هر ساله با عرضهی گوشیهای پرچمدار شرکتهای اپل، گوگل و سامسونگ هیجان زیادی برای دوربین آنها بین کاربران ایجاد میشود. حتی احتمال میرود بهزودی از زبان برخی از آنها بشنویم که مرگ دوربین DSLR نزدیک است. اما آیا این گوشیهای هوشمند واقعا قادر به رقابت با دوربینهای DSLR هستند؟ چه معیارهایی باعث برتری دوربینهای DSLR میشود؟
با یک نگاه اجمالی، بهسادگی میتوان دریافت که گوشیهای همراه به اندازهی کافی قدرتمند نیستند. هنگامی که مشخصات فنی مهم گوشیهای هوشمند را با هر دوربین دیجیتالی بررسی کنیم، برتری این دوربینها بر گوشیهای همراه آشکار خواهد شد.
اندازه سنسور
تفاوت اصلی بین دوربین DSLR و گوشی هوشمند در اندازهی سنسور آنها است. همین یک مورد بهتنهایی برای اثبات برتری این دوربینها بر گوشیهای همراه کافی است. تا زمانی که این تفاوت در اندازهی سنسور وجود دارد، تصور اینکه خروجی دوربین یک گوشی با یک دوربین DSLR برابر باشد، غیر منطقی و عجیب خواهد بود.
سنسور، فناوری اصلی در نحوهی کارکرد یک دوربین محسوب میشود و وظیفهی آن ثبت تمام نورهای تابیدهشده به سمت لنز است. هرچه اندازهی سنسور بزرگتر باشد، نور بیشتری میتواند ثبت کند و هرچه نور بیشتری ثبت شود، تصویر نهایی جزئیات بیشتر و ظاهر واقعیتری خواهد داشت.
معمولا سنسور یک دوربین دیجیتال یکی از موارد زیر خواهد بود:
- فول فریم: ۲۴ × ۳۶ میلیمتر
- ایپیاس- سی: ۱۵.۶ × ۲۳.۶ میلیمتر
- ۱.۵ اینچ: ۱۴ × ۱۸.۷ میلیمتر
- دوربینهای بدون آینه با سنسورهای ۳/۴ اینچی (۱۳ × ۱۷.۳ میلیمتر)
- دوربینهای پیشرفتهی کامپکت (نظیر سونی RX100 II) با سنسور یک اینچی
در طرف مقابل، اندازهی سنسور گوشیهای هوشمند کمتر از یک اینچ است. گوگل پیکسل ۲ که یکی از بهترین دوربینها را در بین گوشیهای هوشمند امروزی در اختیار دارد، از سنسوری به ابعاد ۱/۲.۶ اینچ (۴.۱ × ۵.۵ میلیمتر) بهره میبرد.
بنابراین، سنسور یک دوربین DSLR تقریبا ۴ تا ۶ برابر بزرگتر از سنسور یک گوشی هوشمند است.
مگاپیکسل اهمیتی ندارد
مقالهی مرتبط:
هرچند اندازهی سنسور یک دوربین قطعا در افزایش کیفیت خروجی مؤثر است؛ اما مگاپیکسل بیشتر لزوما به معنی کیفیت بهتر نیست. گوشی معروف نوکیا 808 PureView از یک دوربین ۴۱ مگاپیکسلی بهره میبرد؛ اما اندازهی سنسور آن تنها ۱/۱.۲ اینچ بود.
با این حال تصاویر ثبتشده با گوشی نوکیا در مقایسه با دوربین کانن EOS 1300D یا نیکون D3400، رنگپریده به نظر میرسیدند. هر دوی این دوربینهای DSLR از سنسورهای APS-C حدود ۲۴ مگاپیکسل بهره میبرند. پس چگونه میتوان با مگاپیکسل کمتر، کیفیت بهتری به دست آورد؟
جواب این است که شما نباید به افسانهی مگاپیکسل باور داشته باشید. آگهیهای تبلیغاتی مرتب با این اعداد بازی میکنند؛ زیرا عدد بزرگتر بهراحتی میتواند مخاطبان را تحت تأثیر قرار دهد. اما حقیقت این است که قرار دادن مگاپیکسل بیشتر روی یک سنسور، بهتنهایی نمیتواند باعث دگرگونی کیفیت تصویر شود.
در واقع، پیکسلهای کمتر روی یک سنسور بزرگتر منجر به قرارگیری پیکسلهای بزرگتر میشود و متعاقب آن نور بیشتری ثبت میشود و در نتیجه پردازشگر تصویر، نویز را کاهش خواهد داد.
قهرمان فراموششده: پردازشگر تصویر
وظیفهی سنسور، دریافت نور و تبدیل تمام رنگها به سیگنالهای الکترونیکی است. اما نتیجهای که از این کار به دست میآید شبیه به یک جورچین از سیگنالهای مختلف رنگ خواهد بود. پردازشگر تصویر، قهرمان فراموششدهای است که رنگها را در اختیار میگیرد و با آنها یک تصویر میسازد.
پردازشگر تصویر، مغز دوربین بهحساب میآید. پردازشگر باید نورسنج را بخواند و با دسترسی به رنگهای موجود در سنسور، آنها را درک کند. سپس زمان ثبت عکس را بررسی کند و بهصورت هوشمندانه قطعات پازل را کنار هم بچیند. دقت آنچه میبینید و آنچه خروجی دوربین به دست میدهد، همانند دیگر قسمتها تا حد زیادی ناشی از عملکرد پردازشگر است.
انجام این کار برای هر پردازشگر تصویری وظیفهی دشواری است و دقیقا به همین علت گاهی اوقات در تصاویر خود «نویز» مشاهده میکنید. نویز نتیجهی قرار دادن اشتباه پیکسل در تکمیل قطعات جورچین است. پردازشگر تصویر وظایف مهم دیگری نیز بر عهده دارد که به دلیل پیچیدگی فنی، مجال شرح آنها در اینجا وجود ندارد.
حال اینگونه تصور کنید که یک دوربین DSLR از پردازشگر تصویری بهره میبرد که وظیفهاش تنها درک عکاسی است و نه چیز دیگری. این پردازشگر تا پایان عمرش موظف به کنار هم قرار دادن تصاویر دقیق است.
در عین حال، گوشیهای هوشمند نیز از پردازشگر تصویر استفاده میکنند؛ اما وظیفهی آن در کنار مدارهای الکترونیکی فراوان دیگر انجام میشود و برای انجام وظیفهی خود، فضای محدودی در ابعاد محدود یک گوشی همراه در اختیار دارد. شکی وجود ندارد که پردازشگر تصویر اختصاصی یک دوربین DSLR، عملکرد بسیار بهتری از نمونهی موجود در گوشیهای هوشمند دارد.
دیافراگم، سرعت شاتر، لنز و ...
بهجز اندازهی سنسور و پردازشگر تصویر، گوشیهای هوشمند محدودیتهای دیگری نیز به همراه دارند. برای مثال، لنز گوشیها در مقایسه با دوربینهای DSLR هنوز بسیار ابتدایی است. همچنین شما میتوانید لنز دوربینهای DSLR را تغییر دهید و کنترل بیشتری روی بخشهای مختلف داشته باشید. اما در طرف مقابل، در گوشیهای هوشمند تنها لنزهایی از نوع عریض در اختیار دارید. علت استفاده از لنزهای عریض در گوشیها، افزایش اندازهی سنسور در آن فضای محدود است.
گوشیهای هوشمند در قسمت دیافراگم و سرعت شاتر دست بالا دارند. آیفونها و پیکسلهای جدید از گشادگی دیافراگم f/1.8 بهره میبرند که قابل مقایسه با دوربینهای بدون آینه و DSLR است.
با این حال بهجز لنز، میتوان انتظار پیشرفت سریع گوشیهای هوشمند را در سالهای آینده داشت. در معرفی فناوری دوربین بهتر در گوشیهای همراه، هیچ محدودیت فیزیکی بلندمدتی وجود ندارد و پیشرفت آنها تنها نیازمند زمان است.
به نظر شما گوشیها میتوانند جایگزین دوربینهای DSLR شوند؟
امروزه، عکاسان و گردشگران باید دوربینهای بدون آینه را جایگزین دوربینهای DSLR کنند. اما این روزها، بحث داغ این است که کدام گوشی زودتر از بقیه جایگزین آنها میشود.
نظر شما چیست؟ آیا فکر میکنید گوشیهای هوشمند روزی بتوانند جای دوربینهای DSLR را بگیرند؟ آیا گوشی شما باعث شده است دوربین بزرگ و قدیمی خود را فراموش کنید؟
روز گذشته اعلام شد که مایکروسافت در حال اضافه کردن ویژگیهای سرویس Outlook.com Premium به Office 365 Home و Office 365 Personal است که ظاهرا این اقدام در راستای هدف خاصی صورت گرفته است. ساعاتی پس از انتشار این خبر، مایکروسافت اعلام کرد که امکان ثبت نام در سرویس Outlook.com Premium دیگر وجود ندارد.
