چین نخستین فضاپیمای بدون سرنشین خود را با استفاده از موشک مارس ۷ به فضا پرتاب کرد.
به نقل از خبرگزاری شینهوا، این فضاپیما موسوم به تیانژو۱ از جزیره هاینان و سکوی پرتاب ونچانگ به فضا پرتاب شد.
این فضاپیما به ایستگاه فضایی چین خواهد رفت و از آن برای انجام آزمایشهای علمی و تحقیقاتی استفاده خواهد شد.
تیانژو۱ طولی در حدود ۱۰.۶ متر و عرضی در حدود ۳.۳۵ متر داشته و وزنش در زمان پرتاب حدود ۱۳.۵ تن بود که توانایی حمل ۶.۵ تن بار را نیز داشت. این فضاپیما در این پرتاب سوخت، آب، مواد غذایی و دیگر تجهیزات مورد نیاز ایستگاه فضایی چین را به فضا برد.
ایستگاه فضایی چین به مدت ۱۰ سال در مدار زمین به دور سیاره میچرخد و پس از اتمام سوخت به سمت زمین سقوط کرده و در جو میسوزد.
چین اعلام کرده است که قصد دارد قدم به قدم به سمت ارسال فضانورد به فضا حرکت کند و تا سال ۲۰۲۲ اولین فضاپیمای سرنشیندار خود را به فضا بفرستد.
عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد گفت: در طرحی مشترک با سازمان انرژی اتمی ایران و برای اولین بار در کشور، درمان بیماران سرطان پروستات با لوتیشیوم PSMA جهت درمان متاستازهای نواحی مختلف بدن انجام شده است.
دکتر سید رسول زکوی در این رابطه اظهار کرد: یکی از جدیدترین کارهایی که در این مرکز در حال انجام است، درمان بیماران نورواندوکرین با لوتیشیوم اوکتروتید و درمان بیماران سرطان پروستات با لوتیشیوم PSMA است؛ که برای اولین بار در ایران انجام و در منطقه نیز به ندرت این درمان انجام میشود.
وی ادامه داد: این دارو برای درمان متاستازهای نواحی مختلف بدن از سرطانها به کار برده میشود و در جهان و تنها چند سالی است؛ که مطرح شده است.
عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد تصریح کرد: این دارو در طرحی مشترک میان مرکز تحقیقات پزشکی هستهای دانشگاه علوم پزشکی مشهد و سازمان انرژی اتمی ایران تولید شده است.
رییس مرکز تحقیقات پزشکی هستهای دانشگاه علوم پزشکی مشهد بیان کرد: داروی PSMA تولید شده در مراحل اولیه و دارای هزینه سنگینی است که در همه جای ایران نمیتوان تولیدش کرد از این جهت دارو برای بخش پزشکی هستهای تولید و تعدادی از بیماران به این شکل درمان شدهاند.
وی عنوان کرد: داروی PSMA آنتیژنی است که در دیواره سلولهای سرطان پروستات وجود دارد و ما توانستهایم آنتیبادی این آنتی ژن را با لوتیشیوم تولید کنیم.
دکتر زکوی خاطر نشان کرد: دارو در سلولهای سرطانی تجمع و آنها را تحت تابش قرار میدهد تا نابود شوند و بیشتر برای بیمارانی مفید است؛ که درمان خود را به شکل جراحی پروستات، رادیوتراپی و هورمون تراپی انجام دادهاند؛ اما پاسخ به درمان دریافت نکردهاند.
عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد تصریح کرد: برای این دسته از بیماران معمولا دیگر کاری نمیشود انجام داد و تنها با این درمان میشود طول عمر و کیفیت زندگی بیمار را ارتقاء داد.
وی تاکید کرد: تولید این دارو کار جدیدی است و در حال حاضر کیتهای آن در اروپا وجود دارد؛ اما به دلیل هزینه هنگفت نمیتوان از این کیتها استفاده کرد و بسیار خرسندیم که انرژی اتمی کشور توانسته به ما در تولید این دارو کمک کند.
زکوی یادآور شد: هر دُز مورد استفاده از این دارو در خارج از کشور برای بیمار ۶۰ هزار یورو تمام میشود و در اروپا نیز تلاش میشود از طریق خیرین هزینه درمان این بیماران پرداخت شود.
عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد بیان داشت: بیماران نورواندوکرین نیز با این روش برای اولین بار در ایران در حال درمان هستند. در حال حاضر جهت دریافت پاسخ درمان این بیماری از بیماران هزینهای دریافت نمیشود؛ اما به زودی قیمت تمام شده این دارو برای شهروندان کشور مشخص میشود.
وی در ادامه از برنامهریزی برای خرید دو دستگاه مهم در بخش پزشکی هستهای به همت مسئولان دانشگاه خبر داد و گفت: در طول سه ماه گذشته با حمایت معاون توسعه دانشگاه، اتفاقات بسیار خوبی جهت خرید دستگاههای اصلی بخش پزشکی هستهای که دستگاههای «اسپکت» میباشند رخ داده است.
رییس مرکز تحقیقات پزشکی هستهای دانشگاه علوم پزشکی مشهد بیان داشت: دستگاه های بخش پزشکی هستهای بسیار قدیمی و برخی مربوط به دو دهه قبل هستند و کارایی لازم را جهت درمان بیماران ندارند.
وی اضافه کرد: بخش پزشکی هستهای دارای دو دستگاه اسپکت بوده است؛ که یکی را به دلیل فرسودگی و خرابی بسیار در سالیان گذشته از دست داده و دستگاه دیگر را در سال ۱۳۸۰خریداری کرده است؛ که این دستگاه نیز حدود ۱۵ سال عمر دارد؛ اما بسیار فرسوده شده است.
عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد ابراز داشت: دستگاه اسپکت و اسپکت سیتی اصلیترین کار پزشکی هستهای را انجام میدهند به این شکل که پس از تزریق ماده رادیواکتیو به داخل بدن به وسیله این دستگاهها میتوانیم تصویر ماده رادیواکتیو را دیده و تمام اسکنهایی پزشکی هستهای را با این روش تهیه کرد.
وی زمان ورود و نصب دستگاه های مربوطه را سه ماه آینده عنوان کرد و گفت: در پزشکی هستهای هر اندازه دستگاهها پیشرفته تر و به روز تر باشند تصاویر کیفیت بهتری پیدا کرده و بیمار میزان اشعه کمتری دریافت میکند؛ که امیدواریم با نصب دستگاههای فوق در تابستان سال جاری به این مهم دست پیدا کنیم.
شاید اولین نهاد تروریستی که در تاریخ به ثبت رسیده سازمان تروریستی فیثاغورث باشد. او که در قرن ششم پیش از میلاد میزیست سخنگوی جناح آریستوکرات یونان بود و به دنبال شکست از طالس - رهبر جناح دموکرات - به سیسیل گریخت و در آنجا گروههای خرابکاری متشکل از جوانان ترتیب داد که در آتن دست به ترور و خرابکاری میزدند.
به نقل از بیزینس اینسایدر، امروزه چهره تروریسم تغییر کرده و رنگ و بوی مرگبارتر و غیرملموستری به خود گرفته است. حالا دیگر با غرش تفنگها یا برق خنجرها که به قصد ترور فرود میآیند روبرو نیستیم. بلکه با موجوداتی در حد چند میکرون طرفیم.
در واژهنامه بریتانیکا در تعریف سلاح زیستی یا سلاح میکروبی آمده است: هر عامل زیستی یا عامل میکروبی که میتواند به عنوان سلاح علیه انسانها، حیوانات یا گیاهان به کار رود. سلاحهای زیستی باعث مرگهای دستهجمعی میشوند اما تاثیری بر زیرساختها، ساختمانها یا تاسیسات ندارند. این سلاحها از نظر نوع موجود زنده یا سمی که در آنها به کار میرود، شدت مرگبار بودن، طول دوره نهفتگی یا کمون، عفونتزایی، پایداری و توانایی درمان با واکسنهای موجود با هم تفاوت زیادی دارند. پنج گروه عامل زیستی به عنوان اسلحه در مناطق جنگی یا اقدامات تروریستی به کار میروند:
باکتریها: موجودات تک سلولی که منجر به بیماریهایی همچون سیاه زخم، طاعون و تولارمی میشوند.
