به احتمال زیاد دلیلش این است که آنها توانایی فهم و دریافت مسایل را درست در هنگام ارایه شدن آن مسئله ندارند. یرکا در این باره می‌گوید:

چون آنها ریاضی را در سطح بالاتر آموزش ندیده‌اند، بنابراین این مناطق در مغز غیرریاضیدان‌ها تنها زمانی روشن می‌شود که از آنها سوالات کلی در مورد اعداد و فرمول‌های ریاضی می‌پرسیم.

 حالا باید دید که این دستاورد برای ماهایی که جزو نوابغ ریاضی نیستیم ؟ واقعیت این است که بر پایه‌ی این پژوهش‌ها، علم ریاضی همواره در یک منطقه‌ی خاص از مغز پردازش می‌شود و به هیچ عنوان مهم نیست که پرسش‌های مطرح شده چقدر پیچیده باشند.

 برای مثال،استفان هاوکینگ برای بررسی وضعیت حساب دسته چک خود، دقیقا از همان بخشی از مغزش استفاده می‌کند که برای محاسبه‌ی اتفاقات رخ داده در افق رویداد یک سیاه چاله نیز از آنها بهره می‌برد؛ که این امر بسیار شسته و رفته است. زیرا این دو سناریو کاملا متفاوت و همچنین دارای سطوح کاملا متفاوتی از تفکر ریاضی هستند.

 سوال اصلی که وجود دارد این است که آیا غیرریاضیدانان هم می توانند از طریق آموزش و تمرین به درک سطح بالایی دست یابند؟ اگر آنها بتوانند این کار را انجام دهند، آیا در ادامه و با افزایش درک و تسلطشان ممکن است همان مناطق مذکور در مغز شروع به فعالیت کنند؟ دانیل انصاری، عصب شناس از دانشگاه وسترن انتاریو در کانادا، که ارتباطی با این پژوهش نداشته در این باره می‌گوید:

بسیاری از ما ریاضیات پایه را می‌دانیم. بنابراین می‌توان گفت که ما همواره در حال تقویت این نواحی از مغز هستیم. اما تنها درصد اندکی از میان ما به سراغ انجام محاسبات در سطوح بالاتری از ریاضی می‌رویم. ما هنوز مطمئن نیستیم که آیا تبدیل شدن به یک متخصص ریاضی باعث تغییر روش انجام محسابات پایه‌ای در ما می‌شود و یا اینکه یادگیری ریاضی باعث فراهم شدن پایه و اساس لازم برای دستیابی به درک سطوح بالاتر مفاهیم ریاضی می‌شود.

تا کنون، هیچ گزارشی مبنی بر انجام چنین مطالعه‌ای ارایه نشده است. اما به نظر می‌رسد که گام منطقی بعدی برای محققانی که در زمینه‌ی درک ذهن برخی از بزرگترین نظریه پردازان زمان ما تلاش می‌کنند، انجام همین آزمایش‌ها خواهد بود. یافته های این گروه در مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم منتشر شده است.



تاريخ : شنبه 25 ارديبهشت 1395برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

اینتل بزرگ‌ترین شرکت ساخت پردازنده از لحاظ تولید، درآمد و سهم بازار در جهان است. این شرکت در سال ۱۹۶۸ توسطرابرت نویس، گوردون مور (مبدع قانون مور) و اندرو گروو در سانتا کلارای کالیفرنیا تاسیس شد. اینتل اولین چیپ تجاری ریزپردازنده را در سال ۱۹۷۱ معرفی کرد و از آن زمان تا کنون با نوآوری‌های خود، نقش به سزایی در رشد صنعت کامپیوتر ایفا کرده است. معماری x86 در سال ۱۹۷۸ توسط این شرکت توسعه داده شد که هنوز هم متداول‌ترین معماری پردازنده‌های کامپیوترهای شخصی در جهان است.

اینتل در ابتدا طیف وسیعی از محصولات سخت افزاری را تولید می‌کرد و تا فرا رسیدن «انقلاب کامپیوترهای شخصی»، تمرکز اصلی شرکت بر روی تولید پردازنده نبود. هرچند اینتل هنوز هم محصولاتی چون چیپست مادربرد، کارت شبکه،مدارهای مجتمع و درایو حالت جامد (SSD) تولید می‌کند، اما این پردازنده‌ها هستند که بخش اصلی تجارت این شرکت را به خود اختصاص می‌دهند. جالب است بدانید نام intel علیرغم تشابه با کلمه‌ی intelligence، ترکیبی از ابتدای کلمات integrated و electronics است.

اینتل ماقبل پردازنده

لوگوی قدیمی اینتل

امروزه ریزپردازنده‌ها به قدری زندگی ما را تحت تاثیر خود قرار داده‌اند که حتی تصور اینکه جهان قبل از اختراع آن‌ها چگونه بوده، دشوار است. در سال ۱۹۶۰، کامپیوترها فضایی به اندازه‌ی یک اتاق را اشغال می‌کردند و به قدری گران قیمت بودند که تنها در اختیار تعداد کمی از آزمایشگاه‌های دولتی، دانشگاه‌ها و شرکت‌های بزرگ قرار داشتند. توسعه‌ی مدارهای مجتمع در اواسط دهه‌ی ۶۰ میلادی توسط رابرت نویس (از بنیان‌گذاران اینتل) باعث شد مدارهای الکترونیکی بتوانند در ابعادی کوچک بر روی یک چیپ سیلیکونی قرار بگیرند، هرچند ادغام ترانزیستورها در سیلیکون در مقیاس بالا هنوز تجاری نشده بود.

اینتل از زمان تاسیس در سال ۱۹۶۸ همواره در تلاش بود تا استفاده از حافظه‌های نیمه رسانا را مقرون به صرفه و عملی کند. این هدف برای اینتل بسیار جاه طلبانه بود، چرا که در آن زمان حافظه‌های نیمه رسانا نسبت به حافظه‌های متداول، که از تکنولوژی هسته‌ی مغناطیسی استفاده می‌کردند، ۱۰۰ برابر گران‌تر بودند. اما بنیان‌گذاران اینتل فکر می‌کردند که مزایای حافظه‌ی سیلیکونی از جمله اندازه‌ی کوچکتر، عملکرد بهتر و مصرف انرژی کمتر، بالاخره تولیدکنندگان را به استفاده از تکنولوژی جدید مجاب خواهد کرد.