اگر شما اشتراک Outlook.com Premium دارید، میتوانید همچنان از این سرویس استفاده کنید و در آینده آن را تمدید کنید و از مزیتهای آن بهره ببرید. البته بد نیست بدانید که اگر اشتراک دارید، باید حتما از آن استفاده کنید؛ چرا که مایکروسافت برنامهای برای بازپرداخت حق اشتراک سرویسهای Outlook.com Premium و Office 365 به کاربران ندارد.
در اطلاعیهی مایکروسافت آمده است:
در ماه اکتبر ۲۰۱۷، اشتراک کاربران جدید در سرویس مستقل Outlook.com Premium غیر ممکن شد. مشترکان فعلی میتوانند اشتراک خود را تمدید کنند و از مزایای این سرویس بهره ببرند. اکثر مزایای سرویس مستقل Outlook.com Premium هماکنون از طریق سرویسهای Office 365 Home و Office 365 Personal در دسترس هستند.
مایکروسافت مدتی است فرآیند آوردن ویژگیهای Outlook.com Premium به Office 365 را آغاز کرده و قول داده است که در آینده، ویژگیهای بیشتری به آن اضافه کند.
دایملر از کامیون سنگین تمام الکتریکی E-Fusu Vision One رونمایی کرد. شرکت دایملر که مالکیت مرسدس بنز را در اختیار دارد، به همراه گروه میتسوبیشی فوسو که تولیدکننده انواع کامیون و اتوبوس است، از یک کامیون سنگین تمام برقی با نام E-Fusu Vision One رونمایی کرد. همچنین این دو کمپانی اعلام کردند که تا چند سال آینده تمامی اتوبوسها و کامیونهایی که در خط تولید میتسوبیشی هستند، از قوای محرکه الکتریکی برخوردار خواهند شد.
E-Fusu Vision One یک کامیون مفهومی است که میتواند با هر بار شارژ تا مسافت ۳۵۰ کیلومتر را طی کند و نشاندهندهی برنامه این کمپانی برای استفاده از نیروی الکتریکی در محصولات خود است. این کامیون اولین نمایش عمومی خود را در نمایشگاه خودروی توکیو ۲۰۱۷ تجربه خواهد کرد و در بخش باتری و سیستم شارژ آن از فناوریهای دایملر استفاده خواهد شد.
E-Fusu Vision One در حقیقت ادامهدهنده راه خودروی مفهومی است که در سال ۲۰۱۶ رونمایی شد و یک کامیون کوچک شهری الکتریکی بود. وزن خالص این کامیون ۲۳ تن است و میتواند تقریباً ۱۱ تن بار را نیز حمل کند. باتریهای مورد استفاده در E-Fusu Vision One دارای ظرفیتی در حدود ۳۰۰ کیلووات ساعت هستند که چنین ظرفیتی میتواند حداکثر شعاع حرکتی ۳۵۰ کیلومتر برای این کامیون به ارمغان بیاورد. به گفته دایملر، این کامیون بیشتر پاسخگوی نیازهای حمل و نقل بین شهری در بازارهای همچون ژاپن، اروپا و ایالات متحده خواهد بود.
باتریهای مورد استفاده در این کامیون مفهومی توسط کمپانی Deutsche Accumotive تأمین میشود که یکی از زیرمجموعههای دایملر است. فناوری باتریها نیز توسط مرسدس بنز پشتیبانی میشود. دایملر مالک سهام شرکت Chargepoint است که یکی از بزرگترین سازندگان ایستگاه شارژ خودروی برقی در جهان محسوب میشود؛ ضمن اینکه بخشی از سهام شرکت StoreDot نیز در اختیار دایملر است که این شرکت هم در زمینه توسعهی فناوریهای مربوط به شارژ سریع باتری فعالیت دارد.
میتسوبیشی جزئیات بیشتری از این کامیون منتشر نکرده است؛ اما انتظار می رود که بهزودی و پس از رونمایی از این کامیون، جزئیات فنی آن منتشر شود.
بر اساس اخباری که تا کنون منتشر شده است، کانن 5Ds Mark II با یک سنسور فولفریم با وضوح ۶۰ مگاپیکسل عرضه خواهد شد. بر اساس آخرین گزارشها این DSLR در مقایسه با نمونهی قبلی خود، یک جهش ۲۰ درصدی در وضوح را ارائه خواهد کرد.
انتظار میرود شرکت ژاپنی کانن در نیمهی دوم ۲۰۱۸ از یک بدنه به عنوان جایگزینی برای هر دو نمونهی 5DS و 5DS Rرونمایی کند. بر اساس شایعات دیگر، وضوح مدل جدید Canon EOS 5DS Mark II افزایش قابل توجهی نخواهد داشت (نسبت به مدل فعلی ۵۰.۶ مگاپیکسلی).
این احتمال هم وجود دارد که کانن EOS 5DS Mark II با یک سنسور جدید ۶۰ مگاپیکسلی همراه باشد.
در حال حاضر دوربین DSLR کانن EOS 5Ds با قیمت ۳۴۹۹ دلار به فروش میرسد؛ در حالی که مدل EOS 5Ds R به قیمت ۳۶۹۹ دلار یعنی ۲۰۰ دلار بیشتر به فروش خواهد رسید.
مشخصات احتمالی کانن EOS 5DS Mark II
· نمونههای اولیه در دست بررسی و تست هستند.
· کل مجموعههای«5DS» در یک دوربین ترکیب شدهاند.
· فاقد فیلتر پائینگذر
· سنسور تصویر جدید ۶۰.۱ مگاپیکسلی
· یک مود جدید با مگاپیکسل پائین
· ویدئوی 4K (مشخصات ویدئویی پایه)
· ابعاد بدنهی یکسان با EOS 5D Mark IV
· ویژگی Focus Peaking که ممکن است در ابتدا روی یک DSLR دیگر ظاهر شود، با این ویژگی میتوانید محدوده فوکوس تصویر را به صورت دقیق مشخص کنید.
· تمام امکانات دیگر از جمله DPAF، Wifi، صفحهی نمایش لمسی و GPS به احتمال زیاد ارائه خواهند شد.
PhotoKina 2018 سال آینده اواسط سپتامبر به عنوان بزرگترین رویداد عکاسی دیجیتال فعالیت خود را آغاز خواهد کرد. احتمالا کانن Mark II EOS 5DS در این بازهی زمانی و در رویداد Photokina 2018 معرفی خواهد شد.
یکی از مهمترین مواردی که اخترشناسان در هنگام جستجوی سیارههای فراخورشیدی با پتانسیل زیستپذیری در نظر دارند، این است که آیا گزینههای احتمالی در محدودهی زیستپذیر مدار ستارهی خود قرار دارند یا خیر.
آب مایع حتما باید روی سطح سیاره وجود داشته باشد و این به نوبهی خود پیشنیاز حیات است. با این حال، دانشمندان در طی کشف سیارههای جدید، از یک مورد بسیار قابل توجه با عنوان دنیاهای آبی مطلع شدهاند. دنیاهای آبی اساسا سیاراتی هستند که تا ۵۰ درصد جرمشان از آب تشکیل میشود و در نتیجه، عمق اقیانوسهای آنها میتواند تا صدها کیلومتر از سطح سیاره برسد.
بر اساس یک تحقیق جدید توسط گروه فیزیک ستارهای از دانشگاههای پرینستون، میشیگان و هاروارد، این امکان وجود دارد که دنیاهای آبی قادر به ادامهی وضعیت پرآب خود برای مدتهای طولانی نباشند. این یافته میتواند اهمیت بسیار زیادی در شکار و شناسایی سیارات قابل سکونت در نواحی پیرامونی ما از کیهان داشته باشد. بررسی اخیر آنها تحت عنوان «از دست رفتن آب در دنیاهای آبی از طریق اتلاف اتمسفری، بهتازگی در ژورنال Astrophysical Journal منتشر شده است.
گروه پژوهشی به سرپرستی چونفی دونگ از گروه علوم فیزیک نجومی دانشگاه پرینستون، موفق به انجام شبیهسازی کامپیوتری شده است. این شبیهسازی به انواع شرایط محتمل برای دنیاهای آبی و تغییرات احتمالی در آنها نگاهی دارد. انگیزهی اصلی برای پژوهش اخیر، عمدتا مربوط به تعداد اکتشافات سیارههای فراخورشیدی است که در سیستمهای ستارهای کمجرم، M-type (کوتوله قرمز) ساخته شده است. این سیارهها از نظر اندازه با زمین قابل مقایسه هستند و این حکایت از احتمال زمینسان (سنگی) بودن آنها دارد.
از سویی مشخص شده است که بسیاری از این سیارات همانند پروکسیما بی و سه سیارهی موجود در سیستم تراپیست ۱، در محدودهی مدار زیستپذیر ستارهی خود گردش میکنند.