•ریکتزیا: میکروارگانیسمهای شبیه باکتری که از این نظر که پارازیت خارج سلولی هستند و در داخل سلول تولیدمثل میکنند با باکتریها تفاوت دارند. تیفوس و تب کیو از جمله بیماریهایی هستند که توسط ریکتزیا ایجاد میشوند.
•ویروسها: انگلهای خارج سلولی هستند که اندازه آنها یک صدم اندازه باکتریهاست و بیماریهایی همچون انسفالیت اسبی ونزوئلایی را ایجاد میکنند.
•قارچها: در محصولات کشاورزی منجر به بیماریهایی همچون بلاست برنج، زنگ قهوهای گندم و سوختگی سیبزمینی میشوند.
•سموم: از مارها، حشرات، عنکبوتها، موجودات دریایی، باکتریها و قارچها استخراج میشوند و به عنوان سلاح زیستی به کار میروند. یک نمونه از اینگونه سمها یسین است که از دانههای سمی کرچک به دست میآید.
سلاحهای زیستی از هر نوع سلاح دیگری مرگبارترند و در عین حال قیمت چندانی ندارند. به همین دلیل کشورها این گونه سلاحها را حتی به سلاحهای هستهای که فناوری ساخت آنها دشوار است و بسیار گران تمام میشوند، ترجیح میدهند. علاوه بر این خطر این که برخی افراد ناآرام یا سازمانهای تروریستی سلاح زیستی بسازند یا بدزدند، یک نگرانی امینتی عمده است.
یکی از اولین موارد استفاده از سلاحهای زیستی به سال ۱۳۴۷ بازمیگردد؛ زمانی که نیروهای مغول اجساد آلوده به طاعون را با منجنیق از بالای دیوارها به بندر کافا در دریای سیاه (فئودزیا در اوکراین امروزی) پرتاب میکردند. برخی تاریخنویسان بر این باورند که کشتیهایی که به ایتالیا برگشتند طاعون را با خود به همراه بردند و همهگیری مرگ سیاه را به راه انداختند که به مدت پنج سال در کل اروپا ادامه داشت و ۲۵ میلیون نفر - یعنی یک سوم از جمعیت اروپای آن زمان- را به کام مرگ کشاند.
آلمان اولین کشوری بود که در طول جنگ جهانی اول از سلاحهای زیستی و شیمیایی برای ایجاد خرابیهای عمده استفاده کرد. هر چند حملههای زیستی این کشور در مقیاس کوچک انجام گرفت و چندان موفقیتآمیز نبود. آلمانیها برای آلوده کردن حیواناتی که در کشورهای مختلف به عنوان غذا مورد استفاه قرار میگرفت از سلاح زیستی استفاده کردند.
فجایع حاصل از جنگ جهانی اول باعث شد که کشورها پروتکل ژنو ۱۹۲۵ را امضا کنند که استفاده از سلاحهای زیستی و شیمیایی را ممنوع میکرد. با این حال ژاپن، یکی از امضا کنندگان این پروتکل، به شکلی مخفیانه به اجرای برنامههای آزمایشی بر روی سلاحهای زیستی پرداخت و وقتی بین سالهای ۱۹۳۷ و ۱۹۴۵ از این سلاحهای زیستی بر ضد ارتش متفقین استفاده کرد، مرزهای ممنوعه این تعهدنامه را عملا زیرپا گذاشت.
در طول جنگ جهانی دوم ارتش ژاپن بیش از ۱۰۰۰ چاه آب را در روستاهای چین آلوده کرد تا شیوع وبا و تیفوس را مطالعه کند. ژاپنیها بیش از ۳۰۰۰ انسان (از جمله زندانیان جنگ) را کشتند تا مکانیسم ورود این سلاحها به بدن را آزمایش کنند. بریتانیا، آلمان و جماهیر شوروی نیز برنامههای تحقیقاتی در این زمینه داشتند.
مشخص شده که القاعده نیز به دنبال استفاده از سلاحهای زیستی بوده و قبل از اینکه در سال ۲۰۰۱-۲۰۰۲ از سوی آمریکا و نیروهای متحد شمال افغانستان مورد هجوم قرار بگیرد، آزمایشگاهی برای مطالعه سیاه زخم تاسیس کرده است.
براساس منابع اطلاعاتی آمریکا، آفریقای جنوبی، عراق و چندین کشور دیگر سلاحهای زیستی ساختهاند یا در حال ساخت این گونه سلاحها هستند.
ادعاهای دروغینی که در زمینه استفاده از سلاح زیستی مطرح شده نیز چندان کم نیست. از این میان میتوان به گزارش بریتانیا قبل از جنگ جهانی دوم اشاره کرد که مدعی بود عوامل مخفی آلمان در مترو پاریس و لندن آزمایشهایی با استفاده از نوعی باکتری انجام دادهاند تا انتشار آنها را از طریق سیستمهای حملونقل عمومی بررسی کنند. هر چند این ادعا هرگز به اثبات نرسید اما در تحقیقاتی که بریتانیا در پورتون داون و در جزیره گروینارد بر روی طاعون آغاز کرد، نقش داشت.
بعدها آمریکا ویتنامیها را متهم به استفاده از سموم قارچی در لائوس کرد. با این حال مشخص شد که باران زرد که با سندرومهای مختلف همراه بود چیزی جز مدفوع زنبورها نبوده است. مشکل این گونه ادعاهای دروغین این است که به حیات خود ادامه میدهند و فرقی نمیکند که تا چه حد باورنکردنی باشند. به عنوان مثال این فرضیه که ویروس HIV یک سلاح زیستی است هنوز هم در ذهن بسیاری از مردم وجود دارد. برحسب این که از چه کسی سوال کنید، آنها پاسخ میدهند دانشمندان KGB یا CIA بودند که این ویروس را ساختند تا به ایالات متحده ضربه بزنند یا کوبا را دچار بیثباتی کنند.
ثابت شده که بسیاری از این ادعاها درست نیست و در اصل پروپاگاندا یا پیش زمینهای است که برای شروع جنگ یا تحقیقات چند صد میلیون دلاری مورد بهرهبرداری قرار میگیرد مثل مورد مربوط به جنگ عراق. به همین دلیل لازم است مرز بین واقعیت و وهم را مشخص کنیم.
توسعه، تولید و ذخیره سلاحهای باکتریایی و سمی از سوی کنوانسیون سلاحهای زیستی (BWC) ۱۹۷۲ و پروتکل ژنو ممنوع شده است. هر چند برخی کشورها ذخایر سلاحهای زیستی خود را معدوم و تحقیق در زمینه تولید این سلاحها را متوقف کردهاند اما خطر هنوز وجود دارد. متاسفانه BWC هنوز نتوانسته کشورها را مقید کند و شواهدی مبنی بر تخلف از این معاهده وجود دارد.
اساس دفاع شهری در برابر حملههای زیستی سیستم پزشکی است. در آمریکا برای دو عامل زیستی عمده که میتوانند به سادگی در سلاحهای زیستی به کار روند و در عین حال بسیار مرگبار هستند یعنی -سیاه زخم و آبله – واکسنهایی تهیه، آزمایش و تایید شده است. آمریکا آنقدر واکسن آبله دارد که میتواند کل آمریکاییها را واکسینه کند و ذخیره واکسن سیاه زخم این کشور برای واکسینه کردن همه افراد ارتش کافی است.
دفاع شهری در برابر حملههای زیستی از زمان حمله ۱۱ سپتامبر به بعد در ایالات متحده رشد قابل توجهی داشته است. یک دفاع شهری موفقیتآمیز در برابر حملههای زیستی باید با استفاده از سنسورها، سیستمهای هشداردهنده، واکسنها، کمکهای پزشکی، آموزشهای عمومی و برنامهریزی در شرایط اضطراری همراه باشد.
