دانشمندان سرانجام توانستند نظریهی درهمتنیدگی کوانتومی اتمهای بیشماری که توسط یک فوتون یکتا آزاد شدهاند، نشان دهند و ثابت کنند.
تحلیل نور کوانتومی
نظریهی کوانتومی، درهمتنیدگی را پیشبینی میکند. تعداد بیشماری از اتمها میتوانند به سبب نیروهای کوانتومی، چه در ابعاد بزرگ و چه در ابعاد میکروسکوپی، در هم بپیچند. میبینید که واژهی پیشبینی را به کار بردیم؛ چرا که تا همین اواخر شواهد محکمی برای این رویداد وجود نداشت. دانشمندان دانشگاه جنوآ توانستند شواهد لازم را برای اثبات این رویداد فراهم کنند و درهمتنیدگی ۱۶ میلیون اتم را در در بلوری یک سانتیمتری نشان دادند.
البته باید گفت دستیابی به درهمتنیدگی، چالش اصلی فیزیکدانانی که به دنبال اثبات تجربی این مفهوم بودند، نبود. پژوهشگران میتوانند فوتونهای درهمتنیده را با شکافتن یک فوتون انجام دهند. مشاهده و ثبت این رویداد بود که تاکنون غیر ممکن مینمود. فلوریان فرویس، پژوهشگر گروه فیزیک کاربردی، میگوید:
مشاهدهی مستقیم فرایند درهمتنیدگی بین چند میلیون اتم غیر ممکن است؛ زیرا حجم دیتایی که باید جمعآوری و تحلیل شود، زیاد است.
بنابراین فرویس و تیم او، فهرست اندازهگیریهایی را که میتوانند انجام دهند، تهیه کردند. سپس در میان آنها، به دنبال پارامترهایی گشتند که میتواند رویداد موردنظر آنها را ثابت کنند. آنها جهت یکتای نوری که توسط بلور بازنشر شده بود، تنظیم و خصوصیات آماری آن را تحلیل کردند. به این ترتیب، این گروه توانست درهمتنیدگی ۱۶ میلیون اتم و نه چند هزار اتم را نشان دهد.
آیندهی کوانتومی
در آینده برای محافظت از دیتا، به شبکهی کوانتومی نیاز خواهیم داشت. زیرا میتوان در این شبکه، یک سیگنال فرستاد و سپس هرگونه تداخل در این سیگنال توسط شخص ثالث را بلافاصله شناسایی کرد. برای دریافت و ارسال چنین سیگنالهایی، به تکرارکنندههای کوانتومی نیاز خواهیم داشت. این تکرارکنندهها میتوانند اتمهای درهمتنیده را، فارغ از فاصلهی دور آنها، با رابطهی کوانتومی قوی، یکی کند. این تکرارکنندهها بلوکهای بلوری هستند که تا ۲۷۰ درجه زیر صفر، خنک و با اتمهای فلزهای خاکی کمیاب غنی شدهاند. هرگاه فوتونی به این تکرارکنندهها وارد شود، درهمتنیدگی ایجاد میشود.
درهمتنیدگی ذرات، قلب انقلابهای پیش رو در رایانش کوانتومی و رمزنگاری کوانتومی است. تمامی این موارد به درهمتنیدگی کوانتومی بستگی دارند که این پژوهش آن را به شکل بیسابقهای اثبات کرده است.
غار دهشیخ یکی از غارهای استان کهگیلویه و بویراحمد است که در ۲ کیلومتری روستای دهشیخ، در ۵۱ کیلومتری شهر یاسوج و ۳۵ کیلومتری شهر سیسخت مرکز شهرستان دنا قرار دارد. این غار، با هفت گالری و مسیرهای مختلف چشم هر بینندهای را به خود خیره میکند. غار دهشیخ در طی قرنهای متمادی ناشناخته مانده بود تا این که در یکی از روزهای زمستان سال ۸۹، چوپانی از اهالی دهشیخ در حالی که به دنبال گلهاش بود، متوجه این غار شد و تاکنون سه مرحله اکتشاف توسط محققان و غارشناسان انجام شده است.
بر اساس بررسیهای زمینشناسی، شکلگیری این غار مربوط به دوره دوم زمینشناسی بوده و دهشیخ یک غار آهکی کاملا طبیعی است. در طی سالیان طولانی، بر اثر ریزش نزولات جوی، حفرههایی در غار ایجاد شده و آب درون حفرهها به بیرون راه یافته و به این ترتیب موجب ایجاد قندیلها و دالانهای شگفتانگیز شده است. غار دهشیخ یکی از شگفتانگیزترین غارهای شناختهشده در کشور است، به طوری که به آن لقب علیصدر ۲ دادهاند. از عجایب این غار، گرم بودن آن در زمستان و سردی هوای درون آن در تابستان است. گرمای اسرارآمیز زمستانها و خنکای دلانگیز تابستان این غار، معمایی است که هنوز پاسخی برای آن وجود ندارد.
دهانه این غار در ارتفاع ۱۶۷۰ متری از سطح دریا واقع شده و بسیار تنگ و باریک است، به طوری که باید مسیر ابتدای غار را که در حدود ۵ تا ۶ متر را به صورت نشسته طی نمود. دهانه غار دهشیخ درست روبه روی قله قاش مستان، دنا قرار گرفته است. ارتفاع این غار در برخی مناطق تا هفت متر هم میرسد و در دالانهای مختلف غار، قندیلهای آهکی گوناگون با زیبایی خاضی شکل گرفتهاند. بر اثر ریزش نزولات جوی در طی سالها حفرههایی ایجاد شده و آب درون حفرهها به بیرون خارج میشود که موجب شکلگیری این قندیلهای زیبا شده است.
آب موجود در حفرهها خشک شده و با توجه به سست بودن نوع جنس سنگ کوه که به صورت آهکی بوده از طریق آبچکانها املاح را به درون دالانها هدایت میکند و طی قرنها قندیلهای بسیار بزرگ و دالانهای بینظیری را به وجود آورده است. ریزش قطرات آب از قندیلها، زیبایی و جلای خاصی به بدنه غار داده است، کارشناسان ریزش آب را نشان از آن میدانند که این قندیلها در حال رشد بوده و این غار یک فضای زنده است که در طی قرنهای متمادی رشد کرده و همچنان به این روند ادامه میدهد. ستونهای این غار از یک تا ۱۵ متر ارتفاع دارند.
غار دهشیخ یکی از حدود ۶۰۰ غاری شناسایی شده در کشور است. به لحاظ وسعت و عمق تاکنون رتبه دوم را به خود اختصاص داده است. بر اساس مطالعات عمق غار بیش از ۶ کیلومتر تخمین زده میشود و به دلیل همین وسعت، هنوز بخشها و دالانهایی از آن شناسایی یا باز نشده است.
این غار از جمله غارهایی است که طی بررسی باستانشناسی مشخص شد بقایای انسانی، حیوانی و سفال در این غار نشان از رواج زندگی انسانهایی از دوران ظهور اسلام را داشته است. سفالها و استخوانهای کشف شده در این غار ۱۳۵ میلیون سال قدمت دارند که نشان میدهد در مقطعی از تاریخ، برخی از انسانها این غار عظیم را برای زندگی انتخاب کرده بودند. هر چند قدمت این سفالها هنوز به درستی مشخص نشده است، اما برخی کارشناسان قدمت آنها را به قبل از ظهور اسلام نسبت میدهند.طبق بررسیهای باستانشناسی نوع سفالها ، مربوط به دوره هخامنشی و ساسانی است.ضمن آن که تنوع سفالها در غار دهشیخ نشانگر قدمت تاریخی این غار است. نبود هیچگونه نقاشی بر روی دیوارههای غار نشان میدهد که این مکان در طی قرنها دستنخورده و ناشناخته باقی مانده است. در کف غار آثاری از زیست انسان مشاهده شده که نشانگر استفاده انسان در قبل از اسلام از این غار بوده است.
ابوطالب ابطحی، غارنورد ایرانی با اشاره به وجود حوضچههای بزرگ و کوچک آبی در این غار، گفت:
این حوضچهها به شکلی حیرتآور توسط دالانهای باریک به هم متصل میشوند. در برخی از دالانهای غار دهشیخ نیز حشرات، پرندگان و جانوران زیادی به ویژه خفاش، موش و انواع بندپایان از جمله حشرات، عنکبوت، صد پا و سوسک پیدا میشود.