مقالههای مرتبط:
با این حال، مطالعات بعدی نشان داد که پروکسیما بی و دیگر سیارات سنگی که در حال چرخش پیرامون ستارههای کوتوله قرمز هستند نیز میتوانند دنیای آبی باشند. این برآورد بر اساس تخمین جرمهای بهدستآمده از کاوشهای نجومی و پیشفرضها استنتاج شده بود؛ با این فرض که چنین سیاراتی ذاتا سنگی بودند و اتمسفرهای قابل توجهی نداشتند.
در همان زمان، مطالعاتی انجام شد و در آنها، اینکه آیا سیارات فوق قادر به نگه داشتن آب در خود هستند یا خیر، مورد تردید قرار گرفت. اساسا، همهی حالتهای یادشده به نوع ستاره و پارامترهای مدار سیارات وابسته است. این در حالی است که ستارههای کوتولهی قرمز در مقایسه با خورشید ما، متغیر و ناپایدار هستند و همین امر منجر به انعطافهای دورهای میشود و به آسیب دیدن اتمسفر سیاره در طی زمان میانجامد.
فراتر از همهی این گفتهها، سیارههایی که در محدودهی زیستپذیر ستارهی کوتوله قرمز حرکت میکنند، بهطور طبیعی از نظر جاذبهای قفل میشوند، به این معنی که یک طرف سیاره همواره در معرض تابش ستارهای قرار میگیرد.
به همین علت، دانشمندان روی تعیین یک موضوع تمرکز کردند: اینکه اتمسفر سیارههای فراخورشیدی در انواع مختلف سیستمها ستارهای به چه شکل میتواند دستخوش تغییر شود و عوامل مؤثر بر خواص آنها کدامند. دکتر دونگ در همین مورد از طریق ایمیلی اعلام کرد:
منصفانه است که بگوییم وجود اتمسفر بهعنوان یکی از الزامات زیستپذیری یک سیاره در نظر گرفته شده است. با این توضیح، مفهوم زیستپذیر بودن، پدیدهای پیچیده و مرتبط با عوامل متعدد دیگر است. بنابراین، اتمسفر بهتنهایی برای تضمین زیستپذیری سیاره کافی نیست؛ بلکه میتواند بهعنوان یک عنصر مهم برای یک سیارهی قابل سکونت تلقی شود.
گروه شبیهسازی برای تست اینکه آیا یک دنیای آبی قادر به نگه داشتن اتمسفر خود است یا خیر؛ شبیهسازیهای کامپیوتری را پیادهسازی کردند و چندین سناریوی ممکن را برای آن در نظر گرفتند.
این مورد شامل اثرات میدان مغناطیسی ستارهای، خروجهای جرم کرونالی (نیمتاجی) و یونیزه شدن اتمسفر و خروجهای انواع مختلف ستارگان، از جمله ستارههای نوع G-type (مانند خورشید ما) و ستارههای موسوم به M-type (مانند پروکسیما و تراپیست ۱) میشد. دونگ و همکارانش با در نظر گرفتن این اثرات، مدلی جامع به دست آوردند که شباهت چگونگی اتمسفر زمین را هم لحاظ کرده بود. بر پایهی توضیح دانگ:
ما یک مدل مغناطیسی هیدرودینامیکی چندمتغیرهی جدید ایجاد کردیم. مدل، هر دو شبیهسازی یونوسفر و مگنتوسفر را بهعنوان یک واحد کلی انجام داد. با توجه به وجود میدان مغناطیسی دوقطبی، بادهای ستارهای نمیتوانند بهطور مستقیم از بین بروند (همانند آنچه در مریخ به علت نبود یک میدان مغناطیسی دوقطبی کلی روی میدهد)؛ بهجای این حالت، از میان رفتن یون اتمسفری توسط بادهای قطبی روی میدهد.
الکترونها نسبت به یونهای والدشان سنگینتر هستند و بههمین ترتیب، بهراحتی به سرعتی فراتر از سرعت سیاره، شتاب مییابند. این جدایش بار الکتریکی میان الکترونهای با جرم پایین و یونهای مثبت، یک میدان الکتریکی قطبی ایجاد میکند. این میدان الکتریکی، به نوبهی خود برای کشیدن یونهای مثبت بهدنبال الکترونهای فرارکننده به خارج از اتمسفر سیاره در بخش کلاهکهای قطبی آن وارد عمل میشود.
آنها متوجه شدند که شبیهسازی کامپیوتری با سیستم زمین و خورشید فعلی سازگار بود. با این حال، در بعضی از امکانها و حالتهای شدید نظیر اجسام غیر عادی در اطراف ستارههای M-type، موقعیت بسیار متفاوت است و میزان فرار الکترونها میتواند تا هزار برابر یا بیشتر باشد.
نتیجه این است که حتی یک دنیای آبی، درصورتی که پیرامون ستارهی کوتوله قرمز گردش کند، میتواند پس از حدود یک میلیارد سال، اتمسفر خود را از دست بدهد.
با توجه به این که حیات ما از حدود ۵۰۰ میلیون سال پیش در حال تکامل بوده است؛ یک میلیارد سال، بازهای نسبتا کوتاه تلقی میشود. در واقع، همانطور که دونگ توضیح داده، احتمال توسعهی حیات در سیارههایی که در مدار ستارگان نوع M قرار دارند، کم است:
نتایج ما نشان میدهد سیارههای اقیانوسدار (در حال چرخش به دور ستارهای همانند خورشید) اتمسفر خود را برای مدت بسیار طولانیتر از دورهی زمانی یک میلیارد ساله حفظ خواهند کرد؛ زیرا نرخ فرار یونها در آن بسیار کم است. از همین رو، عمر این سیارهها طولانی میشود و از نظر پیچیدگی هم تکاملیافتهتر هستند.
در مقابل، سیارههای فراخورشیدی که پیرامون کوتولههای نوع M گردش میکنند، میتوانند اقیانوسهای خود را برپایهی بازهی زمانی یک میلیارد ساله از دست بدهند و این اتفاق به دلیل شدت بیشتر ذرات و محیطهای تابشی روی میدهد که در نواخی زیستپذیر مداری حاکم است. اگر اتمسفر در زمان کمتری نسبت به بازهی یک میلیاردی تخلیه شود، میتواند برای سرچشمهی حیات روی سیاره مشکلساز باشد.
این نتایج یک بار دیگر، باعث تردید در زیستپذیری احتمالی سیستمهای ستارهای کوتوله قرمز میشود. پژوهشگران در گذشته، نشان دادهاند که طول عمر ستارگان کوتولهی قرمز، میتواند در دنبالهی اصلی آنها تا ۱۰ تریلیون سال یا بیشتر باشد؛ چنین حالتی آنها را به بهترین گزینه برای یافتن سیارههای فراخورشیدی زیستپذیر بدل میسازد.
با این حال، به نظر میرسد که ثبات این ستارهها و نحوهی شبیهسازی اتمسفر سیارههای آنها نشانگر نتیجهای متفاوت باشد.
بنابراین مطالعاتی از این دست بسیار مهم هستند؛ زیرا به ما کمک میکند پی ببریم یک سیاره زیستپذیر پیرامون چنین ستارههایی، تا چه مدتی میتوانند پتانسیل خود را برای زیستپذیر بودن حفظ کنند. همانطور که دونگ اشاره کرده است:
با توجه به اهمیت نابودی اتمسفر در سیارهها، علاقهی زیادی به استفاده از تلسکوپهایی مانند تلسکوپ فضایی جیمز وب (JWST) وجود دارد؛ برای تعیین اینکه آیا این سیارات دارای اتمسفر هستند یا خیر و در صورت مثبت بودن جواب، ترکیب آنها به چه شکل است.
انتظار میرود که JWST قادر به توصیف چنین اتمسفری (در صورت وجود) باشد؛ اما تعیین مقدار نرخ فرار لازم است و این کار شاید در آیندهی نزدیک امکانپذیر نباشد.
این مطالعه همچنین از آنجایی که به درک ما از منظومهی خورشیدی و تکامل آن مربوط میشود، قابل توجه است. زمانی دانشمندان دریافتهاند که شاید هر دو سیارهی زمین و زهره دنیای آبی بوده باشند.
اینکه چگونه میزان آب فراوان این دو سیاره کاهش یافته و در مورد زهره به یک جهنم خشک و سوزان منتهی شده و در مورد زمین هم به سیارهای با قارههای مختلف و نسبتا وسیع رسیده است، یک مسئله بسیار مهم به شمار میرود. در آینده باید کاوشهای بیشتری انجام شود تا بتوانیم به این دو تئوری متفاوت نگاه دقیقتری داشته باشیم و پی ببریم که کدامیک از آنها صحیح بوده است.
تلسکوپ فضایی جیمز وب (JWST) در بهار سال ۲۰۱۸ مستقر میشود. این تلسکوپ از تواناییهای مبتنی بر پرتو فروسرخ برای مطالعهی سیارات اطراف کوتولههای قرمز نزدیک ما استفاده میکند و پروکسیما بی هم یکی از آنها است.