برنامه دفاع شهری آمریکا در قالب برنامه ذخایر استراتژیک ملی، ۵۰ تن بسته کمکی شامل واکسن، کمکهای پزشکی، عامل ضدعفونی کننده و تجهیزات کمکهای اولیه را در هزاران محل در کل کشور ذخیره کرده که در موارد اضطراری حملههای زیستی به کار میآیند. علاوه بر این هر یک از ایالات آمریکا برنامه پاسخ به بیوتروریسم دارد که شامل خطوط راهنمایی برای واکسیناسیون عمومی، سیستم ارزیابی خدمات و نیازهای درمانی و قرنطینه است.
بیشتر عاملهای زیستی مرگبار به صورت آئروسل منتشر میشوند. افرادی که در هوای آلوده به این آئروسلها تنفس میکنند دچار عفونت میشوند. به همین دلیل موثرترین راه دفاعی در برابر سلاحهای زیستی ماسکهای فیلتردار است که جلوی باکتریها، ویروسها و اسپورهای بزرگتر از یک میکرون را میگیرند. ضدعفونی کردن قسمتهای آلوده بعد از حمله هم میتواند عامل زیستی را خنثی کند.
ساخت سنسورهای کارآمد برای سلاحهای زیستی که در زمان بروز حمله هشدار میدهند به افراد کمک میکند قبل از تماس با این مواد از ماسک استفاده کنند یا اقدامات حفاظتی لازم را در پیش بگیرند.
اگر افراد در برابر بیماریهای خاص ناشی از سموم زیستی واکسینه شده باشند حملههای زیستی اثربخشی کمتری خواهند داشت.
مشمشه، بروسلوز، استافیلوکوکال انتروتوکسین B، ریسین، میوتوکسین T-۲ عاملهای زیستی هستند که برخی کشورها به دنبال استفادههای نظامی از آن هستند یا در گذشته در سلاحهای زیستی از آنها بهره بردهاند. در حال حاضر هیچ واکسنی برای پیشگیری از این عفونتها وجود ندارد.
محققان آزمایشگاه پیشران جت سازمان فضایی ناسا موفق به ساخت یک "پارچه فلزی" با استفاده از چاپگر سهبعدی شدند.
به نقل از نیواطلس، در نگاه اول به نظر میرسد قطعات فلزی این وسیله به صورت زنجیروار به هم متصل شدهاند در حالی که قابلیتهای آن بسیار بیشتر از چند قطعه فلز است که به هم متصل شدهاند.
دو طرف این پارچه فلزی کارکردی متضاد دارند. یک طرف این پارچه میتواند حرارت و گرما را منعکس کند و طرف دیگر میتواند آن را جذب کند!
ناسا در بیانیه مربوط به رونمایی از این محصول اعلام کرده است که با تا کردن آن امکان دستیابی به اشکال و ضخامتهای مختلف وجود دارد تا به میزان جذب یا انعکاس، مدیریت حرارت و استحکام کششی مطلوب دست پیدا کرد.
در ساخت این پارچه از پلیمر مذاب به همراه پاشش دقیق و لیزری پودر فلز و پرتوهای الکترونی استفاده شده است.
در این روش میزان هزینهها و زمان ساخت بسیار کاهش مییابد.
پولیت کاسیاس مسئول آزمایشگاه پیشران جت ناسا این فناوری را "چاپ چهاربعدی" میداند زیرا به محققان اجازه میدهد شکل ظاهری و نحوه عملکرد مورد نظر را به طور مستقیم در مواد سازنده ایجاد نمایند.
این اختراع میتواند کاربردهای زیادی در فضا داشته باشد. استفاده در آنتنهایی که میتوانند به سرعت تا شده و دوباره به حالت عادی برگردند، عایقبندی کاوشگرها و فضاپیماهایی که در سفر به سیارات و قمرهای پوشیده از یخ در دمای پایین باید کار کنند، ایجاد پد عایق در پایههای کاوشگرها برای جلوگیری از آب شدن یخ زیر آنها و سپر محافظ در برابر ذرات ریز آسمانی از جمله کاربردهای این پارچه فلزی است.
قابلیت بازیافت کامل مهمترین ویژگی این محصول است زیرا یکی از مهمترین مشکلات در فضا کم بودن منابع است و این محصول را میتوان به تعداد دفعات دلخواه چاپ، تست، استفاده و بازیابی مجدد کرد. پولیت کاسیاس ابراز امیدواری کرده است که استفاده از این محصول صرفا به فضا محدود نشود.
دانشمندان موفق به کشف دارویی شدهاند که امیدوارند بتواند به توقف پیشرفت انواع بیماریهایی کمک کند که عصب را از بین میبرند.
به نقل از بیبیسی، در سال ۲۰۱۳ شورای پزشکی انگلیس برای اولین بار توانست از مرگ سلولهای مغزی در یک حیوان جلوگیری کند.
اکنون دو داروی دیگر کشف شده است که به همان اندازه از سلولهای مغزی در انسان حفاظت میکند.
پروفسور جووانا مالوچی، پژوهشگر در دانشگاه لستر انگلیس، کشف اخیر را "بسیار هیجان انگیز" توصیف کرد و گفت که به زودی قرار است آزمایشهای بالینی روی بیماران مبتلا به دمانس (زوال عقلی) آغاز شود.
این روش بر معکوس کردن و یا متوقف کردن مکانیزم دفاعی سلولهای عصبی مغز متمرکز است.
هنگامی که یک ویروس به سلولهای مغزی حمله میکند موجب افزایش تولید پروتئینهای ویروسی میشود. این روند منجر به تشکیل یک جدار پروتئینی میشود که حاصل واکنش سلولهای مغزی در برابر عوامل تحریککننده است.
اما این واکنش ایمنی سلولها، موجب کاهش تولید انواع پروتئینهای دیگر در مغز میشود.
بسیاری از بیماریهای مغزی منجر به تولید پروتئینهای مخرب میشوند. تجمع این پروتئینها واکنش ایمنی مشابهی را به دنبال دارد، اما با عواقبی بسیار نامطلوب.
این واکنش ایمنی به حدی فعالیت سلولهای عصبی مغز را مختل میکند که تولید هرگونه پروتئین یک باره متوقف میشود.
تکرار این روند در نورونهای مغز ممکن است به تدریج به توانایی حرکتی بیمار و یا به حافظه او آسیب برساند و یا حتی منجر به مرگ او شود.
گفته میشود این روند در بسیاری از بیماریهایی که موجب مرگ سلولهای مغزی و از بین رفتن عصب میشوند جریان دارد.
بنابراین دانشمندان معتقدند که با متوقف کردن این روند میتوانند موفق به درمان یک رشته از انواع این بیماریها شوند.
پژهشگران معتقدند با آنکه یکی از داروهای جدید موجب تولید سم در لوزالمعده (پانکراس) میشود باز هم به تحول بیسابقهای در درمان بیماریهای مغزی دست یافتهاند.
نتایج یک تحقیقی حاکی از آن است که تفاوت عملکرد وب سایتهای دانشگاههای جهان و ایران بیشتر در موارد مربوط به تایپ و نوشتهها مانند استفاده از خط دور برای تیترها، تنوع زیاد نوع تایپ فیسها، تنوع کم در اندازه نوشتهها، فاصله کم بین خطوط متن در وب سایتهای ایرانی است.
سیده صفا قاسمی و سودابه صالحی در مقاله خود به بررسی "تطبیق ویژگیهای بصری وب سایتهای دانشگاههای مطرح جهان با وب سایتهای دانشگاههای ایران" پرداختند.
با گسترش ارتباطات الکترونیکی و اینترنتی، نیاز به طراحی وب سایت برای دانشگاهها بیشتر شده و جذب کاربران به این وب سایتها و اطلاع رسانی از این طریق، از اهداف اولیه این مراکز شده است و در این راستا، طراحی بصری این وب سایتها حائز اهمیت است و شناسایی معیارهای طراحی، به بهبود آنها کمک شایانی میکند.
مطابق این تحقیق اهداف اصلی پژوهش بررسی اشکالات بصری وب سایتهای دانشگاههای ایران در مقایسه با ویژگیهای بصریِ مشترک میان وب سایتهای موفق دانشگاههای جهان و یافتن شباهتها و تفاوتهای میان عناصر بصری این دو گروه هستند.
