رقابت بر سر اسب بخار امروزه در میان خودروسازان بسیار متداول است و این رقابت در بین خودروسازان دیترویدی نیز به شدت ادامه دارد. باید بدانید که رقابت در تولید قدرت بیشتر تنها به دنیای سوپر اسپرتها با شتابهای خیرهکننده محدود نمیشود بلکه وانت بارها و خودروهای پیکاپ نیز در این خصوص با یکدیگر رقابت دارند.
فورد بهتازگی پیشرانه ۶.۷ لیتری V8 را معرفی کرده است که روی فورد F-450 سوپر دیوتی مدل ۲۰۱۸ به بازار عرضه خواهد شد. خریداران فورد سوپر دیوتی همیشه انتظار بهترینها را دارند، به همین خاطر فورد برای سال ۲۰۱۸ اسب بخار و گشتاور بیشتری از پیشرانه دیزلی ۶.۷ لیتری این خودرو بیرون کشیده است تا به این ترتیب F-450 تبدیل به قویترین و پرگشتاورترین وانت سنگین در کلاس خود باشد. تاد اسکرت، مدیر بخش بازاریابی فورد، در این خصوص گفته است: «ما مدل F-450 جدید را در مدل 4X2 نیز به بازار عرضه میکنیم تا به این ترتیب این خودرو دارای بهترین توان حمل بار و یدک کشی در کلاس خود باشد.»
پیشرانه خودرو میتواند ۴۵۰ اسب بخار قدرت و ۱۲۶۷ نیوتنمتر گشتاور تولید کند. این قدرت و گشتاور بیشتر به خاطر استفاده از سرسیلندر جدید حاصل شده است. مدل ۲۰۱۸ F-450 تقریباً ۱۰ درصد قدرت و گشتاور بیشتری دارد و حالا فورد میتواند ادعا کند که این خودرو در کلاس خود دارای بالاترین قدرت است. رقبای فورد اف ۴۵۰، شورولت سیلورادو HD با پیشرانهی ۶.۶ دیزلی دورامکس و دوج رم با مدل ۶.۷ لیتری دیزلی کامینز هستند. فورد، ۵ اسب بخار از شورولت قویتر و گشتاور آن ۷ نیوتون متر بیشتر از دوج است.
فورد F-450 سوپر دیوتی جدید میتواند تریلری با وزن ۱۵.۵ تن را یدک بکشد که بهترین در کلاس خود است. با قلاب یدککشی عادی، این خودرو میتواند تریلری با وزن ۹۵۰۰ کیلو گرم را با خود یدک بکشد. ضمن اینکه قابلیت بارگیری این خودرو به ۳۳۰۰ کیلوگرم میرسد که از این نظر برترین در کلاس خود است. باید گفت که فورد F-450 مدل ۲۰۱۸ یک رقیب سرسخت و قدرتمند در این کلاس است و به گفتهی فورد، این خودرو برای مشتریانی طراحی شده است که تریلرهای بزرگی را با وانت خود یدک میکشند و بیشتر این خودرو در سایت های کارگاهی کاربرد دارد؛ البته قیمت این خودرو نیز نسبت به قبل کمی افزایش پیدا کرده و امسال مدل پایه آن که بهصورت دیفرانسیل عقب است، با قیمت پایه ۵۲ هزار و ۸۳۰ دلار عرضه میشود. اما گران قیمتترین مدل این خودرو که مدل 4WD Limited است ،میتواند صد هزار دلار قیمت داشته باشد.
در ادامه میتوانید گالری تصاویر و تیزر معرفی این خودرو را مشاهده کنید.
ماری ویتون معتقد است که صنعت بازی و سرگرمی باعث پیشرفت و توسعهی فناوری واقعیت مجازی خواهد شد. صنعت بازی ویدیویی بهطور ویژهای باعث پیشرفتهایی در زمینهی گرافیک و صداگذاری شده است و مهندسان میتوانند از این پیشرفتها در عرصهی واقعیت مجازی نیز بهره ببرند. یکی از پیشرفتهایی که ویتون بسیار آن را جذاب میداند، متعلق به دستگاه وی (Wii) از شرکت نینتندو است. این دستگاه نهتنها یک محصول تجاری با قابلیتهایی در زمینهی ردیابی حرکات است؛ بلکه میتواند برای افرادی که بازی ویدویی نمیکنند هم جذاب و مقرونبهصرفه باشد. از آنجایی که سیستم ردیابی و سیستم دستگاههای ورودی، دو سیستمی هستند که از سایر فناوریهای واقعیت مجازی عقب ماندهاند، دستگاه وی میتواند اولین موج از پیشرفتهای مفید برای سیستمهای واقعیت مجازی باشد.
از منظر برخی از برنامهنویسان، اینترنت در آینده شکلی سهبعدی به خود خواهد گرفت و به حالت دنیایی مجازی درخواهد آمد که افراد با وارد شدن به این دنیا، اطلاعات مورد نیاز خود را به دست خواهند آورد. وبسایتهایی که بتوانند بهشکل سهبعدی در بیایند، دنیایی طبیعیتر به کاربران اعطا خواهند کرد. برنامهنویسان برای رسیدن به این دنیای سهبعدی، چندین زبان کامپیوتر و مرورگر مختلف طراحی کردهاند که برخی از آنها عبارتاند از:
- زبان مدلسازی واقعیت مجازی (VRML): اولین زبان مدلسازی سهبعدی برای وب
- 3DML: یک زبان مدلسازی سهبعدی که کاربر میتواند با نصب افزونه یا پلاگین، از یک نقطه دیدن کند. کاربر برای دیدن میتواند از اکثر مرورگرها استفاده کند.
- X3D: زبانی است که جایگزین VRML شد. این زبان یک استاندارد برای خلق محیط مجازی در اینترنت است.
- COLLADA: یک فرمت و قالب برای تبادل فایل در برنامههای سهبعدی
البته بسیاری از کارشناسان محیط مجازی معتقدند که سیستم اینترنت سهبعدی و مجازی بدون HMD، محیطی مجازی به وجود نمیآورد. این سیستمها مخاطب و کاربر را در خود غرق نخواهند کرد و سیستم ردیابی و نمایش تصاویر آنها مطابق با دنیای واقعی نخواهد بود.
نحوه بهکارگیری واقعیت مجازی
دنیای واقعیت مجازی در اوایل دههی ۱۹۹۰، بسیار کوچک بود. درست است که صنعت بازیهای ویدیویی و دنیای فیلمسازی درصدد استفادهی بیشتر از واقعیت مجازی هستند؛ ولی استفاده از واقعیت مجازی در دنیای واقعی امروز شامل زمینههای دیگری نیز میشود. برخی از معماران با استفاده از فناوری واقعیت مجازی، نقشهی ساختمانی را که قرار است بسازند، پیش از ساخت در اختیار مشتریان قرار میدهند. مشتریان با دیدن این نقشه و راه رفتن داخل آن ساختمان سهبعدی، نظر نهایی خود در مورد ساختمان را میگویند و میتوانند قبل از ساخت، نقشه را عوض کنند. مدلهای مجازی احساس کاملتری در مورد ساختمان به شما میدهند تا اینکه شما صرفا از روی یک نقشه دوبعدی ساختمان را تصور کنید.
کمپانیهای خودروسازی، نمونههای اولیه خود را بهصورت مجازی طراحی میکنند و قبل از اینکه آن نمونه وارد مرحلهی ساخت فیزیکی شود، آن را ارزیابی و بررسی میکنند. طراحان میتوانند با استفاده از این مدلهای مجازی، تغییراتی در خودرو ایجاد کنند؛ آن هم بدون اینکه نیازی به دستکاری فیزیکی طرح باشد. بهکارگیری و گسترش فناوریهای واقعیت مجازی هم مؤثرتر است و هم ارزانتر. محیطهای مجازی کاربردهای دیگری هم دارند؛ مثلا در برنامههای آموزشی برای ارتش، برنامهی فضایی یا حتی برای دانشجویان پزشکی. ارتش آمریکا مدتها است از گسترش فناوری واقعیت مجازی حمایت میکند. برنامههای آموزشی واقعیت مجازی در ارتش میتوانند موضوعات مختلفی داشته باشند؛ از شبیهسازی وسایل نقلیه گرفته تا مبارزه و جنگیدن تیمی. سیستمهای واقعیت مجازی در ارتش، هم سالمتر و امنتر هستند و هم ارزانتر. تجربه ثابت کرده است سربازانی که تحت واقعیت مجازی آموزش میبینند، به خوبی همان سربازانی هستند که به روشهای قبلی و سنتی آموزش میدیدند.
در دنیای پزشکی، افراد میتوانند با استفاده از محیطهای مجازی، به کارآموزان هرچیزی را یاد بدهند؛ از روشهای جراحی تا تشخیص بیماری. جراحان از واقعیت مجازی نهتنها برای آموزش دادن، بلکه برای انجام جراحیهای از راه دور با کمک دستگاههای رباتیک نیز استفاده میکنند. اولین جراحی رباتیک در سال ۱۹۹۸ در بیمارستانی در پاریس انجام شد. بزرگترین مشکل جراحی با کمک واقعیت مجازی، وجود تأخیر در آن است؛ چراکه هرگونه تأخیر در این اقدام حساس، حس غیرطبیعی بودن را به جراح القا میکند. همچنین سیستمهای واقعیت مجازی باید بازخورد بیعیب و نقصی به جراح بدهند.
استفادهی پزشکی دیگر از فناوری واقعیت مجازی، مربوط بهدرمان روان است. دکتر باربارا روتبائوم از دانشگاه اموری و دکترلری هاجس از مؤسسه فناوری جورجیا، پیشگامان استفاده از محیطهای مجازی برای درمان هراس و فوبیای افراد هستند. آنها با در مواجهه قرار دادن بیماران در شرایطی در محیط مجازی، آنها را درمان میکنند. این در مواجهه قرار دادن بیماران در محیط مجازی دو مزیت نسبت به محیط واقعی دارد: از یک طرف درمان راحتتر صورت میگیرد و از طرف دیگر تمایل بیماران برای درمان شدن در دنیای مجازی بیشتر از دنیای واقعی است؛ چراکه میدانند در دنیای مجازی قرار نیست برای آنها اتفاقی بیفتد. پژوهشهای این دو نفر، باعث تأسیس شرکتی بهنام Virtually Better شد که به دکترهای ۱۴ کشور سیستمهای درمانی واقعیت مجازی میفروشد.
نگرانیها و چالشهای واقعیت مجازی
بزرگترین چالشها در عرصهی واقعیت مجازی عبارتاند از: ساخت سیستمهای بهتر از نظر ردیابی، یافتن راههای طبیعیتر برای تعامل کاربران با محیط مجازی و کاهش زمان ساخت محیطهای مجازی. کمپانیهای سیستم ردیابی کمی از زمان پیدایش واقعیت مجازی به کار خود ادامه دادهاند و بیشتر کمپانیها، کوچک هستند و زیاد در این عرصه دوام نمیآورند. همچنین کمپانیهای زیادی روی دستگاههای ورودی مخصوص واقعیت مجازی کار نمیکنند. اکثر توسعهدهنگان صنعت واقعیت مجازی باید به تکنیکی تکیه کنند که منشأ و مقصد دیگری دارد و امیدوار باشند که شرکتهایی که از این صنعت حمایت میکنند، سرپا باقی بمانند. برای ساخت دنیاهای مجازی زمان زیادی صرف میشود؛ چراکه باید طبیعی جلوه کنند. ساخت یک اتاق در دنیای مجازی نیازمند کار تیمی از برنامهنویسان به مدت بیش از یک سال است.
چالش دیگر برای توسعهدهندگان محیط مجازی، ساختن محیطی است که از نظر ارگونومیک خوب باشد. بسیاری از سیستمهای واقعیت مجازی متکی به سختافزار هستند که وجود آن میتواند حرکات کاربر را محدود کند. اگر این سختافزار بهخوبی طراحی نشده باشد، کاربر حس میکند تعادل ندارد؛ که این خود باعث میشود دیگر در محیط مجازی غرق نشود و از طرفی باعث میشود که او از محیط دلزده شود و حالت تهوع به او دست دهد. البته همهی کاربران دچار مشکل دلزدگی و حالت تهوع نمیشوند و ممکن است ساعتها بتوانند بدون هیچ مشکلی در دنیای مجازی حضور داشته باشند؛ ولی از طرف دیگر افرادی هم هستند که تنها با گذراندن چند دقیقه در دنیای مجازی دچار مشکل میشوند.