آنچه ما در مورد این مورد و دیگر سیارههای فراخورشیدی دوردست یاد میگیریم، راه بسیار خوبی برای گسترش درکمان از نحوهی تکامل سیستم خورشیدی خودمان خواهد بود.
بدون مقدمه باید گفت نسل سوم پورشه کاین (Cayenne) تمام سرعت مورد نیاز یک رانندگی پرهیجان با شاسیبلند را در اختیار راننده میگذارد. پورشه کاین ۲۰۱۹، یک نمونهی اسپرت تمامعیار است.
پیشرانه و قوای فنی
مدل پایه پورشه کاین جدید، به پیشرانهی ۶ سیلندر V شکل توربوشارژ با حجم ۳ لیتر مجهز است؛ به لطف این پیشرانهی مدرن، نسل سوم کاین در مدل پایه با تجربهی افزایش ۴۰ اسب بخار قدرت و ۵۰ نیوتنمتر گشتاور، قدرت خروجی ۳۴۰ اسب بخار و گشتاور ۴۵۰ نیوتنمتر دارد. خبری از پیشرانهی قدیمی VR6 فولکس واگن نیست و حالا با قوای فنی توربوی قوی، مدل پایهی نسل جدید کاین در سطح بسیار بالایی قرار میگیرد. این پیشرانهی ۳ لیتری، علاوه بر ارتقاء در قدرت خروجی، عملکرد بهتری هم ارائه میدهد. بهمحض شروع حرکت، گشتاور بالا به سرعت وارد عمل میشود و در کنار تعویض دندهی سریع جعبهدندهی هشت سرعته خودکار قرار میگیرد. تمام مدلهای کاین جدید از واحد هشت سرعته ZF استفاده میکنند که در واقع بیشتر شبیه جعبهدندهی ۶ سرعته خودکار با دو دندهی اوردرایو (Overdrive) است. پورشه کاین در در دندهی ششم به حداکثر سرعت خود میرسد؛ دندههای هفت و هشت فقط برای کمک به مصرف سوخت کار گذاشته شدهاند.
نسل جدید پورشه کاین در مقایسه با نسل پیشین خود، ۱.۵ ثانیه سریعتر به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت میرسد و به لطف وجود توربوشارژ، شتاب ثانویه خوبی هم ارائه میدهد. البته تأخیر توربو همچنان وجود دارد که تیم مهندسی پورشه، همانند تمام مدلهای جدید این شرکت، ویژگی افزایش فشار آنی توربو را در کاین ۲۰۱۹ قرار داده است تا تأخیر توربو به حداقل برسد. فرماندهی بسیار خوب است و کاملا بازخورد لازم را در اختیار قرار میدهد و به دلیل حساسیت بالا و دقت مناسب، عبور از پیچها با کمترین زحمت انجام میشود. با وجود رینگهای ۲۰ اینچی (بهصورت استاندارد رینگها ۱۹ اینچی هستند) و آپشن سیستم تعلیق بادی، مدل پایهی کاین در جادههای ناهموار، سنگفرش یا مسطح مشکلی نخواهد داشت. در نسل جدید کاین، ارتباط بین راننده و جاده بیشتر از همیشه حس میشود. شاید حتی اگر اطلاع نداشته باشیم، تفاوت بین مدل پایه و نسخهی S را درک نکنیم.
مدل S کاین؛ بزرگترین پیشرفت
مدل S کاین جدید، علاوه بر عملکرد بهتر در برابر مدل پایه، در مقایسه با نسل قبل نیز بهبود دینامیکی زیادی به خود دیده است. نسخهی S کاین نسل سوم با داشتن پیشرانهی جدید پورشه که در مدل پانامرا استفاده شده است، در زمان ۴.۹ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت میرسد که یک ثانیه از مدل پایه، سریعتر است. پیشرانهی ۶ سیلندر V شکل توئین توربو با حجم ۲.۹ لیتر، توان خروجی ۴۴۰ اسب بخار و گشتاور ۵۵۰ نیوتنمتر در اختیار قرار میدهد. دیسکهای ترمز بزرگتر و مدیریت سیستم تعلیق فعال پورشه (PASM) بهصورت استاندارد در مدل S وجود دارند؛ اما سیستم تعلیق بادی همچنان بهعنوان آپشن در دسترس است.
مشخصهی مدل S کاین، ارزش، عملکرد، و کیفیت آن در بین سه مدل موجود برای کاین جدید است. به نظر میرسد مدل S، فقط یک مدل حد متوسط در بین دو مدل دیگر باشد که بهترین ویژگیهای مدلهای پایه و توربو را گرد هم آورده است. احتمالاْ بیشتر خریداران آمریکایی، مدل پایه را انتخاب میکنند که با توجه به پیشرفت خوب این مدل، انتخاب بدی نخواهد بود. اما با در نظر گرفتن قیمت مدل S و تجربهی رانندگی که ارائه میکند، این مدل انتخاب بهتری خواهد بود. مدل S نسبت به مدل توربو چیزی کم ندارد و قدرت و فرماندهی خوبی در اختیار قرار میدهد.
با قرار دادن حالت رانندگی روی اسپرت و اسپرت پلاس، عملکرد کاین مدل S در کلاس شاسیبلندها، کاملا در سطح دیگری قرار میگیرد. با قرار گرفتن در حالت رانندگی نرمال و افزایش دادن ارتفاع خودرو، عبور از جادههای خاکی کاملا راحت و بیدردسر خواهد بود. از آنجایی که کاین در کلاس شاسیبلند قرار دارد، حالت رانندگی آفرود نیز برای آن در نظر گرفته شده است. در این حالت، ارتفاع خودرو تا حد ممکن بالا میرود و تنظیمات موتور و جعبهدنده تغییر پیدا میکند که البته کمتر کسی با پورشه کاین رانندگی آفرود انجام میدهد. کاین جدید با ظرفیت کشش حدود ۳۴۵۰ کیلوگرم، خودروی مناسبی برای افرادی است که کاروان یا قایق کوچک دارند.
کابین و طراحی داخلی
کابین تمام مدلهای کاین، بازطراحی شده است که البته طراحی داخلی جدید برای طرفداران پورشه، آشنا خواهد بود. کافی است که اول به کابین مدل جدید پانامرا نگاه کنیم و سپس به کابین کاین نگاهی بیاندازیم تا متوجه شباهت بالای این دو مدل شویم؛ البته کابین هر دو مدل بسیار زیبا است. در بخش مرکزی داشبورد، نمایشگر لمسی ۱۲.۳ اینچی و سیستم مدیریت ارتباط پورشه به همراه وایفای و سیستم دستور صوتی جدید قرار دارد. یک نکتهی جالب در مورد سیستم دستور صوتی این است که با گفتن جملهی «خیلی سرد است»، دمای سیستم تهویه تا دو درجه بالا میرود. نمایشگر لمسی بسیار شیک و نمایش رنگها و وضوح تصویر آن حتی از نمایشگر موجود در مدل پانامرا بهتر است؛ البته کارکردن با این سیستم و یادگیری تمام اعمال آن کمی زمان میطلبد. با استفاده از این نمایشگر لمسی، دیگر خبری از مشکلات وجود انواع و اقسام دکمههای کنترلی نسل پیش کاین نیست.
جلوی راننده و در مرکز پنل فرمان، سرعتسنج آنالوگ قرار دارد که دور تا دور آن را نمایشگرهای دیجیتال فرا گرفتهاند. در بخش چپ، نمایشگرهای مرسوم آمپر، مخزن سوخت و ... وجود دارند و در بخش راست اطلاعات زیادی مانند، سنجش نیروی گرانش، اطلاعات حیاتی خودرو یا نقشه قرار دارد. کنترلهای سیستم صوتی و فرمان مرکزی فرمان خوش دست و کوچک کاین را شلوغ نکردهاند؛ صندلی در وضعیت مناسبی قرار دارد که دید وسیع روبرو برای راننده ممکن شده است.
با وجود ارتفاع زیاد کاین، سوار شدن به آن مشکل نیست. تمام صندلیهای کاین، حتی ردیف عقب که ظرفیت سه فرد بزرگسال را دارند، بسیار راحت و جادار هستند. با خواباندن صندلیهای عقب، ظرفیت فضای داخل به ۱۷۱۰ لیتر میرسد که البته برای ردیف سوم، صندلی ارائه نمیشود (تیم طراحی پورشه میگوید هیچ کس درخواست صندلی برای ردیف سوم در کاین ندارد). همانطور که از برند پورشه انتظار داریم و سابقهی آن در طراحی خودروهای لوکس و پرقدرت مشخص است، مدل کاین نیز زیبا، لوکس و راحت است.
طراحی بدنه؛ کمترین تغییر اما زیبا
اگر از ابعاد نسل پیش کاین شکایتی نداشته باشیم، نسل جدید هم مشکلساز نخواد بود. کاین ۲۰۱۹ در مقایسه با مدل ۲۰۱۸، فقط ۶.۳۵ سانتیمتر افزایش طول و ۳ سانتیمتر افزایش عرض دارد که البته ارتفاع حدود ۱.۵ سانتیمتر کمتر شده است. در مدل طراحی کاین جدید هم این موضوع صدق میکند و اگر مدل ۲۰۱۸ زیبا است، مدل ۲۰۱۹ هم حتما همینگونه است.