وجه تسمیه
غارنوردان این غار را به دلیل قرار گرفتن در همسایگی و بالادست روستای دهشیخ، به نام روستا نامگذاری کردهاند. این غار در فاصله دو کیلومتری این روستا قرار دارد که با جاده خاکی به این روستا متصل میشود.
ظرفیتهای گردشگری
پروژه احداث جاده دسترسی به غار، رستوران، آلاچیق و سکوی نشیمن توسط سرمایهگذار بخش خصوصی در حال اجرا است و مورد توجه و علاقه طبیعتگردان نیز قرار گرفته، اما همچنان سرشار از رمز و رازهایی است که باید باستانشناسان و زمینشناسان همچنان روی آن کار کنند. به گفته سرمایهگذار طرح گردشگری، غار دهشیخ در آینده نزدیک بخشی از مسیر دسترسی این غار سیاحتی آسفالت خواهد شد. این غار ۷ تالار اصلی و شش ورودی و خروجی دارد که با پناهگاههای صخرهای استتار شده و با نظر سرمایهگذار، در حال حاضر از ورودی شرقی غار استفاده میشود.
مدیرکل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری کهگیلویه و بویراحمد درباره این غار گفت:
کارهای مقدماتی و معرفی این اثر شگفتانگیز و تاریخی برای ثبت در آثار ملی انجام شده است. غار دهشیخ به عنوان سومین اثر طبیعی استان کهگیلویه و بویراحمد در انتظار ثبت ملی است.
به گفته مدیرکل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری کهگیلویه و بویراحمد سه غار گردشگری به نامهای نزل، نول و دهشیخ در این استان شناسایی شده و ثبت این غارها به دلیل داشتن قابلیت گردشگری بالا در برنامه کاری کارشناسان اداره کل میراث فرهنگی قرار گرفته است همچنین جذابیتهای این غار در حد آثار طبیعی جهانی است و میتواند ظرفیت مهمی برای رونق گردشگری استان و حتی جنوب کشور باشد.
مسیر دسترسی
شهر تاریخی پاتاوه مرکز بخش ۳۰ هزار نفری پاتاوه از توابع شهرستان دنا از جاذبههای بدیعی برخوردار است. برای دسترسی به این جاذبه شگفتانگیز باید ابتدا به شهر یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد سفر کنید، بعد از سفر به یاسوج و طی کردن مسافتی حدود ۴۵ کیلومتر به بخش پاتاوه شهرستان دنا میرسید تا پس از آن با گذر از مناظر طبیعی و پل تاریخی پاتاوه به دنیای اسرارآمیز یکی از زیباترین غارهای ناشناخته ایران قدم بگذارید.
در سال ۱۹۷۷ در فرودگاه Los Rodeos سابق (تنریف شمالی کنونی) که در جزایر قناری واقع است، بمبی منفجر شد که تقریبا جان ۶۰۰ نفر را گرفت. در ادامه ۱۰ مورد از مرگبارترین حوادث هوایی تاریخ را بریتان بازگویی خواهیم کرد.
۱۰. هواپیمایی آمریکا، ایالت ایلینوی، شیکاگو؛ ۲۵ مه ۱۹۷۹، برابر با ۴ خرداد ۱۳۵۸ (۲۷۳ کشته)
در تاریخ ۲۵ ماه مه سال ۱۹۷۹، سانحهای در باند «لسآنجلس» فرودگاه «هواپیمایی آمریکا» و پرواز ۱۹۱ رخ داد که طی آن تمامی سرنشینان کشته شدند. این حادثه درست بعد از بلند شدن هواپیما در فرودگاه بینالمللی اوهر شیکاگو (Chicago's O’Hare International Airport) رخ داد. در آن لحظه، موتور سمت چپ هواپیما از کار افتاد که موجب چرخیدن و در نهایت برخورد آن با زمین شد. هواپیما چند کیلومتر آن طرفتر از باند پرواز سقوط کرده و در شعلههای آتش سوخت؛ زبانههای آتش و دود آن از فاصلهی ۱۲ کیلومتری قابل مشاهده بود. تلفات جانی این حادثه شامل ۲۷۱ نفر مسافر و خدمهی هواپیما و ۲ نفر بر روی زمین بود.
بیشتر بخوانید:
۹. هواپیمای نظامی ایران، ایران، شهداد؛ ۱۹ فوریه ۲۰۰۳، برابر با ۳۰ بهمن ۱۳۸۱ (۲۷۵ شهید)
در تاریخ ۳۰ بهمن سال ۱۳۸۱، چند تن از اعضای سپاه پاسداران انقلاب جمهوری اسلامی ایران، طی سقوط دلخراش هواپیمای نظامی ایلوشن ۲-۷۶ (Ilyushin II-۷۶) که از زاهدان به کرمان در حال پرواز بود، به شهادت رسیدند. این هواپیما در کوههای نزدیک کرمان سقوط کرد. گفته میشود وزش بادهای شدید، دلیل وقوع این سانحهی هوایی بوده است.
۸. هواپیمایی ایران ایر، ایران، تنگه هرمز؛ ۳ جولای ۱۹۸۸ برابر با ۱۲ تیر ۱۳۶۷ (۲۹۰ کشته)
یکی از غیر انسانیترین سوانح هوایی تاریخ، شلیک موشک هدایت شونده از ناو یواساس وینسنس (USS Vincennes) نیروی دریایی آمریکا به پرواز شماره ۶۵۵ ایران ایر بود. این هواپیما در مسیر بندرعباس به دبی در حال پرواز بود. حادثهی مذکور در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۶۷ رخ داد و جان ۲۹۰ تن از غیرنظامیان بیگناه، شامل ۶۶ کودک را گرفت. ۳۸ نفر از مسافران این هواپیما، غیر ایرانی بودند. طبق گفتهی دولت آمریکا، شلیک به هواپیمای ۶۵۵ ایران ایر، خطا در تشخیص هدف بوده است. خدمهی ناو آمریکایی ادعا کردهاند هواپیمای مسافربری ایرانی را با یک جنگدهی تامکت F-۱۴A اشتباه گرفتهاند. متاسفانه هیچکدام از خدمه ناو وینسنس تحت پیگرد قانونی قرار نگرفتند؛ حتی ویلیام راجرز، فرماندهی ناو جنگی آمریکا در پایان خدمت خود مدال شجاعت گرفت.
بیشتر بخوانید:
۷. هواپیمایی مالزی، اوکراین، هرابوو، ؛ ۱۷ جولای ۲۰۱۴ برابر با ۲۶ تیر ۱۳۹۳ (۲۹۵ کشته)
۲۹۵ نفر در سانحه هوایی پرواز شماره ۱۷ هواپیمایی مالزی جان باختند. این هواپیما بهعلت شلیک نیروهای جنگطلب در تاریخ ۱۴ جولای سال ۲۰۱۴ سقوط کرد. هواپیمای شماره ۱۷ در مسیر آمستردادم به کوالالامپور در حال پرواز بود که توسط تروریستها در حوالی مرز اوکراین - روسیهسرنگون شد. این هواپیما در نزدیکی «تورز» اوکراین که در ۴۰ کیلومتری مرز واقع شده، سقوط کرد. بعد از سقوط این هواپیما، روسیه و اوکراین یکدیگر را مقصر این حادثه دانستند. بررسیها نشان داد که جنگجویان جداییطلب مسئول این حادثه بودند.