برخی از روانشناسان معتقدند که غرق شدن در دنیای مجازی میتواند اثرات روانی روی کاربر داشته باشد. آنها معتقدند سیستمهای محیط مجازی که حاوی محتوای خشونتبار باشند، میتوانند کاربر را نیز تبدیل به فردی خشن کنند. در واقع این نگرانی وجود دارد که محیط مجازی، نسلی جامعهستیز پرورش دهد. برخی دیگر از روانشناسان در مورد جامعهستیزی نگران نیستند و در عوض نگران اعتیاد افراد به این محیطهای مجازی هستند. داستانها و اخبار زیادی وجود دارند که نشان میدهند گیمرها چنان درگیر بازیهای آنلاین شدهاند که زندگی واقعی خود را فراموش کردهاند. این در حالی است که محیطهای مجازی حتی میتوانند اعتیارآورتر از بازیهای آنلاین معمولی باشند.
یکی دیگر از نگرانیها مربوط به اقدامات جنایتکارانه است. تعریف اقداماتی مثل قتل و جرایم جنسی مشکلساز شده است. مقامات چگونه میتوانند افراد مجرم در محیط مجازی را متهم کنند؟ مطالعات نشان میدهد وقتی افراد در محیطهای شبیهسازی شده قرار میگیرند، واکنش فیزیکی و احساسی آنها به این محیطها کاملا واقعی است. از همین رو، این احتمال وجود دارد که آنها قربانی یک حملهی مجازی شوند؛ موردی که به احساسات دنیای واقعی آنها ضربه بزند. آیا میتوان فرد خاطی و حملهکننده را مجازات کرد؟ ما هنوز پاسخی برای این سؤالات نداریم.
تاریخچه واقعیت مجازی
مفهوم واقعیت مجازی، دههها است که مطرح شده؛ ولی عموم مردم از اوایل دههی ۱۹۹۰ با مفهوم آن آشنا شدند. در اواسط دههی ۱۹۵۰ فردی بهنام مورتون هیلینگ که یک فیلمبردار سینما بود، تئاتری را در ذهنش تصور کرد که بتواند تمامی حواس مخاطبان را معطوف خود کند و آنها را بهتر غرق در داستان کند. او در سال ۱۹۶۰ دستگاهی به نام Sensorama ساخت که حاوی یک نمایشگر استریوسکوپی، فن، پخشکنندهی بو، بلندگوهای استریو و یک صندلی متحرک بود. او همچنین یک نمایشگر تلویزیونی که روی سر قرار میٰگرفت (HMD) طراحی کرد؛ وسیلهای که به کاربر اجازه میداد تلویزیون را بهصورت سهبعدی تماشا کند. کاربران فیلم مخاطبانی بودند که نمیتوانستد در فیلم تأثیری ایجاد کنند؛ ولی در فیلم غرق میشدند. الگو گرفتن از بسیاری از ایدههای هیلینگ، باعث پیدایش واقعیت مجازی شد.
مهندسان فیلکو کورپوریشن، اولین HMD را در سال ۱۹۶۱ ساختند و آن را هدسایت (Headsight) نامیدند. این کلاه حاوی یک صفحه نمایش ویدئویی و سیستم ردیابی بود که مهندسان آن را به یک سیستم دوربین مدار بسته متصل کرده بودند. آنها قصد داشتند از HMD در شرایط خطرناک استفاده کنند. یک کاربر میتوانست با تنظیم زاویهی دوربین از طریق چرخاندن سرش، یک محیط واقعی را از دور مشاهده کند. کمپانی بل لابراتوریز، از HMD مشابه برای خلبانان هلیکوپتر استفاده کرد. این کمپانی با اتصال HMD به دوربینهای مادون قرمز که به زیر هلیکوپترها چسبیده بودند، به خلبانان این قابلیت را داده بود که دیدی واضح از محیط در شب پیدا کنند.
در سال ۱۹۶۵ یک دانشمند کامپیوتر به نام ایوان ساترلند، در فکر ساختن وسیلهای بهنام Ultimate Display بود. افراد میتوانند با استفاده از این وسیله، به دنیایی مجازی نگاه کنند که همانند دنیای واقعی است. این ایده بیش از هر ایدهای باعث گسترش واقعیت مجازی شد. ایدهی ساترلند شامل موارد زیر است:
- دیدن یک دنیای مجازی که برای هرکسی بهمانند دنیای واقعی است، از طریق یک HMD صورت میگیرد و برای واقعیتر به نظر رسیدن این دنیا باید محرک لمسی و صدای سهبعدی به آن اضافه شود
- کامپیوتری که تأخیری در دنیای مدلسازی شده ایجاد نکند
- کاربران بتوانند اشیاء را بهصورت طبیعی در محیط مجازی دستکاری کنند
ساترلند در سال ۱۹۶۶ نوعی HMD ساخت که به یک کامپیوتر متصل بود. ارائهی تمامی مسائل گرافیکی مربوط به نمایشگر، وظیفه کامپیوتر بود" گفتنی است که قبل از آن زمان، HMD-ها تنها به دوربینها متصل میشدند. ساترلند از یک سیستم تعلیق برای نگه داشتن HMD استفاده کرد؛ چراکه برای یک کاربر خیلی سنگین بود. HMD میتوانست تصاویر را بهصورت استریو به نمایش دربیاورد، به تصویر عمق بدهد و حرکات سر کاربر را ردیابی و دنبال کند تا با توجه به این حرکات، زمینه دید کاربر تغییر کند.
توسعهی واقعیت مجازی
وزارت دفاع و بنیاد ملی علوم ناسا، بیشتر از همه در زمینهی پروژههای واقعیت مجازی سرمایهگذاری کرد. سازمان CIA مبلغ ۸۰ هزار دلار بهعنوان پول پژوهش به ساترلند اعطا کرد. برنامههای اولیه مربوط به شبیهساز وسایل نقلیه بودند و در تمرین دادن افراد کاربرد داشتند. از آنجایی که تجارب پرواز در شبیهسازیها کاملا شبیه به پرواز واقعی در ارتش، ناسا و مؤسسات هوایی نبود و وقفهای حداقل یک روزه بین پرواز شبیهسازی شده و پرواز واقعی وجود داشت، عملکرد خلبانان در دنیای واقعی لطمه میخورد.
فناوری واقعیت مجازی سالها از چشم عموم دور ماند. تقریبا تمامی پیشرفتهای واقعیت مجازی تا دههی ۱۹۸۰ مربوط به شبیهسازهای وسایل نقلیه بود. ولی بعد از این دهه، در سال ۱۹۸۴ یک دانشمند کامپیوتر به نام مایکل مکگریوی تلاش کرد از فناوری واقعیت مجازی در طرح تعامل انسان و کامپیوتر (HCI) استفاده کند. HCI هنوز هم نقش مهمی در پژوهشات واقعیت مجازی ایفا میکند و علاوه بر این، در آن زمان منجر به جلب شدن نظر رسانه به واقعیت مجازی شد.
جارون لینیر، برای اولین بار در سال ۱۹۸۷ از اصطلاح واقعیت مجازی استفاده کرد. در دههی ۱۹۹۰ توجه رسانه به واقعیت مجازی بیشتر شد. این عمل باعث شد که مردم انتظارات غیر واقعی زیادی از واقعیت مجازی پیدا کنند. وقتی عموم مردم متوجه شدند که واقعیت مجازی آنطور که آنها فکر میکردند، پیشرفت نکرده است و انتظارات آنها را برآورده نمیکند، این موضوع از ذهنها پاک شد. امروزه سازندگان واقعیت مجازی سعی میکنند که در مورد تواناییهای واقعیت مجازی اغراق نکنند. آنها همچنین گاهی از به کار بردن لفظ واقعیت مجازی دوری میکنند.
وقتی لفظ واقعیت مجازی (VR) را میشنوید چه فکری به ذهنتان خطور میکند؟ آیا کسی را تصور میکنید که کلاهی روی سرش گذاشته و با کابل به کامپیوتر وصل شده است؟ آیا تصاویری از ایدههای مختلف به ذهن شما خطور میکند؟ آیا ممکن است شما به راه رفتن در فضای مجازی نئو و مورفیوس در فیلم ماتریکس فکر کنید؟ و شاید هم از فکر کردن به واقعیت مجازی زیاد خوشتان نمیآید و ترجیح میدهید به موضوع دیگری فکر کنید؟
اگر شما از واقعیت مجازی خوشتان نمیآید، احتمالا یک دانشمند یا مهندس کامپیوتر هستید، چراکه بسیاری از این افراد با اینکه ممکن است روی همین موضوع یعنی واقعیت مجازی کار کنند، ولی از کلمهی واقعیت مجازی خوششان نمیآید و از آن لفظ استفاده نمیکنند. امروزه ممکن است شما کسی را ببینید که در مورد محیط مجازی (VE) صحبت کند، در حالیکه منظورش همان واقعیت مجازی است. ما در این مقاله دو کلمه را به جای هم استفاده میکنیم.
اگر تفاوتهای این دو مفهوم را کنار بگذاریم، ایدهی اصلی پشت آنها یکسان است. آنها از فناوری کامپیوتری برای خلق یک دنیای سهبعدی شبیهسازی شده استفاده میکنند. در این دنیای مجازی، این حس به کاربر منتقل میشود که گویی واقعا در آن دنیا قرار دارد. دانشمندان، نظریهپردازان، و مهندسان دهها دستگاه و برنامهی کاربردی را برای تحقق این موضوع طراحی کردهاند. نظرات در مورد اینکه یک تجربهی واقعی از واقعیت مجازی چیست، متفاوت است، ولی کلیات امر به صورت زیر است:
- تصاویری سهبعدی که کاربر آنها را به همان اندازه که در دنیای واقعی هستند میبیند.
- توانایی دنبال کردن حرکات کاربر، مخصوصا حرکت سر و چشمان او و تغییر کردن محیط مجازی بر اساس همین حرکات.
ما در این مقاله قصد داریم ویژگیهای واقعیت مجازی، چندین فناوری که در سیستمهای واقعیت مجازی استفاده میشود، و چندین برنامهی کاربردی واقعیت مجازی را تعریف و معرفی کنیم، همچنین در تاریخچه مختصری از آن را ارائه دهیم.
غرق شدن در واقعیت مجازی
کاربر در محیط واقعیت مجازی بهگونهای غوطهورمیشود تا جایی که حس میکند بخشی از آن دنیا شده است. او قادر است با محیط اطرافش در دنیای مجازی ارتباط برقرار کند. به این دو ویژگی واقعیت مجازی، دو حضوری یا حضور از دور گفته میشود. جاناتان استور، در این مورد میگوید:
فرد حس میکند در محیطی واسط قرار دارد تا محیطی فیزیکی.
به عبارت دیگر، واقعیت مجازی باعث میشود شما از دنیای واقعی اطراف خود غافل شوید و تنها بر محیط واقعیت مجازی تمرکز کنید. از نظر جاناتان غرق شدن در محیط از دو بخش تشکیل شده است: عمق اطلاعات و وسعت اطلاعات. عمق اطلاعات، مقدار و کیفیت سیگنالهایی است که کاربر هنگام تعامل با محیط مجازی دریافت میکند. این سیگنالها عبارتند از وضوح تصویر، گرافیک محیط، کیفیت صدا و برخی موارد دیگر. وسعت اطلاعات مجموعهی احساساتی است که همزمان به کاربر القا میشود. وقتی شما درمحیط مجازی قرار میگیرید تمامی حسهای شما تحت تاثیر محیط مجازی قرار میگیرند. البته اکثر محیطهای مجازی، حس دیداری و شنیداری را جزو ارکان اصلی قرار میدهند. دانشمندان و مهندسان دنبال راهی میگردند تا حس لامسه را نیز وارد عمل کنند. سیستمهایی که حس لامسه را مثلا با لرزش یا هر روش دیگری به کاربر القا میکنند، سیستم لمسی نام دارند.
سیستم برای اینکه کاربر را در محیط غرق کند، باید محیط را بر اساس اندازههای دنیای واقعی ساخته باشد و بتواند با تغییر وضع کاربر، محیط را نیز تغییر دهد. اگر در محیط مجازی ستونی در وسط یک اتاق قرار داشته باشد، محیط باید طوری تنظیم شود که کاربر از هر زاویهای که به ستون نگاه میکند، ستون طبیعی به نظر برسد. دکتر فردریک بروک، یکی از پیشگامان در نظریه و فناوری واقعیت مجازی، معتقد است که نرخ فریم (frame rate) صفحهی نمایش باید حداقل ۲۰ تا ۳۰ فریمبرثانیه باشد تا کاربر را راضی نگه دارد.
محیط واقعیت مجازی
سایر خروجیهای سیستم محیط مجازی باید مطابق دنیای واقعی باشد. اگر محیط به گونهای است که صدا بهصورت سهبعدی در آن پخش میشود، این حس باید به کاربر دست دهد که صدا از جاهای مختلفی به گوش او میرسد و اگر مکانش را تغییر دهد، مکان و منشا صدا نیز تغییر کند. شبیهسازی حسی باید قوی و مداوم باشد. مثلا وقتی شما در صحنهای آرام قرار دارید، نباید صدای باد شدید به گوش شما برسد و برعکس وقتی در وسط طوفان بودید، نباید این حس به شما القا شود که نسیم آرامی میآید و شما در حال استشمام بوی گل رز هستید.