با نگاهی به جلوی کاین جدید، خطوط بدنهی صافتر و چراغهای LED کوچکتر (که در تمام مدلها بهصورت استاندارد در دسترس است) را مشاهده میکنیم. بزرگترین تفاوت مدل توربو در نمای جلو، ورودی هوای عریض و سیاهرنگ است که نسبت به نسل پیش، «دهان» بزرگتری به کاین توربو داده است.
در نمای جانبی، کاین قدیم و جدید تقریبا تفاوتی ندارند. اما در نمای عقب کاین بیشترین تفاوتها مشخص است؛ چراغهای باریک و LED و نشان «Porsche» که در پشت نمای شیشهای امتداد خط طولی چراغها قرار گرفته، کاین جدید را همسوی طراحی برادر و خواهرش، مدلهای 911 و پانامرا قرار داده است. مدل توربو اسپویلر کوچکی در بالای سقف دریافت میکند که علاوه بر قابلیت باز و بسته شدن دستی، نقش کمکی در ترمز گرفتن در سرعتهای بالا دارد. این اسپویلر همانند اسپویلر موجود در مدل اسپرت توریسمو پانامرا است که خوشبختانه به طراحی کاین لطمهای وارد نکرده است.
قیمت و آپشنهای تمامنشدنی
مسلماْ وقتی در مورد پورشه صحبت میکنیم، میدانیم که اسپرت بودن یا معمولی بودن آن، به لیست آپشنها و جیب خریدار بستگی دارد که کاین هم از این موضوع مستثنا نیست. سیستم تعلیق فعال پورشه به همراه سیستم تعلیق بادی به قیمت دو هزار و ۱۷۰ دلار در دسترس است و سیستم کنترل شاسی دینامیک پورشه با قیمت سه هزار و ۵۹۰ دلار به فروش میرسد که البته این دو آپشن، بهصورت استاندارد در مدل توربو وجود دارند. آپشن فرمانپذیری محور عقب به قیمت یک هزار و ۶۲۰ دلار در تمام مدلها بهصورت آپشن در دسترس است. ترمزهای PCSB جدید پورشه، در مدلهای پایه و S بهصورت آپشن و در مدل توربو بهصورت استاندارد ارائه میشود.
قیمت پایهی نسل جدید پورشه کاین از ۶۵ هزار و ۷۰۰ دلار شروع میشود و تا ۸۲ هزار و ۹۰۰ دلار برای مدل S و ۱۲۴ هزار و ۶۰۰ دلار برای مدل توربو بالا میرود که البته بدون در نظر گرفتن قیمت آپشنها است.عرضهی دیگر مدلهای کاین ۲۰۱۹، هنوز به طور رسمی اعلام نشده؛ اما معرفی مدلهای SE هیبرید و GTS کاملا قابل پیشبینی است؛ شاید مدلی پرقدرت از توربو مثلا توربو SE هیبرید، مانند پورشه پانامرا نیز دور از انتظار نباشد. پس از عرضهی نسل جدید کاین در بازار اروپا، سیستم کروز کنترل انطباقی جدید پورشه، موسوم به اینودرایو (InnoDrive) نیز در دسترس قرار خواهد گرفت. این سیستم جدید برای مدلهای بازار آمریکا، هنگام عرضهی کاین ۲۰۱۹ در اواخر سال ۲۰۱۸ در دسترس است.
کلام آخر
از پیشرفت فناوریها و طراحی جدید که بگذریم، عملکرد دینامیک بهینهشدهی مدل ۲۰۱۹ کاین، کاملا برتری نسل جدید بر نسل گذشته را اثبات میکند. حتی مدل پایهی نسل جدید کاین هم یک پورشهی واقعی است و هیچ چیزی کم ندارد. مدل S کاین، کاملا انتظارات را برآورده میکند؛ اما مدل توربو نهایت پورشه بودن را در اختیار قرار میدهد.
ویلیام هنری گیتس سوم معروف به بیل گیتس، متولد ۲۸ اکتبر سال ۱۹۵۵ در شهر سیاتل واشنگتن است. او یک کارآفرین، مدیر، برنامهنویس و فعال اجتماعی است که در طول دوران فعالیت خود، تأثیرات زیادی بر دنیای فناوری گذاشته است. به بیان دیگر، کمتر کسی در دوران کنونی پیدا میشود که با کامپیوترها سر و کار دارد و نامی از بیل گیتس معروف نشنیده باشد. ثروت گیتس که سالها او را در صدر ثروتمندترین افراد جهان قرار داده، از دیگر دلایل شهرت او است.
بیل گیتس با تأسیس مایکروسافت به کمک پل آلن، بنیانگذار یکی از غولهای نرمافزاری جهان شد. شرکتی که او تأسیس کرد، پس از مدتی به یکهتاز صنعت سیستم عاملهای کامپیوتری تبدیل شد و سهم عمدهای از این بازار پرسود را به خود اختصاص داد. او در مدت فعالیتش در مایکروسافت، سمتهای شغلی گوناگونی اعم از مدیرعامل رئیس هیئت مدیره و رئیس دپارتمان معماری نرمافزار را بر عهده داشت. بیل گیتس در سالهای اخیر، کار در مایکروسافت را بهعنوان شغلپارهوقت انتخاب کرده و تمرکز اصلیاش را روی بنیاد خیریهی بیل و ملیندا گیتس گذاشته است تا از ثروت و دانش خود برای کمک به افراد نیازمند سراسر جهان با نیازهای گوناگون استفاده کند.
تولد و تحصیل
بیل گیتس در ۲۸ اکتبر سال ۱۹۵۵ در سیاتل واشنگتن به دنیا آمد. پدر و مادر او، ویلیام اچ. گیتس، وکیل برجسته و ماری مکسول هستند. این ۲ در دانشگاه واشنگتن با هم آشنا شدند و ازدواج کردند. خانوادهی گیتس دارای ۲ فرزند دختر و یک فرزند پسر است که بیل، فرزند دوم خانواده است. محیط خانهی این خانواده همیشه گرم بود و فرزندان به تلاش زیاد برای رسیدن به موفقیت تشویق میشدند. در خانوادهی گیتس، همیشه بازی و مسابقه در جریان بود و برندهها تشویق میشدند. بدین ترتیب روحیهی رقابت از همان سالهای کودکی در بیل جوانه زد. پدر و مادر بیل از ابتدا برای او شغلی در زمینهی حقوق و وکالت در نظر داشتند؛ اما او در سالهای تحصیل علاقهی خود به کامپیوترها را نشان داد.
بیل گیتس در سن ۱۳ سالگی وارد مدرسهی Lakeside شد و ماجراجویی کامپیوتری او از همین زمان شروع شد. مسئولین مدرسه یک دستگاه Teletype Model 33 ASR را که یکی از اولین دستگاههای تایپ بود به همراه یک کامپیوتر جنرال الکتریک برای دانشآموزان تهیه کردند. بیل از همان ابتدا شیفتهی این دستگاه شد و علاقهی زیادی داشت تا با زبان بیسیک برای این سیستم برنامه بنویسد. علاقهی زیاد او به برنامهنویسی باعث شد معلمان او را از کلاس ریاضی معاف کنند تا بتواند به علاقهی خود بپردازد. بیل گیتس اولین برنامهی کامپیوتری خود را بهصورت یک بازی Tic-Tac-Toe روی این دستگاه نوشت و از عمکلرد آن شگفتزده شد.
پس از خارج شدن آن دستگاه از مدرسه، بیل و دوستان علاقهمند دیگرش، کار روی مینی کامپیوترها را شروع کردند. یکی از این مینیکامپیوترها یک مدل PDP-10 متعلق به «Computer Center Corporation» بود. این مرکز به دانشآموزان مدرسهی لیکساید اجازهی استفاده از کامپیوترهایش را میداد. بیل و ۳ دوست دیگرش یعنی پل آلن، ریک ویلند و کینت ایوانز با کشف باگ در سیستمهای این شرکت، زمان بیشتری برای استفاده از کامپیوترها در اختیار میگرفتند. شرکت CCC پس از کشف این موضوع، آنها را برای مدتی از سازمان اخراج کرد. البته پس از گذشت مدت اخراج، شرکت از این ۴ دانشآموز استفاده کرد تا در ازای زمان اضافهی کار با کامپیوتر، باگهای سیستمهای شرکت را کشف کنند.