۶. هواپیمایی عربستان سعودی، عربستان، ریاض؛ ۱۹ آگوست ۱۹۸۰ برابر با ۲۸ مرداد ۱۳۵۹ (۳۰۱ کشته)
یکی از ناگوارترین و ترسناکترین سوانح هوایی در تاریخ ۱۹ آگوست سال ۱۹۸۰ اتفاق افتاد. این حادثه در پرواز ۱۶۳ هواپیمایی عربی (عربستان) که از کراچی پاکستان به جده در حال پرواز بود، طی توقفی که در شهر «ریاض» انجام شد، رخ داد. پرواز این هواپیما از کراچی تا ریاض، حادثهای را در بر نداشت اما کمی بعد از پرواز از فرودگاه ریاض، آتشی درون هواپیما شعلهور شد. این آتش در پی غذا پختن یکی از مسافران بر روی اجاق قابل حمل (پیکنیک) رخ داد. با اینکه ممکن است این موضوع برایتان عجیب جلوه کند، اما برخی از شرکتهای هواپیماییخاورمیانه در آن زمان انعطاف بیشتری نسبت به خواستههای مسافران خود نشان میدادند؛ انعطافی که در این مورد خاص مربوط به غذا پختن میشد! خدمهی پرواز پیامی به کارکنان باند فرودگاه ریاض ارسال کردند تا شرایط را برای فرود اضطراری آنها مهیا کنند. موضوع ناراحتکننده این است که هواپیما به انتهای باند فرودگاه هم رسید و سرنشینان را برای بیرون رفتن آماده کرد اما این هواپیما به یکباره منفجر شد. تمامی ۳۰۱ سرنشین پرواز ۱۶۳ جان خود را از دست دادند و جنازههای قربانیان بهصورت تلمبار شده در کنار خروجیهای اضطراری یافت شد. چندین دلیل برای نجات نیافتن حتی یک نفر در این حادثه وجود دارد. از اصلیترین دلایل آن میتوان به هجوم جمعیت به سمت درهای خروجی و نیز عدم پایین آوردن فشار کابین توسط خدمه اشاره کرد. (نکته: قبل از پرواز، همیشه هوای داخل هواپیما را با یک نوع گاز خاص تنظیم میکنند تا مسافران در ارتفاعات بالا احساس راحتی کنند. عدم تخلیه این گاز و تنظیم نکردن آن موقع فرود ممکن است موجب بروز مشکلاتی شود.)
۵. هواپیمایی هند، آب های ساحلی ایرلند؛ ۲۳ ژوئن ۱۹۸۵ برابر با ۲ تیر ۱۳۶۴ (۳۲۹ کشته)
یکی دیگر از حوادث هوایی ناگواری که تاریخ به چشم خود دیده، مربوط به سقوط پرواز آل ۱۸۲ هند است که از مونترال کانادا به سمت لندن در حال پرواز بود. این هواپیما در ارتفاع ۹۵۰۰ متری پرواز میکرد و در فاصله ۱۹۰ کیلومتری از ساحل کورک (آبهای ساحلی ایرلند) سقوط کرد. تمامی سرنشینان هواپیما شامل ۲۶۸ شهروند کانادایی (که بیشترشان اصالتی هندی داشتند) و ۲۷ بریتانیایی و مسافرانی که از دیگر کشورها بودند، جان خود را در این سانحه از دست دادند. مقامات کانادایی، یک گروه جنگطلب «سیخ» را مسئول این حادثه دانستند. فقط یک نفر به نام «ایندرجیت سینگ ریات» بهخاطر این حادثه محکوم شد. بررسیها و پیگردهای این پرونده تا ۲۰ سال ادامه داشت که بنا بر گفتهها، پرهزینهترین پروندهی تاریخ کانادا نیز بوده است.
۴. هواپیمایی ترکیه، فرانسه، جنگل های Ermenonville، ۳ مارس ۱۹۷۴ برابر با ۱۲ اسفند ۱۳۵۲ (۳۴۶ کشته)
روز سوم ماه مارس سال ۱۹۷۴ بهعنوان روزی تاریک در تاریخ صنعت هوایی دنیا به ثبت رسیده است. روزی که پرواز ۹۸۱ هواپیمایی ترکیه از فرودگاه آتاترک به سمت فرودگاه هیترو لندن در حال پرواز بود. این هواپیما در فرودگاه اورلی پاریس توقفی داشت که بعد از پرواز دوبارهاش در جنگلهای Ermenonville این شهر سقوط کرد. این حادثهی ناگوار در پی یک مشکل فنی رخ داد. درب قسمت باربری در انتهای هواپیما ناگهان باز شد که موجب تخلیه هوا و فشار هواپیما شد؛ همین موضوع سبب شد تا کنترل کابین و هواپیما از دست خلبانان خارج شود. تمامی ۳۴۶ سرنشین و خدمهی پرواز ۹۸۱ جان خود را در این حادثه از دست دادند.
۳. هواپیمایی عربستان و قزاقستان، هند، دهلی نو؛ ۱۲ نوامبر ۱۹۹۶ برابر با ۲۲ آبان ۱۳۷۵ (۳۴۹ کشته)
فاجعهی دیگری بهخاطر خطای انسانی در ۱۲ نوامبر سال ۱۹۹۶ رخ داد. طی این حادثه دو هواپیما در آسمان روستای چرخی دادری هند با هم اصابت کردند. هواپیماهای نگونبختی که در این حادثه بههم خوردند، هواپیمای ۷۶۳ عربستان و هواپیمای ۱۹۰۷ قزاقستان بودند. هواپیمای عربستانی به تازگی از دهلی نو حرکت کرده بود و هواپیمای قزاق در حال فرود در همان فرودگاه (دهلی نو) بود. محاسبات نادرست و عدم انجام وظیفهی صحیح از سمت کارکنان باند فرودگاه موجب برخورد این دو هواپیما شد. این حادثه به مرگ تمامی سرنشینان هر دو پرواز منجر شد که در مجموع ۳۴۹ کشته بر جای گذاشت.
۲. هواپیمایی ژاپن، ژاپن، کوه اوسوتاکا؛ ۱۲ آگوست ۱۹۸۵ برابر با ۲۱ مرداد ۱۳۶۴ (۵۲۰ کشته)
پرواز ۱۲۳ هواپیمایی ژاپن در ۱۲ آگوست سال ۱۹۸۵ سقوط کرد که با ۵۲۰ کشته، یکی از مرگبارترین سوانح هوایی تاریخ را رقم زد. این هواپیما از فرودگاه هانهدا در توکیو به سمت اوساکا در حال پرواز بود که ۱۳ دقیقه پس از بلند شدنش از توکیو دچار نقص فنی شد. همینکه هواپیمای ۱۲۳ به ارتفاع ۷۳۰۰ متری رسید، انفجاری در آن رخ داد که در نهایت به سقوطش در کوه اوسوتاکا منجر شد. دلیل بروز نقص فنی در این هواپیما به علت تعمیر ناقصی بود که در پی حادثهای در قسمت دم هواپیما در هفت سال پیش رخ داده بود. سقوط پرواز ۱۲۳ هواپیمایی ژاپن، مرگبارترین حادثه «تکگانه» در تاریخ سوانح هوایی است. (منظور از حادثه تکگانه، سقوط یک هواپیما به تنهایی و بدون برخورد با یک هواپیمای دیگر است.)
۱. هواپیمای Pan Am، سانحه هوایی فرودگاه تنریف، جزایر قناری؛ ۲۷ مارس ۱۹۷۷ برابر با ۷ فروردین ۱۳۵۶ (۵۸۳ کشته)
بدترین سانحه هوایی تاریخ در ۲۷ مارس سال ۱۹۷۷ رخ داد که طی آن دو هواپیما با یکدیگر برخورد کرده و ۵۸۳ نفر سرنشین و خدمه را به کام مرگ کشاند. در همان روز بمبی در فرودگاه قناری منفجر شد که موجب شد کارکنان فرودگاه به حالت آمادهباش درآیند و مسیرهای هوایی را تغییر دهند. همین موضوع باعث شد پروازهای ۴۸۰۵ KLM و ۱۷۳۶ Pam Am مجبور به فرود اضطراری در فرودگاه کوچک لوس رودئوس (تنریف شمالی کنونی) در تنریف اسپانیا شوند. عواملی مثل مه غلیظ، نبود رادار و راهنماهای نشانگر در باند فرودگاه و عدم برقراری ارتباط صحیح بین خدمهی پرواز و کارکنان برج مراقبت، موجب برخورد دو هواپیمای مذکور شد که هر دو بدون اطلاع در حال حرکت بهسوی یکدیگر بودند. این فاجعه چنان دنیا را شوکه کرد که در پی آن اصلاحات بسیاری برای جلوگیری از وقوع دوبارهی چنین سوانحی صورت گرفت. انفجار بمبی که موجب بروز این حادثه بود، توسط نیروهای مسلح گوانچه کار گذاشته شده بود. این گروه را جداییطلبانی تشکیل میدادند که مخالف حکومت دیکتاتور آن زمان یعنی فرانسیسکو فرانکو بودند.