جهت تحقق این اهداف، با روش تحقیق تطبیقی-توصیفی و استفاده از روشهای کیفی و کمی شبه آماری در تولید و تحلیل دادهها، از دو جامعه وب سایتهای دانشگاههای جهان و ایران، نمونههایی براساس رتبه علمی دانشگاه و رتبه وب سایت آنها انتخاب شد.
همچنین در هر جامعه، 53 وب سایت از دانشگاههای مختلف از نظر گروه آموزشی و محل دانشگاه، در نظر گرفته شد و ویژگیهای عناصر بصری آنها مانند نوشتهها، رنگها، عکسها، تصاویرِ متحرک و ... به وسیله یک چک لیست محقق ساخته با گزینههای از پیش تعیین شده، به طور جداگانه مورد آزمون قرار گرفت. سپس به کمک آزمون آماری کای دو مورد تحلیل آماری قرار گرفت.
نتایج این مطالعه نشان میدهد وب سایتهای دانشگاههای ایران و جهان، در ویژگیهایی مانند انتخاب رنگ، عدم استفاده از بافت در زمینه، روش متمایز کردن لینکها، تعداد و تنوع اندازه عکسها و تقسیم بندی سه یا چهار ستونی صفحه اصلی به صورت همسان عمل میکنند.
تفاوت عملکرد وب سایتهای دانشگاههای جهان و ایران بیشتر در موارد مربوط به تایپ و نوشتهها مانند استفاده از خط دور برای تیترها، تنوع زیاد نوع تایپ فیسها، تنوع کم در اندازه نوشتهها، فاصله کم بین خطوط متن در وب سایتهای ایرانی است.
همچنین وب سایتهای ایرانی، علاوه بر نمایش اسلاید، از تصاویر متحرک هم استفاده میکنند و معمولاً سایر صفحات وب سایتهای آنها از نظر رنگ و ترکیب بندی با صفحه اصلی هم آهنگی ندارند.
به گزارش ایسنا؛ این مقاله پژوهشی در فصل نامه مطالعات تطبیقی دانشگاه هنر اصفهان منتشر شد.
دو زن سرانجام به مرحله نهایی پروژه "فضانورد زن" آلمان راه پیدا کردند. در صورتی که هزینه سفر فراهم شود سرانجام یکی از این دو تا سال ۲۰۲۰ به عنوان نخستین زن آلمانی راهی فضا خواهد شد.
به نقل از دویچه وله، دو کاندیدای آلمانی زن از ایالت نوردراین وستفالن از میان کاندیداهای شرکت در مأموریت ایستگاه فضایی بینالمللی(آیاساس) انتخاب شدهاند: نیکلا باومن، خلبان جنگنده "یورو فایتر" از شهر کلن و اینسا تیلهآیش، هواشناس از شهر بن آلمان.
این دو زن توانستند در رقابت برای حضور در این مأموریت چهار رقیب زن دیگر را از میدان به در کرده و فینالیست پرواز به فضا شوند. هیأت داوران متشکل از کارشناسان فضایی روز چهارشنبه ۱۹ آوریل (۳۰ فروردین) در برلین این دو زن را انتخاب کرد.
از میان این دو فینالیست سرانجام یک زن انتخاب میشود که تا پیش از سال ۲۰۲۰ نخستین زن آلمانی خواهد بود که به ایستگاه فضایی بینالمللی راه یافته است.
سازماندهی انتخاب مسافر نهایی برای پرواز به این ایستگاه را پروژهای به نام "فضانورد زن" ترتیب داده است.
کاندیدای نهایی نه به عنوان فضانوردی حرفهای بلکه به مثابه گردشگر راهی فضا خواهد شد.
این دو زن باید از اواسط سال ۲۰۱۷ دورهای آموزشی دست کم دوساله را برای این سفر آغاز کنند.
بنیاد یادشده باید تا پایان آوریل دست کم ۵۰هزار یورو برای تأمین مالی نخستین گامهای آموزشی این سفر گردآوری کند.
تا روز چهارشنبه ۱۹ آوریل حدود ۲۷هزار یورو جمع شد. هزینه کل مأموریت حدود ۵۰میلیون یورو خواهد شد که تهیه آن منوط به حضور حامیان مالی است. با این حال پروژه "فضانورد زن" میگوید، مطمئن است که این پول تهیه خواهد شد.
در ابتدا بیش از ۴۰۰ زن خود را داوطلب رفتن به فضا کردند. از این جمع سرانجام ۶ تن توانستند سد آزمایشهای جسمانی و روحی مرکز هوافضای آلمان (DLR) را پشت سر گذرانده و به مرحله نیمهنهایی راه یابند.
این گروه ششنفره شامل یک خلبان هواپیمای جنگی، دو مهندس، یک کارشناس فنی فضانوردی، یک کارشناس فیزیک اختری و یک هواشناس بود.
جوانترین این گروه زنی ۲۸ ساله و مسنترین آنها ۳۷ ساله بود. تاکنون تنها مردان آلمانی به فضا راه یافتهاند.
قرار نیست هر محصول از یک برند اصیل و باعظمت، مورد توجه بازار قرار گیرد. نسل اخیر مرسدس کلاس A با بدنهی هاچبک فروش خوبی تجربه نکرد. از سویی دیگر، همانطور که مدتی پیش در زومیت اشاره کردیم؛ سدان CLAA که روی پلتفرم کلاس A ساخته شد نیز امسال در گروه خودروهای ناامیدکننده از نظر مصرفکنندگان آمریکا، قرار گرفت. با معرفیمدل مفهومی سدان A، میتوان نتیجه گرفت نسل آیندهی کلاس AA بهزودی با طراحی جدید و فناوریهای مدرن بازخواهد گشت.
این خودروی مفهومی در جلو پنجره و چراغهای جلو، حالتی اسپرت و انتقامجو دارد که تا حد زیادی از مدل مفهومی AMG GTT الهام گرفته است. فناوری به کار گرفتهشده در چراغها، حالتی سهبعدی به طرح داخل آن میدهد که به لطف لایهای فرابنفش حاصل میشود. چراغهای عقب نیز به نوعی قرینهی چراغهای جلو هستند و با زمینه رنگ قرمز، همان طراحی فضایی را القا میکنند.
درحالیکه سبک بدنهی سدان A، در ظاهر مطابق خودروی CLA است؛ مرسدس این مدل را در تولید نهایی، بین سدان کلاس C و خودروی CLA میداند، ضمن اینکه توقف تولید CLA را تأیید نمیکند. سدان A، حدود ۴.۵۷ متر طول دارد که در مقایسه با CLA نزدیک به ۶ سانتیمتر بلندتر است. این خودروی مفهومی، ۹ سانتیمتر نیز پهنای بیشتری دارد و در ارتفاع سقف، ۲.۵ سانتیمتر بالاتر است.
هرچند زمان دقیق تولید این خودرو مشخص نیست؛ اما ظاهر جذاب آن، هواداران مرسدس بنز را به آیندهی خودروهای کامپت و احتمالا خوشقیمت از این برند محبوب امیدوار کرده است. سرپرست تیم طراحی مرسدس بنز معتقد است که خودروهایی مثل سدان A، انقلابی در سبک طراحی جدید این برند موسوم به خلوص احساسی (Sensual Purity) و فلسفهی آن هستند. گوردون واگنر میگوید:
مدل مفهومی سدان A، نشان میدهد که دورهی خطوط تیز و شکسته در طراحی خودرو به پایان رسیده است و با تناسبی کمنظیر و حالتی احساسی در بدنه، حجم خطوط کاهش یافتهاند. این خودرو گامی تازه در فلسفهی «خلوص احساسی» است و میتواند آغازگر عصر جدیدی در طراحی خودرو باشد.