لگ یا وقفهی زمانی، بین حرکات کاربر و واکنش محیط نسبت به این حرکت، تاخیر (latency) نامیده میشود. تاخیر وقتی اتفاق میافتد که مثلا کاربر چشم یا سرش را تکان دهد، ولی واکنش و تغییر محیط نسبت به این حرکات کمی کند باشد. بررسیها نشان داده است که انسان میتواند وقفهی ۵۰ میلیثانیهای را تشخیص دهد. اگر محیط مجازی تاخیر داشته باشد، کاربر حس میکند که در دنیایی مصنوعی قرار دارد و دیگر در محیط غرق نمیشود.
اگر کاربر از دنیای واقعی اطراف خودش اطلاع پیدا کند، حس غرق شدن او در محیط از بین میرود. محیط مجازی باید بهگونهای طراحی شود که کاربر دنیای واقعی اطرافش را فراموش کند. سازندگان واقعیت مجازی برای القای حس غرق شدن در محیط، از روشهایی استفاده میکنند که فکر میکنند برای کاربر طبیعیتر است. تا زمانی که کاربر نسبت به محیط واقعی، آگاهی داشته باشد، نمیتواند غرق در دنیای مجازی شود.
تعامل در واقعیت مجازی
غرق شدن در محیط مجازی یک چیز است و تعامل با آن محیط چیز دیگری است. برای اینکه کاربر کاملا درگیر دنیای مجازی شود، باید بتواند با محیط مجازی تعامل داشته باشد. برنامههای کاربردی که از فناوری رایج در سیستمهای محیط مجازی استفاده میکنند، تجربهای گذرا برای کاربران فراهم میکنند. کاربران میتوانند با پوشیدن یک نمایشگر سربند (HMD)، یک فیلم از قبل ضبط شده را تماشا کنند. آنها میتوانند روی صندلی متحرک بشینند و در معرض محرکهایی مثل باد قرار بگیرند. در این حالت با اینکه کاربران تا حدودی در محیط غرق میشوند، ولی تعاملشان با محیط کم است و تنها میتوانند به اطراف نگاه کنند.
امروزه ترنهای هوایی وجود دارند که از همین فناوری استفاده میکنند. دیزنیکوست در اورلندوی فلوریدا مکانی به نامCyberSpace Mountain تعبیه کرده است که افراد میتوانند با توجه به سلیقهی خود، یک ترن هوایی طراحی کنند و آن را در دنیای مجازی سوار شوند. این سیستم افراد را بسیار خوب در خود غرق میکند؛ ولی به جز در مرحله اول که کاربر ترن را طراحی میکند، تعامل دیگری بین کاربر و محیط مجازی وجود ندارد. بنابراین این نوع سیستم، یک محیط مجازی کامل نیست.
تعامل به عوامل زیادی بستگی دارد. جاناتان سه عامل را به ما معرفی میکند: سرعت، دامنه و برد، و نقشهکشی. سرعت همانطور که از نامش برمیآید، میزان سرعتی است که فعالیتهای کاربر وارد سیستم کامپیوتری میشود و به او باز میگردد؛ بهگونهای که کاربر کاملا آن را حس کند. برد و دامنه، تعداد خروجیهایی است که با توجه به حرکات مختلف و احتمالی کاربر به وجود میآید. نقشهکشی، توانایی سیستم در تولید نتایج طبیعی در پاسخ به حرکات کاربر است.
مسیریابی در محیط مجازی نیز نوعی تعامل است. اگر کاربر خودش مسیرش را در محیط تعیین کند، نوعی تعامل با محیط داشته است. از آنجایی که کاربر پس از چند دقیقه گشتوگذار ممکن است از محیط مجازی خسته شود، باید راههای تعاملی جدیدی به کار گرفته شود. ماری ویتون، دانشمند علوم کامپیوتر، معتقد است محیطی که از نظر تعامل ضعیف باشد، حس غرق شدن در محیط را نیز بهطور چشمگیری کاهش خواهد داد. وقتی محیط مجازی جذاب و درگیرکننده باشد، کاربران بیشتر در محیط غرق خواهند شد.
همچنین تعامل واقعی وقتی رخ میدهد که کاربر بتواند محیط را تغییر دهد. تغییرات بهوجود آمده باید از منظر کاربر بامعنی باشند و اگر بدون معنا باشند به کاربر حس بیگانگی خواهند داد.
هدست واقعیت مجازی
امروزه اتصال سیستمهای واقعیت مجازی به کامپیوترهای شخصی آسان شده است. کامپیوترهای شخصی بهاندازهی کافی برای اجرای این نوع محیطها قوی هستند و از آنجایی که کارت گرافیکی آنها برای بازیهای ویدیویی طراحی شده است، میتوانند از پس پردازشهای واقعیت مجازی نیز بربیایند. کارت گرافیکی که برای بازی وارکرافت طراحی شده است، میتواند محیطهای مجازی پیشرفته را نیز اجرا کند.
سیستمهای واقعیت مجازی باید بتوانند تصاویر را به کاربر بدهند. بسیاری از این سیستمها از HMD استفاده میکنند. HMD هدستی است که از دو نمایشگر برای دو چشم تشکیل شده است. تصاویر بهدلیل وجود این دو نمایشگر بهصورت سهبعدی ظاهر میشوند. HMDهای اولیه از نمایشگرهای پرتوی کاتدی یا CRT استفاده میکردند. این نمایشگرها بزرگ بودند، ولی از وضوح و کیفیت خوبی برخوردار بودند. در ادامه از نمایشگرهای LCD استفاده شد که ارزانتر بودند؛ ولی کیفیت نمایشگرهای CRT را نداشتند. نمایشگرهای LCD که امروزه مورد استفاده قرار میگیرد، بسیار پیشرفت کرده است و وضوح و اشباع رنگ آنها بهبود یافته است.
سیستمهایی از واقعیت مجازی وجود دارند که تصاویر را رویدیوار، کف زمین و یا سقف منتقل میکنند. به این سیستمها،CAVE میگویند. دانیشگاه ایلیوی شیکاگو اولین نمایشگر CAVE را طراحی کرد. آنها با استفاده از تکنیک rear projection، تصاویر را روی دیوار، کف زمین، و سقف یک اتاق کوچک میاندازد. کاربران میتوانند با گذاشتن عینک مخصوص، جلوی نمایشگر CAVE حرکت کنند و این حرکت آنها در دنیای مجازی نیز اعمال شود. این نمایشگرها زمینهی دید بیشتری برای کاربران فراهم میکنند که باعث میشوند کاربر بیشتر در محیط غرق شود. این نمایشگرها بسیار گران هستند و بهفضای زیادی نسبت به بقیه نیاز دارند. سیستمهای ردیابی با فناوری نمایشگرها ارتباط نزدیکی دارند. این سیستمها جهت نگاه کاربر را تجزیهوتحلیل میکنند تا کامپیوتر تصاویر صحیحی از طریق نمایشگر به کاربر بدهد. اکثر سیستمها از طریق کابل به کاربر متصل میشوند که این امر دامنهی حرکتی کاربر را کاهش میدهد. رشد و توسعه فناوری ردیابی نسبت به بقیه فناوریهای مربوط به واقعیت مجازی کند است، چراکه بازار این تکنولوژی تنها منحصر به واقعیت مجازی است.
دستگاههای ورودی نیز نقش مهمی در سیستمهای واقعیت مجازی ایفا میکنند. در حال حاضر دستگاههای ورودی زیادی وجود دارند، از دستههایی با ۲ یا ۳ کلید گرفته تا دستکشهای الکترونیکی و نرمافزار تشخیص صدا. سیستم کنترل استانداردی وجود ندارد. مهندسان و دانشمندان واقعیت مجازی در حال کشف راههای جدیدی برای وارد کردن ورودیهای کاربر به سیستم هستند و هر چه این ورودیها طبیعیتر باشند، حس طبیعیتری به کاربر القا خواهد شد. برخی از رایجترین شکلهای دستگاههای ورودی عبارتاند از:
- دسته بازی (Joysticks)
- توپهای ردیابی یا توپک (tracking balls)
- دستگیرههای کنترل کننده (Controller wands)
- دستکش داده (datagloves)
- تشخیص صدا
- ردیاب حرکتی
- تردمیل
بازیهای واقعیت مجازی
دانشمندان در تلاشند تا حسگرهایی زیستی برای واقعیت مجازی بسازند. حسگر زیستی میتواند فعالیتهای عصبی وعضلهای را شناسایی کند. اگر این حسگر زیستی بهخوبی طراحی شود، کامپیوتر خواهد توانست با استفاده از آن حرکات کاربر را تشخیص دهد و آنها را در دنیای مجازی پیاده کند. این حسگرهای زیستی ممکن است مستقیما به پوست کاربر وصل شوند یا اینکه در دستکشها یا لباسهای مخصوص تعبیه شوند. محدودیتی که این حسگرها ممکن است داشته باشند این است که باید برای هر کاربر بهطور اختصاصی ساخته شوند و ممکن است حسگرها روی هر شکلی از بدن قرار نگیرند.
ادامه دارد...
مدل استاندارد اتوبوس سیتارو (Citaro) هم اکنون با فروش ۵۰ هزار دستگاه در سال، گوی سبقت را از رقبای خود ربوده است؛ باید دید هنگامی که اواخر سال آینده نسخه تمام الکتریکی اتوبوس سیتارو با گذارندن آزمایشهای سخت به بازار بیاید، چه تغییری در بازار اتوبوسهای برقی ایجاد میکند.
تاکنون مرسدس بنز زمان زیادی صرف رقابت در طراحی و ساخت اتوبوس الکتریکی نکرده و به همین علت، نمونهی اولیه اتوبوس الکتریکی سیتارو را پیش از رونمایی تحت آزمایشهای بسیار سختی قرار داده است. نمایش این اتوبوس تمام الکتریکی برای سپتامبر ۲۰۱۸ در نمایشگاه خودروهای تجاری IAA در هانوفر برنامهریزی شده است؛ با این حال اعلام شده که تولید سری اتوبوس تمام الکتریکی سیتارو پس از آن شروع خواهد شد. اتوبوس الکتریکی جدید مرسدس بنز مجهز به بسته باطری ماژولار و با اندازههای مختلف برای نیازهای مختلف در دسترس خواهد بود.
شمارش معکوس برای تولید اتوبوسهای بدون آلودگی شروع شده است. در پایان سال آینده میلادی، مرسدس بنز شروع به تولید مجموعهای از اتوبوسهای شهری مجهز به سیستم تمام الکتریکی بر اساس پرفروشترین اتوبوس دنیا، یعنی مرسدس بنز سیتارو میکند.
طراحی ماژولار بستههای باتری
مرسدس بنز بهتازگی تولید پنجاه هزارمین اتوبوس سیتارو را جشن گرفت؛ اما توسعهی یکی از بهترین اتوبوسهای شهری در جهان همچنان ادامه دارد. پس از تولید پلتفرم جدید هیبرید سیتارو که با سیستم محرکه دیزلی و یا پیشرانه بنزینی کار میکند، قدم بعدی مرسدس بنز تولید اتوبوس تمام الکتریکی سیتارو است؛ این اتوبوس انرژی محرکهی خود را ازباتریهای لیتیوم یون دریافت میکند. طراحی ماژولار بستهی باطری به این معنی است که روشهای سفارشی انطباق را میتوان برای تطبیق با طیف گستردهای از برنامهها و الزامات ترافیک شهری طراحی کرد.
همچنین امکان شارژ اتوبوس الکتریکی از سوکت برق در انبار، به مرسدس بنز این امکان را میدهد که اتوبوس سیتارو را بهعنوان گزینهای به همراه طیف وسیعی از روشهای شارژ متوسط عرضه کند. این اتوبوس الکتریکی توسط موتورهای الکتریکی هاب درون چرخ در محور عقب حرکت میکند؛ سیستمی که طی سالهای اخیر در سیتارو G بلوتک (G BlueTec) هیبرید به اثبات رسیده است.
کاهش مصرف انرژی
یکی از ویژگیهای ویژهی اتوبوس برقی سیتارو با سیستم محرکه تمام الکتریکی، مدیریت حرارتی دقیق سیستم محرکه اتوبوس و سیستمهای کنترل آب و هوا است. مدیریت حرارتی بهطور قابل توجهی باعث کاهش مصرف انرژی میشود و انرژی صرفهجویی شده برای گسترش محدودهی حرکت اتوبوس بدون تغییر اندازهی باتری استفاده خواهد شد.
آزمایش موفقیتآمیز کارکرد و استقامت
سیتارو مجهز به سیستم محرکه تمام الکتریکی در حال حاضر تحت چرخهی جامعی از آزمایشها قرار گرفته که پیش از این برای دیگر اتوبوسهای ساختهشده توسط مرسدس بنز نیز اجرا شده است. نمونههای اولیه اتوبوس الکتریکی سیتارو، پیش از این آزمایش زمستان را در دماهای بسیار سرد مدار قطب شمال و آزمایش تابستانی را در گرمای سیرا نوادای اسپانیا با موفقیت پشت سر گذاشتهاند.
