چه میشود اگر یک روز صبح از خواب بیدار شوید و یک اتومبیل شما را به محل کار برساند و دقیقاً پس از نشستن پشت میز، یک ربات منشی به سراغ شما بیاید و تمام کارهای روزمره را با دقت و کوچکترین جزییات برایتان شرح دهد؟ مدل کسب و کار شما به صورت خودکار و بدون دخالت هیچ فردی آپدیت شود، تنها کاری که نیاز است انجام دهید، یک انتخاب بین گزینههای پیشنهادی با اشاره چشمتان است. شاید الآن این زندگی بیشتر به خیال و رؤیا شبیه باشد ولی در آیندهای نهچندان دور وارد آن خواهیم شد، پس باید بهعنوان یک کارآفرین جسور و ارزش آفرین، خود را برای آن آماده کنیم تا بتوانیم از هوش مصنوعی و فرصتهای آن حداکثر بهره را ببریم.
آیا ما در آستانه عصر رباتیک هستیم؟ شاید آنچنان هم زندگی ماتحت تأثیر رباتها قرار نگرفته باشد ولی میدانیم که رباتها دارند میآیند و بهزودی در جایجای زندگی ما سرک خواهند کشید. فقط، جزییات این رویداد را نمیدانیم. این فکر غالب مربوط به هوش مصنوعی است و اینکه چگونه یادگیری ماشین در سال ۲۰۱۸ تاثیر خواهد گذاشت، بااینکه دقیقاً از تأثیرات هوش مصنوعی در سال میلادی جدید اطلاعاتی در دست نیست، ولی باکمی هوشمندانه فکر کردن درمییابیم که هوش مصنوعی خواهد توانست تأثیرات قابلتوجهی روی جامعه و حوزههای کسب و کار بگذارد.
با این حال، ما تا الان توانستهایم فقط سطح این تکنولوژی را خراش دهیم و هنوز وارد دریای هوش مصنوعی و قابلیتهای آن نشدهایم. البته این خبر برای افرادی که فیلمهای مربوط به کشتار انسانها توسط رباتهای آینده را دیدهاند، چندان خوشایند نیست، ولی رهبران کسب و کار میتوانند تصمیم بگیرند که چگونه با تغییرات سازمانی سکان کشتی کسب و کار خود را به سمت انقلاب هوش مصنوعی هدایت کنند، البته اگر تصمیم به تغییر بگیرند.
آیا هوش مصنوعی چیزی است که شرکت شما باید به آن توجه کند؟ چگونه میتوانید با آمدن ماشینها و امتیازاتشان، از نیروی انسانی در سازمان خود استفاده کنید؟ برای فهمیدن این موارد باید بدانید که هوش مصنوعی در حال حاضر در چه جایگاهی قرار دارد و چه امکاناتی را میتواند برای شما فراهم کند.
وضعیت فعلی هوش مصنوعی
اگر تابهحال حضور هوش مصنوعی را کنار خود حس نکردهاید، بدانید که در اشتباهید. احتمالاً با ربات پشتیبان یک شرکت خدماتی روی وبسایت یا یک پیامرسان ارتباط برقرار کردهاید یا با حسگر تشخیص چهره، قفل آیفون خود را بازکردهاید. این موارد نمونههایی از هوش مصنوعی هستند. در حال حاضر ما در اطراف خود مواردی داریم که از هوش مصنوعی سطح پایین در تولید آنها استفادهشده است و فعلاً نتوانستهاند ارتباط انسان به انسان ما را بهطور کامل قطع کنند.
در فنّاوریهایی مانند الکسا یا مشابه آن، اینترنت اشیا واختراعاتی که هدفشان پیشبینی رفتار ما با تجزیهوتحلیل تصمیمگیریهای گذشته و حال است، دستگاه نمیتواند از رفتار انسان نکتهای یاد بگیرد، مگر اینکه انسان برای اولین بار مجموعهای از دستورالعملها را به آن ارائه دهد. با این تفاسیر به این نتیجه میرسیم که هیچ ماشین هوش مصنوعی در حال حاضر وجود ندارد که بتواند بدون کمک دستورالعملهای انسان بهراحتی رفتار او را پیش بینی کند.
اما ما بهسرعت در حال حرکت به جلو در این صنعت هستیم. هوش مصنوعی سریعتر از سایر فنّاوریها در تاریخ بشر در حال پیشرفت است، زیرا ما خودمان را در چرخش دادهها کاملاً غوطهور کردهایم و غذای این تکنولوژی را تامین میکنیم. رباتها در حال حاضر در تشخیص تصویر و گفتار بهتر از انسان عمل میکنند، زیرا آنها نسبت به مغز انسان دادههای بیشتری را میتوانند در خود جای دهند و با استفاده از آنها به تشخیص الگوها بپردازند.
در اینجا یک سؤال بزرگ، بهویژه برای کسب و کارها مطرح میشود: آیا سازگاری با این فنّاوری از همان شیوه فنّاوریهای قبلی پیروی میکند؟ برآوردهای اخیر پیشبینی میکنند تا سال ۲۰۳۰ میلادی یکسوم نیروی کار آمریكایی، شغلهای جدیدی را به خود اختصاص میدهند كه بستگی بهسرعت پذیرش هوش مصنوعی در سازمانها دارد. اعداد بهتنهایی نشان میدهند که این تغییر در مسیری است که سریعتر از تبدیلات قبلی ایجاد میشود، مانند زمانی که نیروی کار از مزارع به کارخانهها منتقل شدند.
هوش مصنوعی چگونه تعریف میشود؟
هوش مصنوعی چیزی است که میتواند به هر محصولی اضافه شود تا آن را پیشرفتهتر از قبل کند یا در تولید برخی محصولها تأثیر بگذارد. هم اکنون اتومبیلهای بدون راننده و خانههای هوشمند اطراف ما را احاطه کردند، در آیندهای نزدیک یادگیری ماشین عمیقتر خواهد شد و فراتر از دنیای مصرفکنندهها پا خواهد گذاشت و به صنایعی مانند مراقبتهای بهداشتی و امنیتی ورود خواهد کرد.
این شرایط لزوماً به این معنی نیست که سازمان شما باید برای اولین شدن در تولید محصولات دارای هوش مصنوعی در بازار تلاش کند، بلکه شما باید بفهمید که چگونه میتوانید استفاده از آن را برای پیشبرد تجارت خود و بهبود تجربه مشتری ارتقا دهید. در این راه از خود بپرسید که آیا جمعآوری دادهها و یادگیری ماشین میتوانند بهمنظور ایجاد تجربه کاربری بهتر به شما کمک کنند؟ چگونه؟
صنعت تحت تأثیر قرار میگیرد
در هرکجا که نیاز به امنیت بیشتر، سرعت بیشتر یا کارایی بیشتر باشد، هوش مصنوعی حضور خواهد داشت. علاوه بر تولید اتومبیلهای بدون راننده، صنعت هم از هوش مصنوعی استفاده میکند. هوش مصنوعی میتواند در کاهش جریان ترافیک در شهرهای بزرگ کمک کند. تولید اتومبیل در خط مقدم استفاده از هوش مصنوعی بوده است. به نسبت هر چه قسمتهای اتومبیلها پیچیده و پیچیدهتر میشوند، هوش مصنوعی باید برای تولید آنها پیشرفتهتر و پیچیدهتر شود.
صنعت مالی یک منطقه بسیار مناسب است که هوش مصنوعی و یادگیری ماشین در حال یکپارچه شدن هستند. در حال حاضر روشهای مختلف هوش مصنوعی برای تصمیمگیریهای سریعتر در سرمایهگذاری سریع، تصویب وام، ارزیابی ریسک، مدیریت اوراق بهادار از طریق «مشاوران روبو»، شناسایی تقلبها و انجام معاملات الگوریتمی در حال گسترش هستند.
مشاغل مربوط به خدمات مشتری و شغلهای مربوط به رانندگی، مشاغلی هستند که زمانی کاملاً در دست انسانها بوده است، این مشاغل به سرعت در حال تغییر هستند؛ اما این لزوماً به این معنی نیست که همه ما با رباتها جایگزین خواهیم شد.