در نمایشگاه شانگهای، به جزئیات فنی این خودرو اشارهای نشده است؛ اما احتمال دارد نسل جدید پیشرانههای ۴ سیلندر توربوشارژ مرسدس بنز با قدرتی نزدیک به ۳۵۵ اسب بخار روی آن قرار داده شود. از سویی دیگر، ممکن است این خودرو در اختیار برند AMG قرار گیرد و صرفا با آپشنهای بالا و قیمتی بیش از ۴۰ هزار دلار عرضه شود. پلتفرم کلاس AA به نام MFA پیش از این به صورت هاچبک و کراساوور در مجموعهی AMG تولید شد که به ترتیب، A45 و GLA455 نام داشت. امروزه آئودی A3 در دوتیپ هاچبک و سدان، مهمترین رقیب مرسدس بنز در کلاس A محسوب میشود.
در پایان این مطلب، بینندهی تیزر رسمی معرفی خودروی مفهومی سدان A باشید.
دانلود با کیفیت 360p 720p 1080p
انسانها همواره در آرزوی داشتن عمر طولانی بودهاند. برای اشاره به یک روند کلاسیک در مورد این ایده، میتوانیم به داستان کوتاهی از کورت ونه گات در سال ۱۹۵۴۴ با عنوان «فردا و فردا و فردا» گریزی بزنیم. او فضای یک جامعهی فاسد و در حال تباهی را پس از اختراع یک داروی ضد پیری به تصویر کشیده است. شاید شما هم چنین فکر کنید که داروی ضد پیری یا افزایشدهندهی طول عمر فقط در داستانهای علمیتخیلی، فانتزی یا ترسناک پیدا میشوند؛ اما دانشمندان همواره در حال مطالعهی چگونگی روند پیر شدن و گذر عمر و همچنین روشهای محتمل برای متوقف ساختن آن روند بودهاند.
در سرمقالهای که در سال ۲۰۱۵ در Nature Medicine منتشر شد، گفته شده بود پیری بزرگترین عامل خطرناک برای بسیاری از بیماریهای مزمن انسان است و اگر بتوانیم روند پیر شدن انسان را آهستهتر کنیم، احتمال ابتلا به این بیماریها هم میتواند کمتر شود. در یک گزارش از سازمان بهداشت جهانی اشاره شده است که همهی مردم با روند و سرعت یکسانی عمر نمیکنند و همچنین برای رخ دادن یا ندادن بیماریها در بدن افراد هیچ تضمینی وجود ندارد. عوامل ژنتیکی و محیطی در این وضعیت نقش مهمی ایفا میکنند و دانشمندان بهطور مستمر در حال مطالعهی این موضوع هستند که دقیقا چه مواردی، روند پیر شدن را تحت تأثیر قرار میدهند.
در مطالعهی ولدرلی (Wellderly Study) که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد، به وجود ارتباط بین سلامت شناختی (ذهنی) با سلامت جسمی اشاره شده بود. شما همچنین ممکن است مطالعات انجامشده روی موشها را در مورد انتقال خون به یاد داشته باشید؛ خون موشهای جوان (و همچنین انسانهای مورد آزمایش) اجازهی رشد و نمو به اعضای بدن میداد. این در حالی بود که خون موشهای پیرتر، دارای تأثیر منفی روی مغز، کبد و قلب آنها بود. شاید در این مورد خاص، حق با خونآشامها باشد!
از بین بردن سلولهای پیر در موش نیز دارای اثرات امیدوارکنندهای بود و گزارش مربوط به آن در ماه فوریه سال جاری در مجلهی نیچر ارائه شد. هنگامی که سلولهای پیر (سلولهایی که دیگر نمیتوانند تقسیم شوند) در حیوانات در حال پیری خود را نشان میدهند، این سلولها مولکولهایی آزاد میکنند که میتوانند به بافتهای مجاور آسیب برسانند. موشها مورد مهندسی ژنتیک قرار گرفتند؛ بهطوری که سلولهای پیر در بدن آنها با تزریق دارویی خاص نابود میشدند. این موشهای مهندسیشده دارای عمر طولانیتری به میزان ۲۰ تا ۳۰ درصد نسبت به همتایان طبیعی خودشان بودند.
در سال ۲۰۱۵، سازمان غذا و داروی ایالات متحده، اولین آزمایشهای بالینی از دارویی به نام متفورمین را مورد تأیید قرار داد. این داروی دارای پتانسیل لازم برای گسترش طول عمر انسان تا ۴۰ درصد است و علاوه بر این، افزایش عددی طول عمر با افزایش بازهی زمانی همراه است که مردم میتوانند بهطور مطلوب از سلامتی بدن خود لذت ببرند. فکر کردن به اینکه هماکنون در جامعهی علمی، تئوریها و راههای متفاوتی برای متوقف کردن اثرات پیری وجود دارد، به خودی خود ما را به وجد میآورد. از سویی با گذشت زمان، صدها روش و تئوری جدید نیز در این مورد میتوانند پیدا شوند. چنین چشماندازی برای بسیاری از افراد هیجانانگیز است؛ اما در عین حال چندین پرسش و چالش اساسی در پیش روی ما میگذارد.
پیر شدن و گذر عمر در آینده
حال پرسش این است که ما به چه شکل میتوانیم از پیشبینی ونه گات در مورد تباهی جامعه در صورت افزایش طول عمر انسانها پیشگیری کنیم؟ آیا اصلا نیازی هست به اینکه ما طول عمر انسان را افزایش دهیم؟ ما در حال حاضر هم یکی از جانداران روی زمین با طولانیترین زمان زندگی محسوب میشویم. در صورتی که افزایش طول عمر به یک هنجار عادی در جامعه تبدیل شود، مشکلات و چالشهای اخلاقی و اجتماعی وجود خواهند داشت که در منابع گوناگون و توسط افراد گوناگون در مورد آن بحثهای مفصلی صورت گرفته است.
آیا آهستهتر کردن روند پیری یا حتی از بین بردن آن، تغییری در برداشت ما از آنچه بهعنوان یک انسان میدانیم، ایجاد خواهد کرد؟ انسانها در حال حاضر بهعنوان یک گونهی کاملا خودمحور به شمار میروند. ما انسانها، اولویت بقا و استاندارد زندگی در سراسر این سیاره را برای خودمان قائل هستیم و بسیاری از گونههای دیگر را نادیده گرفتهایم. این سیاره تنها میتواند شمار مشخص و محدودی از انسانها را بهخوبی در خود جای دهد و باید توجه کنیم که در حال حاضر نیز دچار مشکلات پرشماری در زمینهی منابع و آسیبهای زیستمحیطی شده است. حال اگر میزان مرگومیر افراد کمتر شود، جمعیت سیاره از مقدار کنونی هم بیشتر خواهد شد.
از طرفی چنین استدلال میشود که نسلهای جدید در قیاس با نسلهای قدیمیتر، پیشرفتهتر شدهاند و ظرفیت و آمادگی بیشتری برای تغییر دارند. بدون از دنیا رفتن نسل پیرتر، پتانسیل کمتری برای توسعهی دیدگاههای مختلف و ایدههای جدید وجود خواهد داشت. مرگ همچنین به زندگی ما معنا و هدف بیشتری میبخشد؛ در اینجا بحث زمان مطرح میشود و از آنجا که زمان برای افرادی که روزی تسلیم مرگ خواهند شد، منبع محدودی به شمار میرود،؛ باعث میشود که ارزش و منزلت زمان و زندگی خود را بیشتر بدانند.
از طرف مقابل، تحقیق در مورد داروها و مادههای ضد پیری به ما کمک میکند تا در آخرین سالهای زندگیمان، سالمتر و تندرستتر باشیم و مراقبتهای بهداشتی نیز برای افراد مسن ارزانتر شود. تحقیقات پزشکی تا به حال تمرکزشان را بر بسیاری از بیماریها و شرایط خاص جسمانی معطوف داشتهاند؛ اما اگر روی خود مقولهی پیری تمرکز شود، آنگاه احتمال پیدایش آن بیماریها در بدن افراد کاهش خواهد یافت.
ما همچنین میتوانیم تا حد زیادی از تجربه و عقل افراد سالمند بهعنوان یک جامعهی قابل توجه بهرهمند شویم. نادیده گرفتن این زمینهی پژوهشی به هیچ عنوان به سود علم نیست. تحقیقات در زمینهی مبارزه با پیری میتواند به پژوهشهای دیگری نیز منجر شود؛ از جمله اینکه چگونه میتوانیم جمعیتهای بزرگتر را کنترل و هدایت کنیم.