بهترین راه برای تبدیل شدن به یک ثروتمند میلیاردر در آمریکا، تاسیس یک کمپانی فناوری است. بیل گیتس، بنیانگذارمایکروسافت با ثروت شخصی ۸۹ میلیارد دلار، با وجود آنکه چند ماه قبل، برای مدت کوتاهی توسط جف بزوس، بنیانگذارآمازون با ثروت شخصی ۸۱.۵ میلیارد دلار به زیر کشیده شد، امسال نیز برای بیست و چهارمین سال متوالی در صدر فهرست ۴۰۰ نفرهی فوربز از برترین ثروتمندان آمریکا قرار گرفته است.
با این حال، دیگر بنیانگذاران فناوری نیز در حال کم کردن فاصلهی خود هستند. مارک زاکربرگ با افزایش ۱۵.۵ میلیارد دلاری ثروت خود در سال گذشته، اکنون با مجموع ثروت شخصی ۷۱ میلیارد دلار در جایگاه چهارم قرار دارد. لری الیسون، بنیانگذار اوراکل نیز با ثروت شخصی ۵۹ میلیارد دلار، جایگاه پنجم را تصاحب کرده است.
تنها فرد نامرتبط به حوزهی فناوری که در جمع ۵ ثروتمند برتر قرار دارد، وارن بافت، دوست نزدیک بیل گیتس با ثروت شخصی ۷۸ میلیارد دلار است که در جایگاه سوم قرار دارد. با این حال، بافت به لطف سرمایهگذاری برکشایر هاتاوی در آیبیام و اپل، در عرصهی فناوری نیز خبرساز شده است.
لری پیج و سرگئی برین، بنیانگذاران گوگل، بهترتیب با ثروت شخصی ۴۴.۶ و ۴۳.۴ میلیارد دلار به تازگی در جمع ۱۰ ثروتمند برتر قرار گرفتهاند. استیو بالمر، مدیرعامل سابق مایکروسافت با ثروت شخصی ۳۳.۶ میلیارد دلار در جایگاه پانزدهم است. به دنبال او، مایکل دل با ثروت شخصی ۲۳.۲ میلیارد دلار و پل آلن، همبنیانگذار مایکروسافت با ثروت شخصی ۳۳.۶ میلیارد دلار به ترتیب در جایگاههای نوزدهم و بیست و دوم قرار دارند. اریک اشمیت، مدیرعامل سابق گوگل نیز با ثروت شخصی ۱۲.۶ میلیارد دلار، جایگاه سی و پنجم را از آن خود کرده است.
در ردههای پایینتر این فهرست، ایوان اشپیگل، بنیانگذار اسنپ با ثروت شخصی ۳.۱ میلیارد دلار، جوانترین فرد حاضر در فهرست ۴۰۰ نفرهی فوربز است. در سوی دیگر، رید هستینگز، بنیانگذار نتفلیکس نیز با ثروت شخصی ۳.۲ میلیارد دلار، برای اولین بار به جمع ۴۰۰ ثروتمند برتر آمریکا راه یافته است.
فوربس اعلام کرده که ۵۹ میلیاردر حوزهی فناوری در فهرست ۴۰۰ نفرهاش قرار دارند. از دیگر میلیاردرهای فناوری میتوان افراد زیر را نام برد:
یان کوم و برایان اکتن، بنیانگذاران واتساپ. جیمز گودنایت (ایاسای). گوردون مور (اینتل). گیب نیوئل (والو). پیر امیدیار، مگ ویتمن و جفری اسکول (ایبی). پیتر تیل و شان پارکر (فیسبوک). دیوید فیلو و جری یانگ (یاهو). مارک بنیوف (سیلزفورس). جیسون هوانگ (انویدیا). هنری ساموئلی و هنری نیکولاس (برودکام). جک دورسی (توییتر). چارلز سیمونی (مایکروسافت) و جیمز کلارک (نتاسکیپ).
شریل سندبرگ از اعضای هیئت مدیرهی فیسبوک با ثروت شخصی ۱.۶ میلیارد دلار از راهیابی به فهرست فوربز بازمانده است.
اگر شما بیل گیتس یا مارک زاکربرگ بعدی نیستید، یک نفر را پیدا کنید و در بنیانگذاری یک شرکت با او شریک شوید؛ یا حداقل سعی کنید سهم مناسبی از سهام شرکت را برای خود تصاحب کنید. در غیر این صورت، اگر پول کافی در اختیار دارید، میتوانید در استارتاپ دیگران سرمایهگذاری کنید یا حداقل در زمان عرضهی اولیهی سهام شرکت، بخشی از سهام آنها را خریداری کنید.
روز گذشته نسخهی بهبودیافتهای از تقویم گوگل برای وب منتشر شده است که ظاهری بسیار مدرنتر نسخهی پیشین دارد. آیکونهای تاریخ بزرگتر شدهاند و رنگها به سبک طراحی متریال تغییر یافتهاند. باکسهای رویدادها نیز مرتبتر شدهاند و در مجموع میتوان گفت این تقویم حالا شبیه نسخهی موبایلی خود شده است.
در خصوص کارایی، گوگل همواره بر اعمال بهبودهایی برای کاربران تجاری خود تمرکز داشته است. با این بهروزرسانی، ادمینها میتوانند جزئیاتی را در خصوص اتاقهای کنفرانس اضافه کنند تا کارمندان از این طریق اطلاعاتی از قبیل اندازهی اتاق کنفرانس، امکان استفاده از ویلچر برای رفتن به آنجا و مجهز بودن به سیستم ویدیو پروژکتور را به دست آورند. همچنین افراد دعوتشده میتوانند از طریق جزئیات رویداد به برنامهی سین، اسناد و فهرست مقالاتی که قرار است ارائه شود نیز دسترسی داشته باشند. تصویر زیر نشانگر همین قابلیت است.
اگر خیلی از تقویم استفاده میکنند حالا میتوانید در قسمت اطلاعات روز از دادههای چند تقویم مختلف استفاده کنید و این کار برای مقایسه و انجام رزروهای احتمالی به شما کمک خواهد کرد. همچنین میتوانید با رفتن روی اسامی شرکتکنندگان در یک رویداد اطلاعات تماس آنها را مشاهده کنید.
شاید هیچیک از گزینههای اضافه شده زندگی کسی را متحول نکند اما بههرحال امکانات مفیدی هستند؛ ضمن اینکه نگاه کردن به یک طراحی زیبا همیشه خوشایند است. نظر شما چیست؟
بدنهی شفاف پلاستیکی، محفظهی جوهر قابل رویت باریک و یک پوشش پلاستیکی به رنگ جوهر خودکار برای شناختن رنگ، مشخصات خودکاری است که نه تنها در ایران، بلکه در تمام جهان یادآور بیک و تمام خاطرات خوب و بدی است که نوشتن درونمایهی اصلی آن بوده است. در واقع خودکارهایی که امروز در بازار با شکل و شمایل متنوع مشاهده میکنیم، همه از یک طراحی پایه بهره میبرند که برای اولین بار توسط بیک طراحی و تجاریسازی شده است. بیک نه تنها بنیاگذار این طرح از خودکارها، بلکه اصلیترین علت تسهیل نوشتن با استفاده از جوهر روی کاغذ است.