آزمایش استقامت اتوبوس به همراه جزئیات دقیق دنبال خواهد شد تا اطمینان حاصل شود که اتوبوس برقی مرسدس بنز سیتارو در مقایسه با یک اتوبوس شهری متداول قادر به ارائهی حداکثر دسترسی است. برنامهی مرسدس بنز این است که تولید سری کاملا الکتریکی اتوبوس شهری سیتارو را در پاییز سال آینده انجام دهد. این برند آلمانی سازنده اتوبوس پیش از این بهخوبی اثبات کرده که در حال حاضر شریک خوبی برای بستن قرارداد همکاری با سازمانهای اتوبوسرانی و حمل و نقل بین شهری است.
هارتموت شیک، رئیس بخش اتوبوس دایملر، میگوید:
اتوبوس شهری ما هیچگونه انتشار آلودگی ندارد و در جادههای شهری، فوقالعاده آرام و کمصدا است. مهندسان دایملر در حال انجام آزمایش کامل نمونهی اولیه اتوبوس جدید تحت سختترین شرایط هستند. با استفاده از فناوریها و بهینهسازی نوین، که شامل یک سیستم ماژولار برای منبع تغذیه و همچنین مدیریت حرارتی بهینه است، افق روشنی پیش روی سیتارو قرار دارد. اتوبوس الکتریکی سیتارو با سیستم محرکه باتری الکتریکی، نقطهی عطف جدیدی در ترافیک شهری و سیستمهای حمل و نقل بین شهری ایجاد میکند.
اینستاگرام قصد دارد بخش پیامرسان دایرکت خود را در قالب اپلیکیشنی جداگانه منتشر کند.این اپلیکیشن فعلا در مرحلهی آزمایش است و از دیروز برای کاربران اندروید و iOS در کشورهای شیلی، اسرائیل، ایتالیا، پرتقال، ترکیه و اروگوئه منتشر شده است.
ساختار این اپلیکیشن شباهت بسیاری به اپلیکیشن اسنپچت دارد. کاربر پس از باز کردن برنامه مستقیما به دوربین هدایت میشود که نشان از تأکید این برنامه بر اشتراکگذاری محتوای تصویری دارد. بخش دوربین به آنچه در اینستاگرام دیده بودیم شباهت دارد؛ اما چهار فیلتر اختصاصی جدید نیز اضافه شده است.
دو گزینهی اکانت و تنظیمات در سمت چپ دوربین قرار دارد و درست شبیه برنامهی اصلی اینستاگرام، با سوایپ کردن به سمت دیگر به فهرست چتها دسترسی خواهید داشت.
وقتی کاربران برنامهی Direct را نصب کنند، اپلیکیشن اینستاگرام خودبهخود دیگر چتها را نشان نخواهد داد و حرکت سوایپ به چپ، کاربر را مستقیما به اپلیکیشن Direct هدایت خواهد کرد. انجام همین حرکت در اینباکس برنامهی دایرکت، کاربر را به اپلیکیشن اینستاگرام برگشت خواهد داد.
این حرکت دقیقا شبیه کاری است که فیسبوک (شرکت مادر اینستاگرام) سه سال پیش در مورد اپلیکیشن فیسبوک انجام داد و بخش پیامرسان را از برنامهی شبکهی اجتماعی خود جدا کرد.
همال شاه، یکی از مدیران اینستاگرام میگوید:
ما میخواهیم اینستاگرام جایی برای ثبت تمامی لحظات شما باشد و اشتراکگذاری لحظات خصوصی با دوستان نزدیک بخش مهمی از آن است. دایرکت در چهار سال گذشته در اپلیکیشن اینستاگرام رشد خوبی داشته است؛ ولی ما میخواهیم با استقلال بخشیدن به دایرکت آن را بهبود دهیم. اگر دایرکت یک اپلیکیشن مجزا باشد، میتواند مرزها را کنار بزند و به سریعترین و خلاقانهترین فضا برای اشتراکگذاری لحظات خصوصی تبدیل شود.
پس از فیسبوک مسنجر و واتسپ، حالا دایرکت به عنوان سومین پیامرسان شرکت فیسبوک وارد میدان شده است. مسنجر فیسبوک هماکنون ۱.۳ میلیارد کاربر دارد. واتسپ نیز در سالهای اخیر دستخوش تغییراتی شده و با اضافه شدن امکاناتی نظیر ربات، گزینههای پرداخت، تماس صوتی و حتی بازی، در حال تبدیل شدن به یک پلتفرم است.
اینستاگرام، دایرکت را یک پیامرسان با اولویت دوربین خطاب میکند؛ اما هنوز مشخص نیست پس از اتمام دورهی آزمایشی چه مسیری برای پیامرسان جدید متصور شود.
با نزدیک شدن به پایان سال ۲۰۱۷ و رونمایی تعدادی از خودروهای مورد انتظار، مقداری از عطش علاقهمندان دنیای خودرو به مدلهای جدید برطرف شده است؛ ولی همچنان مدلهای پرطرفداری هستند که افراد زیادی در انتظار رونمایی از آنها به سر میبرند. سال ۲۰۱۷ با معرفی سوپراسپرتها و شاسیبلندهای مختلفی همراه بود؛ ولی هنوز مدلهای مورد انتظاری از برندهایی چون استون مارتین، فورد، تسلا و ... در لیست رونمایی سال بعد یا سالهای آینده قرار دارند. در شهریورماه سال جاری، ۲۵ خودروی مورد انتظار را که احتمال میرفت تا سال ۲۰۲۰ رونمایی شوند، معرفی کردیم که چندین خودروی موجود در آن لیست، رونمایی شدند.
اینبار هم با مراجعه به انواع طرحها و تصاویر مفهومی و رندر، ۲۵ خودروی جذاب و مورد انتظار آینده را بررسی میکنیم که البته خودروهای این لیست، بر مبنای ترتیب خاصی تنظیم نشدهاند. خودروهای موجود در این لیست شامل کلاسها و برندهای مختلف، از تویوتا سوپرای جدید تا وانت پیکاپ فورد رنجر میشوند که انتظار میرود در چند سال آینده رونمایی شوند. این شما و این ۲۵ خودروی مورد انتظار صنعت خودروسازی در چند سال آینده؛ با زومیت همراه باشید.
شورولت کامارو Z/28 مدل ۲۰۱۸
زیر طرح Screaming Chicken، یک مدل کاملا جدید از کامارو Z/28 قرار دارد. عکسهای زیادی از تست و حتی تصادف این خودرو در نوربرگرینگ منتشر شده است و بر اساس گزارشات موجود، تا پایان سال ۲۰۱۷ رونمایی خواهد شد. اگر دلتنگ پونتیاک فایربرد کلاسیک شدهاید، با رنگ و طرح جدید و کمی تفییرات در بدنه، Z/28 حتما نظرتان را جلب خواهد کرد.
کیا سید مدل ۲۰۱۸
بیشتر کارشناسان خودرو معتقد هستند که نسل جدید مدل سید (Cee’d) از مدل مفهومی رونمایی شده در نمایشگاه خودروی فرانکفورت ۲۰۱۷ الهام خواهد گرفت. تصویر رندر شده ار کیا سید جدید نیز بر اساس مدل مفهومی پروسید (Proceed) طراحی شده است. چراغهای جلوی کشیده به سمت بالا به همراه چهار نقطهی LED، جلوپنجرهی جدید و طرح کاملا جدید و متفاوت بخش عقب کیا سید، احتمالا از بزرگترین تغییرات ظاهری نسل جدید خواهند بود. مدل جذابتر GT کیا سید نیز در حال ساخت است.
اوپل اینسیگنیا OPC مدل ۲۰۱۸
پس از معرفی بیسروصدای بیوک ریگال GS، احتمالاً اوپل نیز مدل مستقل جدیدی رونمایی خواهد کرد. کارشناسان خودرو پیشبینی میکنند که مدل اینسیگنیا OPC در اواخر سال ۲۰۱۷ یا اوایل سال ۲۰۱۸ رونمایی خواهد شد. شاید نمایشگاه خودروی فرانکفورت ۲۰۱۸ زمان مناسبی برای معرفی این مدل باشد. احتمالاُ اوپل اینسیگنیا OPC به پیشرانهی ۴ سیلندر توربوشارژ با قدرتی حدود ۳۱۰ اسب بخار مجهز باشد.
فولکس واگن پولو مدل شاسیبلند
فولکس واگن برنامهای جدید برای عرضهی مدلهای شاسیبلند در پیش گرفته است. معرفی شاسیبلند هفت سرنشینهی اطلس فقط بخشی از مدلهای جدید کراساور و شاسیبلند غول خودروسازی آلمان است. شاسیبلند جدید این شرکت که بر پایهی مدل پولو (Polo) و پلتفرم MQB ساخته خواهد شد، احتمالاً در سال ۲۰۱۸ رونمایی میشود. پلتفرم MQB در مدلهایی چون گلف و آئودی A3 استفاده شده است.
آکورا NSX تایپ R
اگر به نظر شما آکورا NSX با ۵۷۳ اسب بخار کافی نبوده است، باید منتظر نسخهی قویتر و مدل ۲۰۱۸ این خودرو باشید. آکورا NSX Type R احتمالا به پیشرانه ۶ سیلندر هیبرید ۳.۵ لیتری توئین توربو و مجموعه جدیدی از تغییرات آیرودینامیک مجهز خواهد شد.
بیامو i5
معرفی مدل جدیدی از خانوادهی i اصلا دور از ذهن نیست. مدل جدید i5، از مدل هاچبک i3 بزرگتر خواهد بود و احتمالاً با یک بار شارژ مسافتی بیش از ۳۲۱ کیلومتر را طی میکند. برخلاف دیگر مدلهای خانوادهی i، مقامات بیاموحساب ویژهای روی مدل i5 باز کردهاند. هنریک وندرز، رئیس بخش تولید دپارتمان i بی ام و میگوید:
i5 باید پرچمدار خانوادهی i شود.
فورد برونکو
درحالیکه مدتها است شایعاتی مبنی بر عرضه مدل جدیدی از فورد برونکو میشنویم، بالاخره بیل جانسون، رئیس اتحادیه کارگران اتومبیل (United Automobile Workers) از شاسیبلند افسانهای فورد اطلاعاتی داد. نسل جدید برونکو و رنجر در کارخانهی فورد در وین میشیگان ساخته خواهند شد و انتظار میرود که مدل ۲۰۱۸ این دو خودروی مورد انتظار، اواخر سال ۲۰۱۷ عرضه شوند.
فورد موستانگ شلبی GT500 مدل ۲۰۱۹
نسل جدید و بهینهشدهی مدل افسانهای فورد موستانگ شلبی GT500 مدت زیادی در حال ساخت است؛ اما حداقل تا سال ۲۰۱۹ خبری از آن نخواهد شد. رندرهای مختلفی از این خودروی عضلانی آمریکایی منتشر شده است که در تمام آنها نشانههایی از موستانگ نسل فعلی در اختیار دارند. هنوز اطلاعات زیادی از پیشرانه و قوای فنی این خودرو منتشر نشده است ولی احتمالا باید منتظر پیشرانهی هشت سیلندر V شکل ۵.۲ لیتری مدل GT350 باشیم.
مرسدسبنز A کلاس مدل ۲۰۱۸
اگر بخواهیم تصاویر جاسوسی و غیر رسمی منتشرشده از A کلاس را ملاک قرار دهیم، باید منتظر بهینهسازی بیشتر A کلاس توسط تیم مهندسی مرسدسبنز باشیم. با اینکه A کلاس آینده از پلتفرم جدیدی استفاده نمیکند و باید مدت بیشتری برای تغییر پلتفرم آن منتظر ماند؛ اما در بخش طراحی بدنه که شامل چراغهای LED باریکتر و دماغهی پختهتر میشود، تغییرات عمدهای را شاهد خواهیم بود.
تسلا مدل Y
با اینکه مدت کمی از رونمایی کامیون برقی و نسل جدید تسلا رودستر میگذرد؛ اما این شرکت هنوز هم برنامههایی برای ساخت شاسیبلند کوچکتر موسوم به مدل Y در نظر دارد. مدل Y احتمالا شباهتهایی با دیگر مدلهای الکتریکی تسلا خواهد داشت.
تسلا پیکاپ
در قالب بخشی از برنامهی کلی ایلان ماسک، شرکت تسلا به دنبال ساخت نوع جدیدی از پیکاپ است. هنوز دقیقا معنی «نوع جدید پیکاپ» مشخص نشده است؛ ولی ایدهی گشتاور آنی و طراحی جذاب محصولات تسلا، جذابیت خاص خودش را دارد. اگر واقعا تسلا پیکاپ در حال ساخت باشد، حداقل تا سال ۲۰۱۹ رونمایی نخواهد شد.