چگونه به این انقلاب وارد شویم؟
همه این روندها نشان میدهد که مبارزه با پیشرفتهای فنّاورانه، احتمالا به شکست میانجامد. اکنون زمانی فرارسیده تا به راههایی برای تجهیز تیم خود به مهارتها و ابزار لازم برای رسیدگی به تحول آینده هوش مصنوعی فکر کنیم.
بخشی از این آمادگی ممکن است توجیه کردن خود و افراد جامعه باشد. ما قرار نیست که با ماشینها تعویض شویم، بلکه قرار است تا شغلهایی جدیدی را به دست بگیریم که قبل از قوی شدن هوش مصنوعی تجربه آنها را نداشتهایم. همین امر باعث میشود تا شما و افراد مجموعه استارتاپ و کسبوکارتان تا آنجایی که ممکن است درباره هوش مصنوعی و یادگیری ماشین و نحوه استفاده از آنها برای بهبود عملیات، بازاریابی، فروش و ... دانش خود را افزایش دهید.
اگر تصور میکنید این انقلاب در مشاغل شما اعمال نمیشود، بهتر است با دقت بیشتری دوباره فکر کنید. هر صنعت تا به حال تحت تأثیر قرارگرفته است و اگر امروزه هوش مصنوعی اثری کوتاه در تجربهی کاربری دارد، فردا بهصورت کامل در تعامل با کاربر شما خواهد بود.
حتما با ویژگی آلبوم در تلگرام موبایل ۴.۵ آشنا هستید. توسط این قابلیت کاربردی می توانستید تا سقف ۱۰ عکس یا ویدیو را، در قالب یک پست ارسال کنید تا شخص مقابل با لمس روی آن، تصاویر یا ویدیوهای آن را به صورت یک آلبوم و به دور از شلوغی تماشا کنید.
دقایقی پیش نسخه 1.2.6 تلگرام دسکتاپ منتشر شد و این ویژگی کاربردی به نسخه کامپیوتری این برنامه هم اضافه شد. از حالا در صورت ارسال چند عکس یا ویدیو به صورت همزمان، ۳ حالت "ارسال به شکل آلبوم"، "ارسال به شکل تکی" و "ارسال به صورت فایل" را در اختیار خواهید داشت. برای دانلود می توانید از لینک های زیر استفاده کنید.
برای ویندوز، مک و لینوکس
بحث ورود و استفاده از خودروهای الکتریکی در حمل و نقل عمومی ایران در دولت یازدهم مطرح شد و در این زمینه برخی از مسئولان نیز با خودروهای الکتریکی عکسهای یادگاری گرفتند و پس از آن همه چیز به فراموشی سپرده شد؛ به نحوی که تا به امروز هیچ خودروی الکتریکی وارد کشور نشده است.
در همین زمینه مهدیه علی بخشی، معاون مرکز خودرو و توسعه فناوری خودروهای برقی پژوهشگاه نیرو در مصاحبهای با خبرگزاری تسنیم از برنامههای این سازمان در زمینه ورود و بهکارگیری خودروهای الکتریکی در کشور گفت. وی در این زمینه اعلام کرد:
تمرکز اصلی مرکز فناوری خودروهای الکتریکی بر توسعهی زیرساختهای مورد نیاز این نوع خودروها است. مهمترین زیرساخت مورد نیاز در این زمینه، تاسیس ایستگاههای شارژ و تامین انرژی مورد نیاز این خودروها است. باید توجه داشته باشیم که ایستگاههای شارژ در نقاط مختلف دنیا دارای استانداردهای متنوعی هستند و در حال تلاشیم تا برای کشور خودمان نیز استانداردسازی لازم را انجام دهیم. همچنین بومیسازی ایستگاههای شارژ و یافتن مکانهای مناسب جهت نصب این ایستگاهها از دیگر برنامههای ما است. باید با دقت و با برنامهریزی دقیق برای سالهای آینده گام برداریم. دوچرخه و موتورهای الکتریکی بار زیادی از شبکهی برق نمیگیرند؛ اما اگر استفاده از خودروهای الکتریکی در کشور رواج پیدا کند شبکهی ما باید تحمل بار زیاد را داشته باشد.
علیبخشی در پاسخ به سوالی درباره پیشبینی وی درباره زمانبندی طراحی و پیادهسازی این طرح نیز گفت:
برای ۱۰ سال آينده در حال برنامهریزی هستیم. باید توجه داشته باشیم که خودروهای الکتریکی توان شبکهی برق را بر هم خواند زد و در صورت عدم آگاهی و پیشبینی این شرایط، سیستم دچار اختلال خواهد شد. باید استانداردهایی که در جهان مطرح است را پیادهسازی کنیم و البته استانداردهای بومی خودمان نیز باید شکل بگیرد.
علی بخشی از آغاز به کار فعالیتهای مرکز فناوری خودروهای الکتریکی از سال ۹۴ گفت و اعلام کرد که نقشهی راه این سازمان ۱۰ ساله بوده و تا سال ۱۴۰۴ برنامهریزیها انجام شده است. از دیگر بخشهای این مرکز که علیبخشی به آن اشاره کرده است زیرساخت آزمایشگاهی است که نه تنها برای ایستگاههای شارژ خودرو مورد نیاز است بلکه در زمینه اجزا و قطعات خودروهای الکتریکی نیز اهمیت دارد. وی از بررسی آزمونها و استاندارهای مورد نیاز برای این دست از خودرو گفت و خاطر نشان کرد:
باید یک شبکهی آزمایشگاهی گسترده در کشور پیادهسازی شود که نه تنها پژوهشگاه نیرو، بلکه صنایع خودروسازی و تمام بخشهای مرتبط با خودروهای الکتریکی را نیز تحت پوشش خود قرار دهد. با تشکیل کارگروه ملی خودرو طی ۲ سال گذشته تلاش کردیم جلساتی را با ارگانهای مرتبط از جمله معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، وزارت کشور، سازمان محیط زیست، سازمان گسترش، شهرداری تهران و سازمان ملی استاندارد برگزار کنیم. موضوعات مختلفی در این جلسات مطرح شده و بیشتر مباحث حول آییننامه و دستورالعمل نحوه اجرای استانداردها بوده است. در بخش فنی نیز با شرکتهای ایران خودرو،سایپا، ایپکو و شرکتهای دانش بنیان نیز ارتباط داشتهایم.
علی بخشی ضمن ابراز امیدواری جهت نهایی شدن استاندارد ملی ایستگاههای شارژ تا پایان سال، از اقدامات این سازمان در قالب پروژههای پایلوت در شهرهای مختلف مانند تهران، اراک، مشهد و اصفهان در زمینهی راهاندازی ایستگاههای شارژ موتورسیکلتهای الکتریکی گفت. وی از چالشهای پیش روی این طرحها گفت و اذعان داشت:
هنوز در بعد اجرایی هیچ اقدامی در کشور انجام نشده و چالشهای مختلفی در این راه وجود دارد. یکی از مهمترین مسایل بحث قیمت خودروهای الکتریکی است که رقم بالایی به شمار می رود. شهرداری تهران به صورت مستقل در حال وارد کردن ۱۲ ایستگاه شاٰرژ از خارج کشور است و ما نیز در پژوهشگاه، به دنبال طراحی و ساخت ایستگاههای شارژ معمولی و سریع هستیم. برای تجاریسازی این طرحها نیز با برخی از شرکتها مذاکراتی داشتیم و امیدواریم تولید این ایستگاهها در آینده نه چندان دور به صورت انبود درآید.
علی بخشی در ادامه از ورود چندین ایستگاه شارژ خارجی به کشور جهت بررسی، مهندسی معکوس و همچنین جلب اطمینان مردم نسبت به این تکنولوژی کفت و اعلام کرد که تکنولوژی خودروهای الکتریکی چندان پیچیده نیست و شرکتهای ایرانی نیز قادر هستند این خودروها را طراحی کرده و بسازند. وی در ادامه افزود:
خودروسازان داخلی از جمله دو شرکت ایران خودرو و سایپا با همکاری برخی از دانشگاههای کشور در حال ساخت خودروهای الکتریکی هستند. بسیاری از دانشگاههای کشور به بحث طراحی و ساخت خودروهای الکتریکی ورود پیدا کردهاند.