تاریخ اینتل

یکی از مهمترین نقاط عطف در تاریخ اینتل زمانی به وجود آمد که شرکتی ژاپنی با نام بیزیکام (Busicom) از اینتل خواست تا مجوعه‌ای از چیپ‌ها را برای خانواده‌ای از ماشین حساب‌های سطح بالای این شرکت طراحی کند. در آن زمان، تمام چیپ‌های منطقی (که وظیفه اجرای محاسبات و اجرای برنامه‌ها را بر عهده دارند، بر خلاف چیپ‌های مموری که تنها اطلاعات و دستورات را در خود ذخیره می‌کنند) به صورت سفارشی برای هر محصول طراحی می‌شدند. بنابراین، چیپ‌های منطقی قدیمی تک منظوره بودند و نمی‌شد از آن‌ها برای مصارف گوناگون استفاده کرد.

طراحی ماشین حساب‌های بیزیکام شامل ۱۲ چیپ سفارشی می‌شد. یکی از مهندسان اینتل با نام تد هاف، با رد کردن طرح پیشنهادی بیزیکام، تنها یک چیپ چندمنظوره طراحی کرد که دستورات خود را از یک حافظه‌ی نیمه رسانا دریافت می‌کرد. این چیپ چندمنظوره نه تنها نیاز بیزیکام برای ساخت ماشین حسابش را برطرف می‌کرد، بلکه می‌شد بدون طراحی مجدد از آن برای طیف وسیعی از مصارف دیگر نیز استفاده کرد.

چیپ جدید تنها یک مشکل داشت: بیزیکام صاحب امتیاز آن بود. هاف و دیگران می‌دانستند که با کارایی بی حد و مرزی که محصول جدید دارد، می‌توان از آن در هر دستگاهی استفاده کرد. آن‌ها اینتل را تشویق کردند تا امتیاز این محصول را از بیزیکام بخرد. در حالی که گوردون مور و رابرت نویس از سرمایه‌گذاری بر روی چیپ جدید پشتیبانی می‌کردند، بقیه‌ی مقامات شرکت نگران این بودند که محصول جدید ممکن است تمرکز اینتل را از کار بر روی هدف اصلی خود یعنی طراحی و ساخت حافظه منحرف کند. در نهایت با توجه به این نکته که هر میکروکامپیوترِ چهار چیپه، به دو واحد حافظه نیاز دارد، اکثریت مقامات متقاعد شدند تا اینتل امتیاز محصول جدیدش را از بیزیکام بخرد و بر روی ساخت این نوع چیپ‌های چندمنظوره سرمایه‌گذاری کند.

مدیر بازاریابی اینتل در آن زمان می‌گوید:

ما در آن زمان به چیپ‌های چند منظوره به عنوان راهی برای فروش بیشتر حافظه‌هایمان نگاه می‌کردیم و اساس سرمایه‌گذاریمان بر روی این محصولات نیز برای همین منظور بود.

اینتل برای بازخرید امتیاز محصولش مبلغ ۶۰ هزار دلار به بیزیکام پیشنهاد کرد و از آنجایی که شرکت ژاپنی با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می‌کرد، پیشنهاد اینتل را پذیرفت. توافق با بیزیکام بلافاصله موجب انقلاب در اینتل یا صنعت ساخت چیپ نشد، بلکه راه اینتل برای توسعه‌ی رایانش مبتنی بر ریزپردازنده‌ها را هموار کرد.

اینتل 4004 و 8008؛ اولین ریزپردازنده‌ها

پردازنده‌ی اینتل 4004

ریزپردازنده‌ی 4004 در اواخر سال ۱۹۷۱ معرفی شد. جالب است بدانید اصطلاح ریزپردازنده در زمان معرفی 4004 هنوز به وجود نیامده بود و اندکی بعد از معرفی این محصول به بازار برای اولین بار مورد استفاده قرار گرفت. 4004 از سال ۱۹۷۱ تا سال ۱۹۸۱ تولید می‌شد و علاوه بر اینکه اولین پردازنده‌ای محسوب می‌شود که به صورت تجاری در دسترس قرار گرفت، اولین CPU کامل که بر روی یک چیپ قرار داشت نیز به شمار می‌رود. این چیپ در پوششی سرامیکی و ۱۶ پین قرار داشت و سرعت کلاک اولیه‌ی آن ۱۰۸ کیلوهرتز بود که در مدل‌های بعدی تا ۷۴۰ کیلوهرتز افزایش یافت. 4004 که با تکنولوژی ساخت ۱۰ میکرومتری (۱۰,۰۰۰ نانومتر) تولید می‌شد، از ۲۳۰۰ ترانزیستور استفاده می‌کرد و توان پردازشی آن هفت صدم MIPS (میلیون دستور در ثانیه) بود.

4004 حدود ۲۰۰ دلار قیمت داشت و قدرت پردازشی آن برابر با اولین کامپیوتر الکترونیکی، ENIAC، بود. برای مقایسه، ENIAC که در سال ۱۹۴۶ ساخته شده بود، با استفاده از ۱۸ هزار لامپ خلاء، فضایی به اندازه‌ی ۸۵ متر مکعب را اشغال می‌کرد. 4004 قادر بود در هر ثانیه ۶۰ هزار عملیات انجام دهد که در آن زمان پیشرفت بزرگی در صنعت کامپیوتر به شمار می‌رفت.

پردازنده‌ی ۸ بیتی 8008 در سال ۱۹۷۲ با سرعت کلاک ۰.۵ تا ۰.۸ مگاهرتز و بهره‌مندی از ۳۵۰۰ ترانزیستور به عنوان جایگزینی برای 4004 معرفی شد.

پردازنده‌ی اینتل 8008

8008 و 4004 هر دو نقش مهمی در پیدا کردن بازار جدید برای محصولات اینتل داشتند. برای اولین بار در تاریخ، قدرت پردازشی کامپیوترها با قیمتی مقرون به صرفه برای استفاده توسط طیف وسیعی از افراد در دسترس بود. اولین ترازوهای دیجیتال در فروشگاه‌های مواد غذایی پدیدار شدند و چراغ‌های راهنماییِ مجهز به پردازنده، ترافیک را به شکل بهینه‌تری کنترل می‌کردند. میکروکامپیوترهای جدید همه چیز از صنعت پزشکی گرفته تا فست فودها، سیستم رزرو ایرلاین‌ها و حتی پمپ‌ بنزین‌ها را دستخوش تغییر اساسی کرده بودند.

پس از آن پردازنده‌ی 8080 از همین خانواده در سال ۱۹۷۴ با ۴۵۰۰ ترانزیستور، فناوری ساخت ۶ هزار نانومتری و سرعت کلاک ۲ مگاهرتز عرضه شد. این پردازنده به علت استفاده در کامپیوتر Altair 8800 و موشک‌های کروز AGM-86 ساخت بویینگ به شهرت رسید؛ هرچند هیچکدام از این پردازنده‌ها در مقیاس قابل توجه به فروش نرسیدند.