بیل در زمان همکاری با CCC به مطالعه و یادگیری زبانهایی از جمله فورترن، لیسپ و زبان ماشین نیز مشغول شد. پس از تعطیل شدن سازمان CCC در سال ۱۹۷۰، این ۴ دانشآموز نابغه برای توسعهی نرمافزار حقوق و دستمزد با شرکت Information Sciences همکاری کردند. مدیران مدرسه که استعداد و نبوغ بیل را دیده بودند، به او اجازه دادند نرمافزاری برای زمانبندی کلاس دانشآموزان توسعه دهد. گیتس به موفقیتهای خود در زمینهی علوم کامپیوتر ادامه داد و در سن ۱۷ سالگی به کمک دوست دیرینهاش یعنی آلن، یک نرمافزار شمارش ترافیک را روی پردازندهی Intel 8008 توسعه داد. گیتس در سال ۱۹۷۳ بهعنوان عضو افتخاری مجلس نمایندگان ایالات متحده حضور داشت. این عضویت افتخاری، رسمی در مجلس نمایندگان است که نوجوانان سال آخر دبیرستان را برای انجام کارهای اداری به مجلس دعوت میکنند.
بیل گیتس در سال ۱۹۷۳ از مدرسهی لیکساید فارغالتحصیل شد و بورسیهی ملی National Merit را دریافت کرد. او در پاییز سال ۱۹۷۳ وارد دانشگاه هاروارد شد. بیل که ابتدا رشتهی حقوق را انتخاب کرده بود، پس از مدتی اکثر درسهای خود را پیرامون ریاضیات و علوم کامپیوتر انتخاب میکرد. گیتس در همین دانشگاه با استیو بالمر آشنا شد که بعدها در سال ۲۰۰۰ جایگاه مدیرعاملی مایکروسافت را به او داد. با اینکه بیل گیتس در یکی از معتبرترین دانشگاههای جهان مشغول به تحصیل بود؛ اما هیچ برنامهی مشخص درسی نداشت و بیشتر زمان خود را به کار با کامپیوترهای دانشگاه میگذراند.
گیتس و آلن ارتباط خود را در زمان دانشجویی نیز حفظ کردند. در سال ۱۹۷۵، کامپیوتر MITS Altair 8800 به بازار عرضه شد. این کامپیوتر با استفاده از پردازندهی Intel 8080 ساخته شده بود. گیتس و آلن با دیدن این دستگاه به این فکر افتادند که شرکت نرمافزاری خود را تأسیس کنند. در این زمان گیتس دانشگاه را رها کرد تا بتواند تمرکز اصلی خود را روی برنامهنویسی بگذارد. پدر و مادر او که علاقهی فرزندشان را به کامپیوتر و برنامهنویسی میدیدند، از این تصمیم او حمایت کردند.
تأسیس مایکروسافت
بیل گیتس در ژانویهی سال ۱۹۷۵، خبر تولید کامپیوتر Altair 8800 را در مقالهای در مجلهی Popular Electronics مشاهده کرد. او به سرعت با مدیران شرکت MITS که سازندگان این کامپیوتر بودند تماس گرفت و اعلام کرد که در حال توسعهی یک مترجم زبان بیسیک برای این پلتفرم است. در واقع گیتس و آلن هیچ فعالیتی برای این کامپیوتر انحام نداده بودند؛ چون اصلا کامپیوتر Altair را در اختیار نداشتند. آنها فقط قصد داشتند توجه شرکت سازنده را به خود جلب کنند. پس از این که مدیر شرکت MITS ملاقات با آنها و مشاهدهی دمو را پذیرفت، این ۲ نفر شبیهسازی از کامپیوتر Altair را روی یک مینیکامپیوتر نصب و مترجم BASIC خود را روی آن اجرا کردند. جلسه با موفقیت به اتمام رسید و قرار بر این شد که گیتس و آلن مترجم خود را با نام Altair BASIC توسعه دهند.
پس از این موفقیت، آلن به استخدام MITS در آمد و گیتس نیز دانشگاه را رها کرد تا در این پروژه به او کمک کند. آنها همکاری خودشان را Micro-Soft نامیدند و اولین دفتر خود را در آلبوکرکی تأسیس کردند. پس از یک سال، همکاری با قدرت بیشتری ادامه پیدا کرد و در سال ۱۹۷۶، شرکت Microsoft بهصورت رسمی ثبت شد. بیل گیتس دیگر هیچگاه برای اتمام تحصیلاتش به هاروارد بازنگشت.
نرمافزار Altair BASICS مایکروسافت با استقبال کاربران روبرو شد. بیل پس از مدتی متوجه شد که نسخههای زیادی از نرمافزار آنها در دسترس افراد مختلف قرار دارد و کپی میشود. به همین خاطر او نامهای به کارمندان و مدیران MITS نوشت و در آن عنوان کرد که پخش شدن بدون اجازهی نرمافزار بدون پرداخت به آنها، شرکت را با مشکلاتی مواجه خواهد کرد و ممکن است از این به بعد برنامهنویسان حرفهای علاقهای برای توسعهی نرمافزار پیدا نکنند. نامهی بیل و مشکلی که عنوان کرده بود تا آن زمان نادر بود؛ اما او امید داشت که بتواند عقیدهی خود مبنی بر حق توسعهدهندگان برای دریافت هزینه به ازای هر نرمافزار را در ذهن دیگران جا بیندازد.
مایکروسافت در سال ۱۹۷۶ از MITS جدا شد و به فعالیت اصلی خود مبنی بر توسعهی نرمافزار برای سیستمهای مختلف ادامه داد. مؤسسان این شرکت، دفتر اصلی را در یک ژانویهی ۱۹۷۹ از آلبوکرکی به بلویو در واشنگتن منتقل کردند. در سالهای ابتدایی تأسیس، کارمندان مایکروسافت وظایف و مسئولیتهای زیادی داشتند. بهعنوان مثال در ۵ سال اول، خود بیل گیتس تمام کدهای نرمافزارها را بررسی و در صورت نیاز بازنویسی میکرد.
همکاری با IBM
شرکت IBM در سال ۱۹۸۰ با مایکروسافت وارد مذاکره شد. این شرکت سفارش توسعهی سیستمعامل برای کامپیوتر شخصی جدیدش با نام IBM PC را به گیتس ارائه داد. البته شروع مذاکرات برای توسعهی یک مترجم زبان بیسیک بود. زمانی که در میانهی مذاکرات، نمایندهی IBM اشارهای به نیاز این شرکت به سیستمعامل کرد، گیتس شرکت Digital Research، توسعهدهندهی سیستمعامل CP/M را به آنها معرفی کرد. مذاکرات آیبیام با این شرکت بهخوبی پیش نرفت و آنها مشکلات را با گیتس در میان گذاشتند. پس از چند هفته، گیتس سیستمعامل 86-DOS یا QDOS را به آنها پیشنهاد داد. این سیستمعامل به CP/M شبیه بود و به شرکت Seattle Computer Products تعلق داشت. گیتس با این شرکت مذاکره کرد و از آنها اجازهی توزیع امتیاز گرفت. پس از مدتی گیتس امتیاز کامل این سیستمعامل را دریافت کرد. پس از کسب مجوز، مایکروسافت این سیستمعامل را تحت عنوان PC DOS یا MS-DOS به IBM فروخت.
فروش بالای سیستمهای شرکت IBM و سیستمعامل MS-DOS، مایکروسافت را به بازیگر جدید و قدرتمند صنعت سیستمعامل تبدیل کرد. اگرچه نام IBM روی این سیستمعامل بود؛ اما تمامی کارشناسان و منتقدان گیتس را مرد اصلی این سیستمعامل میدانستند. بیل گیتس در تاریخ ۲۵ ژوئن سال ۱۹۸۱ ساختار مدیریتی مایکروسافت را تغییر داد و خودش بهعنوان مدیر اصلی و رئیس هیئت مدیره مشغول به کار شد.
در سال ۱۹۸۳، گروه سختافزاری مایکروسافت یک دستگاه جدید برای ارتباط با کامپیوتر به نام Mouse عرضه کرد. این دستگاه به کمک یک رابط گرافیکی، ارتباط کاربر را با کامپیوتر آسان میکرد و بهنوعی شروعکنندهی عصر ارتباطات گرافیکی کاربر و سیستمعامل بود. در همان سال شرکت یک ویرایشگر متن برای MS-DOS عرضه کرد و در کنار آن، اولین نسخه از سیستمعامل محبوب ویندوز به بازار عرضه شد. ویندوز در آن زمان بیشتر یک افزونهی MS-DOS بود که برای نرمافزارهای گرافیکی مورد استفاده قرار میگرفت. استقبال از ویندوز به اندازهای بود که تا سال ۱۹۹۳، تعداد کاربران ثبتشدهی آن به ۲۵ میلیون نفر رسید و محصول مایکروسافت، به پرطرفدارترین سیستمعامل جهان تبدیل شد.
ثروتمندترین فرد جهان
در مارس سال ۱۹۸۶، سهام مایکروسافت بهصورت عمومی عرضه شد و قیمت هر سهم این شرکت ۲۱ دلار تصویب شد. این عرضهی سهام، بیل گیتس را در ۳۱ سالگی به یک میلیونر تبدیل کرد. ارزش سهام او که ۴۵ درصد از ۲۴.۷ میلیون سهم مایکروسافت بود، در این زمان به ۲۳۴ میلیون دلار رسید. در طول زمان، ارزش و تعداد سهام مایکروسافت افزایش پیدا کرد و بیل گیتس را در سال ۱۹۸۷ به یک میلیاردر تبدیل کرد. از آن زمان، بیل گیتس همیشه در صدر یا نزدیکی صدر ثروتمندترین افراد ایالات متحدهی آمریکا و جهان قرار داشت.
