پاییز امسال، هنگامی که صفحهی فید اینستاگرام شما مملو از پرترههای چشمنواز و حرفهای از آشنايان و دوستانتان شود، میتوانید برای تماشای این تصاویر از یوهانس فرمیر، نقاش معروف قرن هفدهم هلندی تشکر کنید.
در رویداد دوازدهم سپتامبر امسال و در مراسم رونمایی از آیفونهای جدید، فیل شیلر، نایب رئیس ارشد اپل، با اشتیاق از ماهیت قابلیت جدید پرتره لایتینگ (نورپردازی پرتره) در آیفون ۸ پلاس و آیفون ۱۰ برای حاضرین صحبت کرد. وی دربارهی این قابلیت شگفتانگیز گفت: «ما تنها در زمینهی عکاسی پرتره مطالعه نکردیم؛ بلکه به دوران گذشته و به عصر نقاشی بازگشتیم.»
همانند تمام نسلهای پیشین آیفون، دوربین یکی از کلیدیترین بخشهای آیفون ۸ پلاس و آیفون ۱۰ محسوب میشود و اپل تلاش زیادی برای تبلیغ قابلیتهای آن انجام میدهد. امسال، این شرکت بیش از همه به قابلیت جذابی به نام پرتره لایتینگ افتخار میکند. این ویژگی، دامنهی مختلفی از افکتهای حرفهای را روی تصاویر بینظیر دوربین دوگانهی آیفونها ارائه میدهد.
با این حال، آیفونهای امسال اهمیت بهخصوصی دارند. برخی از نقد و بررسیهای اولیهی آیفون ۸، توجه فراوانی به دوربین آن کردهاند. برای مثال، وبسایت تککرانچ، تصمیم گرفت این گوشی را منحصرا بهعنوان یک دوربین بررسی کند. بدون اغراق، بهبودهای صورتگرفته در سیستمهای دوربین آیفون ۸ پلاس و آیفون ۱۰، بزرگترین ارتقاء ممکن در بین تمام آیفونهای پیشین محسوب میشود. افکتهای این دوربینها، تنها فیلترهای معمولی نیستند؛ بلکه نتیجهی سیستم جدید دوربین دوگانهی اپل در همکاری با یادگیری ماشینی برای تشخیص صحنه، نقشهبرداری عمق آن و سپس تغییر خطوط نورپردازی روی سوژه هستند. تمام این عملیات در زمان واقعی انجام میشود و حتی میتوانید نتیجهی کار را به لطف تراشهی فوق قدرتمند جدید A11 بایونیک بهصورت پیشنمایش مشاهده کنید. هنگامی که این نتیجه در مقیاس اپل اعمال شود، این قدرت را پیدا خواهد کرد تا میلیونها عکس آماتور را بهسرعت به تصاویری حرفهای تبدیل کند. از بسیاری جهات، این بالاترین کیفیت تصویر ارائهشده توسط اپل محسوب میشود که از زمان آیفون ۴، در دست توسعه بوده است.
اپل برای رسیدن به این مقصود، بهترین مهارت خود را به کار بسته و در زمینهی فرم هنری مورد علاقهی خود و شبیهسازی و پیشبرد آن، به مطالعه و ساختارشکنی پرداخته است. این تلاش در مورد آیفون ۸ پلاس و آیفون ۱۰، به معنی مطالعهی دقیق شیوههای نورپردازی استفادهشده در طول تاریخ توسط بزرگانی نظیر ریچارد آودان، آنی لیبویتز و البته فرمیر است.
جانی منزری، یکی از طراحان تیم رابط کاربری انسانی اپل، میگوید:
اگر شما به کارهای نقاشان هلندی نگاه کنید و آنها را با نمونههای آسیایی مقایسه کنید، سبک متفاوتی را مشاهده خواهید کرد. در نتیجه ما علت تفاوت آنها را جویا شدیم و تلاش کردیم دریابیم چه مؤلفههایی از آن سبکها را میتوانیم بهوسیلهی نرمافزار بازآفرینی کنیم.
پس از این، اپل به کارگاه خود رفت و تلاش کرد پاسخ این پرسشها را پیدا کند. منزری در ادامه میگوید:
ما زمان زیادی صرف تابش نور روی افراد و حرکت دادن آنها به اطراف کردیم و این کار را بارها تکرار کردیم. ما مهندسانی داشتیم که تلاش میکردند خطوط یک چهره را درک کنند و دریابند چگونه میتوانیم نورپردازی را بهوسیلهی نرمافزار روی آنها اعمال کنیم. ما همچنین مهندسان دیگری در اختیار داشتیم که تنها مشغول سرعت بخشیدن به فرایند کار بودند. ما واقعا به شدت کار کردیم.
«دختری با گوشواره مروارید» از معروفترین آثار یوهانس فرمیر (سمت راست). شبیهسازی این سبک نقاشی در قالب افکت استیج لایت در آیفون (سمت چپ)
شاید تمام این کارها بیاهمیت به نظر بیاید. اما این موضوع نشاندهندهی توجه شدید و بیش از اندازهی اپل به جزئیاتی است که هنگام ارتباط با منابع فناورانهی این شرکت نظیر یادگیری ماشینی، به کار میآید.
شیلر میگوید:
ما اعضای تیم واقعیت افزوده را داریم که به ما میگویند هی! ما دوربین پیشرفتهتری میخواهیم؛ زیرا قصد داریم استفاده از واقعیت افزوده را به تجربهی بهتری تبدیل کنیم و دوربین در ارائهی این تجربه دخیل است. سپس تیم مسئول ساخت فیسآیدی را داریم. آنها برای پشتیبانی از احراز هویت بیومتریک در آیفون، نیازمند فناوری دوربین و سختافزار، نرمافزار، سنسور و لنز هستند. در نتیجه این دوربین وظایف فراوانی بر عهده دارد. هم وسیلهی اصلی برای عکسبرداری در گوشی است و هم برای پشتیبانی و کمک به باز کردن قفل گوشی یا ارائهی تجربهی واقعیت افزوده به کار میرود. بنابراین، همکاری فوقالعادهای بین تمام تیمها و تمام این عناصر در جریان است.
زمانی که تمام این اقدامات جانبی با همدیگر صورت میگیرد، امکان پدید آمدن یک پارادایم جدید در حوزهی عکاسی با گوشی همراه به وجود میآید. هنگامی که از شیلر دربارهی تکامل دوربین آیفون پرسیده شد؛ وی تأیید کرد که اپل بهصورت هدفمند و تدریجی مشغول ساخت یک دوربین حرفهای بوده است. اما وی بهسرعت در ادامه مهمترین نکته دربارهی اپل و طراحی دوربین آن را بازگو کرد:
هدف ما هرگز تنها ساخت یک دوربین بهتر نبود. بلکه هدف این بود که چه دوربینی میتوانیم بسازیم؟ چگونه میتوانیم به عکاسی کمک کنیم؟
در حال حاضر، کمپین تبلیغاتی گستردهی اپل با نام عکاسی با آیفون (Shot on iPhone) در اینستاگرام، انتشار مجموعهای از تصاویر ثبتشده با آیفون در مجلهی تایم و استفادهی عکاسان حرفهای از آیفون به جای دوربینهای حرفهای کانن و لایکا، شاهدی بر موفقیت دوربینهای آیفون به حساب میآیند. به نظر میرسد با معرفی سیستمهای بهروز شدهی دوربین دوگانهی آیفون ۸ پلاس و آیفون ۱۰، این موفقیت همچنان تکرار شود. پورتره لایتینگ با وجود آنکه هنوز در مرحلهی آزمایشی به سر میبرد، اما عموما عملکرد بسیار خوب و در برخی مواقع حیرتانگیزی دارد. تنها عملکرد ضعیف آن در عکاسی پرتره از حیوانات است که نشان میدهد این قابلیت فعلا برای انسانها طراحی شده است.
کوین لو، عکاس مد و هنر، میگوید با وجود باگهای گاه و بیگاه این قابلیت، بهشدت تحت تأثیر آن قرار گرفته است. وی میگوید: «این ویژگی بدون شک، فرصتهای فراوانی به روی من گشوده است. با این حال، گاهی اوقات باگهایی وجود دارد؛ زیرا اپل این قابلیت را فعلا بهصورت آزمایشی منتشر کرده؛ با این وجود، بیشتر اوقات نتیجهی کار شگفتانگیز است.»
آنچه اپل انجام میدهد، بهرهگیری از نرمافزار برای تابش نور و روشن کردن تصویر و بهطور گستردهتر، کنار گذاشتن پیچیدگی کار با دوربینهای سنتی است که معمولا برای انجام این قبیل کارها از آنها استفاده میشود.
فیل شیلر میگوید:
ما در دورانی بهسر میبریم که بزرگترین پیشرفتها در فناوری دوربین، بیش از همه به جای سختافزار در نرمافزار اتفاق میافتد و این موضوع بدون شک موجب برتری اپل بر شرکتهای سنتی تولیدکنندهی دوربین میشود.
اما آیا هنگامی که از نرمافزار بهمنظور تسهیل و خودکارسازی فرایندی که از منظر تاریخی یک عمل هنری است استفاده میکنید، چیزی را از دست نمیدهید؟ گذشته از آن، فشردن یک دکمه و مسطح کردن زمین بازی بین حرفهایها و آماتورها، احساس ناخوشایندی به همراه ندارد؟
منزری اشاره میکند همانطور که دستگاهها پیشرفتهتر میشوند اغلب ترس و نگرانی بیشتری نیز به همراه میآورند. او میگوید:
این قابلیت قرار نیست سطح چیزی را پایین بیاورد. بلکه هدفش فراهم کردن دسترسی است. هدفش کمک کردن به افراد بهمنظور بهره بردن از خلاقیت خودشان است.