از قلم پَر تا خودکارهای امروزی
به طور حتم شما هم در فیلمهای سینمای و سریالهای تلویزیونی قدیمی وطنی و غیروطنی مشاهده کردهاید که بشر در ابتدای تاریخ برای ثبت نوشتههای خود از قلم پر و فرو بردن آن در یک جوهر استفاده میکرد. روشنترین خاطرهی نسل من از چنین روشی سریالهایی نظیر سلطان و شبان است که کاتب برای ثبت تاریخ، سختی کلنجار با جوهر و شاخهی پر را به جان میخرید. بررسی اسناد تاریخی نشان از این دارد که تقریبا در اغلب اسناد از تاریخ ۶۰۰ سال پس از میلاد مسیح تا انقلاب صنعتی، قلم پر برای نوشتن با استفاده از جوهر مورد استفاده قرار میگرفت. اما انقلاب صنعتی و پیشرفتهای صورت گرفته در صنعت فولاد و پیشرفتهای انجام شده در فرایند طراحی صنعتی باعث شد تا بشر قلمهای موسوم به خودنویس را جایگزین قلمهای پر کند. هرچند استفاده از خودنویسهای فلزی از نظر استحکام و ماندگاری و همچنین ابعاد کوچک در برابر قلم پر برتریهای داشت، اما نبود محفظهی جوهر و نیاز به داشتن یک جوهردان باعث شده بود تا از نظر عملکرد تقریبا تفاوتی وجود نداشته باشد.
محدودیتهای موجود در اواخر قرن نوزدهم میلادی، مخترعان را بر آن داشت تا برای سهولت بیشتر، یک محفظهی جوهر را در بالای ساختار خودنویس قرار داده و به این ترتیب نیاز به یک جوهردان را فقط برای پر کردن محفظهی خودنویس کاهش دهند. اولین خودنویس با عملکرد کاربردی و موفق در سال ۱۸۸۴ توسط لوئیس واترمن تولید شد که ساختار آن تا به امروز همراه با بهبودهایی در اغلب خودنویسهای موجود در بازار حفظ شده است. البته واترمن در مسیر ساخت خودنویس، حتی شغل خود را نیز از دست داد. وی که یک بیمهگزار بود، در زمان امضای یک قرارداد بیمه از نمونهی اولیهی خودنویس خود استفاده کرد که نتیجهی خوبی به همراه نداشت، چراکه به یکباره جوهر موجود در محفظهی خودنویس، روی قرارداد بیمه ریخت و از اینرو با از بین رفتن این قرارداد، واترمن شغل خود را از دست داد. همین موضوع عزم واترمن را برای بهبود طراحی خود راسختر کرد تا اینکه وی موفق شد تا پتنت مربوط به طراحی خود را در تاریخ ۱۲ فوریه سال ۱۸۸۴ ثبت کند. قلم خودنویس طراحی شده توسط واترمن برای نیم قرن اصلیترین وسیلهی نوشتن توسط بشر بود.
در سال ۱۹۳۰ میلادی لازلو بایرو، روزنامهنگاری مجارستانی به نکتهی جالبی پی برد که طراحی پایهی خودکارهای امروزی را شکل داد. بایرو به این نتیجه رسید که جوهر مورد استفاده برای چاپ روزنامه در مقایسه با جوهر مورد استفاده برای نوشتن با استفاده از خودنویس در زمان کوتاهتری خشک میشود. وی در اولین تلاش خود سعی کرد تا از جوهر مورد استفاده در صنعت چاپ در خودنویس استفاده کند، اما ویسکوزیتهی بالا مانع جاری شدن جوهر از منبع به سمت قلم شد. پس از گذشت ۷ سال تحقیق که از سال ۱۹۳۱ آغاز شده بود، لازلو بالاخره موفق شد تا ساختار جدیدی را برای نوک قلم ایجاد کند که با استفاده از آن جوهر مورد استفاده در صنعت چاپ قابل استفاده بود. لازلو ساختار قلم خودنویس را دگرگون کرد و به نوعی خودکارهای امروزی را طراحی کرد، بطوریکه گوی چرخان که درون محفظهی کوچک قرار داشت، وظیفهی انتقال جوهر روی کاغذ را برعهده داشت. محفظهی کوچکی که گوی درون آن به هنگام ایجاد اصطکاک با کاغذ میچرخید، جوهر را به میزان مورد نیاز به گوی رسانده و از این طریق گوی چرخان جوهر را به کاغذ انتقال میدهد.
همزمان بودن به ثمر نشستن تلاشهای لازلو با آغاز جنگ جهانی دوم باعث شد تا وی طی اتفاقاتی که نهایتا به دیدار با رئیس جمهور آرژانتین انجامید، به عنوان یک یهودی ساکن اروپا برای دور ماندن از آتش جنگ به این کشور در آمریکای جنوبی مهاجرت کند. لازلو در آرژانتین با حمایت دولت این کشور اقدام به تولید اولین نسل از قلمهای خود تحت برند Biro کرد. بهرهگیری از یک روکش فلزی در کنار کاستیهای دیگر باعث شده بود تا قلمهای لازلو با وجود طراحی متفاوت به دلیل شکستن پوشش محفظه و ریختن جوهر، به غیر از خریداران دولتی چندان مورد استقبال کاربران عادی قرار نگیرد. همین مشکل باعث شد تا شرکت بیرو رفته رفته به سمت ورشکستگی سوق پیدا کند، تا اینکه وی برای نجات شرکت تصمیم گرفت تا امتیاز استفاده از طراحی خودکار خود را برای تجاری سازی در آمریکا و اروپا به افرادی که علاقمند به سرمایهگذاری بودند، بفروشد.
همزمان با مشکلاتی که برای خودکارهای لازلو پیش میآمد، بارون مارسل بیک فرانسوی در کشور فرانسه به تولید خودکار علاقمند شده بود و حتی در سال ۱۹۴۵ اقدام به خرید کارخانهای برای تولید مدادهای مکانیکی و انواع خودکار کرد. بیک در طول جنگ جهانی دوم، خودکارهایی را در دست اعضای ارتش دیده بود که یکی از مشتریان لازلو بودند. وی با شناخت اولیه در مورد طراحی این خودکارها با مطالعه بیشتر در این خصوص شیفتهی طراحی خودکارهای لازلو شد. وی در سال ۱۹۵۰ اقدام به خرید امتیاز تولید خودکار در اروپا کرد و با پرداخت دو میلیون دلار برای حق امتیاز طراحی این خودکار، رسما کار خود را در پاریس آغاز کرد.
تولد خودکار کریستال بیک
بیک پس از خرید امتیاز تولید خودکار لازلو با استفاده از منابع خود اقدام به خرید دستگاههای تراش استیل و همچنین قالبگیری پلاستیک کرد. با توجه به اینکه پلاستیک در سالهای میانی قرن بیستم میلادی مادهای جدید بوده و به تازگی تجاری شده بود، از اینرو کاربردهای چندانی برای آن تعریف نشده بود. دستگاههای تراشکاری استیل خریداری شده توسط بیک قابلیت تراش استیل تا قطر ۱۰ میکرومتر را داشتند که برای استفاده در مراحل ساخت نوک خودکار بهترین گزینه بود. اما این تمام ماجرا نبود. بیک همزمان با سرمایهگذاری برای خرید جدیدترین دستگاههای تراش استیل، وظیفهی طراحی خودکار کریستالی خود را نیز به تیم دکولوتاژ پلاستیک واگذار کرد. بیک همچنین تغییرات در جوهر مورد استفاده را نیز در دستور کار خود قرار داد. وی با تغییر در جوهر این خودکار، ویسکوزیتهی آن را تا جایی تغییر داد که جوهر به راحتی نشت نکند و با سهولت نیز به سمت محفظهی گوی چرخان جاری شود.
بیک برخلاف لازلو دانش خود را در حوزهی تولید انبوه و همچنین تبلیغات در پیش گرفت. خودکارهای تولید شده توسط لازلو در کنار ضعف در عملکرد قیمت بالاتری داشتند؛ اما بیک سیاست متفاوتی را در پیش گرفته بود. استفاده از پلاستیک و بهبود کیفیت در کنار سیاستهای بازاریابی و تبلیغات، بیک را به محصولی محبوب تبدیل کرد. بیک در سال ۱۹۵۲ به سراغ ریموند ساوانیاک، گرافیست مطرح فرانسوی رفت تا پوسترهای تبلیغاتی شرکت توسط این گرافیست طراحی شوند. سیاستهای تبلیغاتی بیک باعث شد تا این کمپانی در همان سال بهترین جایزهی کشور فرانسه را در مورد تبلیغات به خود اختصاص دهد. بیک در سال ۱۹۵۳ براساس مشاورهی متخصصان در امر تبلیغات، برند تجاری خود را تغییر داد. تا ۱۹۵۳ برند بیک با حروف Bich به عنوان نام خانوادگی مارسل بیک نوشته میشد، حال آنکه مشاوران تبلیغاتی پیشنهاد حذف حرف h را ارائه کردند که با موافقت همراه شده و از اینرو برند بیک پس از سال ۱۹۵۳ با برند Bic شناخته شد.