معاون مرکز خودرو و توسعه فناوری خودروهای برقی پژوهشگاه نیرو از برنامهریزی این مرکز جهت واردات ۲۵۰۰ ایستگاه شارژ، یک میلیون و ۲۰۰ هزار دستگاه خودرو و ۶۰۰ هزار دستگاه موتورسیکلت الکتریکی به کشور تا سال ۱۴۰۴ خبر داد و اعلام کرد که در حال حاضر شهرداری تهران آماده تزریق حدود ۵ هزار دستگاه خودروی الکتریکی به ناوگان حمل و نقل عمومی این شهر است. وی در پایان اعلام کرد:
تعدادی خودروی الکتریکی وارد کشور شده که مشکل پلاکگذاری دارند و همچنان بلاتکلیف هستند. اما شهرداری تهران در حال وارد کردن ۵ هزار خودروی برقی برای حمل و نقل عمومی پایتخت است. پیشبینی میکنیم این امر در سال آینده حتما محقق شود. هر خودروی الکتریکی یک ایستگاه شارژ خانگی خواهد داشت که همراه با خودرو، به فروش میرسد. اصولا عمدهی شارژ مورد نیاز خودرو از طریق این ایستگاههای خانگی تامین میشود اما همواره تعدادی ایستگاه شارژ عمومی نیز برای خودروها در نظر گرفته خواهد شد.
۴۸ سال قبل، ماموریت مشهور آپولو ۱۱ بههمراه نیل آرمسترانگ، باز آلدرین و مایکل کالینز شروع به کار کرد. در ۲۰ ژوئیه ۱۹۶۹، نیل آرمسترانگ اولین گامهای خود را روی ماه گذاشت و آغازگر جهشی بزرگ برای بشریت بود، پس از او باز آلدرین هم روی ماه فرود آمد تا به دومین انسانی تبدیل شود که به ماه قدم میگذارد. این فضانوردان، نخستین انسانهایی بودند که به ماه گام میگذاشتند.
با وجودی که چند دهه است که انسان دوباره به ماه بازنگشته است، اما این بدین معنا نیست که بشریت علاقهی خود به فضا را از دست داده است، حضور ایستگاه فضایی بین المللی در مدار زمین، خود به خوبی گواه علاقهی بشر به حضور در فضا، اکتشاف و در نوردیدن مرزهای دانش است.
مدتها بود که ایدهی سفر به مریخ، پروژهی ماه را کمرنگ کرده بود، اما با اعلام مایک پنس، معاون رئیس جمهور در ماه اکتبر که ایالاتمتحده آمریکا، می خواهد فضانوردانش را به ماه و مریخ بفرستد، به نظر می رسد، برنامههای فضایی آمریکا کاملا متحول شود. چند هفته قبل هم دونالد ترامپ، با امضای یک دستور فضایی جدید، به ناسا اعلام کرد که تمرکز خود را روی یک برنامه جدید اکتشافی بگذارد.
رئیس جمهور ایالاتمتحده آمریکا، در نشست شورای ملی فضایی گفت:
احتمالات بسیاری را تصور کنید که در این ستارههای بزرگ زیبا وجود دارند. این همان چیزی است که کشور ما دوباره انجام میدهد، ما رویاپردازی ميکنیم.
رویاهای بزرگ قطعا یکی از راههای رسیدن به اهدافی بزرگاند. ناسا پروژههای مختلف و ماموریتهای بزرگی برای رسیدن به ماه و فراتر از آن دارد. موشک فضایی (SLS) و فضاپیمای اوریون، هر دو از اجزای کلیدی برنامههای آژانس فضایی آمریکا برای رسیدن به ماه، مریخ و فضای عمیق هستند. ناسا همچنین برنامهی دروازه فضایی عمیق را دنبال میکند که در نزدیکی ماه ساخته میشود و بهعنوان یک ایستگاه فضایی به کار خواهد رفت و امکان انجام سفر طولانی به مریخ و فراتر از آن را ممکن میکند.
سفر به منظومهی ستارهای دیگر
دونالد ترامپ، در ماه ژوئن، فرمان اجرایی شورای ملی فضایی ایالاتمتحده را امضا کرد. شورایی که به رئیسجمهور امکان همکاری نزدیکی برای اجرای سیاستها و تصمیمهای مربوط به فعالیتهای فضایی را میدهد
اگر ناسا بتواند در برنامههای خود موفق باشد، میتواند انسان را به نقاط دوردستتری در فضا هم بفرست. به گزارش New Scientist، ناسا اعلام كرده است كه برنامهاي براي فرستادن یک فضاپيما به خارج از منظومهی شمسی در سال ۲۰۶۹ دارد. ۲۰۶۹، همزمان با سالگرد صدمین سال سفر انسان به ماه و ماموریت تاریخی آپولو ۱۱ است.
به گزارش Newsweek، در این ماموریت، یک فضاپیما به منظومهی آلفا قنطورس (Alpha Centauri) فرستاده میشود، همان منظومهی معروفی که سیارهی شبیه زمین پروکسیما بی (Proxima b) را در خود جای داده است. هنوز این طرح در مراحل اولیه و برنامهریزی است و حتی نام آن هم مشخص نشده است.
آنتونی فریمن، مدیر مرکز Foundry Innovation در آزمایشگاه پیشرانش جت ناسا، در این مورد گفت که هیچ چیز هنوز پیشبینی نشده و نامشخص است. حتی فناوری که بتواند چنین سفرهای طولانی را در فضا امکانپذیر کند، هنوز ساخته نشده است. اگر چه گفته میشود که ناسا می خواهد از همان فناوری استفاده کند که میلیاردر روس، یوری میلنر، برای پروژهاش از آن بهره برده است. پروژه ۱۰۰ میلیون دلاری میلنر کهBreakthrough Starshot نام دارد، شامل ارسال فضاپیمای نانویی کوچکی به نام StarChip، است که میتواند بین دو انگشت جا گیرد و به ۱۰ درصد سرعت نور دست یابد.
در حالی که این ماموریت نامعلوم در کنفرانس ژئوفیزیک آمریکا ۲۰۱۷ معرفی شد. اما این طرح، ایده جدیدی نیست. در واقع این ایده برای نخستین بار در سال ۲۰۱۶ مطرح شده بود. سال گذشته بود که جان کولبرزون نمایندهی حوزهی انتخابیه هفتم تگزاس در مجلس نمایندگان ایالاتمتحده آمریکا، طی یک دستور به ناسا اعلام کرد که تا سال ۲۰۶۹، سفری به منظومه ستارهای دیگری را برنامهریزی کند. کولبرزون، عضوی از کمیته نمایندگان است که وظیفهی نظارت بر ناسا را بر عهده دارد. در دستور فضایی او، ذکر شده است که ناسا باید به پژوهش و طراحی سیستمهای پیشرانشی بپردازد که قادر به انجام سفرهای فضایی بینستارهای با قابلیت دستیابی به ۱۰ درصد سرعت نور باشد.
پروکسیما بی در فاصلهی ۴.۴ سال نوری از زمین واقع است که آن را به نزدیکترین سیارهی شبیه به زمین در خارج از منظومه شمسی تبدیل کرده است
کاوشگر وویجر ۱ که تنها فضاپیمای ساخته دست بشر است که به فضای بینستارهای رسیده است، با سرعتی کمتر از ۱ درصد از سرعت نور سفر می کند. کاوشگر وویجر۱ که ۵ سپتامبر ۱۹۹۷ به فضا پرتاب شد، در سال ۲۰۱۲، تبدیل به دورترین ساختهی انسان و تنها فضاپیمایی شد که به فضای بین ستارهای دست مییابد. کاوشگر وویجر ۱ اکنون نزدیک به ۲۰ میلیارد کیلومتر از زمین فاصله دارد و در فضای بین ستارهای به سمت شمال منظومه شمسی و فضا بیرونی آن حرکت میکند.