منظور منزری این است که عکاسان ماهر فراوانی وجود دارند که بهصورت حرفهای آموزش ندیدهاند. آنها نیاز ندارند یا نمیخواهند هنگام عکسبرداری، برای تنظیم فوکوس و عمق میدان با لنزها و ابزارهای حرفهای سروکله بزنند. در واقع لزومی هم به انجام این کارها وجود ندارد. بنابراین، چرا تمام این وسایل پیچیده را کنار نگذاریم و چیزی به آنها بدهیم که با استفاده از آن بتوانند یک تصویر فوقالعاده ثبت کنند؟
افکت «استیج لایت» با تاریک کردن پسزمینهی سوژه، ظاهری حرفهای همانند آثار فرمیر به تصویر میبخشد. شیلر میگوید:
من فکر میکنم که این قابلیت کمتر برای شبیهسازی سبک خاصی بوده و هدفش بیشتر نزدیک شدن به طیف سبکهای موجود بوده است. در نتیجه ما میتوانیم تلاش کنیم به جای یک نقطهی طراحی خاص، از عناصر اصلی هر سبک، یک مؤلفه برای هرکس پیدا کنیم.
این قابلیت به گونهای طراحی شده است که هرکس برای موقعیتهای مختلف، انتخابهای مختلفی در اختیار داشته باشد. در نتیجه، شیوهی بهکارگیری نورپردازی توسط دیگران در طول تاریخ و در سرتاسر جهان، برای ما آموزنده است.
اقدامات اپل برای بهبود دوربین آیفونهای جدید تنها منحصر به قابلیت پرتره لایتینگ نیست. برای مثال، دوربینهای آیفون ۸ پلاس و آیفون ۱۰، هوای برفی را بهعنوان یک صحنه تشخیص میدهند و بهصورت خودکار تعادل رنگ، نوردهی و ... را تنظیم میکنند؛ در نتیجه نیازی نیست شما ذهن خود را درگیر این موارد کنید.
شیلر میگوید:
تمام این کارها بهصورت یکپارچه انجام میشود و زمانی که نیاز باشد، دوربین بهسرعت تمام آنها را انجام میدهد. نرمافزار میداند چگونه ترتیب کارها را برای شما بدهد. هیچ تنظیماتی وجود ندارد.
شاید هیچ کدام از اینها نباید با غافلگیری همراه باشد. اپل نهتنها در طول سالهای گذشته، به آهستگی مشغول حرکت و رسیدن به این سطح از عکاسی با آیفونها بوده؛ بلکه برداشته شدن تدریجی مرز بین حرفهای بودن و آماتور بودن و کشیدن یک لایهی ساده و کاربرپسند روی فناوری پیچیده و گیجکننده، از زمان آغاز به کار اپل، نشاندهندهی نوآوری این شرکت بوده است.
هدف از ساخت این قابلیت را باید در فلسفهی خلق کامپیوتر دسکتاپ این شرکت و سیستم ساماندهی درگ و دراپ جستجو کنیم. باید همان فلسفهای را که زیربنای توسعهی برنامههایی نظیر آیمووی، آیفوتو و گاراژبند است دریابیم. تمام این محصولات به افراد کمک میکنند تا با قدری علاقه و خلاقیت، به کاربرانی حرفهای تبدیل شوند. این فلسفه، در دوربینهای آیفون، یک قدم فراتر رفته است. در اینجا دیگر هیچ رابط کاربری پیچیدهای برای مسیریابی وجود ندارد؛ بلکه تنها یک دکمه، چند لنز و تعدادی پردازش و الگوریتم پیچیده قرار دارد که به کاربر کمک میکند همانند نقاشان قرن هفدهمی، تصاویری جذاب و چشمنواز خلق کند.
منزری میگوید:
ما فکر میکنیم بهترین راه برای ساخت یک دوربین، پرسیدن سؤالهای ساده و اساسی دربارهی عکاسی است. عکاس بودن چه معنایی دارد؟ ثبت یک خاطره چه معنایی دارد؟ اگر کار را از اینجا و نه با فهرستی بلندبالا از قابلیتهای احتمالی و تیک زدن آنها آغاز کنید، اغلب به نتیجهای بهتر دست پیدا خواهید کرد. هنگامی که پیچیدگی نحوهی کارکرد دوربینها را کنار میزنید، همزمان فناوری نیز ناپدید میشود. سپس افراد میتوانند تمام خلاقیت خود را روی آن لحظهی که در حال ثبتش هستند، اعمال کنند و نتیجه، خلق تصاویری بینظیر خواهد بود.
بر طبق گزارشی که وبسایت فستکمپانی منتشر کرده است، بالاخره کینکت به پایان راه خود رسید و مایکروسافت از این پس دیگر به تولید این دستگاه نمیپردازد. این دستگاه از نوامبر سال ۲۰۱۰ که برای عموم عرضه شد، به موفقیت فروش ۳۵ میلیون واحدی دست یافت. همچنین به لطف استفاده از کینکت در ایکسباکس ۳۶۰، این دستگاه توانست لقب پرفروشترین محصول مصرفی را در سال ۲۰۱۰ از آن خود کند.
از زمان عرضهی عمومی این دستگاه، کینکت توانست محبوبیت زیادی بین اقشار مختلف جامعه برای خود دستوپا کند. بهعنوان مثال، هکرها برای ردیابی حرکات بدن، استفادهی فراوانی از این دستگاه داشتند.
پس از ایکسباکس ۳۶۰، نوبت به عرضهی ایکسباکس وان رسید. مایکروسافت همرمان با عرضهی کنسول نسل هشتمی خود تلاشهای فراوانی کرد تا کینکت را در مرکز توجه مخاطبان قرار دهد؛ اما بهدلیل قیمت بالای کنسول ایکسباکس وان در زمان عرضه، انتظارات مایکروسافت به نتیجه نرسید؛ از اینرو ردموندیها مجبور به حذف کینکت از ایکسباکس شدند. بعدتر که نسخهی بهبودیافتهی ایکسباکس وان با نام ایکسباکس وان اس روانه بازارها شد، اتصال کینکت به این کنسول حتی دشوارتر شد و برای استفاده از آن مجبور به خرید دانگلهای جداگانه بودید. همین اتفاق خبر از عدم حضور کینکت در چشمانداز آیندهی مایکروسافت میداد.
باوجود اینکه از این پس دیگر اثری از نسخههای جدید کینکت در بازار نخواهد بود؛ اما ردپای آن را میتوان در محصولات جدید مایکروسافت مشاهده کرد. بهعنوان نمونه، هدست واقعیت افزوده هولولنز برای سنجش عمق میدان، از بسیاری از تکنولوژیهای استفادهشده در کینکت بهره میبرد. همچنین دستگاههای جدید ویندوز ۱۰ که از فناوری ویندوز هلو استفاده میکنند، برای تشخیص چهرهی کاربر از حسگرهای کینکت استفاده خواهند کرد. حتی شاهد برخی دیگر از تکنولوژیهای تشخیصی این دستگاه در هدستهای واقعیت ترکیبی ویندوز ۱۰ نیز هستیم.
اگرچه هدف ابتدایی از تولید کینکت تنها جنبهی سرگرمی داشته؛ اما اکنون علاوه بر ایکسباکس، میتوان شاهد استفادهی آن در زمینههای علمی نیز بود. برای نمونه، محققان علم اعصاب و روان برای تحقیقات خود استفادهی زیادی از این دستگاه میکنند.
اپل بهعنوان آخرین شرکت مطرح حوزهی فناوری، در نسخهی گرانقیمت آیفون ۱۰، برای تشخیص چهرهی کاربر از برخی تکنولوژیهای کینکت استفاده کرده است. از اینرو تأثیری که طلوع و غروب کینکت بر دنیای فناوری گذاشته و خواهد گذشت، بههیچ عنوان قابل کتمان نخواهد بود.
از چندین سال پیش در ایران با توجه به اهمیت فناوری و شرکتهای دانشبنیان، قوانین بالادستی خوبی در حوزه مالیات، بیمه، قوانین گمرکی و ... برای حمایت از شرکتهای دانشبنیان و فناور در کشور وضع شد. مسئولین و مقامات بلندپایه کشور نیز در سخنرانیهای خود بر اهمیت شرکتهای دانشبنیان تأکید کردهاند.
مقام معظم رهبری همیشه در سخنان خود به اهمیت و جایگاه اقتصاد دانشبنیان و حمایت از جوانان اشاره میکنند. کتاب «راهبرد تولید دانشبنیان»، مجموعه بیانات مقام معظم رهبری در حوزه دانشبنیان نیز به همت معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری منتشر شده است.
بر اساس افق برنامه ۲۰ ساله کشور یعنی تا پایان سال ۱۴۰۴، مقرر شده است که بیش از ۵۰ هزار شرکت دانشبنیان در کشور فعال شوند؛ با این حال آمار موجود شرکتهای دانشبنیان، ۳۱۴۲ واحد است که نشان از فاصله زیاد تا ۵۰ هزار شرکت موجود در برنامه دارد.
تعریف شرکت دانشبنیان
شرکت دانشبنیان، شرکت یا مؤسسه خصوصی یا تعاونی است که بهمنظور همافزایی علم و ثروت، توسعه اقتصاد دانشمحور، تحقق اهداف علمی و اقتصادی (شامل گسترش و کاربرد اختراع و نوآوری) و تجاریسازی نتایج تحقیق و توسعه (شامل طراحی و تولید کالا و خدمات) در حوزه فناوریهای برتر و با ارزش افزوده فراوان بهویژه در تولید نرمافزار مربوط تشکیل میشود و بر اساس معیارهای مورد نظر آییننامه، به تأیید کارگروه میرسد.
شرکتها برای دریافت آییننامهها، قوانین، مقررات و ثبت نام میتوانند به وبسایت کارگروه ارزیابی شرکتها و مؤسسات دانشبنیان به آدرس daneshbonyan.ir مراجعه کنند. این کارگروه اکنون زیرمجموعهی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهور به ریاست دکتر سورنا ستاری است.
آمار شرکتهای دانشبنیان به تفیک استان
تعداد کل شرکتهای دانشبنیان در ایران ۳۱۴۲ واحد است.
تهران با ۱۴۵۶ شرکت در رتبه اول و کهگیلویه و بویر احمد با یک شرکت دانشبنیان در رتبه آخر قرار دارد.
در نمودار زیر میتوانید آمار شرکتهای دانشبنیان را به تفکیک استان مشاهده کنید.