طراحی خودکار کریستال بیک
خودکار کریستالی بیک به دلیل بهرهگیری از یک طراحی صنعتی نوآورانه و مقبول در موزهی هنرهای مدرن نیویورک پذیرفته شده است. براساس اطلاعات ارائه شده طراحی ۶ ضلعی بدنه از مدادهای چوبی الهام گرفته شده که غلت خوردن خودکار روی سطح صاف را کاهش میدهد. همچنین باید به پایین بدنهی شیشهای اشاره کرد که با بهرهگیری از یک شکل سه ضلعی، قرارگرفتن خودکار بین انگشتان دست را برای نوشتن بسیار کاربردی میکند. استفاده از پلیپرولین شفاف برای بدنه باعث شده تا محفظهی جوهر پلاستیکی شفاف به راحتی دیده شود. همچنین سوراخ کوچکی در بدنه تراشیده شده تا فشار هوای درون خودکار با بیرون به یک اندازه باشد.شکوفایی بیک با تکیه بر تبلیغات و دانش اقتصاد
مارسل بیک فهم اقتصادی و تجاری بسیار بالایی داشت. وی همواره از راهنماییهای مشاوران خود استفاده میکرد. بیک از دانش تجاری خوبی نیز بهرهمند بود و از اینرو به خوبی درک کرده بود که عرضهی یک محصول ساده، ارزان و در عین حال با کیفیت در گسترهی وسیعتر و حجم انبوه بسیار بهتر از عرضهی یک محصول گران است. لازلو خودکارهای خود را با بدنهی فلزی تولید کرده بود که از اینرو قیمت هر عدد از خودکارهای وی با در نظر گرفتن نرخ برابری ارز بیش از ۸۵ دلار امروزی میشد؛ اما بیک چنین استراتژی را در پیش نگرفت و سعی کرد تا با ساده کردن هر چه بیشتر خودکار کریستالی خود، قیمت آن را به ۱۸ سنت امروزی برساند.
بیک در ۳ سال اول عرضهی خودکار کریستال خود به بازار، یعنی از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۳ موفق شد تا بیش از ۱۲۰ میلیون عدد از این خودکارها را به فروش برساند. فروش خودکار بیک به اندازهای بالا بود که شرکت قادر به پاسخگویی به تقاضای بازار نبود. از اینرو این شرکت ناگزیر کارخانهها و شعبات زیادی را در کشورهای دیگر تاسیس کرد، بطوریکه تولید و عرضهی بیک تا سال ۱۹۵۶ در اروپای غربی، آمریکای جنوبی و آفریقا آغاز شده بود. بیک برای ورود به بازار آمریکا سیاست بسیار جالب توجهی را در پیش گرفت. همانطور که در ابتدا اشاره کردیم، لوئیس واترمن اولین فردی بود که خودنویس با ساختار امروزی را تولید کرده بود. همزمان با تغییرات در فرایند تولید خودکار، واترمن نیز در آمریکا به برندی برای تولید خودنویس تبدیل شده بود، اما تولید خودکار بیک، کسب و کار این شرکت را در آمریکا به نابودی کشانده بود و شرکت واترمن در آستانهی ورشکستگی قرار گرفته بود. بیک برای ورود به بازار آمریکا پیشنها تصاحب شرکت واترمن را ارائه کرد و با پرداخت یک میلیون دلار در سال ۱۹۵۸، این شرکت را ازآن خود کرد. بیک با خرید واترمن وارد بازار آمریکا شد، اما برند واترمن نیز تا به امروز به عنوان یک زیرمجموعهی مستقل تحت نظر بیک فعالیت کرده و در واقع برند لوکس کمپانی فرانسوی است.
بیک تا سال ۱۹۶۱ لوگوی شناخته شدهای نداشت تا اینکه این شرکت مجددا به سراغ ریموند ساوانیاک رفت . ساوانیاک در سال ۱۹۶۱ لوگوی معروف بیک را طراحی کرد که Bic Boy نام دارد. بیک با تکیه بر یگانه محصول خود موفق شد تا پایان دههی هفتاد میلادی وارد تمام بازارهای جهانی شود.
افزایش تنوع محصولات
در آغازین روزهای دههی هشتاد میلادی، خودکارهای بیک در تمام ۵ قارهی جهان به فروش میرسید و مارسل بیک موفق شده بود تا بازار را بصورت کامل در اختیار خود داشته باشد. موفقیت در بازار خودکار باعث شد تا مارسل بیک سودای تولید محصولات دیگری را با همان سیاست خودکار در سر بپروراند.
بیک در سال ۱۹۷۳ میلادی فندکهای بیک را رونمایی و راهی بازار کرد. فندکهای بیک نیز با بهرهگیری از پلاستیک و درعین حال کیفیت بالا، موفق شد تا همچون خودکار مشتریان زیادی را به خود جلب کند. هر فندک بیک قادر است تا بیش از ۳٫۰۰۰ بار روشن شود. در حال حاضر فندک بیک بیش از ۳۵.۵ درصد از درآمد سالیانهی این کمپانی را به خود اختصاص داده است که آمار بسیار جالب توجهی است.
موفقیت فندک باعث شد تا مارسل بیک دوباره حوزهی جدیدی را برای ورود انتخاب کند. بیک این بار وارد حوزهای شده بود که یک کمپانی قدر را به چالش میکشید. ورود به بازار خودتراشهای یکبار مصرف به معنای آغاز جنگ با ژیلت بود. بیک با استفاده از همان سیاستی که در خودکار و فندک به کار گرفته بود، بازار ژیلت را نیز به راحتی ازآن خود کرد در حال حاضر، بیش از ۲۳.۸ درصد از درآمد سالیانهی بیک از فروش خودتراشهای یکبار مصرف به دست میآید. ظهور خودتراشهای یکبار مصرف بیک، ضربهی بزرگی به بازیگر قدیمی این بازار یعنی ژیلت بود. خودتراشهای پلاستیکی و یکبار مصرف بیک، ژیلت را نیز به صرافت تولید این محصول انداخت، بطوریکه پس از عرضهی خودتراش یکبار مصرف بیک در سال ۱۹۷۵ به بازار اروپا و سپس کانادا در سال ۱۹۷۶، ژیلت از بیم موفقیت بیک در بازار آمریکا پیش دستی کرد و خودتراش یکبار مصرف خود را در سال ۱۹۷۶ راهی بازار آمریکا کرد. اما این اقدام کافی نبود و در حال حاضر بیک سومین بازیگر بزرگ خودتراشهای یکبار مصرف در بازار جهانی است.
مارسل بیک با موفقیت در سومین تلاش خود، ورود به بازارهای دیگری را نیز امتحان کرد، اما هیچ یک از تلاشهای جدید وی به موفقیت ۳ محصول ابتدای موفق نبوده و حتی با شکست نیز روبرو شدند. مارسل بیک بین سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۱ وارد حوزههای دیگری نظیر لوازم ورزشهای آبی، صنعت مد و فشن و حتی تولید عطر با برند بیک شد که تقریبا هیچ از آنها با موفقیت آنچنانی روبرو نشدند، تا اینکه در سال ۱۹۹۴ پس از مرگ مارسل بیک، برونو بیک، پسر وی سکان هدایت کمپانی را در دست گرفته و اقدام به حذف بخشهایی از شرکت کرد تا هزینههای شرکت را کاهش دهد.
برونو بیک در اولین قدم با خرید شرکتهای دیگری نظیر Wite-Out و Tipp-Ex سعی کرد تا وضعیت بیک در بازار لوازمالتحریر را بیش از پیش تقویت کند. وی بخش فعال در حوزهی فشن را نیز به فروش رساند. هرچند برونو بیک بنابر اقتضای بازار در سالهای اخیر سعی کرد تا وارد حوزهی الکترونیک شود، اما موفقیت چندانی کسب نکرد تا ۳ محصول اصلی این شرکت که شامل خودکار، فندک و خودتراش یکبار مصرف است، اصلیترین منبع درآمد بیک باشد.