پورشه 911 هیبرید
مدل جدیدی از سری مدلهای 911 پورشه، با باتری لیتیوم-یون همراه خواهد بود. تصاویر غیر رسمی منتشرشده از کوپهی اسپرت آلمانی، یک دیدگاه کلی به ما میدهند؛ ولی زمان رونمایی رسمی از 911 هیبرید هنوز مشخص نیست. احتمالاً در چند ماه آینده اولین 911 هیبرید را خواهیم دید.
پورشه 911 توربو مدل ۲۰۱۹
اگر مدل هیبرید 911 باعث دلسردی شده است، اصلا نگران نباشید؛ چرا که نسل جدید 911 توربو هم در راه است. مانند 911 هیبرید، مدل توربو نیز با تغییرات ریز و درشت در قوای فنی و طراحی بدنه و کابین همراه خواهد بود. احتمالاً بیشترین تغییرات 911 توربو در جلو و دماغه آن خواهد بود؛ دریچههای هوا و اسپلیتر بزرگتر، رینگهای جدید و شاید بازنگری در طراحی بخش عقب، ظاهر 911 توربو را بهروزرسانی خواهد کرد.
مرسدس AMG GT سدان
تصویر بالا مدلی کامپیوتری از AMG GT مفهومی است که در نمایشگاه خودرو ژنو رونمایی شد که احتمالاً ۸۲۰ اسب بخار قدرت نخواهد داشت؛ ولی ظاهر آن از مدل مفهومی و مدل کوپه فعلی، الهاماتی خواهد گرفت. پیشبینی میشود که حداقل باید تا سال ۲۰۱۹ برای رونمایی از این سدان زیبا، منتظر بمانیم.
تویوتا سوپرا
بدون شک یکی از مورد انتظارترین خودروهای چند سال اخیر، تویوتا سوپرا جدید است. تویوتا با خودروی مفهومی FT-1 در سال ۲۰۱۴ اشارههایی به سوپرا داشت و البته چندین تصویر و ویدئوی جاسوسی از سوپرا جدید فاش شده است. بهزودی این خودرو افسانهای به جادهها و البته به جایگاهش در قلب ما برمیگردد.
آلفارومئو 6C
با عرضه مدلهای جدید آلفارومئو جولیا و استلویو، بهزودی مدل 4C کنار گذاشته میشود و این شرکت ایتالیایی مدلی کاملا جدید و جذابتر رونمایی خواهد کرد. احتمالاً جایگزین مدل 4C مدل جدید 6C با قدرت بیشتر و طراحی زیباتر خواهد بود.
خودروی اپل
شرکت اپل، چندین کارمند خود را که روی پروژهی تایتان کار میکردند اخراج کرده؛ اما هنوز کاملاً این پروژه را رها نکرده است و از طرفی خبرهایی مبنی بر تست خودروهای خودران توسط این شرکت به گوش میرسد.
خودروی اسپرت و موتورمیانی جدید استون مارتین
بر اساس خبرهای منتشرشده، یک مدل اسپرت و موتورمیانی جدید توسط استون مارتین در حال ساخت است که حکم برادر کوچکتر و البته ارزانتر مدل گرانقیمت استون مارتین والکری را خواهد داشت. این شرکت بریتانیایی برای رقابت با مدلهایی چون فراری 488 و مکلارن 720S، قصد دارد در طی چند سال آینده مدلی کاملا جدید را رونمایی کند. هنوز جزئیات زیادی از این خودرو در دسترس نیست؛ اما بر اساس اطلاعات رسمی منتشرشده، مکس ساج که پیش از این در شرکت فراری مشغول به کار بود و تجربهی لازم در ساخت خودروهای اسپرت دارد، مسئولیت ساخت مدل اسپرت جدید استون مارتین را بر عهده گرفته است.
شاسیبلند فراری
پس از رونمایی رسمی از شاسیبلند لامبورگینی موسوم به اوروس (Urus)، ورود فراری به این کلاس از خودروها نباید چندان تعجببرانگیز باشد. سرجیو مارکیونه، مدیرعامل فراری، وجود یک مدل شاسیبلند در محصولات آیندهی این شرکت ایتالیایی را تأیید کرده است؛ البته حدود ۳۰ ماه برای تکمیل این پروژه زمان مورد نیاز است. پروژهی خودروی شاسیبلند فراری که با کد FX16 شناخته میشود از پلتفرم مدل جایگزین فراری GTC4Lusso استفاده خواهد کرد. GTC4Lusso مدل گرندتورر فراری است که بهعنوان جایگزین فراری FF محسوب میشود.
فورد رنجر رپتور
هنوز زمان زیادی برای رونمایی رسمی از وانت پیکاپ فورد رنجر پیش رو داریم؛ ولی در نظر گرفتن نسخهی رپتور آن چندان هم رؤیایی نیست. چندین تصویر جاسوسی و غیر رسمی از نسخهی بزرگتر رنجر در خیابانهای آمریکا منتشر شده است که کمکفنرهای بزرگ و تایرهای آفرود در آن جلب توجه میکنند. فورد رنجر رپتور احتمالا از پیشرانهی ۵ سیلندر خطی با حجم ۲.۵ لیتر استفاده میکند و باید حداقل تا سال ۲۰۲۰ منتظر رونمایی آن باشیم.
سدان لامبورگینی
قبل از رونمایی از شاسیبلند اوروس، اصلا عرضهی یک مدل سدان اسپرت لامبورگینی را در نظر نداشتیم؛ اما حالا احتمال رونمایی یک مدل سدان از این شرکت ایتالیایی اصلاً بعید نیست. بر اساس اطلاعات منتشرشده، مقامات لامبورگینی به دنبال عرضهی مدل جدیدی پس از شاسیبلند اوروس هستند که مدل سدان گزینهی کاملا مناسبی به نظر میرسد. با ترکیب طراحی اوروس و سوپراسپرت هوراکان، مدل چهاردر لامبورگینی کاملا آمادهی تولید خواهد بود.
لوتوس الیز
لوتوس در سال ۲۰۱۰ مدلهای مفهومی جالبی از الیز، ایورا و ... ارائه کرد. تصویر کامپیوتری بالا بر اساس مدل مفهومی ارائهشده در سال ۲۰۱۰ طراحی شده است. شایع شده است که نسل جدید الیز سبکتر و قدرتمندتر خواهد بود؛ اما حداقل تا سال ۲۰۲۰ باید منتظر بمانیم.
مازراتی گرنتوریسمو
پس از گذشت ۱۰ سال از عرضه مازراتی گرن توریسمو (Gran Turismo) و نبود مدل جدید، شاید حتی را وجود این خودروی ایتالیایی لوکس را فراموش کرده باشید. رندر آوردهشده در این مطلب چندان طرحی انقلابی نیست؛ اما با حفظ برخی ویژگیهای این کوپهی اسپرت و اضافه کردن طراحی مدرن حداقل بهروزرسانی کوچکی را به همراه دارد. بههرحال باید تا سال ۲۰۲۰ منتظر بمانیم تا حاصل تلاش تیم مهندسی مازراتی را تحسین کنیم.
اوپل GT
اگر مدل اینسیگنیا را یک نشانه در نظر بگیریم، اُپل در بحث طراحی خودرو مسیر درستی در پیش گرفته است. ممکن است طراحی خوب آن به تولید یک خودروی اسپرت جیتی که شایع شده چند سال بعد معرفی میشود، ختم شود.
پورشه Mission E
اگر طرح مفهومی پروژهی E پورشه را ملاک قرار دهیم، اولین خودروی تمام برقی این شرکت آلمانی، طراحی بسیار زیبایی خواهد داشت. بر اساس اطلاعات رسمی موجود، خودروی تمام برقی پورشه که این روزها در حال تست در پیست نوربرگ رینگ است، در سال ۲۰۲۰ وارد خط تولید خواهد شد. کارشناسان خودرو پیشبینی میکنند که Mission E در زمان ۳ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت برسد و قیمت پایهی آن، حدود ۱۰۰ هزار دلار خواهد بود.
طی نشست فناوری اسنپدراگون کوالکام که در حال حاضر در هاوایی در جریان است، این شرکت اطلاعات جدیدی از برنامههای خود برای ارائه شبکه 5G در اختیار قرار داد. کوالکام از چندی پیش در تلاش بود تا فناوری 5G را به نام خود به ثبت برساند و حتی اولین مودم 5G جهان به نام اسنپدراگون X50 را اوایل سال جاری معرفی کرد که یکی از تجهیزات مورد استفاده در این شبکه به حساب میآید.
ظاهرا کوالکام در مورد مودم جدید خود با توسعه دهندگان و شرکتهای زیرساخت شبکه وارد مذاکرات شده است. به اعتقاد این شرکت، دسترسی به شبکه 5G تا سال ۲۰۱۹ محقق خواهد شد.
در صنعت تلفن همراه، 5G گام بزرگی در حیطه شبکه به حساب میآید. حدود یک دهه است که شبکه 4G استفاده میشود و حال زمان آن رسیده که تحول شگرف دیگری در حوزه شبکه تلفنهای همراه به وقوع بپیوندد که تحقق آن به وسیله 5G میسر خواهد بود.
برخی کارشناسان بر این باورند که سرعت شبکه 5G حدود ۱۰۰ برابر بیشتر از شبکههای 4G خواهد بود. در این شبکه جدید، سرعت انتقال دادهها بر حسب گیگابیت بر ثانیه محاسبه میشود؛ در صورتی که این معیار در شبکههای 4G مبنی بر مگابایت بر ثانیه است.
علاوه بر این، 5G بهرهبرداری از پهنای باند بیشتر را میسر میسازد که البته با توجه به نفوذ بیش از پیش اینترنت اشیاء در بازار و همچنین گسترش مشتریانی که محصولات بیشتری در شبکه وایفای به اشتراک میگذارند که معمولا به افت سرعت اینترنت میانجامد، امری حیاتی محسوب میشود.
کوالکام برای شروع آزمایش اجرای 5G با شرکتهای بزرگی همچون اسپرینت، ورایزن، نوکیا، زدتیای و ... وارد مذاکره شده است. انجام این آزمایشات از نیمه دوم سال جاری آغاز شد. با این حساب به نظر میرسد که کوالکام بهخوبی از پس آمادهسازی و ارائه شبکه 5G برآید.
ممکن است این سؤال برای بسیاری از افراد پیش بیاید که قصد کوالکام از سرمایهگذاری روی 5G چیست؟ در واقع بهمنظور اینکه گوشی هوشمند شما به فناوری 5G مجهز شود، به یک شبکه و زیرساخت آن نیاز خواهید داشت؛ اما یک مودم نیز این توانایی را دارد که شما را به شبکه جدید متصل کند. اینجا است که کوالکام و اسنپدراگون X50 وارد عمل میشوند. اسنپدراگون X50 از سرعت شبکه 5G پشتیبانی میکند که انجام این عمل بسیار دشوارتر از آن است که فکر کنید. از آن جایی که 5G به نسبت 4G از پهنای باند بالاتری برخوردار است، کوالکام باید با آن سازگار شود. پهنای باند مورد استفاده در شبکه 5G،ا۲۸ گیگاهرتز است؛ در صورتی که شبکه 4G LTE از پهنای باند ۳ گیگاهرتز پشتیبانی میکند. از این رو مودم کوالکام مجبور است با طیف گستردهتری از گروهها سازگار شود.
به نظر میرسد مودم اسنپدراگون X50 تا زمانی که شبکه 5G در دسترس قرار نگیرد، به بازار عرضه نخواهد شد. از آن جایی که کوالکام و دیگر شرکتها انتظار ندارند شبکه 5G تا سال ۲۰۱۹ در اختیار مصرفکنندگان قرار گیرد، این فرصت به کوالکام اجازه میدهد که یک یا دو مودم جدیدتر و پرسرعتتر که با زیرساختهای شبکه جدید تطابق بهتری دارد روانه بازار کند. در واقع مودم قبلی از هیچ گونه جذابیتی برخوردار نیست و طراحی سادهای دارد؛ اما تنها دلیل عرضه آن به بازار، اسنپدراگون X50 است. کوالکام این دستگاه را برای چندین ماه مورد آزمایش قرار داد تا میزان عملکرد آن را در مصرف باتری و سرعت شبکه بسنجد.
همان طور که پیشتر اشاره کردیم، شبکه 5G در اوایل سال ۲۰۱۹ در دسترس قرار خواهد گرفت؛ اما انتظار نداشته باشید که کامل باشد. اگر زمان عرضه شبکه 4G LTE راکه حدود ۸ سال پیش بود به خاطر داشته باشید، احتمالا سروصدایی را که ابتدای حضور خود به پا کرده بود نیز به یاد میآورید. پیشبینی میشود که این امر در مورد شبکه 5G نیز صدق کند؛ فقط امیدواریم کمی نرمتر از گذشته صورت بگیرد.