نتایج تحیلی آمار فوق
در ادامه تعداد شرکتهای دانشبنیان موجود در کشور به تفکیک استان، از لحاظ کمّی و نوع فناوریهای به کار گرفتهشده مورد تحلیل و ارزیابی قرار میگیرد. ابتدا با استفاده از آزمون ناپارامتری کایاسکوئر بررسی شد که آیا بین تعداد شرکتهای دانشبنیان استانها تفاوت معنادار وجود دارد یا خیر. نتیجه این آزمون بیانگر این بود که بین استانها از نظر تعداد و فراوانی شرکتهای دانشبنیان تفاوت وجود دارد. لذا میتوان از این حیث استانها را طبقهبندی کرد. یعنی بین طبقات تفاوت معنادار وجود دارد؛ ولی استانهایی که در یک طبقه هستند، تفاوت اندکی با یکدیگر دارند.
آمار شرکتهای دانشبنیان به تفیک نوع فناوری
«فناوري اطلاعات و ارتباطات و نرم افزارهای رایانهای» با ۶۴۸ شرکت در رتبه اول و «مواد پیشرفته و محصولات مبتنی بر فناوریهای شیمیایی» با چهار شرکت دانشبنیان در رتبه آخر قرار دارد.
در نمودار زیر میتوانید آمار شرکتهای دانشبنیان را به تفکیک نوع فناوری مشاهده کنید.
همچنین با استفاده از آزمون ناپارامتری کایاسکوئر بررسی شد که آیا بین تعداد فناوریهای موجود در شرکت های دانشبنیان تفاوت معنادار وجود دارد یا خیر و نتیجه آزمون نشان داد که تفاوت وجود دارد. نوع فعالیت و فناوری شرکتهای دانشبنیان موجود در کشور را هم میتوان برحسب فراوانی دستهبندی کرد. جدول زیر این دستهبندی را نشان میدهد.
دسته اول | دسته دوم | دسته سوم | دسته چهارم |
---|---|---|---|
وسایل، ملزومات و تجهیزات پزشکی (۱۳۹) | فناوری زیستی (۲۵۷) | سختافزارهای رایانهای، برق و قدرت، الکترونیک، کنترل و مخابرات (۳۹۷) | فناوری اطلاعات و ارتباطات و نرمافزارهای رایانهای (۶۴۸) |
مواد پیشرفته و محصولات مبتنی بر فناوریهای شیمیایی (۲۹) | داروهای پیشرفته (۱۷۵) | محصولات پیشرفته سایر حوزهها (۳۹۴) | |
خدمات تجاریسازی (۴) | ماشین آلات و تجهیزات پیشرفته (۳۳۸) |
آمار شرکتهای دانشبنیان به تفیک نوع شرکت
شرکتهای دانشبنیان از سه نوع زیر تشکیل شدهاند:
- شرکتهای دانشبنیان نوپا با ۱۷۴۸ واحد
- شرکتهای دانشبنیان تولیدی با ۸۴۵ واحد
- شرکتهای دانشبنیان صنعتی با ۵۴۹ واحد
آمار تعداد کارگزاریهای شرکتهای دانشبنیان
شرکتها پس از ثبت نام و تکمیل مدارک برای درخواست بررسی صلاحیت دانشبنیان به یکی از کارگزاریها ارجاع داده خواهند شد. اگر در یک استان کارگزاری وجود نداشته باشد، وظیفه ارزیابی به کارگزاری دیگر استانها ارجاع داده خواهد شد.
تعداد کل کارگزاریهای کشور ۲۷ واحد در ۱۵ استان کشور است و ۱۶ استان کشور، کارگزاری ندارند.
حال بررسی این موضوع که تعداد کارگزاریها در یک استان در تعداد شرکتهای دانشبنیان موجود در آن استان تأثیر دارد یا خیر، میتواند مهم و قابل توجه باشد. با استفاده از آزمون ضریب همبستگی معلوم میشود که بین تعداد کارگزاریها و تعداد شرکتهای دانشبنیان رابطه قوی و مستقیم وجود دارد و وجود کارگزاری بیشتر، در تعداد شرکتها مؤثر است.
اگر بخواهید در آینده زمینلرزه را پیشبینی کنید، به شبکهای از سنسورها و داوطلبان بسیاری نیاز خواهید داشت. خطوط فیبر نوری میتوانند بهعنوان حسگرهای زلزله عمل کنند. پژوهشگران تکنیکی توسعه دادهاند که با ایجاد لرزش در خطوط فیبر نوری، فعالیتهای لرزهای زمین را تشخیص میدهد.
حسگرهای لیزری هرگونه اختلال در فیبر نوری را شناسایی و بزرگی و جهت لرزشها را به سروری ارسال میکنند. این سیستم نه تنها میتواند انواع مختلف امواج لرزهای (و در نتیجه میزان جدی بودن خطر) را تشخیص دهد، بلکه میتواند لرزههایی بسیار کوچک یا محلی را که ممکن است محسوس نباشند، مشخص کند.
تشخیصهای مبتنی بر فیبر نوری جدید نیستند. پیش از این از آنها بهعنوان حسگرهای صوتی استفاده میشد. در این مورد، آنها باید درون سیمان پیچیده میشدند یا به سطحی میچسبیدند یا اطمینان حاصل میشد که به زمین چسبیدهاند. بدین طریق تشخیص ناخالصیها در سیگنال آسانتر میشد. در روش جدید، نیازی به ساکن کردن فیبرهای نوری نیست و خطوط فیبر نوری که درون لولههای پلاستیکی هستند، کافی است. به این ترتیب استفاده و نصب این حسگرها بسیار آسانتر و ارزانتر خواهد بود.
چالشهای بسیاری پیش پای تحقق این طرح قرار دارد. در مورد اندازهی فیبرها محدودیتهایی وجود دارد؛ بنابراین ممکن است مناطق روستایی یا کمجمعیتتر که فیبر نوری ندارند، مشمول این طرح نشوند. تاکنون تنها جایی که این طرح استفاده شده و کاربردی بودن آن ثابت شده است، حلقهای سه مایلی در اطراف دانشگاه استنفورد است. اجرای شبکهای از حسگرها در سطح یک شهر بسیار چالش برانگیز خواهد بود. با این وجود این طرح، ارزانتر از توسعهی سنسورهای اختصاصی خواهد بود. علاوه براین، چون هر قسمت از فیبرهای نوری در این فناوری، در حال جمعآوری دیتا هستند، این روش دقت بسیاری زیادی خواهد داشت و ومجموعهای از اطلاعات زمینلرزهای در اختیار ما قرار خواهد داد که پیش از این سابقه نداشته است.
اگر میخواهید از ابزار گوگل آنالیتیکس برای دستیابی به ترافیک دقیق وبسایت خود استفاده کنید یا به استفاده از سرویسهایی مثل گوگل درایو و گوگل داکس بهشدت نیازمندید، مجبور نیستید الزاما برای دسترسی به آنها از حساب جیمیل استفاده کنید. به جای آن میتوانید از ایمیل فعلیتان بهره گیرید.
برای شروع، ابتدا باید به صفحهی ثبتنام در سایت گوگل مراجعه کنید. با رفتن به این لینک، به صفحهی مخصوصی منتقل خواهید شد که برای ثبتنام در سایت گوگل، از شما آدرس جیمیل درخواست نمیکند؛ در حقیقت شما میتوانید هر ایمیلی که دارید، در باکس مخصوص آن در صفحهی یادشده، وارد کنید.
مراحل مختلف مربوط به ساختن یک حساب جدید را طی کنید: باکس مربوط به نام، نام کاربری، رمز عبور، تاریخ تولد و دیگر بخشها را یکی پس از دیگری پر کنید. در این مرحله میتوانید ایمیلی فعلی خود را که قصد دارید از آن استفاده کنید، به گوگل بدهید. پس از عبور از مرحلهی ثبت نام، یادتان نرود که حتما روی گزینهی «I prefer to use my current email address» کلیک کنید.
این آموزش بیشتر از همه برای کسانی کاربرد دارد که میخواهند با استفاده از ایمیل کاریشان از سرویسهای گوگل استفاده کنند. یکی از خوبیهای این روش، این است که شما میتوانید بهطور همزمان در چندین حساب کاربری لاگین کنید. این یعنی اگر دوست دارید همزمان با بررسی ایمیلهای کاری، سری به ایمیل شخصی خود بزنید، هیچ مشکلی سر راهتان قرار نمیگیرد. برای این کار کافی است روی عکس پروفایل خود کلیک کنید گزینهی Add Account را بزنید.
بعد از اینکه با این روش ثبت نام کردید، یک لینک تأیید به ایمیل شما ارسال میشود و شما پس از کلیک روی آن، دسترسی کاملی به تمامی سرویسهای گوگل شامل گوگل درایو، گوگل فوتوز، گوگل آنالیتیکس و ... خواهید داشت.
مزدا طی سالهای گذشته همواره روند روبهرشدی را تجربه کرده است. این شرکت نامدار ژاپنی بهآهستگی در حال باز کردن جای پای خود میان شرکتهای مطرح خودروسازی جهان است. پیشرانههای جدید و بهینهی مزدا در کنار طراحی خودروهایی با ظاهر جذاب، باعث شده است تا این برند در هر کلاس خودرویی حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد.
مقالهی مرتبط:
دو سال پیش مزدا با رونمایی از خودروی مفهومی RX-Vision نگاههای زیادی را به خود معطوف و تعریف مناسبی از یک خودروی اسپرت جذاب ارائه کرد. اکنون مزدا بار دیگر با خودروی مفهومی جذابی بازگشته است تا توانایی خود در طراحی خودرو را به رخ همگان بکشد. مزدا ویژن کوپه (Mazda Vision Coupe)جدیدترین دستاورد استودیوهای طراحی مزدا است؛ این سدان کوپه با طراحی اسپرت خود، رقبای قدرتمندی اعم از بیاموسری ۴ گرنکوپه و آئودی A7 دارد؛ اما برخلاف خودروهای همردهی ویژن کوپه، در نگاه اول کاربران متوجه حضور درهای عقب این خودرو نخواهند شد. البته این موضوع کمکی به فضای سرنشینان عقب و راحتی آنها نخواهد کرد؛ با این حال کمک بزرگی به جلوهی فوقالعادهی ویژن کوپه کرده است.