بیک در سال ۲۰۱۶ موفق شد تا بیش از ۶.۹ میلیارد خودکار، ۲.۶ میلیارد خودتراش یکبار مصرف و ۱.۶ میلیارد فندک به فروش برساند. مجموع فروش بیک در سال ۲۰۱۶ میلادی بیش از ۲.۰۲ میلیارد یورو بوده و سود کسب شده توسط این کمپانی ۲۴۹ میلیون یورو اعلام شده است.
خودروسازان آلمان در توسعهی سبک و کلاسهای جدید خودرویی همواره از پیشروان بودهاند. اما آئودی با این که کلاس سدانهای کوپه را برای اولین بار معرفی نکرده است، با این حال این شرکت مطرح آلمانی به خوبی کلاس خودرویی مذکور را به کمال رسانده است. آئودی A7 برای اولین بار در سال ۲۰۱۲ معرفی شد تا در کنار حفظ خصیصهی لوکس برادر بزرگتر خود، رفتار اسپرتتری داشته باشد. A7 را میتوان قدرتمندترین رقیب مرسدس بنز CLS (سردمدار کلاس سدان کوپ) دانست. البته نباید از بیامو سری ۶ گرنتوریسمو نیز غافل ماند که به زودی با نسل جدید آن معرفی خواهد شد.
همانند A8 مدل ۲۰۱۹، نسل دوم A7 نیز از زبان طراحی جدید آئودی بهرهی زیادی برده است که میتوان به جلوپنجرهی ششوجهی و بزرگ و چراغ عقب سرتاسری و LED آن اشاره کرد. تغییرات انجام گرفته در جلوپنجرهی خودرو باعث شده است تا اکنون ظاهر تهاجمیتری به آن بخشیده شود. مجموعهی چراغ عقب این خودرو قادر به نمایش انیمیشنهای متفاوت و فوقالعاده زیبایی است که به خوبی سایر خودروها را از شرایط و وضعیت A7 مطلع خواهد کرد. خریداران نسل جدید A7 قادر به سفارش رینگهای ۲۱ اینچی نیز خواهند بود. بال انتهایی خودروی جدید آئودی نیز به صورت خودکار در سرعت ۱۲۰ کیلومتر بر ساعت باز میشود تا به پایداری خودرو در سرعتهای بالا کمک کند.
در بخش کابین A7 نیز شاهد شباهتهای زیاد آن به A8 هستیم. دو نمایشگر بزرگ ۱۰.۱ و ۸.۶ اینچی لمسی در بخش میانی کنسول در کنار استفاده از یک نمونهی ۱۲.۳ اینچی با نام کابین مجازی، به جای نشاندهندههای سنتی سرعت و دورموتور خودرو، فضای داخلی A7 را متفاوت از رقبای خود میکند و فناوریهای پیشرفتهی آن را به خوبی به سرنشینان القا میکند. فرمان سهشاخهی A7 یکی از تفاوتهای آن نسبت به نمونهی لوکستر و دوشاخهی به کار رفته در A8 است که هدف از استفادهی آن القای بیشتر حس لوکس بودن خودرو است.
برای افزایش راحتی سرنشینان، آئودی در A7 مدل ۲۰۱۹ از صندلیهایی با قابلیت تنظیم در جهات مختلف و مجهز به گرمکن، سردکن و ماساژور استفاده کرده است. این خودرو در دو نوع چهار و پنج صندلی به فروش میرسد. سیستمهای هدآپ دیسپلی، سیستم صوتی پیشرفتهی بنگ اند الفسن، چرم والکونا، قابلیت اعمال تنظیمات با دستورات صوتی و تغییر نورپردازی کابین، باعث شدهاند تا A7 خود را خودرویی کاملا لوکس به سرنشینان معرفی کند.
آئودی با معرفی A8 تواناییهای خود در توسعه و کاربرد فناوریهای پیشرفته کمکی راننده را به رخ رقبای خود کشید و اکنون A7 نیز به بازهی گستردهای از این سیستمهای پیشرفته مجهز شده است. آئودی کانکت (Audi Connect) بهینهسازیهای گستردهای را تجربه کرده است تا اکنون امکان اتصال و ارسال اطلاعات مختلفی اعم از وضعیت اضطراری سرنشینان و بروز تصادف به مراکز درمانی و سایر خودروها را داشته باشد. سیستم کروز کنترل تطبیقپذیر نیز با سیستم کمکی رانندگی ترکیب شده است تا امکان فرماندهی و نگه داشتن خودرو در لاین مربوطه را فراهم کنند. البته سیستم کمکی و رانندگی خودکار در ترافیک موجود در A8، متاسفانه در A7 ارایه نخواهد شد. به لطف کاربرد دوربین و سنسورهای متعددی در A7، این خودرو قادر به ورود و خروج از پارکینگ در کنار بررسی نقاط کور جهت اطلاع از شرایط خودروهای در حال تردد است.
آئودی در نسل جدید سدان کوپهی A7 از پیشرانهی ۳ لیتری و ۶ سیلندر توربوشارژ شدهای بهره میبرد که توانایی تولید ۳۴۰ اسب بخار توان در کنار ۵۰۰ نیوتنمتر گشتاور را به ارمغان میآورد. جعبهدندهی هفتسرعته و دوکلاچه نیز وظیفه ی انتقال توان تولیدی در این خودرو را برعهده خواهد داشت. بدین ترتیب نسخهی استاندارد A7 برای رسیدن به سرعت ۱۰۰ کیلومتربرساعت به تنهای ۵.۳ ثانیه زمان احتیاج خواهد داشت و حداکثر سرعت خودرو نیز به ۲۵۰ کیلومتر برساعت محدود شده است. نسخههای قدرتمندتر این خودرو نیز با نامهای S7 و RS 7 طی سالهای آینده و با پیشرانههای حجیم و توانمندتر به بازار عرضه خواهد شد.
همانند سدان لوکس A8، آئودی A7 نیز از سیستم برق ۴۸ ولتی و بازیافت انرژی جنبشی نیز بهره میبرد تا در کنار جذب نیروهای در حال اتلاف و ذخیرهی آنها در باتریهای لیتیون یونی خودرو، A7 قادر به حرکت با سرعت ۵۴ تا ۱۶۰ کیلومتر بر ساعت بدون نیاز به پیشرانهی بنزینی باشد. سیستم جدید استارت/استاپ خودرو نیز اکنون تا سرعت ۲۲ کیلومتر بر ساعت فعالیت میکند و در صورت عدم نیاز راننده به توان یا وجود خودرو در برابر A7، پیشرانه را خاموش میکند و با حرکت خودروی جلویی پیشرانه مجددا روشن شده و به شرایط کاری باز میگردد.
آئودی A7 مدل ۲۰۱۹ با سیستم تعلیق جدید و پیشرفتهای در کنار سیستم چهارچرخ فرمانپذیر همراه شده است. این موضوع باعث شده است تا شاهد کاهش فضای مورد نیاز برای گردش خودرو و افزایش فرمانپذیری باشیم. آئودی امکان سفارش A7 با سیستم تعلیق مختلفی را فراهم کرده است. خریداران میتوانند بین نمونهی استاندارد مجهز به فنرهای فلزی استاندارد، سیستم تعلیق اسپرت با کاهش ارتفاع یک سانتیمتری خودرو، نمونهی مجهز به دمپرهای الکترونیکی با قابلیت تنظیم میزان سفتی با توجه به شرایط جاده و سیستم تعلیق پیشرفتهی بادی با قابلیت تغییر ارتفاع خودرو، نمونهی مورد نظر خود را سفارش دهند. امکان سفارش دیفرانسل اسپرت نیز در A7 موجود است تا با تقسیم نیروی مناسب میان چهارچرخ خودرو، فرمانپذیری فوقالعادهای را فراهم کند.