برنامهریزی شهری دقیق در آینده به یک ضرورت تبدیل خواهد شد. بسیاری از دانشمندانی که در حال مطالعهی طول عمرند، بر این باور هستند که در پایان، مزایای تحقیقات ضد پیری بیشتر از جنبههای منفی آن خواهد بود. حتی اگر ما نتوانیم بهطور کامل از پیری جلوگیری کنیم، میتوانیم کاری کنیم که سالهای آخر زندگیمان، راحتتر باشد و مجبور به مواجهه با بیماریهای مختص این دوران نباشیم.
یکی از جالبترین و شگفتانگیزترین ایدههایی که دانشمندان دارند، ایدهای به نام جهانهای موازی است که توانسته نظر بسیاری را به خود جلب کند. دانشمندان میگویند شاید جهان واقعی ما، یا همان جهانی که در آن زندگی میکنیم و آن را تجربه میکنیم، تنها جهان موجود نباشد و رویدادهایی مشابه و گاهی متفاوت در جای دیگری، در نسخهی دیگر جهان ما، رخ دهند. شاید جهانهای دیگری وجود داشته باشند که در آنها نسخههای دیگری از ما زندگی میکنند و سرگذشت متفاوتی دارند و اتفاقات دیگری برای آنها رخ میدهد. وقتی که نظر علم فیزیک را در مورد این ایده جویا میشویم، میبینیم که جهانهای موازی یکی از احتمالات جالب در علم فیزیک هستند؛ اما هنوز از واقعیت فاصله بسیاری دارند و در مورد آنها اطمینان کامل وجود ندارد. اکنون میخواهیم ببینیم که آیا علم این ایده را تأیید میکند یا خیر.
ما برای مشاهدهی جهان، تلسکوپهای بسیار قدرتمندی به کار گرفتهایم و در طول این چند دهه، به خوبی متوجه شدهایم که جهان ما، جهانی بسیار وسیع، بزرگ و پرجرم است. فوتونها و نوترینوها در این جهان بسیار فراوان هستند؛ البته جهان ما تقریباً ۱۰۹۰ ذرهی متفاوت را در خود جای داده است که این ذرات بر هم انباشته شدهاند و صدها تریلیون کهکشان را شکل دادهاند که این کهکشانها نیز در دل خود تریلیونها ستاره جوان و پیر را جای دادهاند. جهانی که ما دیدهایم، حدوداً ۹۲ میلیارد سال نوری قطر دارد و شاید بتوان گفت که ما در برابر این جهان اصلاً وجود نداریم! اکثر انسانها میتوانند جهان را تا حد خاصی با چشم غیر مسلح مشاهده کنند و همین شواهد شاید به ما بگویند ما در مرکز جهانی محدود هستیم؛ اما قضیه کاملاً متفاوت از آن چیزی است که میبینیم؛ در واقع، این چشمها هستند که ما را فریب میدهند.
جهان، از نظر انسانها محدود به نظر میرسد و شکل آن به گونهای است که گویا ما در مرکز آن قرار گرفتهایم. به عبارتی، ما انسانها نمیتوانیم از یک فاصله خاص به آن طرف را با چشمان خود مشاهده کنیم و جهانی محدود را میبینیم. دلیل اینکه جهان از نظر ما انسانها محدود به نظر میرسد این نیست که واقعاً محدود باشد؛ بلکه دلیل این محدودیت، وضعیت کلی جهان است. جهانی که من شما یا هر شخص دیگری با چشمان غیرمسلح میتوانیم ببینیم، تنها مدت محدودی است که به این وضعیت درآمده و این چنین نیز نخواهد ماند. اگر تا به حال در مورد مهبانگ (انفجار بزرگ یابیگبنگ) چیزی نشنیدهاید، هرگز نمیتوانید وضعیت فعلی جهان را درک کنید. به طور خلاصه، مهبانگ لحظهای است که جهان ما متولد شد و از آن زمان تا به امروز، جهان هیچگاه در فضا و زمان ثابت باقی نمانده است. جهان، همواره در حال تکامل است و ابتدا از یک نقطهی بسیار چگال و داغ شروع شد و اکنون سرد شده و در وضعیت فعلی قرار گرفته است.
مهبانگ، برای ما داستان جهانی بسیار وسیع را بازگو میکند؛ جهانی که در آن کهکشانهایی به شکلهای مختلف وجود دارند و با حرکتی شتابدار و بسیار سریع، از یکدیگر دورتر میشوند و به اندازهای از ما فاصله میگیرند که حدی برای دیدن آنها به وجود میآید. این محدودیت توسط حداکثر مسافتی که نور توانسته است از زمان مهبانگ تا به امروز بپیماید، به وجود آمده است. ما تنها به بخشی از جهان دسترسی داریم که نور برای ما به ارمغان آورده است و این یعنی بخشهایی از جهان را ما هرگز ندیدهایم؛ اما آنها وجود دارند. ما جهان را از دو روش مختلف نظری و مشاهداتی مورد بررسی قرار میدهیم. اگر بخواهیم از هر دو روش به صورت همزمان استفاده کنیم، در مییابیم که بخشهای بیشتری از جهان وجود دارند و احتمالاً جهان بینهایت است. از نظر مشاهداتی، ما میتوانیم مقادیری همچون میزان خمیدگی جهان، دما و چگالی آن و همچنین چگونگی تکامل آن در طول زمان را اندازهگیری کنیم.
طبق اندازهگیریهای انجامشده، انحنای فضا تقریباً صفر است؛ یعنی انحنای فضا، یک مقدار منفی یا مثبت ناچیز است که میتوان گفت تقریباً صفر است. این اندازهگیری نشان میدهد که هندسه جهان بسیار نزدیک به تخت است؛ اما به خاطر داشته باشید که این موضوع همچنان قطعیت ندارد و این مدل، تنها با توجه به دقیقترین محاسبات ارائه شده است. با توجه به این مدل، هندسهی کیهان تخت است و این یعنی یک صفحه تخت وسیع و بینهایت که بزرگی آن را نمیتوان با توجه به جهان قابل مشاهده درک کرد. این صفحهی تخت، از هر جهت تا صدها میلیارد سال نوری گسترده شده است و جهانهایی را شامل میشود که شاید به جهان ما شباهت داشته باشند و فراتر از میدان دید ما هستند. احساس کوچک بودن میکنید؟ باید بدانید که جهان از لحاظ نظری، بسیار عجیبتر خواهد بود.
به دقایقی پس از وقوع مهبانگ باز میگردیم؛ یا اصلاً بگذارید پا را فراتر بگذاریم و به زمان وقوع مهبانگ برویم، در این صورت چه چیزی را مییابیم؟ اگر عقربهی زمان را در دست بگیریم و به زمان وقوع مهبانگ بازگردیم؛ به حالتی بسیار چگال، داغ و رو به گسترش میرسیم. در این سطح، لزومی ندارد که میزان چگالی یا گرما بینهایت باشد؛ زیرا ما به فراتر از انرژی و زمان سفر کردهایم؛ ما به سطحی رسیدهایم که باعث وقوع مهبانگ شده و آن را آماده کرده است. این سطح، دورهای در تورم کیهانی است و یک سطح دیگر از جهان را توصیف میکند؛ جهانی که در آن به جای وجود ماده و تابش، این انرژی ذاتی است که فضا را در بر گرفته و باعث شده تا جهان در قالب رشد نمایی، گسترش یابد.
درک این موضوع دشوار است؛ اما رشد نمایی به عنوان یک تابع ریاضی، بسیار خوب میتواند آن سطح از جهان را توصیف کند. گفتیم در تورم کیهانی، دورهای وجود دارد که عامل گسترش جهان است؛ اما این بدان معنا نیست که سرعت گسترش جهان با گذشت زمان کاهش مییابد. نرخ گسترش جهان در آن دوره ثابت بوده است و اگر دو نقطه با سرعت کمی از یکدیگر فاصله گرفته باشند، تأثیری بر نرخ گسترش جهان نداشتهاند. فرض کنید در آن دوره از تورم کیهانی قرار گرفتهاید و یک نقطهی بسیار دور را انتخاب میکنید؛ حال فاصلهی این نقطه از شما در قالب رشد نمایی افزایش مییابد؛ یعنی با گذشت تدریجی زمان، فاصله آن نقطه از شما دو برابر، چهار برابر، هشت برابر، شانزده برابر و... میشود و شما هرگز نمیتوانید به آن نقطه برسید.