مزدا ویژن کوپه در نمای ظاهری خود از RX-Vision الهام بسیاری گرفته است. زبان طراحی کودو، چراغهای فرورفته در بدنهی خودرو، دماغهی تهاجمی، کاپوت کشیده، شیب اندک سقف در هر دو بخش ابتدایی و انتهایی و خروجی اگزوز چهارگانه، بخشی از المانهایی ظاهری ویژن کوپه است که منجر به طراحی فوقالعادهی آن شده است. قطعا سدان بعدی مزدا از زبان طراحی ویژن کوپه بهره خواهد برد؛ اما با توجه به کلاس و ابعاد این خودروی مفهومی، انتظار میرود در آیندهی نزدیک با خودروی جدیدی از سوی این خودروساز ژاپنی روبهرو شویم.
فضای داخلی ویژن کانسپت شباهت زیادی به هاچبک کای دارد که ساعاتی پیش در نمایشگاه خودروی توکیو ۲۰۱۷ معرفی شد. در کابین کانسپتهای جدید مزدا، دقت زیادی در بازطراحی خطوط افقی شده است و سیستم اطلاعاتی و سرگرمی، بهطور ماهرانهای درون داشبورد خودرو قرار گرفته است.
با توجه به ماهیت مفهومی خودرو، مزدا هیچ اطلاعاتی در رابطه با پیشرانه و سیستم قوای محرکهی آن اعلام نکرده است. با این حال با توجه به پتنتهای اخیر این شرکت در زمینهی توسعهی مجدد پیشرانههای دورانی، پیشبینی میشود حداقل بخشی از توان خودروهای آیندهی مزدا توسط این واحدهای تولید توان تأمین شود.
نظر شما در رابطه با کانپست مزدا ویژن کوپه چیست؟
بهعنوان پادشاه واکاندا، حتما باید خودروی خاصی داشته باشید. البته اکثر ما شخصیت پلنگ سیاه (Black Panther) را پشت فرمان بوگاتی شیرون تصور میکردیم؛ اما به نظر میرسد که تیم تبلیغاتی لکسوس پیشنهاد اغواکنندهتری به تهیهکنندگان فیلم سینمایی مورد انتظار پلنگ سیاه داده است. مدیران لکسوس در کنار معرفی خودروی ویژهی این فیلم، از مدلی دیگری هم رونمایی کردند که در تعداد محدود ۱۰۰ دستگاه به بازار آمریکا عرضه خواهد شد.
با توجه به اینکه فقط ساخت رنگ این مدل تا هشت ماه طول میکشد، مسلما باید منتظر قیمتی بسیار بالا برای آن باشیم. خودروی جدید لکسوس، مدل ۲۰۱۸ لکسوس LC 500 است. این کوپهی جذاب با بهینهسازیهای جدید که شامل طرح سفارشی و سفید کابین، رینگهای ۲۱ اینچی مخصوص، قاب پوششی فیبر کربنی کنار در و ست سفارشی سرو نوشیدنی از برند بارنیز میشود، خاصتر از همیشه خواهد شد؛ اما قوای فنی LC 500 با ۴۷۱ اسب بخار و جعبهدندهی ۱۰ سرعتهی خودکار، بدون تغییر خواهد ماند.
اما خاصترین ویژگی نسخهی تولید محدود LC 500، ظاهر و رنگ بدنهی آن است. این رنگ که با کد «آبی ساختمانی» شناخته میشود، بر اساس ادعای تیم مهندسی لکسوس در طی یک فرآیند هشتماهه تولید میشود. در واقع این رنگ، آبی خالص نیست و ساختار موجود در رنگ، بازتاب آبیرنگ دارد. جزئیات زیادی در مورد این رنگ داده نشده است، اما با نگاه کردن مستقیم به آن، رنگ آبی سایهدار مشاهده میشود؛ اگر غیر مستقیم و زاویهدار به رنگ نگاه کنیم، نمای بسیار تیرهتری از رنگ آبی میبینیم. احتمالا این رنگ زیبا قیمت هیجانانگیزی هم خواهد داشت؛ اما هنوز قیمت این نسخهی تولید محدود اعلام نشده است.
اما مدل دیگر رونماییشده، در دنیای دیگری سیر میکند. این مدل هم LC است که علاوه بر حک شدن نقش صورت پلنگ سیاه روی کاپوت، ویژگی دیگری همچون آینههای بغل با طرح پنجهی پلنگ، کیت بدنهی سفارشی و چندین فناوری علمی - تخیلی در آن گنجانده شده است تا خودروی مخصوص پلنگ سیاه، ضد گلوله باشد و هیچوقت بنزین تمام نکند! کامپیوتری مخصوص هم با رابط بین کامپیوتر و مغز انسان در LC پلنگ سیاه قرار دارد تا بین راننده و خودرو، رابطهی ویژهای شکل بگیرد که حتما با خصوصیات مرد آهنی فرق میکند! همانطور که مشخص است، این نسخهی مخصوص پلنگ سیاه خواهد بود و برای فروش در بازار جهانی در نظر گرفته نشده است.
این دو مدل ویژه، هفتهی آینده و در جریان نمایشگاه SEMA ۲۰۱۷ واقع در لاس وگاس آمریکا، بهطور رسمی رونمایی خواهند شد.
نمایشگاه خودروی توکیو، هرسال در اوایل آبانماه برگزار میشود. این رویداد در چشمانداز بزرگ توکیو (Tokyo Big Sight) که محل برگزاری مهمترین نمایشگاههای بینالمللی پایتخت ژاپن است، میزبانی میشود. اتحادیه خودروسازان ژاپن که اختصارا با نام JAMA شناخته میشود، مسئولیت اصلی نمایشگاه خودروی توکیو را بر عهده دارد.
جالب است بدانید در میان خبرنگاران و کارشناسان صنعت خودرو دنیا، ۵ نمایشگاه از اهمیت ویژهای برخوردار هستند که به نام ۵ رویداد بزرگ این صنعت (Motorshow's Big Five) شناخته میشوند. این نمایشگاهها، ژنو، فرانکفورت، دیترویت، پاریس و توکیو هستند. وجه تمایز نمایشگاه خودروی توکیو با ۴ رویداد دیگر، حضور پررنگ مدلهای مفهومی و آیندهنگر، در کنار آخرین خودروهای واقعی و درحال تولید است. از سویی دیگر، موتورسیکلتها و فناوریهای مرتبط با آها نیز در توکیو حضور خواهند داشت.
امسال، چهل و پنجمین دورهی نمایشگاه خودروی توکیو برگزار میشود. از امروز، درهای این محل به روی خبرنگاران و کارشناسان باز میشود تا کنفرانسهای خبری و رونماییهای مهم، انجام شود. طبق معمول، برندهای ژاپنی در صنعت خودرو و موتورسیکلت، نقش اصلی را در نمایشگاه توکیو بازی میکنند و تقریبا همهی آنها با آخرین مدلهای خود، حاضر میشوند. حتی شرکت یاماها که با ساخت موتورسیکلت در دنیا شناخته میشود، یک خودرو مفهومی در توکیو رونمایی خواهد کرد. از سویی دیگر، برندهای آلمانی مرسدس، آئودی و بیامو هم با مدلهای متنوع در توکیو دیده خواهند شد.
از نظر قدمت، نمایشگاه خودروی توکیو با حدود ۶۰ سال سابقه، قابل مقایسه با نمایشگاههای پاریس، ژنو و دیترویت نیست، چرا که این سه مورد بیش از یک قرن سابقه دارند؛ اما اکنون به دلیل رشد خودروسازی ژاپن و بازار کشورهای آسیایی و خصوصا چین، از اهمیت خاصی برخوردار است. اولین بار، نمایشگاه خودروی توکیو در سال ۱۹۵۴ با حضور ۲۶۷ خودرو برگزار شد؛ اما تنها ۱۷ مدل سواری در آن دیده شد و باقی محصولات، در کلاس حمل و نقل عمومی، باربری و موتورسیکلت بودند. استقبال ۵۴۷ هزار بازدیدکننده از این نمایشگاه، مسئولان آن را به فکر گسترش این رویداد انداخت تا از دور سوم در سال ۱۹۵۶، خودروهای سواری و مردمی، بار اصلی نمایش در این رویداد را بر عهده بگیرند.
در ادامهی مطلب، نگاهی کوتاه به مهمترین خودروهایی که احتمالا در نمایشگاه خودروی توکیو ۲۰۱۷ معرفی میشوند، خواهیم داشت.
یاماها
خودروی مفهومی یاماها، هنوز نام مشخصی ندارد این شرکت، عبارت Sports Ride Concept یا همان خودروی اسپرت مفهومی را برای محصول خود به کار میبرد. با توجه به طراحی معقول و قابل تولید این خودرو، میتوان پیشبینی کرد یاماها به گروه خودروسازان در کلاس اسپرت کوچک بپیوندد و بهزودی رقیب جدی لوتوس باشد. علاوه بر خودروی دونفره و مفهومی، ۱۸ مدل موتورسیکلت هم توسط یاماها در نمایشگاه خودروی توکیو عرضه خواهند شد.
تویوتا
طبق معمول، بزرگترین خودروساز ژاپن با انبوهی از مدلهای تولیدی و مفهومی در توکیو حضور خواهد داشت. مدلهای فاین کامفورت راید و TJ کروزر در گروه مدلهای مفهومی، نمایی از خودروهای آیندهی تویوتا ترسیم خواهند کرد و در نمایشگاه حاضر خواهند بود. جدیدترین محصول تولیدی تویوتا، خودروی لوکس سنچوری هم برای اولین بار در در توکیو دیده خواهد شد.