17 ربیع الاول که مقارن به خجسته زاد روز نبی مکرم اسلام حضرت محمد(ص) و میلاد امام جعفر صادق(ع)است یکی از چهار روزی است که در تمام سال به فضیلت روزه امتیاز دارد.به همین مناسبت گلچین بهترین مدیحه سرایی و مولودی خوانیحاج منصور ارضی،میثم مطیعی، محمود کریمی، سیدمجید بنی فاطمه، سعید حدادیان ،محمد حسین حدادیان،سید مهدی میرداماد، جواد مقدم محمد حسین پویانفر ،حسن خلج، حسین طاهری،محمدرضا طاهری، مهدی اکبری ویژه میلاد با سعادت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و امام صادق علیه السلام را در ادامه گزارش بشنوید و دانلود کنید.
مولودی حاج منصور ارضی ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام صادق (ع)
از آن زمان که پای من بر کوی دلبر باز شد
روزی که از وجود دو عالم معاف بود
مولودی میثم مطیعی ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام صادق (ع)
صلوات بر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
لب نگار که باشد رطب حرام بود (مدح)
موسم برادری و عید رحمته، بهار وحدته (سرود)
مولودی محمود کریمی ولادت پیامبر اکرم (ص) و امام صادق (ع)
توسل می کنن ملائک عالمین (سرود)
با نگاهی می شکافد نیل را نیلوفری (مدح)
تو نازنین دو عالم فرشته یا بشری (تصنیف)










ما در سیارهای زندگی میکنیم که بهدور یک ستارهی نسبتا متوسط میچرخد و حدودا بهمیزان دوسوم شعاع کهکشان راه شیری از مرکز آن فاصله دارد، جایی که تراک دوم یک آلبوم موسیقی با قطعات فراوان از موسیقیهای ساختهی بشر ممکن است شروع به پخش شود! اگر از لحاظ کیهانشناسی بخواهیم به مسئله نگاه کنیم، ما بسیار بسیار کوچک هستیم. در واقع اندازهی کهکشان ما به همراه خورشید و تمام سیاراتش در برابر کیهان، آنقدر کوچک هستند که میشود آنها را در یک اتم جای داد! با این وجود ما پدیدهای در اختیار داریم که خیلی باارزشتر از اندازهی بهظاهر کوچک و ناچیز است. چهار دههی پیش، ما کپسولهایی ساختیم که پر از موسیقیها و عکسهایی از سیاره زمین بود. ما این کپسولها (دو عدد) را به کیهان فرستادیم!
کپسولهای یادشدهای که پر از آهنگها و نواهای گرامافون بودند، در ماههای آگوست و سپتامبر سال ۱۹۷۷ به فضا فرستاده شدند. این کسپولها بعد از مدت ۱۱ سال توانستند تا سیارات خارجی خورشید را شناسایی کنند و اطلاعات ارزشمند و تصاویری بینهایت زیبایی از مناظر آن سیارات را برای ما بفرستند. در سال ۲۰۱۲، وویجر ۱ تبدیل به اولین شی ساختهشده به دست انسانی شد که توانسته بود از منظومهی شمسی خارج شده و وارد فضای معلق میانستارهای شود.
امروزه این کاوشگران آنقدر از ما دور شدهاند که سیگنالهای رادیویی آنها با سرعتی معادل سرعت نور، ۱۵ ساعت طول میکشد تا به زمین برسند. این سیگنالها بهاندازهای ضعیف هستند که سه دیش آنتن سیستم ردیابی بینستارهای موسوم به دیپ اسپیس نتورک (در کالیفرنیا، اسپانیا، و استرالیا) باید بسیار قوی عمل کنند تا بتوانند آنها را دریافت کنند.
اگر شما الان در وویجر ۱ بودید (امری که از نظر علمی شدنی بود، هرچند زیاد راحت نبودید!)، هیچ حس حرکتی نداشتید. اندازهی این کاوشگر تقریبا برابر با یک خودروی کوچک است. بهاحتمال زیاد، درخشانترین ستاره در دید شما، خورشید خودمان بود که مانند نقطهای درخشان در زیر صورت فلکی شکارچی میدرخشید. اما سیارهی زمین مانند یک غبار آبی رنگ در نور آن گم میشد. اگر میتوانستید میلیونها سال در آن باقی بمانید، متوجه میشدید که موقعیت ستارهها که ظاهرا هم به شما نزدیک بودند، به تدریج تغییر میکند. شما متوجه میشدید که دیگر به سمت ستارهها حرکت نمیکنید؛ بلکه مانند جرمی آسمانی و شناور در بین آنها است.
ماموریت این کاوشگرها در سال ۲۰۳۰ و وقتی که ژنراتورهای ترموالکتریک پلوتونیوم ۲۳۸ آنها از کار بیفتد، متوقف خواهد شد. بعد از این، کاوشگرها در کهکشان و میان ستارهها معلق خواهند ماند، مگر اینکه کسی روزی آنها را پیدا کند. وقتی قرار بود این کاوشگرها به فضا فرستاده شوند این نظریه مطرح شد که ممکن است کسی در فضا آنها را پیدا کند. بههمین منظور، دانشمندان این کاوشگرها را با مس، طلا و آلومینیوم ساختند تا بهاین ترتیب کاوشگرها بتوانند برای بیش از یک میلیارد سال سالم بمانند تا اگر روزی کسی آنها را در فضا پیدا کرد، به دستساختههای بشر دسترسی پیدا کند. آنها همچنین بستهای به نام صفحهی طلایی را در کاوشگرها قرار دادند. ما نمیدانیم که آیا موجودات فرازمینی وجود دارند یا خیر؛ ولی با قرار دادن این بسته بهعنوان هدیه، میخواستیم هدیهای را به آنها (اگر وجود داشته باشند) پیشکش کنیم.
من [نویسنده متن اصلی] با ستارهشناسی به نام کارل سیگان دوست شدم که کار نظارت بر ساخت صفحهی طلایی در سال ۱۹۷۲ بر عهده او بود. او گاهی اوقات به خانهی من در نیویورک میآمد و با من آهنگ گوش میداد. آهنگهای بسیاری در آن زمان ساخته میشد که بسیاری از آنها معروف شدند. همچنین فناوری آلبومبزرگ نیز به این جذابیتها افزوده بود. حرکت رقصمانند روی صفحه گرامافون که با لرزشی زیبا همراه بود، یک جریان الکتریسیته تولید میکرد که از طریق بلندگوها پخش میشد. در این فرآیند، نمیشد که با اطمینان بگوییم که چهاندازه اطلاعات در آن قرار دارد و اینکه چگونه آن اطلاعات به صدای استریو تبدیل میشود. پایان بازی که برای این دستگاه وجود داشت، زمینهی مورد علاقه دانشمندان بود. آنها میگفتند:
همیشه چیزهای بیشتری برای یاد گرفتن وجود دارند.
در زمستان سال ۱۹۷۶، کارل به دیدن من و نامزدم، اَن درویان، آمد و از ما خواست تا در ساخت یک لوحه برای وویجر به او کمک کنیم. ما نیز مشتاقانه قبول کردیم. کارل و همکارش، فرانک دریک، بهسرعت در مورد یک مجموعه به اتفاق نظر رسیدند. وقتی این مجموعه به تایید ناسا رسید، ما کمتر از ۶ ماه وقت داشتیم تا آن را بسازیم، بنابراین باید سریعا دست بهکار میشدیم. نامزد من شروع به جمعآوری اطلاعاتی در قالب صوت برای توصیف سیارهی زمین کرد. همسر کارل، لیندا سلزمان سیگان، شروع به ضبط صدای انسان با زبانهای مختلف دنیا کرد. جان لامبرگ، شروع به جمعآوری عکسهایی کرد که با روشی خاص بتواند آنها را با کدبندی وارد مجموعه کند و من هم کار نظارت بر جنبههای فنی مجموعه را بر عهده داشتم. همهی ما روی انتخاب و گزینش موسیقی کار میکردیم.
من قصد داشتم که جان لنون (هنرمند معروف دنیای موسیقی) از گروه بیتلز را به گروه ملحق کنم، ولی جان به دلیل مشکلات مالیاتی مجبور شد کشور را ترک کند. با این حال او از دو طریق به ما کمک کرد. اول اینکه او به ما پیشنهاد داد تا از مهندس مورد نظر وی، جیمی یووین استفاده کنیم تا انرژی و مهارت لازم را به استودیو تزریق کرده باشیم. جیمی بعدا با تولیدکنندگی موسیقی راک و هیپهاپ و مدیراجرایی کمپانی به شهرت رسید.دوم اینکه فوتوفن لنون در جایگزینی و قرار دادن پیامهای کوچک در بین فضای خالی مجموعه، من را بر این داشت که از این فوتوفن بهره ببرم و در ساخت مجموعه وویجر خودمان از آن استفاده کنم. من یک تقدیرنامه برای تمام سازندگان موسیقی در سراسر کیهان و تمام زمانها نوشتم.
اما جالب است که بدانید بر خلاف انتظار ما، ناسا با این تقدیرنامه و دستنوشته من مخالفت کرد. فردی که ساخته ما را بررسی و تایید میکرد، باید مطمئن میشد که تمام ۶۵ هزار قطعه کاوشگر مناسب هستند. او با بررسی دستنوشتهی من گزارش کرد که تمامی چیزها مثل اندازه، وزن، ترکیببندی و خواص مغناطیسی اثر ما مناسب هستند؛ به جز دستنوشتهی من. ناسا تمام کارهای ما را رد کرد و قصد داشت از دیسکهای خالی بهجای آن استفاده کند تا اینکه کارل با صحبت با مدیر ناسا به او گفت که این دستنوشته تنها نمونهی موجود از دستخط یک انسان در مجموعه است و او را متقاعد کرد. بالاخره به اثری که ساخته بودیم اجازه داده شد تا پرواز کند و به فضا برود.
در آن روزها ما مجبور بودیم که از نسخه کپی فیزیکی موارد ضبطشده برای مجموعه استفاده کنیم. البته این کار در آمریکا کار سختی نبود، ولی ما قصد داشتیم که از طیف گستردهای از موسیقیهای دنیا مثل موسیقی کشورهای استرالیا، آذربایجان، بلغارستان، چین، کونگو، ژاپن، ملت ناواهو، پرو، و جزایر سلیمان در کارمان استفاده کنیم. نامزد من، اَن، آلبومی پیدا کرد که شامل راگای هندی Jaat Kahan Ho بود. این آلبوم در کارتونی زیر یک میز در پشت یک فروشگاه لوازم خانگی بود. آلان لوماکس هم یک قطعهی روسی داشت که معتقد بود این نسخه تنها نسخهی کپی Chakrulo در آمریکای شمالی است و آن را مانند یک فریزبی به سمت من پرتاب کرد. ما هر کدام بهطور جداگانه به دنبال این نوع موسیقیها میگشتیم و وقتی به مورد خاصی برخورد میکردیم در مورد آن به بحث میپرداختیم که گاهی اوقات این بحثها تا شب به طول میانجامید. با اینکه این کار خستهکننده بود، ولی جالب هم بود.
ما در انتخاب موسیقی کلاسیک وسترن، تنوع را فدای سه قطعه از کارهای یوهان سباستیان باخ و دو قطعه از کارهایلودویگ فان بتهوون کردیم. برای اینکه درک کنید چرا ما این کار را کردیم، بهتر است وقتی را تصور کنید که این آثار به دست بیگانگان میرسد. بیگانگان که تواناییهای شنوایی ما با این فرکانسها را ندارند، میتوانند با مطالعه روی این آثار از نظر ریاضی به خارقالعاده بودن آنها پی ببرند. در واقع گفته میشود موسیقی زبانی است که همهی موجودات در سراسر کیهان میتوانند با آن رابطه برقرار کنند. بیگانگان در این موسیقیها به دنبال پیدا کردن توازنها، تکرارها، انحرافات، تصاویر آینهای، و سایر شباهتها به خودشان خواهند بود. ما سعی کردیم که با موسیقی باخ و بتهوون که پر از توازن است، به آنها در شناخت این ویژگیها کمک کنیم و کار را برای آنها آسان کنیم.
همیشه از من سوال میشد که آیا ما در مورد انتخاب موسیقی با یکدیگر دعوا میکردیم یا خیر؛ ولی باید بگویم چنین چیزی در بین ما وجود نداشت. با دنیایی که مملو از موسیقیهای فوقالعاده بود، زیاد هم جای تعجب نداشت که یک موسیقی عالی تازهکشفشده بهراحتی جایگزین موسیقی عالی قبلی بشود. اگر درست خاطرم باشد وقتی موسیقی بلاند ویلی جانسون به نام شب تاریک بود تولید شد، همه ما آن را دوست داشتیم، اما نامزد من یک موسیقی از چاک بری به نام جانی بی.گود را دوست داشت. وقتی کارل برای اولین بار به این موسیقی گوش داد، آن را مزخرف خواند، ولی بعدا یاد این موضوع افتاد که لوماکس به موسیقی نوجوانان زیاد اهمیت میداد. این موسیقی هم بهنوعی برای نوجوانان بود و از آنجایی که سیارهی زمین پر از افراد نوجوان است، این موسیقی میتوانست الگوی خوبی برای مجموعه ما برای فرستادن به فضا باشد. بر خلاف شایعاتی که پیرامون ما وجود داشت، اصلا برای اضافه کردن موسیقی بیتل به نام خورشید دارد میآید، با یکدیگر بحث نکردیم، چراکه از نظر ما این موسیقی کار قوی و خوبی نبود و اگر بهعنوان آن بهطور لحظهای نگاه می کردیم شاید کمی جذاب بود، ولی مسلما همین عنوان هم نمیتوانست تا یک میلیارد سال دیگر جذاب باقی بماند.