اگر منظومهی آلفا قنطورس که حدود ۴.۴ سال نوری با فاصله دارد را در نظر بگیریم، فضاپیمای ناسا، احتمالا در حدود ۴۴ سال آینده میتواند به این منظومه برسد، البته رسیدن به این منظومه مستلزم دستیابی به سیستم پیشرانشی است که هنوز ساخته نشده است. اما این فضاپیما تنها وسیله نقلیهای نیست که ناسا میخواهد در ماموریت ۲۰۶۹ از آن بهره ببرد، بلکه ناسا میخواهد از وجود یک تلسکوپ فضایی هم بهره ببرد که قادر خواهد بود، بدون رسیدن به منظومهی آلفا قنطورس به جمعآوری اطلاعات بپردازد.
اکنون، ما با سال ۲۰۶۹ چندین دهه فاصله داریم و مسلما ناسا هم تا آن زمان، فرصت کافی برای طراحی و ساخت فناوری مورد نیاز برای این سفر را در اختیار دارد. وویجر ۱ نزدیک به ۴۰ سال قبل به فضا پرتاب شد و هنوز هم اطلاعات جدیدی را برای ما ارسال میکند، شاید تا ۵۰ سال آینده بتوانیم به یک منظومهی دیگر دست پیدا کنیم، باید منتظر آینده باشیم و بزرگ رویاپردازی کنیم!
هنگامی که الکس مورفی، افسر پلیس وظیفهشناس دیترویت، پس از مرگ نابههنگامش توانست با استفاده از پیوند رباتیک اعضای بدن در هیبت پلیس آهنی به زندگی بازگردد و با قدرت مافوق انسانی خود به جنگ با تبهکاران شهر برود، به خوبی موفق شد تا به یکی از محبوبترین قهرمانان دوران کودکی ما تبدیل شود. در آن زمان ایدهی سایبورگها تنها متعلق به داستانهای علمی تخیلی بود؛ اما امروزه با پیشرفت همهجانبهی فناوری، دیری نخواهد پایید که پلیس آهنی محبوبمان سرانجام بتواند پا به دنیای واقعی بگذارد.
علاوه بر این، هال ۹۰۰۰، کامپیوتر پیشرفتهی ۲۰۰۱: ادیسه فضایی که کنترل سفینهی فضانوردان فیلم را برعهده داشت و اسکاینت، آنتاگونیست اصلی سری فیلمهای نابودگر که تصمیم به نابودی نسل بشر گرفته بود، همگی شخصیتهایی تخیلی بودند که تماشای آنها تنها در پردهی سینما یا قاب کوچک تلویزیون لذتبخش بود؛ اما امروزه ما با دستیارهای دیجیتال گوشیهای هوشمندمان گفتگو و آنها را در قالب رباتهایی کوچک (اسپیکرهای هوشمند) در خانههای خود نگهداری میکنیم. هرچند تصور آنکه کورتانا یا الکسا بخواهند علیه ما طغیان کنند یا همانند فیلم او (Her) موجب شوند تا با آنها رابطهای عاطفی برقرار کنیم، هنوز زود به نظر میرسد؛ اما آنها با سرعت بیسابقهای در حال پیشرفت هستند و زمان ثابت کرده است که داستانهای محبوب دوران کودکیمان یکی یکی در حال نزدیک شدن به واقعیت هستند.
آینده نامشخص، جذاب و در عین حال ترسناک است. حتی افراد معروفی چون ایلان ماسک و استیون هاوکینگ نیز بارها به خطرات رشد بیش از حد هوش مصنوعی اشاره کردهاند. اما آیا روزی خواهد رسید که داستانهای علمی تخیلی محبوبمان رنگ واقعیت به خود بگیرند؟ آیا هوش مصنوعی ساخت دست انسان میتواند یک روز از هوش انسانی پیشی بگیرد و آنچه که به عنوان تکینگی فناوری شناخته میشود، سرانجام یک روز بهوقوع بپیوندد؟ در این نوشتار قصد داریم تا پاسخ تمام این پرسشها را به تفصیل بررسی کنیم.
تکینگی فناوری چیست؟
تکنیگی فناوری (Technological Singularity) نظریهای پیشگویانه مبنی بر خلق یک ابرهوش مصنوعی و فراتر از هوش بشری است. هوشهای مصنوعی امروزی که ما آنها را به صورت دستیارهای دیجیتال در گوشیهای موبایل و دیگر گجتهای هوشمند اطرافمان مشاهده میکنیم، در انجام وظایف ابتدایی نظیر برقراری تماس یا ارسال پیام تبحر بالایی دارند؛ اما حوزههای عملکردی آنها هنوز در مقایسه با ما بسیار محدود است. در مقابل، یک ابرهوش تواناییهایی فراتر از هوش بشری دارد و قادر به انجام کارهایی است که انسانها از انجام آنها ناتوان هستند. این هوش مصنوعی پیشرفته میتواند یک نقطهی اوج در تاریخ فناوری به حساب آید و منجر به بروز تغییراتی عظیم در جامعهی بشری شود.
اغلب داستانهای علمی تخیلی دربارهی آیندهی انسان نظیر سری فیلمهای نابودگر، دنیای پس از وقوع تکینگی را به تصویر میکشند؛ جایی که ابرهوش مصنوعی پیشرفته در قالب ابرکامپیوتر یا رباتهای ماشینی ظهور کرده، به تقابل با انسانها پرداخته و درصدد نابودی نسل بشر است. با این حال، این ابرهوش میتواند همچون پلیس آهنی در کنار انسان باشد و به همکاری با او بپردازد یا همانند فیلم او، به وسیلهای برای پر کردن تنهایی بشر آینده تبدیل شود. هیچ کس دقیقا نمیداند که در دنیای پس از تکینگی چه اتفاقی خواهد افتاد.
شاید تصور رسیدن به این مرحله از پیشرفت کامپیوترها و رباتها، هنوز کمی زود بهنظر برسد؛ اما امروزه با رشد بیسابقهی هوش مصنوعی و دیگر شاخههای آن مخصوصا شبکههای عصبی یادگیری عمیق، توانمندی کامپیوترها فراتر از انجام امور ابتدایی رفته و دیگر نمیتوان ایدهی تکینگی فناوری را تنها منحصر به داستانهای علمی تخیلی دانست.
هرچند هوش مصنوعی و زیر حوزههای آن نظیر یادگیری ماشین هنوز در مراحل اولیهی تکامل بهسر میبرند؛ اما ایدهی تکینگی مربوط به سالهای دور است. نخستین بار، ایروینگ جان گود، ریاضیدان بریتانیایی که در خلال جنگ جهانی دوم، به همراه آلن تورینگ به انجام عملیات رمزنگاری میپرداخت، در سال ۱۹۶۵ مفهوم انفجار هوش را مطرح کرد.
دیدگاه وی در آن زمان این بود که با افزایش قدرت کامپیوترها، توانایی آنها نیز برای حل پرسشها و یافتن راهحلهای تازه برای مشکلات فزونی میگیرد. سرانجام، ابرهوشهای ماشینی قادر به طراحی ماشینهای بهتر یا حتی بازنویسی و هوشمندسازی بیشتر خودشان خواهند شد. نتایج این اتفاق برای کل بشر یا بسیار خوب یا بسیار بد خواهد بود.
این ایده سپس الهامبخش ورنر وینج، ریاضیدان، استاد علوم کامپیوتر و نویسندهی داستانهای علمی تخیلی قرار گرفت. وینج در سال ۱۹۹۳ در مقالهی معروفی به نام ظهور تکینگی فناوری: چگونه در عصر پسا انسان زنده بمانیم، پیشبینی کرد که بشر تا ۳۰ سال آینده، ابزارهای فناورانهی لازم برای خلق هوش ابرانسانی را در اختیار خواهد داشت و پس از گذشت مدتی، عصر انسان پایان خواهد یافت. در این مقاله، ۴ احتمال مختلف در نظر گرفته شده است:
- دانشمندان میتوانند پیشرفتهای هوش مصنوعی را توسعه دهند.
- شبکههای کامپیوتری میتوانند به نحوی به خودآگاهی دست پیدا کنند.