سوزوکی
این برند باسابقهی ژاپنی با تولید موتورسیکلت و خودروهای اقتصادی در دنیا شناخته میشود. مدیران سوزوکی، قرار است سرمایهگذاری ویژهای در تولید مدلهای آفرود و کراساورهای سایز کوچک با قابلیت حرکت در مسیرهای خارج از جاده داشته باشند. با این هدف، خودروی مفهومی سوروایور (نجاتیافته: Survivor) در نمایشگاه خودروی توکیو رونمایی خواهد شد. این محصول، علاوه بر ظاهر خلاقانه و تواناییهای جالب توجه، به دلیل استفاده از پیشرانهی الکتریکی، آغازگر فصل جدید در محصولات سوزوکی خواهد بود.
سوبارو
یکی از جذابترین برندهای ژاپنی که با تولید خودروهای باکیفیت و عامهپسند فعالیت میکند، یک طرح مفهومی به توکیو میآورد. خودروی مفهومی ویزیو (VIZIV) الهامگرفته از سدان پرفروش لگاسی است؛ اما اسپرتتر طراحی شده و با آخرین فناوری سوبارو در سیستم دو دیفرانسیل، عرضه میشود.
هوندا
در ادامهی رونمایی هوندا از خودروهای مفهومی این شرکت که ظاهر ساده و چراغهای دایرهای به سبک مدلهای کلاسیک هوندا دارند، طرح مفهومی اسپرت برقی (Sport EV) در نمایشگاه خودروی توکیو معرفی خواهد شد. این خودرو، یک محصول هوشمند و احتمالا با رویکرد فناوری خودران خواهد بود.
میتسوبیشی
به نظر میرسد که محصول جدیدی از میتسوبیشی در توکیو وجود نداشته باشد و مدلهای مفهومی اولوشن برقی و کراساور قابل تولید اکلیپس کراس که چند ماه پیش رونمایی شدند، در نمایشگاه خودروی توکیو با جزئیات فنی بیشتر، در دسترس بازدیدکنندگان باشند.
نیسان
از نظر کارشناسان صنعت خودرو، برند نیان بعد از تویوتا، مهمترین و قدرتمندترین خودروساز ژاپن است که پس از ادغام با شرکت رنو فرانسه و خریداری سهم زیادی از میتسوبیشی، هر روز بر تیراژ و تنوع محصولات خود اضافه میکند. در نمایشگاه خودروی توکیو، نیسان در کنار محصولات تولیدی خود، از مدل مفهومی IMx رونمایی خواهد کرد که یک کراساور کامپکت با پیشرانهی تمام برقی است.
لکسوس
در کنار تویوتا، زیرمجموعهی مهم این شرکت هم در نمایشگاه خودروی توکیو حضور خواهد داشت. مدل ارتقاءیافتهای از LC500 به نام نسخهی پلنگ سیاه (Black panther) و طرح مفهومی +LS در توکیو دیده میشوند. مدل فعلی از سری LS که پرچمدار خودروهای لوکس لکسوس محسوب میشود، با استقبال چشمگیری در بازار جهانی روبرو نشده است و طرح مفهومی +LS، احتمالا پیشدرآمدی بر مدل جدید این خودرو برای تولید در آیندهی نزدیک خواهد بود.
مزدا
این شرکت باسابقهی ژاپنی، معمولا مدلهای مفهومی خیرهکنندهای در نمایشگاههای خودروی دنیا عرضه میکند. دو طرح مفهومی جدید به نامهای ویژن کوپه و کای (Kai) در نمایشگاه خودروی توکیو معرفی خواهند شد. هاچبک چهاردر کای، میتواند نشانهای از مزدا 3 در سالهای بعد باشد؛ اما خودروی مفهومی ویژن کوپه، محصولی اسپرت، لوکس و چهارنفره است که جای خالی آن در سبد مزدا دیده میشود.
دختر ۳ساله امام حسین(ع)، حضرت رقیه(س)، پس از تحمل سختیهای اسارت، در آغازین روزهای ماه صفر به شهادت رسیدند.
حضرت رقیه(س)، دختر امام حسین(ع)، در واقعه عاشورا حضور داشتند که پس از روز دهم محرم، همراه با دیگر اسیران کربلا، توسط سپاه یزید به شام برده شدند و پس از تحمل سختیهای فراوان، در آغازین روزهای ماه صفر به شهادت رسیدند.
مادر حضرت رقیه(س)
مادر حضرت رقیه(س) از بانوان بزرگ و بافضیلت اسلام به شمار میآید. بنا به گفته شیخ مفید در کتاب الارشاد، کنیه ایشان بنت طلحه است. بر اساس نوشتههای بعضی کتابهای تاریخی، نام مادر حضرت رقیه(س)، امّاسحاق است که پیشتر همسر امام حسن مجتبی(ع) بوده و پس از شهادت ایشان، بهوصیت امام حسن(ع) بهعقد امام حسین(ع) درآمده است. در رابطه با تاریخ ولادت ایشان در منابع مختلف، سخنی به میان نیامده است. نام مادر حضرت رقیه(س) در بعضی کتابها، امجعفر قضاعیّه آمده است، ولی دلیل محکمی دراینباره وجود ندارد. همچنین در کتاب معالی السبطین، مادر حضرت رقیه(س)، دختر یزدگرد سوم پادشاه ایرانی معرفی شده است که در حمله مسلمانان به ایران اسیر شده بود و به ازدواج امام حسین(س) درآمد.
اثبات وجود حضرت رقیه(س)
بعضی از مورخین درباره وجود تاریخی حضرت رقیه(س) سعی در شبههپراکنی دارند، اما نام حضرت رقیه(س) میان فرزندان امام حسین(ع) در کتابها و متون قدیمی آورده شده که در یکی از منابع، سلیمانبن ابراهیم قندوزی حنفی در کتاب خود بهنام ینابیع الموّده، اینچنین میگوید: «و من کلام له عند وداعه مع اهله: اللهم انک شاهد علی هولاء القوم الملاعین انهم عمدوا ان لایبقون من ذریة رسولک ثم نادی: یا امکلثوم سلام الله علیها! ویا سکینة سلام الله علیها! ویا رقیة سلام الله علیها! ویا زینب سلام الله علیها! یا اهل بیتی علیکن منّی السلام»، این چنین متونی در منابع بسیار به چشم میخورد که در آن نام حضرت رقیه(س) وجود دارد و علاوه بر این، معجزات و کرامات فراوان این دختر 3ساله امام حسین(ع)، دلیلی محکم بر اثبات وجود ایشان است که در پایان این مطلب، نمونهای از این کرامات را بخوانید.
اصل وجود دختری چهارساله برای امام حسین(ع) در منابع شیعی آمده است که در کتاب کامل بهائی نوشته علاءالدین طبری (قرن ششم هجری) قصه دختری چهارساله که در ماجرای اسارت در خرابه شام کنار سر بریده پدر به شهادت رسیده، آورده شده است. در آن عصر بهدلیل اندک بودن امکان نگارش و تعدد فرزندان امامان، و همچنین اختناق حکومت بنیامیه که سیرهنویسان را در کنترل خود داشتهاند، موجب شده که بسیاری از ماجراهای زندگی امامان پشت پرده باقی بماند. گاهی نیز بر اثر همنام بودن چند شخص در یک خاندان، موجبات اشتباه در تاریخ فراهم شده و همین مطلب امر را بر تاریخنویسان اندک آن عصر، با امکانات محدودی که داشتند مشکل کرده است. گاهی بعضی دختران دو نام داشتهاند و به همین احتمال حضرت رقیه(س) را فاطمه صغری(س) میخواندند و شاید همین موضوع باعث غفلت از نام رقیه(س) شده باشد و ممکن است فاطمه(س) اسم اصلی و رقیه(س) لقب باشد.
نام حضرت رقیه(س)
رقیه از «رقی» بهمعنی بالا رفتن و ترقی گرفته شده است. گویا این اسم لقب حضرت بوده و نام اصلی ایشان فاطمه بوده است؛ زیرا نام رقیه در شمار دختران امام حسین(ع) کمتر به چشم میخورد و بهاذعان برخی منابع، احتمال اینکه ایشان همان فاطمه بنت الحسین(س) باشد، وجود دارد، در واقع، بعضی از فرزندان امام حسین(ع) دو اسم داشتهاند و امکان تشابه اسمی نیز در فرزندان ایشان وجود دارد. دو خطاب از امام حسین(ع) در کربلا در مصادر شیعی آمده است که یکی از دختران حرم خود را با نام رقیه(ع) اینگونه صدا زده است: «یا اختاه یا امکلثوم، و انت یا زینب و انت یا رقیه و انت یا فاطمه و انت یا رباب» و در خطاب دوم آمده است: «یا امکلثوم و یا سکینه و یا رقیه و یا عاتکه و یا زینب یا اهلبیتی علیکن منّی السلام». اکثر محدثان دو دختر بهنامهای سکینه و فاطمه برای امام حسین(ع) ذکر کردهاند اما علامه ابنشهرآشوب و محمدبن جریر طبری، سه دختر بهنامهای سکینه فاطمه و زینب(ع) را برای آن حضرت برشمردهاند.
اسارت حضرت رقیه(س)
حضرت رقیه در واقعه عاشورا حدود سه یا چهار سال سن داشت که بعد از شهادت امام حسین(ع) و یارانش در عصر عاشورا بههمراه دیگر زنان بنیهاشم توسط سپاه یزید به اسیری رفت. ایشان همراه با کاروان اسرا، ابتدا به کوفه برده شدند و پس از آن بهسمت شام حرکت نمودند و معروف است که ایشان همراه با دیگر اسرا، اسارت را در خرابههای شام سپری میکردند.