تبلیغ پردازنده‌ی اینتل 8080

علیرغم کاربرد پردازنده‌ها و میکروکامپیوترهای جدید در طیف وسیعی از مشاغل، هنوز هم نه اینتل و نه مشتریان فکر نمی‌کردند که کامپیوترها روزی به وسیله‌ای همه‌گیر و مورد نیاز هر خانه تبدیل شود. یکی از مدیران سابق اینتل خاطره‌ی جالبی در این زمینه دارد. او می‌گوید:

در اواسط دهه‌ی ۷۰ میلادی شخصی نزد من آمد و ایده‌ای ارائه داد که اساساً یک کامپیوتر شخصی محسوب می‌شد. ایده‌ی او این بود که یک پردازنده‌ی 8080 را به همراه کیبورد و یک مانیتور در یک بسته بندی، برای مصرف خانگی به فروش برسانیم. من بلافاصله از او پرسیدم: «این دستگاه به چه دردی میخورد؟» و تنها جوابی که به ذهن آن شخص رسید این بود که زنان خانه‌دار می‌توانند از آن برای نگهداری دستور پخت غذا استفاده کنند. خود من هیچ کاربرد مفیدی در کامپیوترهای شخصی نمی‌دیدم و برای همین هیچگاه چنین طرح‌هایی را جدی نگرفتیم و دوباره به آن فکر نکردیم.

iAPX 86، اولین پردازنده‌ی ۱۶ بیتی

 

پردازنده‌ی اینتل 8086

پردازنده‌ی 8086 اینتل که با نام iAPX 86 نیز شناخته می‌شد، اولین پردازنده‌ی ۱۶ بیتی تجاری اینتل بود. این چیپ همچنین آغازی بود بر عصر پردازنده‌های x86. با داشتن ۲۹ هزار ترانزیستور و ساخته شده با فناوری ۳ هزار نانومتری، 8086 از سرعت کلاک ۵ تا ۱۰ مگاهرتز بهره می‌برد و قدرت پردازشی آن ۰.۷۵ MIPS بود. این پردازنده در کامپیوتر PS/2ساخت IBM استفاده می‌شد.

 

IBM 5150 که به عنوان اولین کامپیوتر شخصی (PC) تاریخ در نظر گرفته می‌شود، از پردازنده‌های ۵ تا ۸ مگاهرتزی 8088 اینتل استفاده می‌کرد. این پردازنده‌ها بسیار شبیه به 8086 بودند، تنها با این تفاوت که باس داخلی آن‌ها ۸ بیت بود. همکاری اینتل و IBM برای ساخت این کامپیوتر هم داستان جالبی دارد. مهندسان اینتل مجبور بودند تا بدون اینکه اطلاعات فنی خاصی از کامپیوتر IBM به دست بیاورند، این شرکت را مجاب به استفاده از پردازنده‌های اینتل کنند. یکی از مهندسان اینتل آن دوران را اینگونه به یاد دارد:

همه چیز بسیار مرموز بود. وقتی ما برای ارائه‌ی پشتیبانی فنی نزد IBM می‌رفتیم، آن‌ها متخصصان ما را در یک سمت، و متخصصان خودشان را با محصول اولیه در سمت دیگر یک پرده‌ی سیاه قرار می‌دادند. ما از آن‌ها سوال می‌پرسیدیم که چه اتفاقی افتاده است و آن‌ها از آن سمت پرده برایمان تعریف می‌کردند. سپس ما مجبور بودیم بدون اینکه محصول را ببینیم راه حلی برای مشکل پیدا کنیم. اگر خیلی خوش شانس می‌بودیم، به ما اجازه می‌دادند تا با عبور دادن دست‌هایمان از پرده و لمس آن «محصول»، متوجه شویم که مشکل از کجا است.

در نهایت، قرارداد بین IBM و اینتل برای استفاده از پردازنده‌های 8088 منعقد شد. این قرارداد باعث می‌شد تا سود سرشاری به سمت اینتل سرازیر شود، اما همچنان هیچکس احتمال این را نمی‌داد که تجارت کامپیوترهای شخصی روزی تا این حد گسترش پیدا کند. یکی از مهندسان فروش اینتل در آن زمان می‌گوید:

در آن زمان، خوشبینانه‌ترین پیش‌بینی‌ها بر روی فروش ۱۰ هزار واحد پردازنده در سال حساب می‌کردند. هیچکس فکرش را نمی‌کرد که حجم فروش کامپیوترهای شخصی به رقم ده‌ها میلیون واحد در سال برسد.

در سال ۱۹۸۲، اینتل پردازنده‌ی 80186 را عرضه کرد که آن هم بر مبنای 8086 بود، اما با استفاده از فناوری ساخت ۲ هزار نانومتری ساخته شده بود و با داشتن سرعت کلاک ۶ مگاهرتزی، توان پردازشی آن به ۱ MIPS رسیده بود. کامپیوترTandy 2000 اولین کامپیوتری بود که از 80186 استفاده می‌کرد.

iAPX 432، اولین پردازنده‌ی ۳۲ بیتی

 

پردازنده intel iAPX 432

پردازنده‌ی iAPX 432 یکی از معدود پردازنده‌های اینتل به شمار می‌رود که با شکست مواجه شد و اینتل با صحبت نکردن درباره‌ی آن سعی دارد خاطره‌ی بد آن را به فراموشی بسپارد. به جز iAPX 432، پردازنده‌هایی مانند i860/i960 در اوایل دهه‌ی نود میلادی و پردازنده‌های Timna در سال ۲۰۰۰ نیز با طراحی بد خود به سرنوشت i860/i960 دچار شدند.

 

 iAPX 432 در سال ۱۹۸۱، اولین پردازنده‌ی ۳۲ بیتی اینتل محسوب می‌شد. طراحی iAPX 432 در زمان خودش بسیار پیچیده به شمار می‌رفت، چرا که برای اولین بار قابلیت‌هایی چون مالتی تسکینگ سخت‌افزاری و مدیریت حافظه را ارائه می‌کرد. iAPX 432 که سرعت کلاک ۴ تا ۸ مگاهرتزی داشت، برای سیستم‌های بالارده طراحی شده بود و علت شکست آن قیمت بالاتر، و زمان بیشتر تولید آن نسبت به پردازنده‌های 80286 بود.

در حالی که iAPX 432 در اصل به عنوان جایگزینی برای سری 8086 طراحی شده بود، پروژه‌ی تولید آن در سال ۱۹۸۲ کاملاً متوقف شد.