- رابطهای کامپیوتری/ انسانی به قدری پیشرفته خواهند شد که انسانها از اساس به گونههای جدیدی تکامل خواهند یافت.
- پیشرفتهای علم زیستشناسی به انسانها امکان میدهد تا از لحاظ فیزیکی هوش انسان را مهندسی کنند.
با این وجود، وینج نخستین کسی نبود که عبارت تکینگی را ابداع کرد؛ بلکه وی تنها باعث معروف شدن این ایده شد. جان فون نویمان، ریاضیدان آمریکایی و مجاریالاصل و یکی از مهمترین افراد در حوزهی رایانش نوین، اولین بار عبارت «تکینگی» را در مورد کامپیوترها به کار برد. فون نویمان اواخر عمر خود در دههی ۵۰ میلادی، هم مجذوب و هم نگران پیشرفت سریع و بیسابقهی فناوری و تغییرات ناشی از آن در حالات زندگی انسان شد. تغییراتی که منجر به ظهور نوعی تکینگی اجتنابناپذیر در تاریخ بشر میشود و فراتر از آن، امور انسانی آنگونه که آنها را میشناسیم، قادر به ادامه نخواهند بود.
رشد نمایی
رشد نمایی در فناوری رایانش که نخستین بار به واسطهی قانون مور ارائه شد، عموما به عنوان اصلیترین دلیل برای پیشبینی وقوع تکینگی در آیندهی نزدیک مورد استفاده قرار گرفته و شماری از نویسندگان نیز پیشنهاد تعمیم این قانون را بر دیگر حوزهها مطرح کردهاند. قانون مور که توسط گوردون مور، از بنیانگذاران شرکت اینتل در سال ۱۹۶۵ ارائه شد، بیان میدارد که تعداد ترانزیستورهای روی یک تراشه در یک مساحت معین هر دو سال یک بار به طور تقریبی دو برابر میشود.
ری کرزویل، آیندهپژوه و نویسندهی آمریکایی و از علاقهمندان سرسخت ایدهی تکینگی، با مطرح کردن «قانون بازده شتاب» و تعمیم قانون مور، بیان کرد که سرعت تغییرات فناوری و بهطور کلی تمام فرآیندهای تکاملی، به صورت نمایی افزایش مییابد. بین سالهای ۱۹۸۶ و ۲۰۰۷، سرانهی ظرفیت کامپیوترهای با کاربرد خاص برای محاسبهی اطلاعات، تقریبا هر ۱۴ ماه دو برابر شده؛ سرانهی ظرفیت کامپیوترهای همهمنظورهی دنیا هر ۱۸ ماه دو برابر شده؛ ظرفیت سرانهی ارتباطات مخابراتی دنیا هر ۳۴ ماه دو برابر شده و سرانهی ظرفیت حافظهی ذخیرهسازی دنیا نیز هر ۴۰ ماه دو برابر شده است.
یک نسخه بهروز شده از قانون مور در طول ۱۲۰ سال
کرزویل عبارت «تکینگی» را برای رشد سریع هوش مصنوعی (در مقابل دیگر فناوریها) به کار میبرد. برای مثال، وی مینویسد:
تکینگی به ما امکان خواهد داد تا از محدودهی مغز و بدنهای زیستی خود فراتر رویم. در دوران پسا تکینگی، هیچ تفاوتی بین انسان و ماشین وجود نخواهد داشت.
برخی از طرفداران تکنیگی، مدعی ضرورت وقوع آن از طریق روندهای گذشته، به خصوص موارد مربوط به کوتاه شدن فاصله بین پیشرفتهای فناوری هستند. کرزویل بر این باور است که پیشرفت فناوری از یک الگوی رشد نمایی که وی آن را «قانون بازده شتاب» مینامد، پیروی میکند. وی مینویسد: «هر زمان یک فناوری دچار محدودیت میشود، فناوریهای جدید بر آن غلبه میکنند.» او پیشبینی میکند که رواج فزایندهی جابهجایی پارادایم که تغییر بسیار سریع فناوری و عمیقتر شدن آن را به دنبال دارد، نشانگر یک گسستگی در ساختار تاریخ بشر خواهد بود.
تکینگی چه زمانی اتفاق میافتد؟
همانطور که اشاره کردیم، ورنر وینج در سال ۱۹۹۳ یک بازهی زمانی ۳۰ ساله را برای ظهور تکینگی پیشبینی کرد؛ بدین معنی که این مفهوم تا پیش از پایان سال ۲۰۲۳ به واقعیت تبدیل خواهد شد. با توجه به آنکه ما هنوز در مراحل ابتدایی پیشرفت هوش مصنوعی بهسر میبریم، وقوع چنین رخدادی در ۶ سال آینده، بسیار بعید به نظر میرسد.
ری کرزویل سال ۲۰۲۹ را به عنوان تاریخی که هوش مصنوعی قادر به پشت سر گذاشتن آزمون تورینگ و دستیابی به سطوح هوش انسانی خواهد شد، تعیین کرده است. وی معتقد است که پس از این اتفاق، تکینگی در سال ۲۰۴۵ به وقوع خواهد پیوست. در این نقطه، ما هوش کاربردی خود را در ترکیب با هوشی که پدید آوردهایم، یک میلیارد برابر افزایش خواهیم داد. وی چنین استدلال میکند که نرخ پیشرفت به سمت تکینگی، تنها یک جریان پیوسته و یکنواخت نیست؛ بلکه در واقع همانطور که اشاره شد، ما با یک نرخ رشد نمایی در حال رسیدن به این نقطهی اوج هستیم. کرزویل این مسئله را «قانون بازده شتاب» مینامد و در این باره مینویسد:
ما در قرن بیست و یکم، صد سال پیشرفت را تجربه نخواهیم کرد؛ بلکه پیشرفت ما (با نرخ رشد امروزی) تقریبا به اندازهی ۲۰ هزار سال خواهد بود. «بازدهها» نظیر سرعت تراشهها و هزینههای بهرهوری نیز به صورت نمایی در حال افزایش هستند. علاوه بر این، حتی در نرخ رشد نمایی نیز یک رشد نمایی دیگر وجود دارد. در طول چند دهه، هوش ماشینها از هوش انسان پیشی خواهد گرفت و در نهایت تکینگی اتفاق خواهد افتاد.
کرزویل براساس مجموعهای از مدلها و دادههای تاریخی، پیشبینی معروف خود را انجام داده و به این نتیجه رسیده است که تکینگی در سال ۲۰۴۵ اتفاق خواهد افتاد.
منتقدان در پاسخ مدعی شدهاند که هر دوی این پیشبینیها به طرز مضحکی برآوردهای پیش از موعدی هستند که برپایهی درکی ناقص از آنچه هوش را دربرمیگیرد، بیان شدهاند. جالب است بدانیم که فیلم نابودگر ۲: روز داوری نیز سال ۲۰۲۹ را به عنوان تاریخی که کامپیوترها به خودآگاهی دستیافته و جنگ علیه انسانها را آغاز کردهاند، پیشبینی کرده است. در مجموع، تمام پاسخهایی که میتوان به این پرسش داد، صرفا در حد حدس و گمان هستند و هیچ کس واقعا نمیتواند تاریخ دقیق ظهور تکینگی را پیشبینی کند.
تصور اینکه تکینگی شبیه چه چیزی خواهد بود، تا حدودی مثل به تصویر کشیدن رنگ کاملا جدیدی میماند که پیش از این هرگز وجود نداشته است. اگر به یاد داشته باشید، در فیلم شبکهی اجتماعی، بازیگر نقش مارک زاکربرگ خطاب به دو نفری که ادعای ساخت فیسبوک را داشتند، میگوید: «در صورتی که شما خالق فیسبوک بودید، میتوانستید ادعای ساخت فیسبوک را داشته باشید.» این مسئله در مورد موجودات غیر ابرهوشمند نظیر ما انسانها نیز که تلاش داریم دریابیم دنیا از دید یک ابرهوش چگونه خواهد بود، صدق میکند.