شهادت حضرت رقیه(س)
شهادت حضرت رقیه(س) در منابع اینگونه شرح داده شده:
عصر روز سهشنبه در خرابه کنار حضرت زینب(س) نشسته بود. جمعی از کودکان شامی را دید که در رفتوآمد هستند، پرسید: «عمه جان! اینان کجا میروند؟» حضرت زینب(س) فرمود: «عزیزم، اینها به خانههایشان میروند.»، پرسید: «عمه! مگر ما خانه نداریم؟»، فرمودند: «چرا عزیزم، خانه ما در مدینه است»، تا نام مدینه را شنید، خاطرات زیبای همراهی با پدر در ذهن او آمد و بلافاصله پرسید: «عمه! پدرم کجاست؟» فرمود: «به سفر رفته.» طفل دیگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوی غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت. پاسی از شب گذشت. ظاهراً در عالم رؤیا پدر را دید. سراسیمه از خواب بیدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانهجویی نمود، بهگونهای که با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه به شیون و ناله پرداختند. خبر را به یزید رساندند، دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرند. رأس مطهر سید الشهدا(ع) را میان طَبَق جای داده، وارد خرابه کردند و مقابل این دختر قرار دادند. سرپوش طبق را کنار زد، سر مطهر سید الشهدا را دید، سر را برداشت و در آغوش کشید. بر پیشانی و لبهای پدر بوسه زد و آه و نالهاش بلندتر شد، گفت: «پدر جان، چهکسی صورت شما را به خونت رنگین کرد؟ پدر جان، چهکسی رگهای گردنت را بریده؟ پدر جان، «مَن ذَالَّذی أَیتَمَنی علی صِغَرِ سِنِّیِ» چهکسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ پدر جان، یتیم به چهکسی پناه ببرد تا بزرگ بشود؟ پدر جان، کاش خاک را بالش زیر سرم قرار میدادم، ولی محاسنت را خضابشده به خونت نمیدیدم».
دختر خردسال حسین(ع) آنقدر شیرینزبانی کرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خیال کردند به خواب رفته. وقتی بهسراغ او آمدند، از دنیا رفته بود. شبانه غساله آوردند، او را غسل دادند و در همان خرابه مدفون نمودند.
همچنین در منابع گزارشهایی از چگونگی وفات دختری منسوب به امام حسین(ع) در شام وجود دارد، که برخی از آنان به این شرحاند:
1 ــ نخستین منبعی که ماجرای شهادت دختر خردسالی از امام حسین را در شام مطرح کرده است، کامل بهایی نوشته عمادالدین طبری (700ق) است. او نام دختر را ذکر نکرده است. سن او را چهار سال و وفات او را چند روز پس از دیدن سر پدر در خانه یزید گزارش کرده است.
2 ــ ملّا حسین واعظ کاشفی سبزواری (متوفی 910ق) محل حادثه را کوشْک (کاخ) یزید و زمان آن را روز دیدن سر بریده ذکر کرده است.
3 ــ فخرالدین طُریحی (م1085ق)؛ نخستین کسی است که کودک را سهساله و سخنانی از او خطاب به پدر گزارش کرده است.
4 ــ محمدحسین ارجستانی در اواخر قرن سیزدهم، نام کودک را زُبیده، سن او را سه سال، محلّ حادثه را خرابه شام گزارش کرده است. ارجستانی پیش از ذکر این حادثه، به حضور دختری از امام حسین بهنام رقیه در شام یاد کرده است.
5 ــ شیخ محمدجواد یزدی در اوایل قرن چهاردهم محل حادثه را خرابه شام دانسته است و گفته نام او زُبَیده یا رُقَیه یا زینب یا سَکینه و یا فاطمه بوده است.
سنگنوشته مرقد حضرت رقیه(س)
عبدالوهاببن احمد شافعی مصری معروف به شعرانی متوفای 973ه.ق. در کتاب المنن باب دهم نقل میکند: «نزدیک مسجد جامع دمشق بقعه و مرقدی وجود دارد که به مرقد حضرت رقیه سلام الله علیها دختر امام حسین علیه السلام معروف است. بهروی سنگ واقع در درگاه این مرقد این چنین نوشته است: هذَا البَیتُ بُقعَة شُرِّفَت بِالِ النَّبِی صلی الله علیه و آله و بِنتُ الحُسَینِ الشَّهید علیه السلام رُقَیَّة سلام الله علیها؛ این خانه مکانی است که به ورود آل پیامبر علیهم السلام و دختر امام حسین علیه السلام حضرت رقیه سلام الله علیها شرافت یافته است».
غسل حضرت رقیه(س)
هنگامی که زن غساله بدن حضرت رقیه(س) را غسل میداد، ناگاه دست از غسل کشید و گفت: «سرپرست این اسیران کیست؟» حضرت زینب سلام الله علیها فرمود: «چه میخواهی؟» غساله گفت: «این دختر به چه بیماری مبتلا بوده که بدنش کبود است؟»، حضرت زینب سلام الله علیها در پاسخ فرمود: «ای زن! او بیمار نبوده است؛ این کبودیها آثار تازیانهها و ضربههای دشمنان است. و در روایت دیگر است که آن زن دست از غسل کشید و دستهایش را بر سرش زد و گریست.»، گفتند: «چرا بر سر میزنی؟» گفت: «مادر این دختر کجاست تا به من بگوید چرا قسمتهایی از بدن این دخترک سیاه شده است؟»، گفتند: «این سیاهیها اثر تازیانههای دشمن است».
دو داستان از کرامات حضرت رقیه(س)
آبگرفتگی قبر مطهر
مرحوم آیت الله حاج میرزا هاشم خراسانی، در کتاب منتخب التواریخ مینویسد: سیّد ابراهیم دمشقی، سه دختر داشت و اولاد ذکور نداشتند. شبی دختر بزرگ ایشان، جناب رقیة بنت الحسین(ع) را در خواب دید که فرمود: «به پدرت بگو به والی بگوید میان قبر و لحد من آب افتاده و بدن من در اذیّت است، بیایید و قبر و لحد من را تعمیر کنید.»، دخترش به عرض سیّد رساند و سیّد از ترس حضرات اهل تسنن به خواب ترتیب اثر نداد. شب دوم دختر دوم و شب سوم دختر سوم، بدون ترتیب اثر تا شب چهارم خود سیّد این ماجرا را در خواب دید، بنابراین صبح روز بعد، سیّد نزد والی شام رفت، والی با علما و صلحای شام پس از غسل و پوشیدن لباسهای نظیف و پس از نبش قبر توسط همین سیّد سه روز مشغول به تعمیر قبر شدند.
سیّد در طول این سه روز فقط در اوقات نماز این بدن مطهره را که کفن آن سالم بود در مکان نظیفی میگذاشت و پس از نماز دوباره او را در بغل میگرفت و گریه میکرد و از کرامت حضرت رقیه(س) این بود که سید ابراهیم در این سه روز نه احتیاج به آب و غذا پیدا کرد و نه محتاج به تجدید وضو شد، و مدتی بعد صاحب فرزند پسری شد.
شفای مارگزیدگی
مرحوم آیت الله سیّد هادی خراسانی، نیز در کتاب معجزات و کرامات مینویسد: روی پشت بام خوابیده بودیم که مار دست یکی از خویشاوندان ما را گزید. وی مدتی مداوا کرد ولی سودی نداشت. در آخر، جوانی بهنام سیّد عبدالحسین نزد ما آمد و گفت: «کجای دست او را مار گزیده است؟»، هنگامی محل مارگزیدگی را به او نشان داد بلافاصله دستی به آن موضع زد و بهکلی محل درد خوب شد، سپس گفت: «من نه دعایی دارم و نه دوایی، فقط کرامتی است که از اجداد ما رسیده است، هر سمی که از زنبور یا عقرب یا مار باشد اگر آب دهان یا انگشت به آن بگذاریم خوب میشود. و دلیل این امر، این است که جد ما در شام موقعی که قبر شریف حضرت رقیه سلام الله علیها را تعمیر میکردند جد من بدن مطهره حضرت رقیه(س) را سه روز روی دست گرفت تا قبر شریف را تعمیر کردند و از آنجا این اثر در خود و اولادش نسل بعد از نسل مانده است.
ساتیا نادلا، مدیرعامل بلندپرواز مایکروسافت، میکسر را دستگاهی شگفتانگیز میداند. او در حال آزمایش ترمینالی بزرگ است که در دفتر وی قرار دارد و در همین حین، مقابل سیستم مصورسازی بیدرنگ داده ایستاده است؛ سیستمی که پلتفرم استریم مایکروسافت از آن میزبانی میکند. نادلا درحالیکه لبخندی بر لب دارد، میگوید:
شخصی در حال پخش فعالیت زمینلرزهای ژاپن است و ۲۵ نفر آن را تماشا میکنند.
حین ورود به دفتر کار نادلا، با قفسهی کتابی روبهرو خواهید شد که دورتادور آن را عکسهای خانوادگی فرا گرفته است. در سوی دیگر اتاق، کتابهای بیشتری به چشم میخورد که روی قفسهی دیگری چیده شدهاند؛ کتابهایی از یووال هراری، تریسی کیدر، مایکل لوئیس و متخصصان دیگری از حوزهی کسبوکار و فناوری. زیر قفسه، عکسی قابشده و امضاءشده از دیوید وارنر، بازیکن استرالیایی کریکت (کاپیتان تیم سانرایزرز حیدرآباد، تیم مورد علاقهی نادلا) و چوب کریکتی که توسط سچین تندولکر، بازیکن افسانهای و هندی کریکت، امضا شده است، به چشم میخورد.
دفتر کار نادلا بر اساس معیارهای یک استاد دانشگاه میتواند محلی آرام و دوستانه برای مطالعه یا محلی بیزرق و برق برای یک مدیرعامل باشد. آنچه در دفتر کار نادلا به چشم میخورد، چندین بار در کتاب وی با عنوان Hit Refresh نیز پدیدار شده است. این کتاب که در ماه سپتامبر سال جاری میلادی منتشر شد، از موضوعات مختلفی مانند رهبری، فلسفهی مدیریت و زندگینامهی مدیرعامل جوان مایکروسافت شکل گرفته است. برخلاف تصورات ما، نادلا از دوران کودکی آرزوی به دست گرفتن سکان هدایت شرکتهای چندین میلیارد دلاری نداشت و هدف او بدل شدن به یک بازیکن کریکت حرفهای بود.