اینتل 80286

پردازنده اینتل intel 80286

پردازنده‌ی 80286 اینتل با قابلیت مدیریت حافظه و سرعت کلاک ۲۵ مگاهرتزی و توان محاسباتی ۴ MIPS در سال ۱۹۹۱ به بازار آمد. این پردازنده در کامپیوترهای IBM AT و مشابه‌های آن استفاده می‌شد. تراشه‌ی آن با فناوری ساخت ۱۵۰۰ نانومتری ساخته شده بود و ۱۳۴ هزار ترانزیستور در خود جای می‌داد.

تا به امروز، پردازنده‌ی 80286 اینتل به عنوان پردازنده‌ای که بیشترین پیشرفت را نسبت به نسل قبلی خود داشته است، در نظر گرفته می‌شود. این پردازنده همچنین یکی از مقرون به صرفه ترین پردازنده‌هایی است که اینتل تا کنون ساخته است. در سال ۲۰۰۷ اینتل اعلام کرد که تنها پردازنده‌های اتم جدید می‌توانند به اندازه‌ی پردازنده‌ی 80286 که ۲۵ سال پیش معرفی شده بود، مقرون به صرفه باشند.

این مطلب ادامه دارد ...



تاريخ : شنبه 25 ارديبهشت 1395برچسب:, | | نویسنده : مقدم |
ساده که بنگریم دهه 60 بازه ده ساله ای از زمان است، مثل هر بازه دیگری، مدل دهه 70 یا دهه 80 یا... ولیکن دهه 60 بنا به عللی ورای بازه ای تقویمی از زمان به «دوران» و یا بهتر بگویم «وقتی» تبدیل شده است و برای همین وقتی درباره دهه 60 صحبت می کنیم گویی درباره کیفیت خاصی از زندگی و حال و هوا صحبت می کنیم که به سختی می توان مشابه آن را در دهه های دیگر حیات جامعه مان پیدا کنیم.
 

انقلاب در سال 57 روی داد و سال 59 ایرانی وارد شرایط جنگی شد؛ درواقع پیش از آغاز دهه 60 جامعه دوره بی ثباتی و گذاری را تجربه کرد و از سال 60 بود که احساسی از استقرار در شرایط جدید به دست آورد. هر چند مصداق تلاش برای رسیدن به ثبات در میانه بی ثباتی بود، درست مثل کشتی ای که در میان طوفان و دریای مواج توانسته تعادل اش را به دست آورد. 

در این دوران فضای کشور فضای جنگی بود. مواجهه با جنگ در هر جامعه بنا به موقعیت متفاوت است؛ گاهی نسبت به آن دافعه وجود دارد و گاهی از آن استقبال می شود و گاهی جامعه با سردی و بی تفاوتی با آن برخورد می کند. ولیکن در ایرانِ آن روز فضای ذهنی عموم جامعه، نسبت به جنگ «جنگ جنگ تا پیروزی بود» یعنی گویی همه جامعه خود را آماده کرده بود که در جنگی که افقی برای تمام شدن آن وجود نداشت شرکت کند. طبیعتا برای تن دادن به چنین شرایطی و ادامه آن، جامعه پذیرفته بود که به شرایط حداقلی بسنده کند و لذا سطح تمنیات خود را به حداقل رسانده بود؛ در عین این که تصور می کرد تحمل این تلخکامی ها بخشی از رسالتی جهانی است که بر عهده دارد و به این ترتیب برای خود نقشی فراملی قائل بود.

به یاد دهه شصت: زندگی دراماتیک


جنگ ایران و عراق بازه ای از حیات دراماتیک را برای جامعه ایران رقم زد. مثال شرایط دراماتیک حالت سرگیجه یا نشئه ای است که پس از شنیدن خبری بسیار بد یا بسیار خوب به آدمی دست می دهد. در چنین موقعیتی مختصات و اندازه همه چیز از جمله زمان و مکان تغییر می کند؛ بدین معنی که بازه مشخصی از زمان ممکن است به اندازه یک ثانیه کوتاه و یا به اندازه چندین سال طولانی تر به نظر برسد.

مسافتی مشخص ممکن است بسیار نزدیک یا بسیار دورتر به نظر بیاید. ای بسا تصور رایج از مرگ و زندگی نیز در شرایط دراماتیک تغییر کند؛ در شرایط هیجانی مثبت، گویی آدم مرگ را بسیار دور می داند و به عکس در شرایط هیجانی از نوع منفی، عموم انسان ها مرگ را بسیار نزدیک احساس می کنند. به عبارت دیگر مناسبات متداول و جاری زندگی مادی و روزمره در شرایط دراماتیک از مرتبه مادی به در می رود و واجد معنایی می شود و از این رو زندگی رنگ و چهره دیگری به خود می گیرد. 

اگر در شرایط غیردراماتیک عقل حسابگر و منطق است که زمان زندگی آدمیان را به دست گرفته است در شرایط دراماتیک بیش از عقل، احساس و شاید بهتر باشد بگوییم دل است که بر زندگی ها حکم می راند. برای همین از کل طول زندگی آن لحظاتی که بیش از باقی عمر در خاطر و یاد می ماند لحظات دراماتیک است یعنی با این که ممکن است این شرایط بیشتر از چند دقیقه طول نکشد از لوح حافظه پاک نمی شود.

جامعه ایران در دهه 60 نیز کیفیتی از حیات دراماتیک را تجربه کرد؛ بازه ای که در آن همه مناسبات عادی زندگی شکل دیگری به خود گرفته بود. غم و شادی و مرگ و زندگی معنایی متفاوت داشت. اشتباه نیست اگر بگوییم جنگ باعث شده بود که جامعه مرگ را در یک قدمی احساس کند. در عین این که شادی ها نیز بسیار عمیق شده بود. دهه 60 به روابط همسایگی و دوستانه و خویشاوندی رنگ جدید و صمیمانه تری داده بود. 

حیات مدنی در ایران که از دهه 40 به خاطر بی تدبیری در مدیریت کلان دچار فروپاشی شده بود و به سان «جمعیت» متفرقی از افراد بود و نه ارگانیزم واحدی تحت عنوان «جامعه»، در این دهه پس از مدت ها دوباره موقعیت و شرایط تبدیل شدن به یک پیکره واحد را یافته بود. 