سبک مدیریتی
بیل گیتس از زمان تأسیس مایکروسافت در سال ۱۹۷۵ تا سال ۲۰۰۶، مسئول اصلی استراتژی محصولات این شرکت بود. یکی از خصوصیات منفی گیتس در مدیریت، در دسترس نبودن او است. مدیران رده دوم مایکروسافت همیشه از اینکه نمیتوانستهاند او را بهراحتی برای تماس یا پیام پیدا کنند، ناراحت و عصبانی بودهاند. بیل گیتس مدیری بود که خصوصیات رقابت را در تمام رفتارهای شخصی خود نیز نشان میداد. اگر فردی او را در یک بازی ساده میبرد، مدتی به مطالعهی این بازی میپرداخت و بهطور حتم در بازی بعدی او را شکست میداد.
بیل گیتس جلسات منظمی با مدیران زیردست خود داشت. او در طول جلسات، اهل بحث و مبارزه برای رسیدن به نتیجهی مطلوب بود. او همیشه از مدیران تقاضا میکرد که نقاط ضعف احتمالی برنامههایشان را که ممکن است در طولانیمدت به شرکت ضربه بزند اعلام کنند. گیتس در بسیاری از جلسات مدیریتی، صحبت افراد را با لحن تندی قطع میکرد. با قطع شدن ارائه، فرد مقابل باید تلاش میکرد با جزئیات تمام از طرح خود دفاع کند که در نهایت، بیل راضی میشد.
گیتس در سالهای اولیهی مدیریت در مایکروسافت، وظیفهی طراحی و توسعهی نرمافزارها را نیز برعهده داشت؛ اما پس از مدتی او تنها به نقش مدیریت و راهنمایی میپرداخت و تنها در برخی مواقع نادر، کدهای او در نرمافزارها استفاده میشد.
همکاری با اپل و استیو جابز
با وجود تمام رقابتهایی که در تاریخ ۲ غول نرمافزاری جهان یعنی اپل و مایکروسافت وجود دارد، این شرکتهای بسیاری از نوآوریهای اولیهی خود را با همکاری با یکدیگر ایجاد کردهاند. در سال ۱۹۸۱، اپل که تحت مدیریت استیو جابز بود از مایکروسافت و تیم توسعهی آن دعوت کرد تا نرمافزارهایی برای سیستمعامل مکینتاش این شرکت توسعه دهند. در آن زمان تیمهای مشترک متعددی برای این ۲ شرکت کار میکردند و این همکاری در نام برخی از اپلیکیشنهای این شرکتها مشهود است.
همکاری و اشتراک اطلاعات با با اپل باعث شد که مایکروسافت بتواند ویندوز را توسعه دهد. سیستمعامل ویندوز شباهت گرافیکی زیادی با مکینتاش داشت که اپل آن را ۲ سال قبل معرفی کرده بود. اپل پیش از این دسترسی کاملی به مهندسان مایکروسافت داده بود تا بتوانند نرمافزاهای خود را برای کار در مکینتاش بهینه کنند. در همان زمان، گیتس به شرکت اپل پیشنهاد داد که نرمافزارهایشان را تحت لایسنس عرضه کنند؛ اما اپل که بیشتر به فکر فروش کامپیوتر و سختافزار بود، این نصیحت را نادیده گرفت.
گیتس از موقعیت ایجادشده در همکاری با اپل سود برد و نرمافرای بسیار شبیه به مکینتاش طراحی کرد. اپل در زمان عرضهی ویندوز، مایکروسافت را تهدید به شکایت کرد؛ اما مایکروسافت در جواب، اپل را به عرضهی دیرهنگام نرمافزارها تهدید کرد. در نهایت دادگاهی برای این منظور تشکیل شد و مایکروسافت توانست دادگاه را قانع کند که محصولش، با وجود شباهتهای گرافیکی و نحوهی توسعه، تفاوتهایی اساسی با مکینتاش در عملکرد دارد.
زندگی پس از مایکروسافت
بیل گیتس در ژانویهی سال ۲۰۰۰ سمت مدیر عاملی مایکروسافت را به استیو بالمر واگذار کرد. او تا سال ۲۰۰۶ همچنان بهعنوان رئیس هیئت مدیره و همچنین رئیس معماری نرمافزار این شرکت مشغول به کار بود. گیتس در ژوئن سال ۲۰۰۶ اعلام کرد که قصد دارد فعالیت تمام وقت در مایکروسافت را تمام کند و تمرکز اصلی را روی بنیاد خیریهی بیل و ملیندا گیتس بگذارد. او وظایف خود را در این تاریخ به Ray Ozzie و Craig Mundie واگذار کرد. در نهایت مؤسس مایکروسافت سمت رئیس هیئت مدیره را نیز در سال ۲۰۱۴ واگذار کرد و از آن زمان تنها بهعنوان مشاور ساتیا نادلا مشغول به کار است.
بیل گیتس اکثر سرمایهی خود را در شرکت سرمایهگذاری Cascade نگهداری میکند. سرمایهی او در صنایع مختلفی اعم از هتلداری تا شرکتهای کامپیوتری و سرگرمی در جریان است.
مؤسس مایکروسافت در سالهای اخیر تمرکز اصلی خود را روی فعالیتهای خیریه و خصوصا بنیاد خیریهی بیل و ملیندا گیتس گذاشته است. او در سال ۲۰۰۹ به همراه وارن بافت، میلیاردر معروف آمریکایی، بنیاد خیریهی The Giving Pledge را تأسیس کرد. هدف این بنیاد، تعهد میلیاردرهای جهان به بخشیدن حداقل نیمی از ثروتشان برای کارهای خیریه است.
بنیاد خیریهی بیل و ملیندا گیتس، ثروتمندترین بنیاد خیریهی جهان است که توسط بیل گیتس و همسرش در سال ۲۰۰۰ تأسیس شد. تا سال ۲۰۰۷، بیل و ملیندا گیتس بهعنوان بخشندهترین شهروندان آمریکایی شناخته میشدند. آنها تصمیم دارند در نهایت ۹۵ درصد از ثروت خود را به کارهایی خیریه اختصاص دهند.
بنیاد خیریهی بیل و ملیندا گیتس در ۴ حوزهی اصلی فعالیت میکند: توسعهی جهانی، بهداشت جهانی، ایالات متحدهی آمریکا و سیاستها و چالشهای حقوقی جهانی. این بنیاد در توسعهی فعالیتهای پیشرفتهی کشاورزی نیز فعالیت میکند.
جوایز و افتخارات
بیل گیتس از سال ۱۹۸۷ تا کنون عموما بهعنوان ثروتمندترین فرد دنیا شناخته شده است. او در سالهای متعدد در صدر یا مقامهای دوم و سوم میلیاردرهای جهان قرار دارد. مجلهی تایم او را یکی از ۱۰۰ فرد تأثیرگذار قرن بیستم نامیده و در سالهای متعدد او را بهعنوان چهرهی سال معرفی کرده است.
بیل گیتس تحصیلات دانشگاهی خود را هیچگاه به پایان نرساند؛ اما تعداد زیادی دکترای افتخاری از دانشگاههای معتبر جهان دریافت کرده است. دانشگاههای بروکلین، استکهلم، واسدا، کارولینسکا، کمبریج و هاروارد برخی از دانشگاههایی هستند که در سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۷ به بیل گیتس دکترای افتخاری دادهاند. او در مراسمی که در سال ۲۰۰۷ در دانشگاه هاروارد برگزار شد، مدرک دکترای افتخاری را از دانشگاهی که زمانی رها کرده بود دریافت کرد. او در این مراسم به شوخی گفت: «پدرم گفته بود که برای اتمام تحصیلات و گرفتن مدرک، به هاروارد بازگردم. پدر، من امروز برگشتم و مدرکم را دریافت کردم.»
بیل گیتس در سال ۲۰۰۵ نشان افتخاری KBE یا Knight Commander of the Order of the British Empire را از دست ملکهی انگلستان دریافت کرد. بسیاری از جوایز دیگری که گیتس دریافت کرده است، به خاطر فعالیتهای بشردوستانه بوده و این جایزهها را با همسرش ملیندا تقسیم کرده است. در سال ۲۰۱۶، رئیس جمهور آمریکا، باراک اوباما «نشان افتخار آزادی از طرف ریاست جمهوری» را به بیل و ملیندا گیتس اهدا کرد. فرانسیس اولاند، رئیس جمهور فرانسه نیز بالاترین نشان افتخار این کشور را در سال ۲۰۱۷ به این زوج اهدا کرد.