ساتیا نادلا در دفتر کارش
در بخشی از کتاب Hit Refresh، نادلا به ضربهی روحی حاصل از نخستین بازی آزمایشی کریکت خود در دههی ۷۰ میلادی اشاره دارد که در آن هندوستان نتیجه را به انگلستان واگذار کرد. نادلا تا دوران کالج به بازی در پست پرتابکنندهی Off-Spin کریکت ادامه داد؛ اما از آن پس، اشتیاق او به دنیای کامپیوتر جایگزین کریکت شد. زمینهی این تحول به دههی ۸۰ میلادی بازمیگردد؛ زمانی که پدر نادلا پس از بازگشت از سفر خود به بانکوک، یک کیت کامپیوتر Zilog Z80 به فرزند ۱۵ سالهاش هدیه داد.
از این گذشته، نادلا علاوه بر آنکه فردی عملگرا است، شخصیتی اندیشهگرا نیز محسوب میشود. او در صحبتهای خود بهصورت مداوم به شعرا و فیلسوفان اشاره میکند. نادلا میگوید بیشتر مطالعاتش در زمینهی اقتصاد و جامعه است؛ اما به مطالعه دربارهی هوش مصنوعی و کسبوکار نیز میپردازد. همانطور که از فرزند یک اقتصاددان مارکسیست انتظار میرود، او اخیرا مجموعهی مقالات ولفگانگ استریک با عنوان «چگونه سرمایهداری پایان خواهد یافت؟» دربارهی زوال نظم نئولیبرال را مطالعه کرده است. نادلا میگوید:
سرمایهداری (کاپیتالیسم) سیستمی عجیب است که در آن میتوان انتظار دو چیز را داشت: کارکنانی که احساس امنیت نمیکنند و مشتریانی که اعتمادبهنفس دارند و این چیزی است که ما بدان وابستهایم؛ سیستمی که پایدار نیست. [اوه خدای من!] ممکن است فردا شغلی نداشته باشم؛ اما باید همانند یک مشتری خاطرجمع و مطمئن خرج کنم. [استرلیک] میگوید این مشکل ما است پس باید بهدنبال راهکاری باشیم.
یکی از کارکنان مایکروسافت از کنار پنجره میگذرد و موضوع بحث به پیروزی پاکستان در برابر هندوستان در جریان مسابقات ICC Champions Trophy لندن در ماه ژوئن سال جاری تغییر میکند. نادلا درحالیکه سر خود را تکان میدهد و لبخند محزونی بر چهره دارد، میگوید: «نمیتوانم باور کنم...»
چنین صحبتهایی معمولا در مکالماتی که یک طرف آن از مقامهای بالاردهی مایکروسافت است انجام نمیشود؛ اما از طرف دیگر، لحنی که نادلا برای توصیف چگونگی متحول شدن اقتصاد، فرهنگ و بینش مایکروسافت توسط وی استفاده میکند نیز بیسابقه است. او تمایل دارد مایکروسافت از شرکتی که محصولات مورد نیاز مردم را تولید میکند به شرکتی بدل شود که محصولات مورد علاقهی مشتریان را تولید میکند.
اگر او بتواند قدم بعدی را نیز بردارد و مشتریان را به دوست داشتن مایکروسافت ترغیب کند، به دستاوردی همتراز با بالاترین دستاوردهای مدیران پیش از خود رسیده است. او پس از انتصاب به پست مدیرعاملی مایکروسافت در سال ۲۰۱۴، این فرایند را با پرسیدن سؤالی از ۱۲۰ هزار کارمند ردموندیها آغاز کرد: در صورت ناپدید شدن مایکروسافت، چه اتفاقی رخ میداد؟
ساتیا نادلا در حیدرآباد. او زمانی رؤیای بدل شدن به بازیکن حرفهای کریکت را داشت
در حومهی متمکن و مرفه بلویو (شهری در ایالت واشنگتن) که در ۱۵ کیلومتری شرق سیاتل و در سوی دیگر دریاچهی واشنگتن قرار گرفته است، کوه رینیر از میان کاجهای جوانی که این سمت از شمال غربی اقیانوس آرام را مزین کردهاند، سر برافراشته است. این کوه در جنوب شرقی شهر، حضوری شبحوار و کمرنگ دارد.
مکالمات بین مردم این شهر مرفه و قابل سکونت از رانندگان تاکسی گرفته تا قشر حرفهای، معمولا در رابطه با افزایش بیامان و شدید قیمت مسکن است. به نظر میرسد که یکی از عوامل اصلی افزایش بیرویهی قیمت مسکن، بالا رفتن تعداد شرکتهای فعال در حوزهی فناوری در منطقهی دریاراه پیوجت (دریاراهی در امتداد ساحل غربی ایالت واشنگتن) باشد. از اواسط تا اواخر دههی ۹۰ میلادی، ارزش مسکن در این شهر افزایش شدیدی تجربه کرد. یکی از دلایل اصلی افزایش قیمت مسکن، مایکروسافت، شرکت سوم این ناحیه بهلحاظ تعداد کارمندان (و بزرگترین در حوزهی فناوری) محسوب میشود.
احتمالا این شرکت ۴۲ ساله، در ایجاد آنچه اکنون از آن با عنوان یک مهرهی کلیدی در دنیای فناوری یاد میکنیم، نقش داشته است؛ مهرهای که پیش از به دست آوردن سهمی قابل ملاحظه از بازار و جلب توجه نهادهای قانونگذار، محصولات نوآورانه و تأثیرگذاری تولید میکند؛ محصولاتی که بهگونهای با زندگی روزمرهی ما در هم آمیختهاند که دیگر بهسختی متوجه حضور آنها در اطرافمان میشویم. مایکروسافت نخستین شرکت حوزهی فناوری محسوب میشود که مدیرعامل آن در اخبار شبانگاهی حضور مییافت؛ چرا که ردموندیها درگیر نزاعی با دادگاههای آمریکا برای حفظ برتری خود در بازار کامپیوترهای شخصی بودند.
دیدگاه نادلا در خصوص شرکتهای حوزهی فناوری و نهادهای قانونگذار
گاهی اوقات مردم به تمام شرکتهای آمریکایی حوزهی فناوری به یک دید مینگرند؛ اما در حقیقت، تمام این شرکتها با یکدیگر متفاوت هستند. این مسئله به هویت شرکتها بازمیگردد. تنها استراتژی قابل دفاع، بلندمدت و پایدار برای یک شرکت چندملیتی به فرصتی محلی مربوط است که در کشوری ایجاد میکند که در آن فعالیت دارد. من باور ندارم استراتژی بلندمدتی وجود داشته باشد که بهعنوان مثال، بتوان بر اساس آن گفت: «من در تمامی مناطق به یک شکل عمل خواهم کرد»؛ چرا که این استراتژی ثمربخش نخواهد بود. ما در مایکروسافت، مدلی برای کسبوکار داریم که بر مبنای آن، مردم با بهکارگیری فناوریها باید بتوانند مسیر موفقیت را برای خود هموار کنند و این هدف، فرصتی محلی برای ما به ارمغان میآورد. اگر در انگلستان فعالیت دارید، باید اولویت اصلیتان، انگلستان باشد و اگر در ایالات متحده مستقر هستید باید آمریکا را اولویت قرار دهید و این موضوع تنها در صورتی محقق خواهد شد که از خود سؤال کنید «آیا ما در اشتغالزایی محلی نقشی داریم؟»، «آیا استارتاپهایی محلی وجود دارند که به فناوریهای شما اتکا داشته باشند؟»، «آیا بر بهرهوری کسبوکارهای کوچک افزوده شده است؟» و «آیا اماکن عمومی بهینهتر شدهاند؟». من نقش مایکروسافت را چنین تصور میکنم.
اگرچه مایکروسافت نخستین شرکت فعال در حوزهی فناوری آمریکا محسوب نمیشود و این عنوان به IBM تعلق میگیرد؛ اما بیشک نخستین شرکتی بود که نام مدیرعامل، همتراز با نام آن بود: بیل گیتس. وی با همکاری پل آلن، هممؤسس مایکروسافت به ردموندیها با تمام سلطهی آنها در طول دههی ۹۰ میلادی و اوایل قرن ۲۱، شخصیت بخشید. بیل گیتس مدیرعاملی بود که میتوانست در توسعه و بازاریابی محصولات ایفای نقش کند و در عین حال، در کمیتههای سنا حضور پیدا کند و در پروندههایی شهادت دهد که توسط وزارت دادگستری ایالات متحده علیه ردموندیها مطرح میشد. گیتس مدیرعاملی بود که نرمافزار را به باارزشترین کالا در دنیا بدل کرد.
تاکنون تنها سه مدیرعامل بر مسند قدرت مایکروسافت تکیه زدهاند؛ پس از گیتس، استیو بالمر سکان هدایت مایکروسافت را به دست گرفت؛ بازاریاب پرانرژی و تنومندی که پس از اخراج شدن از دانشکدهی کسبوکار استنفورد، توسط گیتس و آلن بهعنوان نخستین مدیر کسبوکار مایکروسافت استخدام شد. بالمر در سال ۲۰۰۰ به سمت مدیرعاملی مایکروسافت انتخاب شد؛ از آن زمان، پرستیژ و ارزش مایکروسافت در مواجهه با رقبای جدید رو به کاهش گذاشت؛ رقبایی که در حال توسعهی کسبوکار مبتنی بر فناوریهایی بودند که مایکروسافت در پذیرش آنها، عملکرد بسیار کندی داشت.
هنگامی که بالمر به سمت مدیرعاملی مایکروسافت برگزیده شد، بخش عمدهای از درآمد این شرکت از آفیس و ویندوز حاصل میشد؛ پس از گذشت ۱۳ سال و در زمان خروج بالمر از مایکروسافت، وضعیت درآمدزایی ردموندیها باز هم بدین شکل بود؛ با این تفاوت که دنیا در حال حرکت به سمت دیگری بود: مشتریان به دستگاههای موبایل گرویده بودند و مشتریان سازمانی برخلاف سالهای قبل، مبتنی بر سرور نبودند.