به یاد دهه شصت: زندگی دراماتیک


جنگ همچون آهن ربایی شده بود که براده های پراکنده آهن را به دور خود گرد آورده بود و به آن انسجام و انتظامی موقتی بخشیده بود. درواقع «جمعیت» را به «اجتماع» تبدیل کرده بود. اجتماع نیز در بسیاری از رفتارهایش شبیه «جامعه» است با این تفاوت که به محض این که بهانه انسجام را از دست دهد باز از هم فرو می پاشد و به «جمعیت» تبدیل می شود. در حالت «جامعه» براده ها در یکدیگر ذوب می شوند و پیکره ای واحد را می سازند که دیگر به راحتی قابل متفرق شدن نیست. هرچند ایرانیان هنوز هم نتوانستند به لحاظ مدنی و اجتماعی تشکیل «جامعه» دهند ولیکن به آن بسیار نزدیک شده اند. در دهه 60 و به بهانه جنگ حیات مدنی ایرانیان دورهای از تبدیل شدن به «اجتماع» را تجربه کرد که البته شیرین ولی کوتاه و ناپایدار بود.

در دهه 60 گذار حیات مدنی از «جمعیت» به «اجتماع» از یکسو و شرایط دراماتیک از سوی دیگر در عرصه مدیریتی کشور بسیار انعکاس داشت؛ طبیعتا اولویت مدیریت کشور تدبیر امور جبهه ها بود و بعد امنیت و سپس اقتصاد. چنان که گفتیم شرایط دراماتیک شرایطی موقت و ناپایدار است و طبیعتا برای برنامه ریزی های اساسی و طولانی مدت که نیاز به تدبیر و عاقبت اندیشی دارد، مناسب نیست. لذا در عرصه اقتصادی عملا نمی توانست فعالیت های چشمگیری رخ دهد. 

نه تنها فعالیت های اقتصادی که عملا هر چیزی که مستلزم وجود آینده ای باثبات و روشن است در شرایط دراماتیک متوقف می شود و کسی هوای سرمایه گذاری بلندمدت در سر نمی پروراند و نقشه های دور و دراز نمی کشد. با این حال اشتباه است اگر تصور کنیم این رکود اقتصادی سبب شده بود کسی گرسنه بماند.

درواقع مدیریت اقتصادی جامعه به نحوی بود که با وجود رکود اقتصادی فقر رنگ باخت و این شاید دستاورد بسیار بزرگی بود. اتفاقی که افتاده بود شاید فضای اقتصادی ای بود که در آن فاصله میان فقر و غنا بسیار کم شده بود و با همین حربه بود که عملا جامعه توانست رکود را پشت سر بگذارد بدون این که قشر وسیعی بی سرپناه و گرسنه بمانند. 

این در اثر مدیریت و تدابیر پیچیده مدیریتی و اقتصادی نبود بلکه بیشتر بر اثر همدلی خود جامعه بود. این اتفاقی است که در شرایط اخیر جامعه با وجود تزریق ثروت نفت نمی توانیم انتظارش را داشته باشیم؛ چه بسا چنان که دیدیم در 10 سال اخیر با وجود بالارفتن قیمت فروش نفت از میزان گرسنگی کاسته نشد. البته قصدم این نیست که بگویم کسی در آن دوران ثروتمند نبود، چرا بودند جماعت ثروتمندی که فاصله زیادی هم با متوسط مردم داشتند ولیکن در فضای دهه 60 آرایش جامعه به نحوی بود که فاصله فقر و غنا به اندازه امروز نمایان نبود یا بهتر است بگوییم به رخ کشیده نمی شد.

به یاد دهه شصت: زندگی دراماتیک


در دهه 60 نه تنها در اقتصاد که در عرصه صنعت و عمران نیز شاهد رکود بودم. یکی از مهم ترین عللش هم این بود که جامعه احساس می کرد آنچه تا پیش از این بوده نمی تواند ادامه پیدا کند. یعنی به زعم عموم مردم، بنای صنعت و فعالیت های عمرانی و اقتصاد و تجارت و فرهنگ و خلاصه همه چیز تا پیش از انقلاب بر بنیادی کج استوار بود و باید ویران شده و از نو ساخت شود. این چیزی بود که عملا باید در دهه 60 محقق می شد ولی شرایط جنگی اجازه نداد این خواسته برآورده شود.

تنها حوزه ای که در آن فضا می توانست این تجدیدنظر در آن روی دهد حوزه فرهنگ بود. فعالیت های فرهنگی نه نیاز به سرمایه گذاری های هنگفت داشت و نه نیاز به تکنولوژی های پیشرفته. برای همین رنسانس در همان دهه 60 با همه محدودیت ها اگرچه به سختی می توانست در عرصه فرهنگ و هنر اتفاق بیفتد و ای بسا بهترین دوره نیز همین دوران بود. چرا که این عرصه بیش از عقل با دل سر و کار داشت و برای همین نه تنها منافاتی با حیات دراماتیک نداشت که تا حدودی هم جهت با آن هم بود. 

اگر در حوزه فرهنگ تا پیش از انقلاب تحت تاثیر چپ زدگی نگاه هنرمندان به بیرون از ایران بود، پس از انقلاب و در فضای دهه 60 عموم دست اندرکاران این حوزه گویی اعتماد به نفسشان را بازیافته بودند که با نگاه به درون و مبتنی بر ظرفیت ها و استعدادهای ذاتی خودمان در این عرصه فعالیت کنند. به همین خاطر می توانیم بگوییم در بیشتر عرصه های فرهنگی چون شعر و هنرهای تجسمی و سینما همه فعالیت هایی که روی داد بیشتر با ایده «فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم» بود.

به زعم من شاید مهم ترین وجه تمایز دهه 60 با دیگر دوران حیات بعد از انقلاب «تشنگی» باشد. در دهه 60 جامعه ایران در همه عرصه ها تشنه فتح عرصه های نو بود؛ و برای همین به تکاپو و فعالیت افتاده بود. محدودیت منابع در عین احساس تشنگی در جامعه ایران خصوصا در عرصه فرهنگ سبب شده بود مدیران فرهنگی با دست خالی تلاش کنند آثار با ارزشی بیافرینند. 

این همان نشاط و طمانینه ای بود که در دهه های بعد خصوصا در حوزه های دیگر از بین رفت؛ مثلا در دوران سازندگی اصلا دیگر طلب تغییر و از نو ساختن و اساسا فرصت چنین نگاهی پدید نیامد؛ چون مدیریت اقتصادی و صنعتی جامعه احساس می کرد پس از هشت سال جنگ عقب است و هر طور شده باید این قطار از کار افتاده را دوباره به راه اندازد. طبیعتا با چنین تلقی ای دیگر فرصتی برای تجدیدنظر در مسیر حرکت قطار و مقصد آن نمی توانست وجود داشته باشد. 

به یاد دهه شصت: زندگی دراماتیک


دهه 60 برای عموم جامعه هم مبین سختی ها و تلخی هاست و هم یادآور عطر و طعمی است دلنشین. چون با این که جامعه در تنگنا بود لیکن در خود قوت و اعتماد به نفس انجام کارهای مهم می دید و آرمانی داشت و احساس می کرد مسیرش در جهت تحقق آرمان هایش است؛ با چنین تفکری بود که سختی های این مسیر را هم به جان خریده بود ولیکن احساس رضایت خاطر داشت. 