زندگی شخصی
بیل گیتس در ۱ ژانویهی سال ۱۹۹۴ و در سن ۳۸ سالگی با ملیندا فرنچ ازدواج کرد. آنها ازدواج خود را در یک زمین گلف در جزیرهی لانای از مجموعه جزایر هاوایی جشن گرفتند. ثمرهی ازدواج بیل و ملیندا گیتس، ۳ فرزند به نامهای جنیفر کاترین، روری جان و فوب آدل است. خانوادهی گیتس در عمارتی با طراحی مدرن در مدینای واشنگتن زندگی میکنند. این عمارت که چشماندازی زیبا به دریاچهی واشنگتن دارد، در زمینی به وسعت ۶۱۰۰ متر مربع ساخته شده است. این عمارت به خاطر طراحی، ابعاد و فناوریهای خاص استفادهشده در آن، Xanadu 2.0 نام گرفته است. Xanadu نام عمارت شخصیت اول فیلم سینمایی همشهری کین است.
نقل قولهای مشهور از بیل گیتس
- موفقیت، بدترین آموزگار است. موفقیت به انسانهای ساده تلقین میکند که هیچگاه شکست نخواهند خورد.
- فناوری تنها یک ابزار است. برای اینکه کودکان با هم کار کنند و انگیزه داشته باشند، حضور معلم و آموزگار الزامی است.
- همهی با به افرادی نیاز داریم که ما را نقد کنند. تنها در این صورت پیشرفت میکنیم.
- ناراضیترین مشتریان، بهترین منابع یادگیری برای کسب و کار هستند.
- نرمافزار، ترکیبی زیبا از هنر و مهندسی است.
- من هیچگاه از هیجیک از محصولات مایکروسافت بهطور کامل راضی نبودم.
امروز تمام دانشمندان و نیروهای مهندسی در صنعت خودروسازی، به دنبال سوخت جایگزین برای استفاده در خودروها هستند. تابهحال تنها راه حل موجود، استفاده از نیروی الکتریسیته و پیل سوختی هیدروژنی بوده است؛ ولی آیا میتوان خودرویی با سوخت هستهای داشت؟
خوشبختانه با پیشرفت فناوری مدرن، مفهوم خودروی هستهای کاملا امکانپذیر است. دانشمندان و مهندسان بسیاری در حال تلاش برای ساخت سوپراسپرت هستهای و کاملا پاک هستند. در نمایشگاه خودروی شیکاگو بود که خودروی مفهومی کادیلاک با سوخت توریوم (Thorium) نمایش داده شد. بر اساس ادعای تیم مهندسی کادیلاک، چنین خودرویی علاوه بر پاک بودن و تولید آلایندگی کمتر برای محیط زیست، تا ۱۰۰ سال بدون نیاز به سوختگیری حرکت خواهد کرد. این خودرو با استفاده از راکتور نصبشده در آن و نیروی حاصل از واکنش هستهای توریوم به حرکت در میآید.
توریوم از عناصر شیمیایی جدول تناوبی با علامت اختصاری Th و عدد اتمی ۹۰ است. توریوم یکی از چگالترین مواد موجود روی این کره خاکی است که حدود ۲۰ میلیون برابر زغال سنگ انرژی دارد و میتوان بهعنوان یک منبع ایدهآل انرژی از آن بهره گرفت.
تا به امروز، مدل اولیهای از این خودرو معرفی نشده است؛ ولی چارلز استیونز، محقق دانشگاه MIT و عضو بخش تحقیق و توسعهی شرکت Laser Power Systems، در حال ساخت مدل اولیه از یک راکتور موسوم به مکس فلیزر (MaxFelaser) است. این راکتور با تولید لیزر حاصل از واکنش هستهای، قابلیت ایجاد نیروی مورد نیاز خودرو، بدون تولید هیچ گاز مضری خواهد داشت.
با استفاده از مکس فلیزر، میتوان آب را به گونهای از بخار فشرده تبدیل کرد؛ این بخار با به حرکت در آوردن توربین، نیروی الکتریکی تولید میکند. این سیستم ظرفیت تولید ۲۵۰ کیلووات نیرو یا ۳۳۵ اسب بخار قدرت خواهد داشت. این راکتور فقط ۲۲۷ کیلوگرم وزن دارد و بهراحتی در زیر کاپوت یک خودرو جای میگیرد.
در سالهای گذشته، پیشرفتهای خوبی برای ساختن اولین کامپیوتر کوانتومی در مقیاس واقعی انجام شده است. با این حال، موانع فراوانی در راه تحقق این هدف وجود دارد که باید برداشته شود؛ مسائلی همچون ایجاد روشی برای ذخیرهسازی اطلاعات کوانتومی برای مدت زمانی مشخص.
اکنون دانشمندان مادهی جدیدی کشف کردهاند که دستیابی به این هدف را میسر میکند. چالش اصلی ذخیرهسازی کوانتومی، حفظ حالت کوانتومی اتمها است و مطالعهی جدید پیشنهاد میدهد که مادهای مرکب از مس، ایریدیوم و اکسیژن، الزامات هندسی لازم در ابعاد اتمی را برای انجام چنین وظیفهای دارد. فاضل تفتی، محقق این طرح، میگوید:
مادهی ترکیبی مس و ایریدیوم، آرایش اتمی لانهزنبوری دارد. در این هندسهی خاص، چرخش الکترونها متوقف نمیشود. الکترونها با چرخش خود یک آهنربا تشکیل میدهند که گرایش طبیعی مواد است. این پدیده را خنثیسازی مغناطیسی میگویند.
چرخش الکترونها در آهنرباهایی که عموماً از آنها استفاده میکنیم، در یک جهت مشخص ثابت شده است. اما در مایعات اسپینی، حتی با وجود کاهش دما تا صفر مطلق، چرخش الکترونها متوقف نمیشود. این ویژگی موجب میشود حالت کوانتومی یک ذره با ذرهی غیر مجاور آن برابر شود.
در تحقیق اخیر، مادهای ساخته شده است که میتواند در کامپیوترهای کوانتومی آینده استفاده شود؛ اما از نتایج حاصل از تحقیق میتوان برای یافتن روشهای ایجاد نمونههای بیشتر استفاده کرد. با انجام فرآیندی ثابت، این امکان وجود دارد که تمام حالتهای جدید مایعات کوانتومی اسپینی را کشف کرد؛ حالتهایی که ممکن است از یافتههای این تحقیق عملکرد بهتری داشته باشد. تفتی میگوید:
اکتشافات آزمایشگاهی به مدتزمان زیادی برای رسیدن به نتیجهی نهایی نیازمند هستند؛ زیرا دانشمندان تمام راههای ممکن را که طبیعت برای رسیدن به هدف به آنها میدهد، آزمایش میکنند؛ اما اکنون که دستورالعمل ساخت یک مایع اسپینی را داریم، میتوانیم تعداد بیشتری از آنها تولید کنیم. در گام بعد، این دستورالعمل را برای مادهی مرکب مس و ایریدیوم و عناصر دیگر جدول تناوبی برای تولید مایعات اسپینی، اجرا خواهیم کرد.
شنیدهها نشان از این دارند که استارتاپ مجیکلیپ در تاریخ ۱۵ نوامبر مراسمی برگزار خواهد کرد که طی آن فناوری یا محصولی مبتنی بر واقعیت افزوده معرفی یا اطلاعاتی در رابطه با آن ارائه خواهد کرد. مجیکلیپ در رابطه با این مراسم اطلاعاتی ارائه نکرده و اطلاعات موجود برگرفته از منابع نزدیک به این کمپانی است.
از جملهی حامیان اصلی مجیکلیپ باید به آلفابت یا همان گوگل اشاره کرد. پس از آنکه این استارتاپ در سال ۲۰۱۰ تشکیل شد، پذیرای یک سرمایهگذاری ۱.۴ میلیارد دلاری از سوی دو کمپانی گوگل و علیبابا بود. این استارتاپ در سال ۲۰۱۵ اولین دمو از فناوری در حال توسعهی خود را منتشر کرد. با وجود گذشت نزدیک به دو سال و نیم از زمان انتشار این دمو، تا به امروز خبری از محصول یا نسخهی نهایی فناوری این استارتاپ نشده است؛ اما به نظر میرسد مراسم مجیکلیپ که ماه آیندهی میلادی برگزار میشود، زوایای جدیدی از محصول این کمپانی نشان خواهد داد.
ابتدای سال جاری میلادی نیز یونی آبویتز، مؤسس مجیکلیپ با انتشار توییتی، توسعهدهندگان، هنرمندان و تولیدکنندگان محتوا را دعوت کرد تا با این استارتاپ برای تولید انواع محتوای مبتنی بر فناوری این کمپانی همکاری کنند.
اطلاعات ارائه شده نشان از این دارد که در حال حاضر شماری از توسعهدهندگان انتخاب شدهاند و در حال همکاری با مجیکلیپ برای توسعهی انواع اپلیکیشن و محتوا برای این استارتاپ هستند.
.: Weblog Themes By Pichak :.