نامزد من مجموعهای از صداهای طبیعی را از لحاظ تاریخی دستهبندی کرد و آن را بهعنوان تاریخچهای از اصوات دوران مختلف در سیاره زمین طبقهبندی کرد. او این مجموعه را به صورت لگاریتمی فشرده کرد تا داستان زندگی انسانها روی زمین یک داستان محدود و کوچک نباشد. ما این مجموعه را روی یک ضبط کننده آنالوگ ۳۲ تراکی میکس کردیم که بهاندازهی یک صندوقچه بود. وقتی این کار را کردیم، جیمی به شوخی به من گفت که تو از آن دسته از افراد هستی که باید از تمام وسایل و تجهیزات داخل استودیو استفاده کنند. ما باید مجموعه دهها تراک را به صورت دستی میکس میکردیم. چهار تن از ما مانند جراحان میدان جنگ دور مجموعه ایستاده بودیم و سعی میکردیم آن را جاسازی کنیم که در پرواز برای آن مشکلی پیش نیاید.
این مجموعه با صوت موسیقی کرهها آغاز میشد. این صوت، نشاندهنده تغییر سرعت مدار سیاره زحل، زهره، زمین، مریخ، و مشتری بود که به صدا ترجمه شده بود. برای ترجمه کردن این اثر به صدا از معادلات کپلر در قرن شانزدهم استفاده شده بود. بعد از این صدا، صدای آتشفشانها، زمینلرزهها، و رعدوبرق پخش میشد. صداها به ترتیب به همین منوال به صورت تاریخی از سیاره زمین جلو میٰرفتند: باد، باران، موج دریاها و اقیانوسها؛ سپس صدای موجودات زنده مثل جیرجیرکها، قورباغهها، پرندگان، شامپانزهها، و گرگها شنیده میشد؛ و بعد از آن نیز صدای پا، تپش قلب، و خنده انسانهای اولیه شنیده میشد. صدای آتش، صحبت کردن، ابزارآلات، و واقواق سگهای وحشی نشاندهنده پیشرفت گونههای سیاره زمین بودند و کد مورس نیز بهعنوان نشاندهنده آغاز ارتباطات مدرن در این مجموعه قرار گرفته بود. پیغامی که فرستاده شده بود این بود: بهسوی ستارگان با کاری دشوار. صدای بعدی مربوط به تغییر وسایل حمل و نقل بود: از کشتی تا هواپیماهای جت و در نهایت پرتاب موشک ساترن ۵. مجموعهی صداهای آخر هم با یک بوسه شروع میشد و سپس به صدای مادر و بچه میرسید و بعد از آن هم یک نوارمغزی از امواج مغزی نامزد من بود و در نهایت به یک تپاختر ختم میشد. این تپاختر یک ستاره نوترونی با چرخشی سریع بود که نویز رادیویی را از بین میبرد.
نامزد من اصوات زیبایی از والها به وسیله هیدروفونهای راجر پین (زیستشناس) جمعآوری کرده بود که البته مناسب مجموعه صداهای انسانی ما نبود. ما همچنین مجموعهای از سخنرانیهای نمایندگان سازمان ملل را داشتیم که برای اینکه بهتر شنیده شوند، آنها را ویرایش و اصلاح کرده بودیم. من ب جای اینکه مجموعه صداهای والها را دور بریزم از آن برای ترکیب با صدای دیپلماتها استفاده کردم و آن را با صدای آنها ترکیب کردم. من این تصمیم را بر عهده خود بیگانگان میگذارم که بین گونهها کدام را ترجیح میدهند.
وقتی در حال ساخت صفحهطلایی بودیم، فکر میکردیم که این مجموعه به زودی وارد بازار خواهد شد، ولی این اتفاق نیفتاد. کارل بارها سعی کرد افرادی را به پروژهی ما جذب کند، ولی موفق نشد و در نامهای در ششم سپتامبر سال ۱۹۹۰ به من با ناراحتی و عصبانیت نوشت که صنعت ثبت آثار این چنینی، صنعتی بیٰرحم است. راه نیافتن پروژه و مجموعهی ما به بازار باعث شد هیچکس نتواند بهطور کامل از مجموعه تا چهار دهه بعد از آن چیزی بشنود. آن دسته از موارد ناقصی هم که شنیده میشد، از طریق اینترنت و لوحهای فشردهی کوچکی بود که بدون دخالت من در سال ۱۹۹۲ ساخته شده بود. همچنین نوارهای آنالوگی هم وجود داشت خود من زمانی برای یادگاری بین گروه خودمان پخش کرده بودم. درنهایت در سال ۲۰۱۶، یکی از دانشجویان سابقم به نام دیوید پسکوویتز و همکارش، تیم دیلی، با من ملاقات کردند و از من خواستند تا دوباره آن مجموعه را بازسازی کنیم. آنها برای اینکه برای این کار پول جمعآوری کنند از کیکاستارتر استفاده کردند و تنها ظرف کمتر از یک ماه توانستند بیش از یک میلیون دلار سرمایه جذب کنند. سرانجام ما در ماه دسامبر توانستیم نوار اصلی مجموعه را بار دیگر پس از سال ۱۹۷۷، اجرا و پخش کنیم.
پسکوویت و دیلی تصمیم گرفتند برای صرفهجویی در وقت با هنرمندانی که در مجموعه نقش داشتند تماس بگیرند و اینگونه به اثر اعتبار ببخشند. بعد از اینکه من اثر را به لسآنجلس تحویل دادم، ما از هم جدا شدیم. این کار ما باعث غرورآفرینی ما شد، چراکه پروژه ما پس از سالها دوباره زنده شده بود. پسکوویت و دیلی حتی توانستند با استفاده از کمک کمپانیهای ضبط، مشکلات اثر را شناسایی و رفع کنند. بهعنوان مثال تراک ۳ که لوماکس آن را به عنوان موسیقی سنگالی طبقهبندی کرده بود تغییر کرد و به به صورت زبان بنینی و با عنوان Cengunmé بیرون آمد. تراک ۲۴ که یک سرود شبانه ناواهویی بود، اکنون دیگر نام اجراکنندگان را نیز با خود یدک میکشید.
پس از چهل سال از زمان پرتاب، مجموعه صفحهطلایی دوباره در سیاره زمین در دسترس است. اگر کارل سیگان فقید امروز زنده بود، بسیار خوشحال میشد کارل در سال ۱۹۹۶ در ۶۲ سالگی درگذشت.
ما در سیارهای زندگی میکنیم که بهدور یک ستارهی نسبتا متوسط میچرخد و حدودا بهمیزان دوسوم شعاع کهکشان راه شیری از مرکز آن فاصله دارد، جایی که تراک دوم یک آلبوم موسیقی با قطعات فراوان از موسیقیهای ساختهی بشر ممکن است شروع به پخش شود! اگر از لحاظ کیهانشناسی بخواهیم به مسئله نگاه کنیم، ما بسیار بسیار کوچک هستیم. در واقع اندازهی کهکشان ما به همراه خورشید و تمام سیاراتش در برابر کیهان، آنقدر کوچک هستند که میشود آنها را در یک اتم جای داد! با این وجود ما پدیدهای در اختیار داریم که خیلی باارزشتر از اندازهی بهظاهر کوچک و ناچیز است. چهار دههی پیش، ما کپسولهایی ساختیم که پر از موسیقیها و عکسهایی از سیاره زمین بود. ما این کپسولها (دو عدد) را به کیهان فرستادیم!
کپسولهای یادشدهای که پر از آهنگها و نواهای گرامافون بودند، در ماههای آگوست و سپتامبر سال ۱۹۷۷ به فضا فرستاده شدند. این کسپولها بعد از مدت ۱۱ سال توانستند تا سیارات خارجی خورشید را شناسایی کنند و اطلاعات ارزشمند و تصاویری بینهایت زیبایی از مناظر آن سیارات را برای ما بفرستند. در سال ۲۰۱۲، وویجر ۱ تبدیل به اولین شی ساختهشده به دست انسانی شد که توانسته بود از منظومهی شمسی خارج شده و وارد فضای معلق میانستارهای شود.
امروزه این کاوشگران آنقدر از ما دور شدهاند که سیگنالهای رادیویی آنها با سرعتی معادل سرعت نور، ۱۵ ساعت طول میکشد تا به زمین برسند. این سیگنالها بهاندازهای ضعیف هستند که سه دیش آنتن سیستم ردیابی بینستارهای موسوم به دیپ اسپیس نتورک (در کالیفرنیا، اسپانیا، و استرالیا) باید بسیار قوی عمل کنند تا بتوانند آنها را دریافت کنند.
اگر شما الان در وویجر ۱ بودید (امری که از نظر علمی شدنی بود، هرچند زیاد راحت نبودید!)، هیچ حس حرکتی نداشتید. اندازهی این کاوشگر تقریبا برابر با یک خودروی کوچک است. بهاحتمال زیاد، درخشانترین ستاره در دید شما، خورشید خودمان بود که مانند نقطهای درخشان در زیر صورت فلکی شکارچی میدرخشید. اما سیارهی زمین مانند یک غبار آبی رنگ در نور آن گم میشد. اگر میتوانستید میلیونها سال در آن باقی بمانید، متوجه میشدید که موقعیت ستارهها که ظاهرا هم به شما نزدیک بودند، به تدریج تغییر میکند. شما متوجه میشدید که دیگر به سمت ستارهها حرکت نمیکنید؛ بلکه مانند جرمی آسمانی و شناور در بین آنها است.
ماموریت این کاوشگرها در سال ۲۰۳۰ و وقتی که ژنراتورهای ترموالکتریک پلوتونیوم ۲۳۸ آنها از کار بیفتد، متوقف خواهد شد. بعد از این، کاوشگرها در کهکشان و میان ستارهها معلق خواهند ماند، مگر اینکه کسی روزی آنها را پیدا کند. وقتی قرار بود این کاوشگرها به فضا فرستاده شوند این نظریه مطرح شد که ممکن است کسی در فضا آنها را پیدا کند. بههمین منظور، دانشمندان این کاوشگرها را با مس، طلا و آلومینیوم ساختند تا بهاین ترتیب کاوشگرها بتوانند برای بیش از یک میلیارد سال سالم بمانند تا اگر روزی کسی آنها را در فضا پیدا کرد، به دستساختههای بشر دسترسی پیدا کند. آنها همچنین بستهای به نام صفحهی طلایی را در کاوشگرها قرار دادند. ما نمیدانیم که آیا موجودات فرازمینی وجود دارند یا خیر؛ ولی با قرار دادن این بسته بهعنوان هدیه، میخواستیم هدیهای را به آنها (اگر وجود داشته باشند) پیشکش کنیم.
من [نویسنده متن اصلی] با ستارهشناسی به نام کارل سیگان دوست شدم که کار نظارت بر ساخت صفحهی طلایی در سال ۱۹۷۲ بر عهده او بود. او گاهی اوقات به خانهی من در نیویورک میآمد و با من آهنگ گوش میداد. آهنگهای بسیاری در آن زمان ساخته میشد که بسیاری از آنها معروف شدند. همچنین فناوری آلبومبزرگ نیز به این جذابیتها افزوده بود. حرکت رقصمانند روی صفحه گرامافون که با لرزشی زیبا همراه بود، یک جریان الکتریسیته تولید میکرد که از طریق بلندگوها پخش میشد. در این فرآیند، نمیشد که با اطمینان بگوییم که چهاندازه اطلاعات در آن قرار دارد و اینکه چگونه آن اطلاعات به صدای استریو تبدیل میشود. پایان بازی که برای این دستگاه وجود داشت، زمینهی مورد علاقه دانشمندان بود. آنها میگفتند:
همیشه چیزهای بیشتری برای یاد گرفتن وجود دارند.