به خاطر همین عطر و طعم است که دهه 60 معرفه شده و شخصیت پیدا کرده است؛ یعنی دهه 60 را می توان مورد خطاب قرار داد. به عبارت دیگر اگر بازه زمانی چند دهه اخیر را به سان رشته کوهی تصور کنیم که قلل متفاوتی دارد مرتفع ترین قله آن که معرفه است دهه 60 است؛ یعنی نسبت به زمان های دیگر رفعت و تشخص پیدا کرده است؛ دهه 60 از «ناگاهی» درآمده و «وقتی» شده، از «ناچیزی» درآمده و «چیزی» شده و از «ناکجایی» درآمده و «جایی» شده. این بدان معنی نیست که در دهه های بعد اتفاقی نیفتاد ولیکن آن دهه ها تشخصی پیدا نکرد یعنی جایی نشد، وقتی نشد، چیزی نشد.

عطر و طعم دهه 60 را بیشتر از وقایع و رویدادهای آن احوال کسانی که در آن دوره می زیستند رقم می زد. ای بسا دهه 60 آن قدر معرفه شد که کلی مضاف الیه پیدا کرد؛ یعنی بسیاری از جاها و کسان و اوقات و چیزها بنا به نسبتشان با دهه 60معرفه شدند. از آن جا که دهه 60 توانست شخصیت پیدا کند، مخالفین سرسخت و دوستداران سرسختی نیز یافت. اکنون پس از سه و چهار دهه چه بسا بتوانیم بگوییم ما پناهندگان دهه 60 داریم یعنی کسانی که چون معیارهای مطلوبشان را تنها در آن دهه یافتند و این کیفیات دیگر تکرار نشد خودآگاهانه یا ناخودآگاهانه در دهه 60 باقی مانده اند و حواسشان نیست که زمانه عوض شده است و دیگر آن زمانه نیست.



تاريخ : شنبه 25 ارديبهشت 1395برچسب:, | | نویسنده : مقدم |
 نشریه معتبر کارانداریور که قدیمی ترین مرجع خودرویی در سطح جهان به شمار می‌رود. به صورت مداوم به بررسی فنی اتومبیل‌های مختلف در طی چند دهه اخیر پرداخته است.
 
ده گانه پرشتاب ترین خودروهای آنتیک جهان که سریعتر از خودروهای امروزی ایران هستند

این مجله بزرگ آمریکایی در یک اقدام نوستالژیک، با منتشر کردن لیستی از پرشتاب‌ترین‌ خودروهای دهه 50 میلادی اطلاعات بسیار ارزشمندی را برای همه عشاق صنعت خودروسازی فراهم کرده است.

در اولین لیست منتشر شده، 10 مدل سریع تست شده توسط نشریه کارانداریور معرفی شده اند و زمان  مورد نیاز آن ها برای رسیدن به سرعت  60 مایل یا 96 کیلومتر برساعت اعلام شده است.

ده گانه پرشتاب ترین خودروهای آنتیک جهان که سریعتر از خودروهای امروزی ایران هستند

یکی از اولین مدل هایی که توسط کارانداریور این بررسی را پشت سر گذاشته است. مرسدس بنز افسانه ای 300SL است، اما به دلیل این که تنها 0.1 ثانیه از آخرین عضور گروه زمان کندتری را ثبت می‌کند، از این فهرست حذف شده است.

اتومبیل‌های افسانه‌ای بزرگی در این لیست 10 تایی وجود دارند و نکته جالب توجه این است که سریع ترین خودروی دهه 50 میلادی، شتاب گیری ای برابر با یک فولکس واگن GTI امروزی دارد و تمامی خودروهای حاضر در این فهرست که قریب به 55 سال عمر دارند، از تمامی خودروهای مونتاژ شده در ایران سریعتر هستند.

10 – شورولت کوروت 1958

زمان ثبت شده: 7.6 ثانیه

به مناسبت چهارمین سالگرد تولد مدل کوروت، مهندسین شورولت تصمیم گرفتند که با تغییرات نسبتا گسترده در زیر پوست کوروت، مدل سال 1958 میلادی را عرضه کنند.

ده گانه پرشتاب ترین خودروهای آنتیک جهان که سریعتر از خودروهای امروزی ایران هستند

این تغییرات شامل تقویت کننده آلومینیومی در زیر پوسته فایبرگلاس کوروت و اعمال برخی به روز  رسانی ها در درب های خودرو می شد، ضربه گیرها به صورت معمول نسخه آمریکایی در آمدند و تقویت پنل های جلو و عقب بدنه در دستور کار قرار گرفت.

اگرچه این تغییرات باعث افزایش وزنی در حدود 100 پوند (حدود 45 کیلوگرم) شدند، اما اعضای تیم مسابقه ای و رانندگان حرفه ای شورولت می توانستند در زمان مسابقات، این بخش ها را از بدنه جدا کنند.



9 – شورولت کوروت 1956

زمان ثبت شده: 7.5 ثانیه

در آن زمان با معرفی کوروت 56، همه جهان از عملکرد این اتومبیل اسپرت انگشت به دهان شده بودند. این جز اولین مدل های تولیدی بود که قابلیت راندن بدون ترس از تصادف و مرگ داشته‌ است و رانندگی سخت و سریعی را عرضه می‌کرده است.

ده گانه پرشتاب ترین خودروهای آنتیک جهان که سریعتر از خودروهای امروزی ایران هستند

در آن زمان شخصیت کوروت به یک خودرو دو وجهی تشبیه می‌شد. ترکیبی از یک جگوار به عنوان یک اتومبیل و یک تریموف به عنوان یک موتورسیکلت،‌ در‌ واقع جنرال موتورز در سال های میانی دهه پنجاه در‌حال تولید نسل جدیدی از اتومبیل‌های اسپرت بود.



8 – فراری 250GT California Spyder

زمان ثبت شده: 7.2 ثانیه

فراری در آخرین مرحله برای جایگزینی نسخه کابریولت سری I با سری II، نام آن را به کالیفرنیا اسپایدر تغییر داد. جدا از نام جدید، تقریبا اکثر قطعات سری I در این مدل استفاده شده است.

ده گانه پرشتاب ترین خودروهای آنتیک جهان که سریعتر از خودروهای امروزی ایران هستند

چراغ های بزرگ تر عقب و سقف فلزی به جای سقف پارچه ای. از بزرگ ترین تغییرات این خودرو بوده اند. شاسی بزرگ تر به همراه موتو‌رهای معروف Tipo 128D هم در زیر بدنه و کاپوت کالیفرنیا اسپایدر جا خوش کرده است.