یک ابرهوش پیشرفته فرصت حل بدون وقفهی تمام مشکلات را در اختیار دارد. او میتواند انسانها را به عنوان یک موجود بهشدت خطرناک در نظر بگیرد و در یک لحظه ما را نابود کند؛ یا ممکن است به این نتیجه برسد که میتواند ما را همانند حیوانات خانگی خودش نگهداری کند.
پیشبینی علمی یا داستانپردازی؟
برخی افراد ممکن است استدلالهای طرفداران تکنیگی را صرفا تصوراتی تخیلی و ادعاهایی بیاساس و واهی بدانند. احتمالا با خود میگویید که چنین پیشبینیهایی هیچ مبنای علمی مستحکمی ندارند و امکان وقوع آنها تنها در فیلمهای علمی تخیلی وجود دارد. اگر چنین تصوری دارید باید بگوییم که کاملا در اشتباه هستید. ری کرزویل احتمالا بهترین آیندهپژوه و نویسنده در حوزهی آیندهنگری به حساب میآید و پدیدآورندهی کتابهای پرفروشی همچون «تکینگی نزدیک است»، «عصر ماشینهای معنوی» و «چگونه یک ذهن را خلق کنیم» است. کرزویل بیشترین شهرت خود را بابت پیشبینیهای صحیحش دربارهی آینده بهدست آورده است. وی در سال ۱۹۹۹ تعداد ۱۴۷ مورد پیشبینی برای ۱۰ سال آینده انجام داد که ۸۶ درصد از آنها کاملا صحیح بود.
آنچه باید بدان توجه کنیم این است که مفهوم علمی تخیلی با داستانهای فانتزی به کلی تفاوت دارد. اغلب داستانهای علمی بر پایهی اصول علمی نگارش میشوند و فقط در زمانهایی که علم به بنبست میخورد، تخیل یاریدهندهی داستانگویی میشود. ما از دوران کودکی نویسندگان بزرگی را در حوزهی کتابهای علمی تخیلی همچون ژول ورن و آرتور سی کلارک به یاد داریم که در دوران خود پیشبینیهای بزرگی انجام دادند. بنابراین به هیچ عنوان نمیتوان پیشبینیهای افرادی همچون کرزویل را داستانپردازیهایی بیاساس دانست. با این حال، پرسش اصلی این جا است که آنها چگونه این کار را انجام میدهند؟
همانطور که گفتیم، کرزویل قاعدهای به نام «قانون بازده شتاب» تعریف کرده است. وی در کتاب خود به نام چگونه یک ذهن را خلق کنیم، اشاره میکند که هر جزء اساسی از فناوری اطلاعات از منحنیهای نمایی و پیشبینیپذیر پیروی میکند. از معروفترین این منحنیها، الگوی قیمت/ پردازش قدرت رایانشی در طول بیش از ۱۰۰ سال بوده است. به لطف پارادایمهایی همچون قانون مور، هرکس میتواند به روشنی دریابد که چگونه کامپیوترها در طول زمان به صورت نمایی سریعتر و ارزانتر میشوند.
ری کرزویل
دیگر منحنی معروف رشد نمایی در دوران ما، میزان مطلق اطلاعات دیجیتال موجود در سطح اینترنت است. برای نمونه، کرزویل این منحنی را به عنوان «انتقال هر بیت بر ثانیه در اینترنت» نمایش میدهد. بدین مفهوم که میزان اطلاعات در اینترنت تقریبا هر ۱.۲۵ سال دو برابر میشود. به همین دلیل، امروزه مفهوم «کلان داده» به یک عبارت پرتکرار در دنیای فناوری تبدیل شده است. در حال حاضر، به وضوح روشن است که ما به تدریج امکان پیگیری و ردیابی تمام اطلاعاتی را که روی اینترنت قرار دادهایم، از دست خواهیم داد. این اطلاعات شامل بهروزرسانیهای وضعیت فیسبوک، ویدئوهای یوتیوب، پستهای سرگرمی در تامبلر و ... میشود. تنها در طول یک دهه، ما بیش از کل محتوای موجود در طول هزاران سال زندگی بشر، داده تولید کردهایم.
با این وجود، تنها قدرت رایانشی یا ظرفیت اینترنت افزایش نیافته است. کرزویل در فصل دهم از آخرین کتاب خود، چگونه یک ذهن را خلق کنیم، ۱۵ نمودار قرار داده است که شامل دیگر منحنیهای رشد نمایی میشود. به محض آنکه یک فناوری به یک فناوری اطلاعات تبدیل شود، تحت قانون بازده شتاب قرار میگیرد. برای مثال، دانش زیستپزشکی را در نظر بگیرید. در حال حاضر، ژنوم انسان در حال تبدیل شدن به کدهای دیجیتال صفر و یک و قابل پردازش برای کامپیوترها است. این فرآیند در عین حال که یک فناوری اطلاعات به حساب میآید، تحت قانون بازده شتاب نیز قرار میگیرد. اگر به فرآیند توالییابی ژنوم انسان نگاه کنید، درمییابید که هزینهی انجام آن مرتبا به صورت نمایی کاهش یافته است. تعیین توالی ژنوم انسان در ابتدا یک پروژه چندین میلیون دلاری محسوب میشد؛ اما انجام آن امروزه تنها با پرداخت تقریبا ۱۰۰۰ دلار امکانپذیر است.
آنگونه که ری در کتابش اشاره میکند، دلیل اینکه چرا دانشمندان و آیندهپژوهان معمولی اغلب پیشبینیهای اشتباه انجام میدهند، این است که ذهن انسان به نحوی تکامل یافته که نه به صورت نمایی، بلکه به شکل خطی تفکر میکند. ما ۴۰ قدم (از یک تا ۴۰ به صورت پشت سر هم) را به عنوان یک پیشرفت خطی درک میکنیم. با این حال، هنگامی که ری به ۴۰ قدم فکر میکند؛ آن را به صورت نمایی (۲ به توان ۴۰ مساوی یک تریلیون) در نظر میگیرد. کرزویل برای شرح بهتر این موضوع، از «مغالطهی یک درصد» صحبت میکند. هنگامی که اکثر مردم میشنوند که تنها یک درصد از مشکلی برطرف شده است؛ اغلب تسلیم میشوند و میپندارند که حل تمام آن مشکل سالها به طول میانجامد. در حالی که از دیدگاه ری، اگر شما یک درصد از مشکل را حل کرده باشید، بدین معنی نیست که یک از ۱۰۰ درصد را پشت سر گذاشته یا ۹۹ قدم خطی پیش رو دارید؛ بلکه این بدین مفهوم است که تا حل تمام مشکل تنها چند قدم دیگر فاصله دارید. به همین دلیل، آخرین پروژهی کرزویل - مهندسی معکوس مغز انسان - بسیار هیجانانگیز است. به محض آنکه ما یک درصد از مغز انسان را مهندسی معکوس کنیم؛ تنها چند قدم دیگر تا ساخت یک مغز مصنوعی فاصله خواهیم داشت.
ری با استفاده از قانون خود توانست پیشبینی کند که تا سال ۱۹۹۸ یک فناوری هوش مصنوعی نظیر کامپیوتر دیپ بلو، قادر به شکست یک استاد بزرگ شطرنج خواهد بود. وی با صحبت کردن با یک استاد بزرگ شطرنج، دریافت که یک ماشین هوش مصنوعی در هر زمان باید ۱۰۰ هزار وضعیت ممکن را در صفحهی شطرنج تشخیص دهد و علاوه بر این، برای پردازش مکرر تمام ترکیبهای ممکن این ۱۰۰ هزار وضعیت، باید قدرت انجام محاسبات خام را در اختیار داشته باشد. به محض آنکه این قدرت رایانشی مورد نیاز (به لطف قانون مور) فراهم شد، کامپیوتر دیپبلو ساخت آیبیام، در سال ۱۹۹۷ موفق شد تا گری کاسپاروف، قهرمان شطرنج دنیا را شکست دهد. اکنون، با موفقیت واتسون، آخرین ابرکامپیوتر ساخت آیبیام، زمان حرکت به سوی چالش بعدی، یعنی تبدیل شدن به بهترین پزشک دنیا فرا رسیده است.
ادامه دارد...