نادلا به تصاحب ماینکرافت، دومین بازی پرفروش دنیا چراغ سبز نشان داد
در تاریخ ۲۴ ژانویهی سال ۲۰۱۴، نادلا که در آن زمان، مدیریت واحد رایانش ابری مایکروسافت را برعهده داشت، ایمیلی از جانب جان تامسون، مدیر ارشد مستقل مایکروسافت دریافت کرد که در آن از وی برای انجام صحبتهایی درخواست شده بود. در ادامه نادلا درحالیکه توپ کریکتی در دست داشت، تماسی تلفنی دریافت کرد و بدین ترتیب، نادلای ۴۶ ساله به سمت مدیرعاملی مایکروسافت برگزیده شد.
نادلا نحیف است و با ریتم و تأکیدی خاص صحبت میکند؛ جملات او بهطور معمول به یک نقطهی اوج ختم میشوند. نادلا اغلب با لبخندی بر لب صحبت میکند تا بدین ترتیب، مخاطب از صداقت کلام وی اطمینان حاصل کند. ممکن است نادلا در میان صحبتهای خود به نقلقولهایی از فردریش نیچه یا گوتاما بودا اشاره کند؛ اما این موضوع برایش مشکلساز نمیشود؛ چرا که او خود را فردی فروتن میداند؛ شخصیتی پرذوقوشوق که میتواند در تمام بحثها از صحبتهای کوتاه گرفته تا تفکرات شگرف، شرکت کند.
تربیت نادلا در دوران کودکی با فلسفه در آمیخته بود. پدر او برای دولت هند کار میکرد و از این رو همواره در حال جابهجایی بودند. نادلا بزرگ شدن در «ساختمانهای مهاجرنشین قدیمی در میانهی ناکجاآباد... در کشوری در حال تحول در دههی ۶۰ و اوایل دههی ۷۰ میلادی» را به خاطر میآورد. زمانی که نادلا تنها ۶ سال داشت، خواهر پنجماههی او از دنیا رفت. مادر نادلا که زبان سانسکریت تدریس میکرد، پوستری از لاکشمی، ایزدبانوی توانگری و پیروزبختی در آئین هندی در اتاق ساتیای جوان آویخته بود.
ساتیا نادلا از ورود به مؤسسات فناوری هند، مجموعهای از معتبرترین دانشگاههای هند ناکام ماند؛ از این رو در مؤسسهی فناوری منیپال در جنوب غربی هند و در رشتهی مهندسی تحصیل کرد. نادلا پس از فارغالتحصیلی، برای پذیرش در دانشگاههای آمریکایی اقدام کرد و در کمال تعجب، درخواست او برای تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد علوم کامپیوتر در دانشگاه ویسکانسین-میلواکی پذیرفته شد. نادلا در آگوست ۱۹۸۸ و در تولد ۲۱ سالگی خود از دهلی به مقصد شیکاگو پرواز کرد. سرمایهی غرب، تجربهای ناخوشایند برای نادلای جوان از جنوب هند به بار آورد. او پس از فارغالتحصیلی در سال ۱۹۹۰، در سان مایکروسیستمز استخدام شد؛ شرکتی که در آن زمان غول سیستمهای کامپیوتری محسوب میشد و اشخاصی مانند اریک اشمیت و رید هیستینگز در این شرکت مشغول به کار بودند.
دیدگاه نادلا در خصوص درآمد پایهی همگانی
بیشک ایدهی خوبی است؛ اما تنها با داشتن آن، به مقصود اصلی نمیتوان دست یافت. بهعنوان مثال، کودکان نیازهای خاصی دارند (استثنایی هستند)؛ بنابراین به میزان کار انسانی که افراد میتوانند انجام دهند واقف هستم. من به مواردی مانند فیزیوتراپی و کاردرمانی که در آنها همدلی نقشی کلیدی دارد، فکر میکنم. در دنیایی که هوش مصنوعی در آن اوج گرفته، آنچه نادر خواهد بود، هوش حقیقی و همدلی است. پس شاید ما انسانها باید در آنها تخصص پیدا کنیم. شاید توسعهی هوش احساسی (EQ) انسان بسیار بیشتر از دکتری علوم کامپیوتر اهمیت داشته باشد.
نادلا در یک روز بارانی در نوامبر سال ۱۹۹۲ به ساختمان ۲۲ ردموند رسید. در سالهای آتی، مایکروسافت به دوران شکوه خود دست یافت. او صحبتهای بالمر در دفتر یکی از کارکنان مایکروسافت را به خاطر میآورد و میگوید آنها در حال صحبت بودند و نادلا با خود میاندیشید که «خدایا، او چه کسی است؟!»
ساتیا نادلا و بیل گیتس
نادلا از آن زمان تاکنون، همواره در مایکروسافت بوده و برخلاف مدت طولانی حضورش در سمتهای اجرایی، موفق به ایجاد تغییراتی حیاتی در شرکتی شده است که زیر نظر استیو بالمر، در حال نزدیک شدن به لبهی پرتگاه بود. نادلا نهتنها مایکروسافت را از سراشیب سقوط نجات داد (در زمان نگارش این مقاله، ارزش هر سهم مایکروسافت ۷۸.۸۱ دلار و ارزش بازار آن معادل ۶۰۸.۰۵ میلیارد دلار است)؛ بلکه ماهیت داخلی شرکت و تصویر آن را بهگونهای تغییر داد که اکنون بسیاری از مهندسان جاهطلب و پژوهشگرها، کار کردن برای ردموندیها را به رقبای آنها ترجیح میدهند. البته هنوز راه زیادی تا موفقیت باقی است؛ چرا که محصولات مربوط به کامپیوترهای شخصی کماکان بخش عمدهای از میزان سوددهی مایکروسافت را به خود اختصاص میدهند و حاشیهی سود سرویسهای ابری بسیار کمتر از سرویسهای نرمافزاری است؛ اما به نظر میرسد که ساتیا نادلا در مسیر بازگرداندن شکوه به مایکروسافت است.
برد سیلوربرگ، یکی از شرکای بنیانگذار در مؤسسهی سرمایهگذاری خطرپذیر Ignition Partners که پیشتر مدیریت کسبوکار ویندوز را بر عهده داشت و عضو کمیتهی اجرایی مایکروسافت بود، در این خصوص میگوید:
بزرگترین چالش در این زمینه، مدیریت گذار از دنیایی با محوریت ویندوز و کسبوکار مبتنی بر لایسنس نرمافزاری به دنیای فضای ابری، موبایل، هوش مصنوعی و حرکت از مدل لایسنس به مدل حق اشتراک محسوب میشود. این وضعیت بسیار دشوار است و مدیریت آن به مهارت بسیاری نیاز دارد. پیشروی سریع، کسبوکارتان را نابود خواهد کرد و پیشروی آهسته، شما را به یک دایناسور بدل خواهد کرد. ساتیا عملکردی تحسینبرانگیز در این دورهی گذار از خود به نمایش گذاشته است.
اسکات گاثری در سال ۱۹۹۷ به مایکروسافت پیوست. او مدیریت واحد سرویسهای ابری و کسبوکار مایکروسافت را بر عهده دارد.
بیرون از ساختمان ۳۴، محلی که دفتر مدیران اجرایی مایکروسافت در آن قرار دارد، نسیمی فرحبخش در کمپ زیبای مایکروسافت با ۸۴ بنا، زمینهای فوتبال و چندین کافهتریا در حال وزیدن است. جوانان بسیاری که اکثر آنها را مردان تشکیل میدهند، درحالیکه کارت شناسایی به گردن دارند و به گجتهای خود خیره شدهاند، بین ساختمانها قدم میزنند.
هنگامی که نادلا به سمت مدیرعاملی مایکروسافت برگزیده شد، بهخوبی میدانست که آنچه باید انجام دهد، بهصورت بالقوه، آتشافروز خواهد بود: او نهتنها باید استراتژی شرکت و مدل کسبوکار آن را تغییر میداد، بلکه باید فرهنگ سازمانی ردموندیها را بهصورت ریشهای مورد بازبینی قرار میداد. او در این خصوص چنین میگوید:
ما پیشتر وابستگی زیادی به موفقیتهای گذشتهی خود داشتیم و صنعتی که ما در آن حضور داریم، اهمیتی به موفقیتهای گذشته نمیدهد. همه چیز به آینده بستگی دارد و امروزه هر صنعتی بدین شکل است. موفقیتهای گذشته هیچ اهمیتی ندارند.
او دورانی را توصیف میکند که در آن، مایکروسافت در خصوص محصولات خود صرفا بر مبنای عملکرد رقبا تصمیمگیری میکرد. او میگوید دیدگاه کنونی مایکروسافت، تمرکز روی محصولات و سرویسهایی است که ردموندیها در آن قادر به ارائهی تجربهای منحصربهفرد باشند. او میگوید: «چنین هدفی باید از تصمیمات اتخاذشده در خصوص فعالیتهای ما حکایت داشته باشد.»
دیدگاه نادلا در خصوص رهبری
هرچه یک سازمان بزرگتر باشد، رهبر آن سازمان نیز باید به همان میزان منضبط و پایدار باشد. یکی از کارهایی که من گاهی نسبت به انجام آن ترغیب میشوم، گفتن این است که «من در این رابطه چندین بار صحبت کردهام. پس بهتر است نوآورتر باشم و کار متفاوتی انجام دهم» و این یکی از بدترین اشتباهاتی است که فردی میتواند مرتکب شود.
اسکات گاثری، مدیر گروه سرویسهای ابری و کسبوکار در مایکروسافت، میگوید:
ما از اینکه شرکتی مهندسی-محور هستیم، به خود میبالیم. همچنان که در مسیر موفقیت پیش میرویم، میتوانید به حالت «اگر ما چنین محصول یا سرویسی را توسعه دهیم، بیشک مشتریان از راه خواهند رسید» دچار شوید و بدین ترتیب، هرچه کسبوکارتان بزرگتر میشود، فاصلهی بیشتری از مشتریان میگیرید.
اما با توجه به تغییرات ایجادشده در واحد سرویسهای ابری، گاثری دیگر میزان درآمد را بهعنوان ابزاری برای سنجش میزان موفقیت واحد تحت سرپرستی خود در نظر نمیگیرد و بر کاربران تمرکز دارد؛ بدین مفهوم که میزان رشد تعداد کاربران از اهمیت بسیار بیشتری برای او برخوردار است.
.: Weblog Themes By Pichak :.