در زمستان سال ۱۹۷۶، کارل به دیدن من و نامزدم، اَن درویان، آمد و از ما خواست تا در ساخت یک لوحه برای وویجر به او کمک کنیم. ما نیز مشتاقانه قبول کردیم. کارل و همکارش، فرانک دریک، بهسرعت در مورد یک مجموعه به اتفاق نظر رسیدند. وقتی این مجموعه به تایید ناسا رسید، ما کمتر از ۶ ماه وقت داشتیم تا آن را بسازیم، بنابراین باید سریعا دست بهکار میشدیم. نامزد من شروع به جمعآوری اطلاعاتی در قالب صوت برای توصیف سیارهی زمین کرد. همسر کارل، لیندا سلزمان سیگان، شروع به ضبط صدای انسان با زبانهای مختلف دنیا کرد. جان لامبرگ، شروع به جمعآوری عکسهایی کرد که با روشی خاص بتواند آنها را با کدبندی وارد مجموعه کند و من هم کار نظارت بر جنبههای فنی مجموعه را بر عهده داشتم. همهی ما روی انتخاب و گزینش موسیقی کار میکردیم.
من قصد داشتم که جان لنون (هنرمند معروف دنیای موسیقی) از گروه بیتلز را به گروه ملحق کنم، ولی جان به دلیل مشکلات مالیاتی مجبور شد کشور را ترک کند. با این حال او از دو طریق به ما کمک کرد. اول اینکه او به ما پیشنهاد داد تا از مهندس مورد نظر وی، جیمی یووین استفاده کنیم تا انرژی و مهارت لازم را به استودیو تزریق کرده باشیم. جیمی بعدا با تولیدکنندگی موسیقی راک و هیپهاپ و مدیراجرایی کمپانی به شهرت رسید.دوم اینکه فوتوفن لنون در جایگزینی و قرار دادن پیامهای کوچک در بین فضای خالی مجموعه، من را بر این داشت که از این فوتوفن بهره ببرم و در ساخت مجموعه وویجر خودمان از آن استفاده کنم. من یک تقدیرنامه برای تمام سازندگان موسیقی در سراسر کیهان و تمام زمانها نوشتم.
اما جالب است که بدانید بر خلاف انتظار ما، ناسا با این تقدیرنامه و دستنوشته من مخالفت کرد. فردی که ساخته ما را بررسی و تایید میکرد، باید مطمئن میشد که تمام ۶۵ هزار قطعه کاوشگر مناسب هستند. او با بررسی دستنوشتهی من گزارش کرد که تمامی چیزها مثل اندازه، وزن، ترکیببندی و خواص مغناطیسی اثر ما مناسب هستند؛ به جز دستنوشتهی من. ناسا تمام کارهای ما را رد کرد و قصد داشت از دیسکهای خالی بهجای آن استفاده کند تا اینکه کارل با صحبت با مدیر ناسا به او گفت که این دستنوشته تنها نمونهی موجود از دستخط یک انسان در مجموعه است و او را متقاعد کرد. بالاخره به اثری که ساخته بودیم اجازه داده شد تا پرواز کند و به فضا برود.
در آن روزها ما مجبور بودیم که از نسخه کپی فیزیکی موارد ضبطشده برای مجموعه استفاده کنیم. البته این کار در آمریکا کار سختی نبود، ولی ما قصد داشتیم که از طیف گستردهای از موسیقیهای دنیا مثل موسیقی کشورهای استرالیا، آذربایجان، بلغارستان، چین، کونگو، ژاپن، ملت ناواهو، پرو، و جزایر سلیمان در کارمان استفاده کنیم. نامزد من، اَن، آلبومی پیدا کرد که شامل راگای هندی Jaat Kahan Ho بود. این آلبوم در کارتونی زیر یک میز در پشت یک فروشگاه لوازم خانگی بود. آلان لوماکس هم یک قطعهی روسی داشت که معتقد بود این نسخه تنها نسخهی کپی Chakrulo در آمریکای شمالی است و آن را مانند یک فریزبی به سمت من پرتاب کرد. ما هر کدام بهطور جداگانه به دنبال این نوع موسیقیها میگشتیم و وقتی به مورد خاصی برخورد میکردیم در مورد آن به بحث میپرداختیم که گاهی اوقات این بحثها تا شب به طول میانجامید. با اینکه این کار خستهکننده بود، ولی جالب هم بود.
ما در انتخاب موسیقی کلاسیک وسترن، تنوع را فدای سه قطعه از کارهای یوهان سباستیان باخ و دو قطعه از کارهایلودویگ فان بتهوون کردیم. برای اینکه درک کنید چرا ما این کار را کردیم، بهتر است وقتی را تصور کنید که این آثار به دست بیگانگان میرسد. بیگانگان که تواناییهای شنوایی ما با این فرکانسها را ندارند، میتوانند با مطالعه روی این آثار از نظر ریاضی به خارقالعاده بودن آنها پی ببرند. در واقع گفته میشود موسیقی زبانی است که همهی موجودات در سراسر کیهان میتوانند با آن رابطه برقرار کنند. بیگانگان در این موسیقیها به دنبال پیدا کردن توازنها، تکرارها، انحرافات، تصاویر آینهای، و سایر شباهتها به خودشان خواهند بود. ما سعی کردیم که با موسیقی باخ و بتهوون که پر از توازن است، به آنها در شناخت این ویژگیها کمک کنیم و کار را برای آنها آسان کنیم.
همیشه از من سوال میشد که آیا ما در مورد انتخاب موسیقی با یکدیگر دعوا میکردیم یا خیر؛ ولی باید بگویم چنین چیزی در بین ما وجود نداشت. با دنیایی که مملو از موسیقیهای فوقالعاده بود، زیاد هم جای تعجب نداشت که یک موسیقی عالی تازهکشفشده بهراحتی جایگزین موسیقی عالی قبلی بشود. اگر درست خاطرم باشد وقتی موسیقی بلاند ویلی جانسون به نام شب تاریک بود تولید شد، همه ما آن را دوست داشتیم، اما نامزد من یک موسیقی از چاک بری به نام جانی بی.گود را دوست داشت. وقتی کارل برای اولین بار به این موسیقی گوش داد، آن را مزخرف خواند، ولی بعدا یاد این موضوع افتاد که لوماکس به موسیقی نوجوانان زیاد اهمیت میداد. این موسیقی هم بهنوعی برای نوجوانان بود و از آنجایی که سیارهی زمین پر از افراد نوجوان است، این موسیقی میتوانست الگوی خوبی برای مجموعه ما برای فرستادن به فضا باشد. بر خلاف شایعاتی که پیرامون ما وجود داشت، اصلا برای اضافه کردن موسیقی بیتل به نام خورشید دارد میآید، با یکدیگر بحث نکردیم، چراکه از نظر ما این موسیقی کار قوی و خوبی نبود و اگر بهعنوان آن بهطور لحظهای نگاه می کردیم شاید کمی جذاب بود، ولی مسلما همین عنوان هم نمیتوانست تا یک میلیارد سال دیگر جذاب باقی بماند.
نامزد من مجموعهای از صداهای طبیعی را از لحاظ تاریخی دستهبندی کرد و آن را بهعنوان تاریخچهای از اصوات دوران مختلف در سیاره زمین طبقهبندی کرد. او این مجموعه را به صورت لگاریتمی فشرده کرد تا داستان زندگی انسانها روی زمین یک داستان محدود و کوچک نباشد. ما این مجموعه را روی یک ضبط کننده آنالوگ ۳۲ تراکی میکس کردیم که بهاندازهی یک صندوقچه بود. وقتی این کار را کردیم، جیمی به شوخی به من گفت که تو از آن دسته از افراد هستی که باید از تمام وسایل و تجهیزات داخل استودیو استفاده کنند. ما باید مجموعه دهها تراک را به صورت دستی میکس میکردیم. چهار تن از ما مانند جراحان میدان جنگ دور مجموعه ایستاده بودیم و سعی میکردیم آن را جاسازی کنیم که در پرواز برای آن مشکلی پیش نیاید.
این مجموعه با صوت موسیقی کرهها آغاز میشد. این صوت، نشاندهنده تغییر سرعت مدار سیاره زحل، زهره، زمین، مریخ، و مشتری بود که به صدا ترجمه شده بود. برای ترجمه کردن این اثر به صدا از معادلات کپلر در قرن شانزدهم استفاده شده بود. بعد از این صدا، صدای آتشفشانها، زمینلرزهها، و رعدوبرق پخش میشد. صداها به ترتیب به همین منوال به صورت تاریخی از سیاره زمین جلو میٰرفتند: باد، باران، موج دریاها و اقیانوسها؛ سپس صدای موجودات زنده مثل جیرجیرکها، قورباغهها، پرندگان، شامپانزهها، و گرگها شنیده میشد؛ و بعد از آن نیز صدای پا، تپش قلب، و خنده انسانهای اولیه شنیده میشد. صدای آتش، صحبت کردن، ابزارآلات، و واقواق سگهای وحشی نشاندهنده پیشرفت گونههای سیاره زمین بودند و کد مورس نیز بهعنوان نشاندهنده آغاز ارتباطات مدرن در این مجموعه قرار گرفته بود. پیغامی که فرستاده شده بود این بود: بهسوی ستارگان با کاری دشوار. صدای بعدی مربوط به تغییر وسایل حمل و نقل بود: از کشتی تا هواپیماهای جت و در نهایت پرتاب موشک ساترن ۵. مجموعهی صداهای آخر هم با یک بوسه شروع میشد و سپس به صدای مادر و بچه میرسید و بعد از آن هم یک نوارمغزی از امواج مغزی نامزد من بود و در نهایت به یک تپاختر ختم میشد. این تپاختر یک ستاره نوترونی با چرخشی سریع بود که نویز رادیویی را از بین میبرد.
نامزد من اصوات زیبایی از والها به وسیله هیدروفونهای راجر پین (زیستشناس) جمعآوری کرده بود که البته مناسب مجموعه صداهای انسانی ما نبود. ما همچنین مجموعهای از سخنرانیهای نمایندگان سازمان ملل را داشتیم که برای اینکه بهتر شنیده شوند، آنها را ویرایش و اصلاح کرده بودیم. من ب جای اینکه مجموعه صداهای والها را دور بریزم از آن برای ترکیب با صدای دیپلماتها استفاده کردم و آن را با صدای آنها ترکیب کردم. من این تصمیم را بر عهده خود بیگانگان میگذارم که بین گونهها کدام را ترجیح میدهند.
وقتی در حال ساخت صفحهطلایی بودیم، فکر میکردیم که این مجموعه به زودی وارد بازار خواهد شد، ولی این اتفاق نیفتاد. کارل بارها سعی کرد افرادی را به پروژهی ما جذب کند، ولی موفق نشد و در نامهای در ششم سپتامبر سال ۱۹۹۰ به من با ناراحتی و عصبانیت نوشت که صنعت ثبت آثار این چنینی، صنعتی بیٰرحم است. راه نیافتن پروژه و مجموعهی ما به بازار باعث شد هیچکس نتواند بهطور کامل از مجموعه تا چهار دهه بعد از آن چیزی بشنود. آن دسته از موارد ناقصی هم که شنیده میشد، از طریق اینترنت و لوحهای فشردهی کوچکی بود که بدون دخالت من در سال ۱۹۹۲ ساخته شده بود. همچنین نوارهای آنالوگی هم وجود داشت خود من زمانی برای یادگاری بین گروه خودمان پخش کرده بودم. درنهایت در سال ۲۰۱۶، یکی از دانشجویان سابقم به نام دیوید پسکوویتز و همکارش، تیم دیلی، با من ملاقات کردند و از من خواستند تا دوباره آن مجموعه را بازسازی کنیم. آنها برای اینکه برای این کار پول جمعآوری کنند از کیکاستارتر استفاده کردند و تنها ظرف کمتر از یک ماه توانستند بیش از یک میلیون دلار سرمایه جذب کنند. سرانجام ما در ماه دسامبر توانستیم نوار اصلی مجموعه را بار دیگر پس از سال ۱۹۷۷، اجرا و پخش کنیم.
پسکوویت و دیلی تصمیم گرفتند برای صرفهجویی در وقت با هنرمندانی که در مجموعه نقش داشتند تماس بگیرند و اینگونه به اثر اعتبار ببخشند. بعد از اینکه من اثر را به لسآنجلس تحویل دادم، ما از هم جدا شدیم. این کار ما باعث غرورآفرینی ما شد، چراکه پروژه ما پس از سالها دوباره زنده شده بود. پسکوویت و دیلی حتی توانستند با استفاده از کمک کمپانیهای ضبط، مشکلات اثر را شناسایی و رفع کنند. بهعنوان مثال تراک ۳ که لوماکس آن را به عنوان موسیقی سنگالی طبقهبندی کرده بود تغییر کرد و به به صورت زبان بنینی و با عنوان Cengunmé بیرون آمد. تراک ۲۴ که یک سرود شبانه ناواهویی بود، اکنون دیگر نام اجراکنندگان را نیز با خود یدک میکشید.
پس از چهل سال از زمان پرتاب، مجموعه صفحهطلایی دوباره در سیاره زمین در دسترس است. اگر کارل سیگان فقید امروز زنده بود، بسیار خوشحال میشد کارل در سال ۱۹۹۶ در ۶۲ سالگی درگذشت.
.: Weblog Themes By Pichak :.