7 – شورولت 315 Delray

زمان ثبت شده: 7.2 ثانیه

شورولت Delray جایگزین مدل قدیمی تر یعنی 150 شد و در هر سه نسخه 2 درب، چهار درب و استیشن واگن عرضه شد.

ده گانه پرشتاب ترین خودروهای آنتیک جهان که سریعتر از خودروهای امروزی ایران هستند

اولین موتور بیگ بلاک شورولت به حجم 5700 سی سی به قدرت 250 اسب بخار در این مدل به کار گرفته شد. موتوری که از قوی ترین های زمان خود به شمار می‌رفت.



6- پورشه 1500 RS Spyder

زمان ثبت شده: 7.2 ثانیه

پورشه اسپایدر یکی از سریع ترین اتومبیل های مسابقه ای تاریخ بر‌شمرده می‌شود. رانندگی با آن در بزرگراه‌ها بسیار ساده بود. این خودرو در سال های عرضه به ماشینی کاملا قابل کنترل و به اصطلاح خوش مشهور شده بود.

ده گانه پرشتاب ترین خودروهای آنتیک جهان که سریعتر از خودروهای امروزی ایران هستند

به گونه ای که دو راننده برنده در رقابت های cc1500 در یک جمله معروف گفته اند: شاید ما رانندگان چندان خوبی نباشیم، اما خودروی ما به قدری خوب است که هر راننده را به قهرمانی برساند.



5- شورولت کوروت( کاربرات دوبل) 1957

زمان ثبت شده: 6.8 ثانیه

روشن شدن اتومبیل های کابرات دوبل همیشه آسان بوده است. اما در بعضی از مدل ها برای دوری کردن از جاری شدن روغن، باید از داغ نبودن بیش از حد موتور اطلاع کسب کرد.

ده گانه پرشتاب ترین خودروهای آنتیک جهان که سریعتر از خودروهای امروزی ایران هستند

تنها گرم کردن با دور موتور 500 در آن دوره توصیه شده است. اما با این حال ارتعاش و لرزش بدنه این شورولت کوروت اجتناب ناپذیر بوده است. این نسخه از کوروت بیشتر در نمونه های مسابقه‌ای با میل بادامک مسابقه ای عملکردی تحسین برانگیزی داشت.



4- شورولت کوروت 1959

زمان ثبت شده: 6.6 ثانیه

پدر‌خوانده کوروت زورا آرکوس دونتو، هر ساله در تلاش برای بهبود عملکرد کوروت بود. نظریه او بر مبنای فروش بود.

ده گانه پرشتاب ترین خودروهای آنتیک جهان که سریعتر از خودروهای امروزی ایران هستند

شعار او این بود: اول خودرو باید به خوبی راه برود، سپس به سراغ تغییرات ظاهری برویم. اما آنها پا را فراتر گذاشتند و هر نسلی از کوروت را با دگرگونی خاصی روانه بازار کردند و ماحصل این طرز فکر، خلق چنین هیولایی شد.



3- شورولت کوروت 1957 انژکتور

زمان ثبت شده: 6.6 ثانیه

سیستم انژکتور شورولت مثل یک بچه نارس به جهانیان عرضه شد. اما همچنان زنده است و شیطنت های خاص به خود را دارد. اولین بار در جمعی از مهندسین فورد و پلیموث بحث استفاده گسترده از سیستم انژکتور مطرح شد.

ده گانه پرشتاب ترین خودروهای آنتیک جهان که سریعتر از خودروهای امروزی ایران هستند

شورولت به سرعت به فکر استفاده از سیستم سوخت رسانی انژکتوری افتاد. و پس از سالها بحث استفاده از سیستم سوخت رسانی انژکتوری در اواخر 1956 میلادی در کوروت هویدا شد.



2- فراری 250GT Europa

زمان ثبت شده: 5.9 ثانیه

از این نمونه تنها 18 دستگاه ساخته شد و طراحی آن بر پایه نسخه تور دو فرانس برلینتا بوده است. مهم ترین تغییرات آن  استفاده از کلاچ ساچس جدید، فنربندی سفت تر، و مخزن سوخت 136 لیتری بوده است.

ده گانه پرشتاب ترین خودروهای آنتیک جهان که سریعتر از خودروهای امروزی ایران هستند


1- فراری 4.9 Superfast

زمان ثبت شده: 5.6 ثانیه

یک شنبه بعد از ظهر در اواخر بهار بود. با سرعت 45 مایل بر ساعت در حال حرکت در کنار رودخانه هاچینسون نیویرک بودیم. دو مامور کلاه شطرنجی متوجه حضور ما از دور نشدند و به نظر تکان نمی خوردند.

از دنده چهار به سه و سپس دو رفتم. فاصله چندانی با تصادفی پر هزینه چه از لحاظ جانی و چه از لحاظ مالی نداشتیم. صحنه را با بوق ممتد و بد بیراه دو کارگر به صورت تخته گاز ترک کردیم.

ده گانه پرشتاب ترین خودروهای آنتیک جهان که سریعتر از خودروهای امروزی ایران هستند

احساس می کردیم که از شتاب و ترمز های ناگهانی ما آسفالت مسیر در حال چین خوردن است. آن هم با یک فراری دهه 50 ای، که سریع ترین گونه در دنیای خودروسازی به شمار می‌رفت.



تاريخ : شنبه 25 ارديبهشت 1395برچسب:, | | نویسنده : مقدم |
 با آمدن هوای گرم، کمد لباس های شما هم متنوع تر از قبل خواهد شد. به عنوان مثال لباس های گرم و کلفت جایشان را به لباس های خنک و رنگ های تیره مانند مشکی جایش را به رنگ های شادتر و روشن تر خواهند داد.

فوت‌ و فن خوش‌ پوشی برای آقایان در بهار 2016

اکثر آقایان از پوشیدن لباس هایی با رنگ های روشن و سرزنده خودداری می کنند و رنگ های خنثی مانند سفید، مشکی یا خاکستری را ترجیح می دهند. اما اگر می خواهید بهار و تابستان امسال به ظاهر خود کمی تنوع دهید و شادتر و متفاوت تر از قبل بدرخشید، به پیشنهادهایی که در اینجا برایتان آورده ایم، نگاهی بیاندازید.

صورتی

صورتی به عنوان یکی از رنگ های دخترانه شناخته می شود. حتما شما هم وقتی رنگ صورتی را می بینید، اولین چیزی که به ذهن تان می رسد عروسک های باربی یا شاید هم پاریس هیلتون باشد. اما در دنیای مدرن امروز دیگر رنگ صورتی تنها یک رنگ فمینستی محسوب نمی شود و می تواند در کمد لباس آقایان هم جای گیرد.