گوگل برای نخستین بار اواسط سال ۲۰۱۶ میلادی اعلام کرد قابلیت اجرای اپلیکیشنهای اندرویدی را به سیستمعامل کروماضافه میکند؛ اما پس از گذشت این مدت هنوز هم کاربران این سیستمعامل منتظر تحقق یافتن وعدههای گوگل هستند. یکی از بزرگترین مشکلاتی که بر سر راه ورود اپلیکیشنهای اندرویدی به سیستم عاملکروم وجود دارد، عدم پشتیبانی از اجرای اپلیکیشنها در پسزمینه است.
این مشکل سبب میشود تا با اجرای اپلیکیشن جدید عملکرد برنامه قبلی بهطور کامل متوقف شود. گفتنی است گوگل برای حل این معضل در نسخه بتای ۶۴ کروم قابلیت اجرای اپلیکیشنهای اندرویدی در پسزمینه را بررسی میکند. طبق خبرها گوگل قابلیت مذکور را Android Parallel Tasks نامیده است و احتمال میرود در نسخه جدید کروم از این ویژگی رونمایی شود.
این ویژگی به کاربران امکان میدهد تا بهطور همزمان از تماشای محتوای ویدیویی در نت فلیکس و وبگردی لذت ببرند. گوگل هرگز از بروز چنین مشکلی در دیگر محصولات خود نظیر تلفنهای هوشمند و تبلتها رنج نمیبرد؛ زیرا این محصولات به قابلیت اجرای اپلیکیشن در پسزمینه مجهز بودند. همچنین عمر باتری و مدیریت برنامهها در سیستمعامل کروم چالش بزرگی برای گوگل محسوب میشود که به سادگی نمیتوان از آن عبور کرد.
همانطور که میدانید سرعت و نحوهی اجرای اپلیکیشنها در رایانههای شخصی و موبایل رویکرد متفاوتی دارند و گوگل برای اجرای روان و بدون نقص اپلیکیشنهای اندرویدی در سیستمعامل کروم نیازمند تمهیدات فراوانی است.
در پایان باید گفت این قابلیت به صورت آزمایشی در نسخه بتای کروم ۶۴ عرضه شده است و نمیتوان از ادامه یافتن آن در نسخههای بعدی اطمینان حاصل کرد. امیدواریم گوگل بهزودی این مشکل را رفع کند و وعده پیشین خود مبنیبر اجرای اپلیکیشنهای اندرویدی در سیستمعامل کروم را تحقق بخشد.
نظر شما در این مورد چیست؟
آیفون بار دیگر موفق شده تا عنوان پرفروشترین محصول حوزهی فناوری را در سال ۲۰۱۷ میلادی به خود اختصاص دهد.USA Today اعلام کرده که آیفون در سال ۲۰۱۷ میلادی در مجموع موفق شده تا فروش بیشتری را در مقایسه با مجموع فروش سایر محصولات در ردههای دوم تا پنجم تجربه کند.
براساس اطلاعات برگرفته از برآوردهای دنیل آیوز، تحلیلگر موسسهی GBH Insights، اپل در سال ۲۰۱۷ میلادی موفق شده تا در مجموع بیش از ۲۲۳ میلیون دستگاه آیفون به فروش برساند که در مقایسه با ۲۱۱ میلیون دستگاه سال پیش شاهد افزایش بوده است. سامسونگ با فروش بیش از ۳۳ میلیون دستگاه گلکسی اس ۸ و گلکسی اس ۸ پلاس در رتبهی دوم قرار دارد.
البته به طور حتم این مقایسه از سوی سامسونگ ناعادلانه خواهد بود، چراکه در این ردهبندی تنها آمار گلکسی اس ۸ و گلکسی اس ۸ پلاس سامسونگ در نظر گرفته شده است، حال آنکه این موضوع در مورد اپل صادق نیست و فروش تمام آیفونهای این کمپانی در آمار گنجانده شده است. البته باید به این نکته اشاره کنیم که آیفونهای اپل همگی جزو محصولات رده بالا حساب شده و از اینرو مقایسه آنها با محصولات میانرده و پایینردهی سامسونگ چندان منطقی نیست.
در ردهی سوم، اکو دات آمازون قرار دارد که در مجموع ۲۴ میلیون دستگاه از آن به فروش رفته است. بخشی از فروش بالای اکو دات را باید در گرو کاهش قیمت زیاد آن از ۴۹.۹۹ به ۲۹.۹۹ دلار عنوان کرد. اپل رتبهی چهارم را نیز با اپل واچ به خود اختصاص داده است. براساس اطلاعات ارائه شده فروش اپل واچ در مجموع طی سال ۲۰۱۷ میلادی بیش زا ۲۰ میلیون دستگاه بوده است. در رتبهی دوم نیز کنسول بازی سوئیچ نینتندو قرار دارد که بیش از ۱۵ میلیون دستگاه از آن به فروش رفته است.
با وجود اینکه اپل طی سال ۲۰۱۵ میلادی با فروش ۲۳۰ میلیون دستگاه آیفون رکوردشکنی کرد، اما آیوز معتقد است که این کمپانی سال آیندهی میلادی بهتر عمل کرده و فروش سالیانهی بالاتری را تجربه خواهد کرد.
حتی کوتاهترین جنگها نیز ممکن است در راستای اهداف طرفین مقابل، به جنگهای طولانی تبدیل شوند. کسانی که در جنگهای فهرست ما حضور داشتهاند، متأسفانه مجبور به ادامهی جنگ به مدت چند دهه یا حتی چند قرن بودهاند. در برخی موارد، سربازانی وجود دارند که تمام طول عمر خود را بدون این که خود بخواهند یا تصمیمی بر این موضوع داشته باشند، به جنگیدن پرداختهاند؛ بعضی از این افراد، پیش از شروع جنگ به دنیا آمده و قبل از پایان آن از دنیا رفتهاند. در ادامه، با برخی از طولانیترین جنگها و نبردهای تاریخ بشریت آشنا خواهیم شد.
۱۰. جنگ کارن (شروع از سال ۱۹۴۹ میلادی تا کنون؛ ۶۷ سال جنگ)
جنگ کارن، طولانیترین جنگ داخلی جهان است که از سال ۱۹۴۹ میلادی آغاز شده و تاکنون نیز ادامه داشته است. مردم کارن که در جنوب کشورهای میانمار و تایلند زندگی میکنند، یکی از بزرگترین اقوام نژادی جنوب شرقی آسیا هستند که مدتها است برای جدایی و استقلال خود از میانمار، درگیر جنگ بودهاند. دو طرف مهم این جنگ داخلی، متشکل از «اتحاد ملی کارن» و «نیروهای مسلح تاتماداو میانمار» است. طرف اول، تشکلی سیاسی از مردم کارن است که توسط یک جناح مسلح به نام «ارتش آزادی ملی کارن» حمایت میشود. طرف دوم یا تاتماداو نیز نیروی مسلح رسمی میانمار است. این جنگ داخلی در ایالت کارن میانمار در حال وقوع است که توسط دولت این کشور در سال ۱۹۵۲ بنیانگذاری شد. این جنگ موجب مرگ هزاران نفر و فرار بسیاری از مردم کارن به کشورهای همسایه شد.
۹. جنگ استقلال هلند (شروع از ۱۵۶۸ تا ۱۶۴۸ میلادی؛ ۸۰ سال جنگ)
جنگ استقلال هلند که با نام «جنگ هشتاد ساله» نیز شناخته میشود، مابین سالهای ۱۵۶۸ تا ۱۶۴۸ میلادی به وقوع پیوست و دورهای ۸۰ ساله را شامل میشود. این جنگ با قیام هفده ایالت هلند بر علیه شاه فیلیپ دوم اسپانیا شروع شد. در ابتدای جنگ، نیروهای شاه فیلیپ دوم، موفق به مدیریت جنگ و سرکوبی شورشیان شدند. با این حال، شورشیان قویتر شده و در سال ۱۵۷۲ موفق به فتح منطقهی بریله شدند که خود نشان از شکست بزرگ اسپانیا بود. در نهایت، در سال ۱۶۴۸، هفده ایالت شورشی توانستند به عنوان «ایالتهای متحد» هلند مستقل شوند که بعدها با نام جمهوری هلند شناخته شد.