در آن زمان، گسترش جهان علاوه بر تدریجی بودن، بسیار سریع بوده است و گفته میشود سرعت گسترش جهان در عالم اولیه، بسیار بیشتر از سرعت نور بوده است. دو برابر شدن فاصلهی آن نقطه از شما تنها در مدت زمان ۳۵-۱۰ ثانیه رخ میدهد و این یعنی با گذشت ۳۴-۱۰ ثانیه، جهان ۱۰۰۰ برابر از درون گسترش مییابد؛ با گذشت ۳۳-۱۰ ثانیه، جهان ۱۰۳۰ برابر گسترش مییابد و با گذشت ۳۲-۱۰ ثانیه، جهان ۱۰۳۰۰ برابر گستردهتر از قبل شده است.
پس از دورهی تورم، سرعت انبساط جهان با گذشت زمان کاهش یافت و اکنون (دقایقی پس از مهبانگ) جهان با آن سرعت سرسام آور گسترش نمییابد. این تورم کیهانی است که تنها در ظرف چند هزارم ثانیه، مهبانگ را به وجود آورد. تورم کیهانی یک دورهی بسیار کوتاه بود و تنها تا زمان مهبانگ و چند هزارم ثانیه پس از آن ادامه داشت. تورم کیهانی را همانند توپی فرض کنید که قصد دارید آن را به بالای یک تپه با شیب ثابت، غلت دهید. شما با یک انرژی اولیه توپ را به سمت بالای تپه غلت میدهید و هرچه که این توپ به بالای تپه نزدیکتر شود، از سرعت حرکت آن کاسته میشود؛ این یعنی تورم کیهانی مد نظر ما همچنان به صورت تدریجی ادامه داشته و تا زمان وقوع مهبانگ و اندکی پس از آن نیز ادامه یافته است. حال این توپ به بالای تپه میرسد و پس از آن در سراشیبی قرار میگیرد؛ این زمانی است که تورم کیهانی به پایان میرسد و در این زمان، انرژی از هم پاشیده میشود و هر آنچه به طور ذاتی در فضا بود، منفجر و در قالب تابش و ماده در سرتاسر فضا پخش میشود؛ حالا زمانی است که مهبانگ رخ میدهد و تورم کیهانی کاهش یافته است.
ما چیز زیادی در مورد تورم کیهانی نمیدانیم و کسی نیز نمیتواند منکر این قضیه شود؛ اما چند نکته بسیار جالب در مورد تورم کیهانی وجود دارد که ما توانستهایم تا به امروز آنها را به خوبی درک کنیم. این نکات عبارتند از:
۱. مثال توپ و تپه برای تورم کیهانی چندان مناسب نیست، زیرا این مثال در قالب میدان کلاسیک است؛ اما این را باید بدانید که تورم کیهانی بیشتر شبیه موجی است که در طول زمان گسترش مییابد؛ به عبارت دیگر، شبیه میدان کوانتومی است.
۲. از نکتهی بالا میتوان این نتیجه را گرفت که هرچه زمان میگذرد، به علت تورم کیهانی فضای بیشتری به وجود میآید و این یعنی احتمالاً در برخی مناطق خاص، تورم کیهانی اندک اندک پایان مییابد؛ اما در دیگر مناطق، تورم کیهانی همچنان با قدرت ادامه دارد.
۳. در آن مناطق خاص که تورم کیهانی روبه کاهش است و پایان مییابد؛ زمینه وقوع یک مهبانگ دیگر فراهم میشود و در عالم ما نیز برخی نواحی خاص وجود دارند که قرار نیست تا ابد تحت تأثیر تورم کیهانی باشند.
۴. به دلیل مکانیک حرکت خاص گسترش جهان، اگر دو ناحیه وجود داشته باشند که تورم کیهانی در آنها پایان یافته باشد، هیچگاه با یکدیگر تعامل ندارند و ترکیب نمیشوند؛ زیرا فضایی که بین آنها است، تحت تأثیر تورم کیهانی قرار دارد و این دو ناحیه خاص را همواره از یکدیگر دور میکند.
ما بسیاری از قوانین فیزیک را شناسایی کردهایم و مشاهدات بسیاری از آنچه در جهان وجود دارد و قابل رصد است، داشتهایم. حال این دانستهها، به ما در مورد حالت تورم کیهانی چه میگویند؟ با توجه به این اطلاعات، اکنون ما دریافتهایم چند نکته خاص در مورد حالت تورم کیهانی وجود دارند که ما چیز زیادی در مورد آنها نمیدانیم و همین چند مورد خاص باعث شدهاند تا چندین شبهه و احتمال پیشروی ما قرار بگیرند که عبارتند از:
۱. ما نمیدانیم که حالت تورم کیهانی پیش از وقوع مهبانگ دقیقاً چه مدت ادامه یافت و مهبانگ را شکل داد. جهان ممکن است که محدود باشد و ما آن را زیادی بزرگ جلوه میدهیم؛ یا اینکه نه، جهان شاید در مقیاس خود واقعاً نامحدود است.
۲. ما نمیدانیم آیا نواحی خاصی که تورم در آنها پایان یافته است، همگی مشابه یکدیگر هستند؛ یا اینکه کاملاً با ناحیهای که ما میبینیم تفاوت دارند. کسی نمیتواند منکر این قضیه شود که در جهان ما یک سری حرکات فیزیکی ناشناخته وجود دارند که توانستهاند ثابتهای بنیادین جهان ما را ایجاد کنند؛ برخی از این ثابتهای بنیادین عبارتند از: جرم ذرات، توانایی نیروهایی نظیر گرانش، مقدار انرژی تاریک و... . ما هنوز نمیدانیم که آیا این ثابتهای بنیادین در نواحی خاصی که تورم کیهانی پایان یافته است، با ناحیهای که ما میبینیم دقیقاً یکسان هستند یا خیر. هرگز این را فراموش نکنید که ممکن است به احتمال بسیار زیاد، در نواحی خاصی که تورم کیهانی پایان یافته است، قوانین فیزیکی متفاوتی حاکم باشند و جهانهایی کاملاً متفاوت را شکل داده باشند.