تولید آئودی A7 مدل ۲۰۱۹ در کارخانهی نکرسلم این شرکت در آلمان انجام خواهد شد . اولین نمونههای تولیدی نیز از اوایل سال ۲۰۱۸ از خط تولید خارج و به نمایندگیهای فروش آئودی روانه خواهند شد. خودروی جدید آئودی با قیمت پایهی ۶۸ هزار دلار به فروش خواهد رسید
نظر شما در رابطه با نسل جدید آئودی A7 چیست؟ آیا آن را برتر از مرسدس بنز CLS و بیامو سری ۶ گرنتوریسمو میدانید؟
وزارت انرژی ایالات متحده نزدیک به ۱.۵ میلیون دلار روی پروژههای ایجاد مزرعههای جلبکهای دریایی به منظور تولید سوخت زیستی سرمایهگذاری کرده است. بخش انرژیهای تجدیدپذیر با وجود تنوع منبعهای انرژی پاک به سرعت در حال رشد است.
انرژی جلبکهای دریایی
وزارت انرژی ایالات متحده روی منبعی جدید از انرژیهای تجدیدپذیر آینده، یعنی جلبکهای دریایی، سرمایه گذاری میکند. این وزارت نزدیک به ۱.۵ میلیون دلار در دو پروژهی توسعهی مزرعههای دریایی و بررسی راههای برداشت انرژی سرمایه گذاری کرده است.
جلبکهای دریایی میتوانند به یک سوخت زیستی تبدیل شوند و برای تامین انرژی خانهها و وسایل نقلیهی ما به کار روند. برنامهی آژانس انرژی پروژههای تحقیقاتی پیشرفته یافتن پروژههایی در سرتاسر ایالات متحده است تا پرورش جلبکهای دریایی در ابعاد بزرگ را به واقعیت تبدیل کرده و جایگزین دیگری برای سوختهای فسیلی داشته باشند.
به شرکت مهندسی اقیانوس ماکای در هونولولو، ۹۹۵۹۷۸ دلار تعلق گرفته است تا مدلی شبیهسازی شده از اقیانوس تهیه کند. پژوهشگران از این مدل استفاده خواهند کرد تا مزرعههای ساحلی جلبک دریایی را طراحی کنند. ۵۰۰ هزار دلار دیگر به مزرعههای کمپاچی در کویلا-کونا تعلق گرفته است تا روشهای برداشت انرژی از جلبکهای دریایی این مزرعهها را آزمایش کنند. مزرعههای کمپاچی مزرعههای ساحلی جلبک دریایی هم پرورش خواهند داد.
بیشتر از انرژی خورشید
پژوهشگران بخطور مداوم در حال تکمیل فناوریهای انرژیهای تجدیدپذیر مانند باد، خورشید و جزر و مد هستند. این انرژیهای در مقایسه با دیگر منابع انرژی، دسترسی آسانتری دارند. نوآوران به دنبال جلبکهای دریایی هستند تا راههای جدیدی برای برداشت انرژیهای تجدیدپذیر بیابند.
تیمی از پژوهشگران دانشگاه فودان در چین، ژنراتور برقی تولید کردهاند که میتواند جریان خون در بدن شما را به الکتریسیته تبدیل کند. اخیرا توجهها بار دیگر به سمت سوختهای فسیلی معطوف شده است. زیرا پژوهشگران راههایی یافته اند که میتوانند هیدروژن را ذخیره کنند و آب را به سوخت هیدروژنی تبدیل کنند.
آینده ای عاری از سوختهای فسیلی ممکن است و هر کشف جدید ما را به آن آینده نزدیک تر میکند. انرژی باد و خورشید نقش مهمی در چشم انداز انرژیهای پاک ایفا میکنند؛ اما آنها تنها امیدهای ما نیستند. رویکردهای نوینی مانند موارد اشاره شده در بالا میتوانند به جبران کمبود انرژی کمک کنند و راهگشای ما در دستیابی به سیاره ای عاری از سوختهای فسیلی باشند.
شرکت خودروسازی فولکس واگن به پیروی از سایر خودروسازانی که اخیرا به ناوگان تولید خودروهای برقی علاقهمند شدهاند و به آن پیوستهاند، به دنبال تولید یک خودروی سوپر اسپرت تمام برقی است.
به نقل از انگجت، فولکس واگن در ماه گذشته یک نقشه راه برای ساخت و عرضه EVخود راهاندازی کرد و قول تولید 300 خودروی بی آلاینده را تا سال 2030 داد.
اما در واقع این شرکت این عرصه را یک پله به پیش برده است، چرا که سعی در خلق یک اثر جدید دارد؛ یک خودروی سوپر اسپرت تمام الکتریکی برای مسابقه در کوهستان و ارتفاع بالا.
این خودرو اولین بار در ماه ژوئن در مسابقات کوهستانی " Pikes Peak " کلرادو مسابقه میدهد.
فولکس واگن با یک شرکت توسعه فنی در ولفسبورگ همکاری میکند تا نمونه اولیه را تولید کند.
خودروساز امیدوار است که این خودرو رکورد رقیبان الکتریکیاش را که 8 دقیقه و 57 ثانیه و 118 هزارم ثانیه است، در این دوره بشکند.
مسیر این مسابقات 12.4 مایل است که مسابقهدهندگان باید نزدیک به 5000 فوت شیبهای تند را در ارتفاع 14 هزار فوت بالاتر از سطح دریا بپیمایند.
دکتر "فرانک ولشچ"، عضو هیئت مدیره فولکس واگن در یک نشست خبری گفت: "Pikes Peak" یکی از مشهورترین مسابقات اتومبیلرانی جهان است. این یک چالش بزرگ است و به همین دلیل برای اثبات قابلیتهای فناوریهای آینده فوقالعاده مناسب است.
وی افزود: خودروی مسابقهای الکتریکی ما با فناوری باتری نوآورانه و فناوری رانندگی مجهز خواهد شد. آزمایشهای سخت و پراسترس در "Pikes Peak" به ما یافتههای مهمی میدهد که به توسعه خودرو در آینده کمک خواهد کرد و محصولات ما و تکنولوژیهای آنها را نمایش خواهد داد.
ماه تنها همسفر زمین در گردش به دور خورشید نیست. گاهی یک سیارک قبل از ناپدیدشدن در فضا چند سالی اسیر گرانش سیاره ما شده و با ما همسفر میشود. دیروز هم یک سیارک به اندازه یک اتوبوس از فاصله نزدیکی از زمین عبور کرد.
به نقل از گیزمگ، اخترشناسان سال گذشته یکی از پایدارترین نوع این سیارکها را کشف کردند و در حال حاضر به شناخت بیشتر درک درست از آنها نزدیکتر شدهاند.
این سیارک موسوم به " 2017 TD6" به اندازه یک اتوبوس است که دیروز (19 اکتبر) از بین زمین و ماه عبور کرد.
سیارک 2017 TD6 از فاصله 119 هزار مایلی (191 هزار کیلومتری) زمین گذشت. میانگین فاصله بین زمین و ماه حدود 239 هزار مایل (384 هزار کیلومتر) است که این یعنی این سیارک از فاصلهای نزدیک به نصف فاصله ماه از زمین از کنار ما عبور کرده است.
طبق نظر مرکز مطالعات اشیاء نزدیک زمین (CNEOS) ناسا، وسعت سیارک 2017 TD6 بین 32 تا 72 فوت ( 9 تا 22 متر) بوده است. برای مقایسه، سیارکی که در سال 2013 بالای "چلیابینسک روسیه" منفجر شد، حدود 65 فوت (20 متر) وسعت داشت.
مرکز سیارکهای کوچک اتحادیه نجوم گزارش داد که چندین رصدخانه طی چند روز اخیر 2017 TD6 را مشاهده کردهاند.
چندی پیش نیز در روز 12 اکتبر سیارک TC4 2012 با خیال راحت از فاصله حدود 26 هزار مایلی (42 هزار کیلومتری) بالای قطب جنوب پرواز کرد.
همانطور که TC4 2012، تهدیدی برای زمین نبود، TD6 2016 نیز خطرناک نبوده و نیست.
میلیونها اشیاء نزدیک زمین، محدوده کیهانی این سیاره را پوشاندهاند، اما محققان ناسا و دیگر اخترشناسان اکثر سنگهایی را که میتوانند به زمین آسیب جدی بزنند، کشف کردهاند و متوجه شدهاند که آنها در آینده نزدیک تهدیدی به حساب نمیآیند.
.: Weblog Themes By Pichak :.