منظور ما از رنگ صورتی، رنگی که روی در و دیوار اتاق دختر بچه های 12 ساله است، نیست. ما رنگ هایی چون صورتی هلویی یا گل رز را به آقایان پیشنهاد می کنیم.

رنگ صورتی چرک برای مراسم غیر رسمی و دوستانه بسیار مناسب است. یکی از خصوصیات برتر این رنگ، تطبیق پذیری آن با رنگ های دیگر است. شما می توانید آن را با سبز زیتونی یا رنگ های برنز و قهوه ای یا حتی شلوار جین های آبی ست کنید.

اگر پوستی به رنگ تیره دارید، می توانید تیف های مختلف صورتی را به تن کنید اما اگر پوست تان روشن است، رنگ های تیره بهترین انتخاب برایتان خواهند بود.

فوت‌ و فن خوش‌ پوشی برای آقایان در بهار 2016

فوت‌ و فن خوش‌ پوشی برای آقایان در بهار 2016


سبز

رنگ سبز می تواند جایگزین رنگ مشکی شود، از این جهت که می توانید آن را با رنگ های دیگر، از زرد گرفته تا آبی، به راحتی ست کنید.

خوشبختانه این رنگ نظامی، همیشه روی مد است. زمستان ها می توانید پیراهن سبزتان را به همراه کتی مشکی یا تابستان ها آن را با شلوار جین آبی به تن کنید.

یکی از طراحان مد می گوید: «کمد من پر از لباس های سبز رنگ است، از این جهت که می توانم آنها را با هر لباس دیگری ست کنم.»

اگر می خواهید بیش از پیش به چشم آیید، به لباس های سبز رنگ تان، رنگ هایی چون قرمز، آبی یا رنگ های خنثی روشن، بیافزایید.

فوت‌ و فن خوش‌ پوشی برای آقایان در بهار 2016

فوت‌ و فن خوش‌ پوشی برای آقایان در بهار 2016


زرد

شاید فکر کنید که با پوشیدن لباس زرد رنگ، مانند لیمو می شوید اما اگر با درایت پیش روید، نه تنها همچین فکری به ذهن شما و دیگران نخواهد رسید بلکه جذاب تر از همیشه، مانند خورشیدی در جمع، می درخشید.

از آنجا که رنگ زرد، رنگی گرم و زنده است و انرژی زیادی دارد، بهتر است کنار آن رنگ های خنثی به تن کنید تا توی ذوق نزند.

فوت‌ و فن خوش‌ پوشی برای آقایان در بهار 2016

فوت‌ و فن خوش‌ پوشی برای آقایان در بهار 2016


قرمز

طبق تئوری رنگ ها، قرمز رنگی سرشار از انرژی و قدرت است به همین دلیل بهتر است آن را دم دست بگذارید. اگر علاقه ای به رنگ زرد ندارید، رنگ قرمز می تواند جایگزین خوبی برایش باشد.
رنگ قرمز هم در کنار رنگ های تیره و هم در کنار رنگ های روشن، به خوبی به چشم می آید. بنابراین نگران ست کردن آن با لباس های دیگرتان نباشید.

این رنگ در حین اسپورت بودن، کلاسیک هم به نظر می رسد. اگر می خواهید تیپی غیررسمی داشته باشید، تیشرت قرمز خود را با شلوار جین آبی به تن کنید، اگر هم موقعیت تان کمی رسمی تر است، ما قرمز تیره تر را در کنار رنگ هایی چون کرم به شما پیشنهاد می کنیم.

فوت‌ و فن خوش‌ پوشی برای آقایان در بهار 2016

فوت‌ و فن خوش‌ پوشی برای آقایان در بهار 2016



بنفش


بنفش یکی از رنگ های لوکسی است که طرفداران فراوانی دارد. این رنگ برای فصل بهار و تابستان هم بسیار مناسب است.

این رنگ تنوع زیادی دارد. شاید شما به رنگ های کبود آن نسبت به رنگ های روشن تر، تمایل بیشتری داشته باشید اما مهم نیست، در هر صورت رنگ بنفش معجزه خود را به شما نشان خواهد داد. 

نکته ای که باید در پوشیدن لباس های بنفش به یاد داشته باشید این است که رنگ های دیگر را خنثی انتخاب کنید تا از شدت رنگ بنفش بکاهند. رنگ هایی چون خاکستری، آبی، بژ و مشکی بهترین انتخاب برای همنشینی با این رنگ خاص است.

فوت‌ و فن خوش‌ پوشی برای آقایان در بهار 2016

فوت‌ و فن خوش‌ پوشی برای آقایان در بهار 2016

 



تاريخ : شنبه 25 ارديبهشت 1395برچسب:, | | نویسنده : مقدم |
1463198319810_15.jpg

فضاپیمای بدون سرنشین دراگون شرکت اسپیس‌ایکس پس از یک ماه اقامت در ایستگاه فضایی بین‌المللی، هفته گذشته با 1678 کیلوگرم محموله در آبهای اقیانوس آرام فرود آمد.

 

 اسپیس‌ایکس حدود پنج ساعت پس از جدا شدن دراگون از آزمایشگاه مداری، در توئیتر خود نوشت: فرود خوب دراگون در آب تائید شد.

 

این کپسول در روز هشتم آوریل (20 فروردین) از پایگاه هوایی کیپ‌کارناوال در فلوریدا به فضا پرتاب شده بود. فضاپیمای باری بعدی شرکت اسپیس‌ایکس برای ارسال به ایستگاه فضایی در ماه ژوئن برنامه‌ریزی شده است.

 

ناسا در بیانیه‌ای اعلام کرد: این محموله شامل نمونه‌هایی از تحقیقات انسانی، پژوهش‌های زیست‌شناسی و فناوری زیستی، تحقیقات علمی فیزیکی و فعالیت‌های تحصیلی بوده است.

 

دراگون همچنین حامل آخرین بخش از نمونه‌های تحقیقات بر روی انسان در یک ماموریت یکساله بود که در ماه مارس توسط اسکات کلی، فضانورد آمریکایی و میخائیل کورنینکوی روسی تکمیل شد.

 

دراگون اکنون تنها فضاپیمای باری با قابلیت بازگشت سالم به زمین است. سایر خودروهای باری جهان در زمان ورود مجدد به زمین می‌سوزند.



تاريخ : شنبه 25 ارديبهشت 1395برچسب:, | | نویسنده : مقدم |
صفحه قبل 1 ... 1988 1989 1990 1991 1992 ... 3356 صفحه بعد