۳. فرض را بر این بگذارید که قوانین فیزیک شناختهشده توسط بشر، در تمام این عالمها صدق کنند و یکسان باشند، تعداد این عالمها نیز نامحدود باشد و بسیاری از تفاسیر مکانیک کوانتومی از جهان ما، در این عالمها نیز معتبر باشد؛ در این صورت، آیا ممکن است جهانهایی موازی شکل بگیرند که همه چیز در آنها مشابه جهان ما باشد و ذرهای تفاوت نداشته باشند؟
آنچه از گفتههای بالا در مییابیم این است که احتمالاً جهانی خارج از دید ما وجود دارد که در آن همه چیز دقیقاً مشابه جهان ما است و اتفاقاتی مشابه رخ میدهند؛ اما یک تصمیم کوچک ممکن است سرنوشت شما در این دو جهان را به طور کامل تغییر دهد. آیا چنین چیزی ممکن است؟ فرض کنید که از وجود نسخه دیگر خود در این دو یا چند جهان آگاه هستید، آنگاه:
۱. شما در کدام جهان شغلی را انتخاب میکنید که در کشور خودتان است و در کدام جهان تصمیم میگیرید که آینده شغلی خود را در کشوری دیگر بسازید؟
۲. شما در کدام جهان از استعدادهای خود بهره میگیرید و در کدام جهان از سایرین تقلید میکنید؟
۳. شما در کدام جهان در یک شب بهیادماندنی، از شخصی خداحافظی میکنید و در کدام جهان سعی میکنید تمام شب را در کنار آن شخص بمانید؟
۴. در هر جهان ممکن است که به دنیا آمدن یا از دنیا رفتن ما متفاوت از آنچه در هریک رخ میدهد باشد؟
جهانهای موازی، یک مفهوم دیوانهکننده است؛ تصور کنید که برای هر اتفاقی که در زندگی ما رخ میدهد یک جهان وجود دارد که متفاوت از دیگری است. این واقعاً سردرگمکننده است. روزانه چه تصمیمهایی میگیرید؛ آیا میتوانید تعداد آنها را به یاد آورید؟ اگر به ازای هر تصمیم، در بینهایت جهان موازی سرنوشتهای متفاوتی برای شما رقم بخورد، تنها در یک جهان است که همه چیز واقعی است و ریشه شکلگیری جهانها محسوب میشود؛ اما آیا ما در همان جهان اصلی هستیم؟
اما و اگرهای بسیاری وجود دارند که انسان را به مرز جنون میکشانند. به عنوان مثال، جهان ما ۱۳.۸ میلیارد سال سن دارد و این یعنی آثار تورم کیهانی با وجود اینکه تنها برای کسری از ثانیه به طول انجامیده است، همچنان ادامه دارند و ادامه خواهند داشت؛ اما تورم کیهانی میتواند برای یک مدت زمان نامحدود ادامه داشته باشد و به عمر جهان و کسری از ثانیه محدود نباشد. چرا اینگونه فکر میکنیم؟
در ابتدا گفتیم تورم کیهانی تنها چند هزارم ثانیه به طول انجامیده است؛ حال فرض کنید که این تورم کیهانی همچنان به صورت تدریجی ادامه داشته باشد؛ آنگاه ما با حجم تصورناپذیری از فضا مواجه میشویم. اگرچه در این فضا نواحی خاصی وجود دارند که تورم کیهانی در آنها پایان یافته است؛ اما این نواحی در مقابل بخشهایی که همچنان تحت تأثیر تورم کیهانی هستند، بسیار ناچیزند. ما در مورد تعداد بسیار زیادی جهان صحبت میکنیم که شرایطی کاملاً مشابه جهان ما دارند. در واقع اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، در صورت ادامه داشتن تورم کیهانی، چیزی در حدود ۱۰۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ جهان وجود دارد که کاملاً مشابه جهان ما هستند. این شاید یکی از بزرگترین اعدادی باشد که شما مشاهده کردهاید؛ اما خود را برای اعداد بسیار بزرگتری آماده کنید که تعداد اتفاقاتی را که ممکن است در هر جهان برای ذرات رخ دهند، بیان میکنند.
در جهان ما، حدود ۱۰۹۰ ذره مختلف وجود دارد که به روشهای مختلفی از ۱۳.۸ میلیارد سال پیش تا به امروز با یکدیگر در تعامل بودهاند تا اینکه توانستهاند جهان امروزی را شکل دهند. برای آنکه ما بتوانیم جهانی مشابه جهان خود داشته باشیم، باید ۱۰۹۰ ذره مختلف در اختیار داشته باشیم که در طول مدت زمان ۱۳.۸ میلیارد سال، همان واکنشهایی را که در این جهان با یکدیگر داشتهاند، داشته باشند. در این صورت ما یک جهان موازی و کاملاً مشابه با جهان خود داریم. اگر بر سر دو راهی قرار بگیریم و یک راه را برگزینیم، در هر دو جهان، دو سرنوشت مجزا برای ما رقم میخورد.
گفتیم که در صورت ادامه داشتن تورم کیهانی، ما ۱۰۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ جهان مختلف خواهیم داشت و این یعنی در هر کدام از این جهانها ۱۰۹۰ ذره کوانتومی مختلف وجود دارد که در طول مدت زمان ۱۳.۸ میلیارد سال با یکدیگر به روشهای مختلفی در تعامل بودهاند. در تمام این جهانها، در طول مدت زمان ۱۳.۸ میلیارد سال، این ذرات با توجه به تعاملی که با یکدیگر دارند سرنوشتهای مختلفی رقم خواهند زد. اگر به تصویر بالا نگاه کنید، معادل !۱۰۰۰ (۱۰۰۰ فاکتوریل) را میبینید. !۱۰۰۰ عبارت است از تعداد جایگشتهای ممکن ۱۰۰۰ ذره مختلف در هر لحظه از زمان؛ اما ما در این جهان ۱۰۰۰ ذره نداریم، بلکه ۱۰۹۰ ذره مختلف داریم. هر لحظه که دو ذره با یکدیگر در تعامل هستند، ما یک نتیجه احتمالی نداریم؛ بلکه یک طیف کوانتومی از نتایج احتمالی خواهیم داشت. به عبارت دیگر، ما برای نتایج حاصل از تعامل ذرات، !۱۰۹۰ احتمال مختلف داریم.
مسئله بسیار پیچیده شد؛ بگذارید آن را به صورت ساده بیان کنیم. اگر در هر جهان، ذراتی با یکدیگر در تعامل باشند، آنگاه تعداد نتایج احتمالی که برای آنها وجود دارد به سمت بینهایت میل میکند و حتی تورم کیهانی و جهانهایی که به وجود میآورد نیز نمیتوانند از نظر عددی به تعداد نتایج احتمالی نزدیک شوند. ما اگر همچنان پیش برویم، به اعدادی میرسیم که همگی به سمت بینهایت میل میکنند. اگر تمام مسائلی که برای ثابتهای بنیادین، ذرات، تعامل ذرات و... اعدادی بسیار بزرگ ارائه میکنند، کنار بگذاریم و همچنین تفاسیری مانند اینکه «آیا ما در همان جهان اصلی هستیم» را از ذهن خود دور کنیم، به یک حقیقت واحد میرسیم و آن هم افزایش سریع تعداد اتفاقاتی است که ممکن است برای ما رخ دهند. اگر تورم کیهانی برای مدت زمانی نامحدود ادامه داشته باشد، هیچ جهانی حقیقیتر از جهانی که در آن زندگی میکنید وجود نخواهد داشت و جهانهای موازی، اصلاً با سرنوشتی که در این جهان دارید، شباهتی ندارند.
قضیه تکینگی به ما میگوید که حالت تورم، مربوط به گذشته است و به تکامل خود ادامه نمیدهد و برای مدت زمانی نامحدود ادامه ندارد؛ بلکه در گذشتهای بسیار دور برای مدت زمانی محدود وجود داشته است و هرچه که بوده، در همان زمان به اوج خود رسیده است و اکنون با روندی کاهشی اثر آن مشاهده میشود. شاید فکر کنید تمام گفتههای بالا با این یک جمله نقض شدند؛ اما اینچنین نیست. جهانهای بسیاری وجود دارند که یا قوانین فیزیکی مختلفی بر آنها حاکم است یا اینکه از قوانین مشابهی پیروی میکنند؛ اما تعداد این عالمها به اندازهای زیاد نیست که نسخههای مختلفی از ما ایجاد کنند؛ تعداد اتفاقات احتمالی، بسیار بیشتر از تعداد جهانهایی است که در اثر تورم ممکن است شکل بگیرند.
آیا ما در همان جهان اصلی هستیم؟
پاسخ به این پرسش به خود شما بستگی دارد؛ به اینکه تا چه اندازه جهانی را که در آن هستید، جدی میگیرید. تصمیمهایی بگیرید که بعدها دچار پشیمانی نشوید، یک شغل خوب و مناسب بیابید، خودتان باشید و از کسی تقلید نکنید، به هنگام سختیها و مشکلات همواره بهترین کار را انجام دهید و سعی کنید از زندگی روزمره خود لذت ببرید. مطمئن باشید که در هیچ جهانی، نسخهی فعلی شما وجود ندارد و هیچ آیندهای به جز آنچه خودتان میسازید، انتظار شما را نمیکشد. سعی کنید جهانی را که در آن هستید، به بهترین جهان و شخصی که هستید، به بهترین نسخه از خودتان تبدیل کنید. شما در مورد جهانهای موازی چه فکر میکنید؟ آیا بهترین نسخه از خودتان هستید؟
.: Weblog Themes By Pichak :.