۸. جنگهای ایران و سلوکیان (شروع از ۲۳۸ سال پیش از میلاد مسیح تا ۱۲۹ سال پیش از میلاد مسیح؛ ۱۰۹ سال جنگ)
جنگهای ایران و سلوکیان، مجموعه جنگهایی است که بین امپراطوری سلوکیان و اشکانیان (پارتیان) ایران رخ داد و در نهایت به شکست سخت سلوکیان و خروج آنان از ایران منجر شد. این موضوع موجب شکلگیری پادشاهی اشکانیان در ایران شد. در ابتدا، امپراطوری سلوکیان ازسوریه تا رود سند امتداد یافته بود. حفظ چنین قلمروی بزرگی کار سادهای نبود؛ سلوکیان همواره با مشکلاتی از سوی یونانیها از سمت غرب و ایرانیها از سمت شرق رو بهرو بودند. دو حاکم سلوکی در باختران و پارت، با سو استفاده از آشوبهایی که وجود داشت، استانهای خود را به عنوان ایالات مستقل اعلام کردند.
مقالههای مرتبط:
البته قبایلی ایرانی از آسیای مرکزی در تلافی این کار، به پارت حمله و آن را فتح کردند، سپس نام «پارتها» را برای اقوام خود انتخاب کردند. در این میان، سلوکیان به قدری درگیر جنگ با بطلمیوسیان مصری بودند که قسمتهای بسیار بزرگی از قلمرو خود در ایران و سرزمین ماد را از دست دادند. یکی از پادشاهان جاهطلب سلوکی به نام انتیاکوس سوم در ۲۰۹ سال پیش از میلاد مسیح، خود را برای باز پسگیری قلمرو از دست رفتهی اجدادش آماده کرد. او موفق شد پارتها را شکست داده و آنان را در سرزمین خود به رعیتی برگزیند. البته بعدها با شکست انتیاکوس از رومیها در نبرد ماگنزی، سلوکیان بار دیگر بسیاری از قلمروهای خود را از دست دادند. از این زمان به بعد، کنترل سرزمین پارت، به دست پادشاهان اشکانی افتاد که شروع به فتح قلمروهای سلوکیان کردند. در ۱۳۹ سال پیش از میلاد مسیح، سلوکیان در نبردی بزرگ علیه اشکانیان شکست خوردند که با اسارت پادشاه سلوکیان، یعنی دیمتریوس سوم پایان یافته و به شکلگیری حکومت اشکانیان منجر شد.
۷. جنگ صد ساله (شروع از ۱۳۳۷ تا ۱۴۵۳ میلادی؛ ۱۱۶ سال جنگ)
جنگ صد ساله، نبردی میان دو خاندان اشرافی بود که هر یک ادعای جانشینی سلطنت فرانسه را داشتند. این جنگ با از بین رفتن پادشاهان خاندان کاپتی فرانسه آغاز شد که موجب شد سلطنت فرانسه بدون فرمانروا بماند. دو طرف اصلی این جنگ، شامل خاندان پلانتاجنت و رقیبش، خاندان والوا بود. طرف اول، فرمانروایان انگلستان در قرن ۱۲ دوازدهم میلادی بودند که اصالتی فرانسوی متعلق به مناطق آنژو و نورماندی داشتند. در مقابل، خاندان والوا قرار داشت که ادعای فرمانروایی انگلستان و فرانسه را داشت. پنج نسل از پادشاهان این دو خاندان برای تصاحب تاج و تخت فرانسه، مابین سالهای ۱۳۳۷ تا ۱۴۵۳ میلادی در برابر یکدیگر جنگیدند که هریک متحمل پیروزی و شکستهای چندینباره شدند. در پایان این جنگ، «ژاندارک» نقش بسیار مهمی در تجدید و احیای خاندان والوا ایفا کرد. ژاندارک پس از تلاشهای فراوانش، روحیهی جنگاوری در شاهزاده چارلز را برانگیخت و او را بر تخت پادشاهی نشاند؛ سپس اورلئان که محل تاجگذاری سنتی خاندان والوا بود را از دست انگلیسیها پس گرفت. بعدها، ژاندارک به اسارت انگلیسیها درآمد و به جرم جادوگری در سال ۱۴۳۱ میلادی به آتش کشیده شد. با این حال، تلاشهای ژاندارک به هدر نرفت و چارلز توانست، حکومت خود را حفظ کند. در آن زمان و تا سال ۱۴۵۳، نیروهای انگلیسی از فرانسه بیرون رانده شدند.
۶. جنگهای بیزانسیها و عثمانیان (شروع از ۱۲۶۵ تا ۱۴۷۹ میلادی؛ ۲۱۴ سال جنگ)
جنگهای بین بیزانسیها و عثمانیان، نبردهایی بسیار سرنوشتساز بودند که از ۱۲۶۵ آغاز و تا ۱۴۷۹ به مدت ۲۱۴ سال به طول انجامید. این جنگ در نهایت به سقوط امپراطوری بیزانس و قدرتگیری امپراطوری عثمانیان در قلمرو بیزانسیها منجر شد. تا سال ۱۲۰۴ میلادی، پایتخت بیزانس، یعنی قسطنطنیه آبستن جنگ صلیبی چهارم شده بود. سلجوقیان روم، از این فرصت برای محاصرهی قلمرو بیزانس در غرب آسیای صغیر استفاده کردند. البته امپراطوری نیسا در سال ۱۲۶۱ میلادی، موفق به باز پسگیری قسطنطنیه از امپراطوری لاتین شد. امپراطوری بیزانس در این دوره، با خطرات بسیاری مواجه شد که یکی از بزرگترین این خطرات از سمت یکی از «بیکهای ترک» به نام عثمان اول ایجاد شد. بیک در ترکیه قدیم، به شاه یا فرمانروا گفته میشد. عثمان اول نام خود را به عنوان بنیانگذار امپراطوری عثمانی، در تاریخ ثبت کرد. عثمان اول در ابتدا، خود را سلطان عثمانی نامیده و تا سال ۱۳۸۰ میلادی، شهر تراس بیزانس را به محاصرهی خود در آورد. تا سال ۱۴۰۰ میلادی، قلمروهای امپراطوری بیزانس به شدت کاهش یافت و به سرزمینی کوچک تبدیل شد و تا سال ۱۴۷۹ میلادی، با پایان جنگهای بیزانسیها و عثمانیان، امپراطوری عثمانی به خوبی در سرتاسر نواحی شرقی دریای مدیترانه مستقر شد.
۵. جنگهای بیزانسیها و سلجوقیان (شروع از ۱۰۴۸ تا ۱۳۰۸ میلادی؛ ۲۶۰ سال جنگ)
جنگهای بین بیزانسیها و سلجوقیان، نبردهایی را در بر میگرفت که ۲۶۰ سال به طول انجامید و موجب انتقال قدرت از امپراطوری بیزانس به ترکهای سلجوقی در نواحی آسیای صغیر و سوریه شد. این جنگها، شروعی بر دورهی جنگهای صلیبی بود. ترکها پس از فتح بغداد در سال ۱۰۵۵ میلادی، قلمرو خود را به سمت غرب گسترش دادند و در سال ۱۰۶۴ میلادی، یکی از سلاطین سلجوقی به نام الب ارسلان، سرزمینارمنستان بیزانس را تحت تصرف خود در آورد. در سال ۱۰۶۷ میلادی، هنگامی که ترکها قصد حمله به آسیای صغیر را داشتند، با یک ضد حمله از سوی بیزانسیها، عقبنشینی کردند. البته ترکهای سلجوقی طی نبرد ملازگرد در سال ۱۰۷۱ میلادی، با شکست نیروهای بیزانسی و دستگیری امپراطور بیزانس، به پیروزی بزرگی دست یافتند. علیرغم این پیروزی بزرگ، حکومت بیزانسیها در آسیای صغیر ادامه یافت و ترکها پس از ۲۰ سال موفق شدند به طور کامل، شبهجزیرهی آناتولی را تحت کنترل خود درآورند. اولین جنگ صلیبی، زمانی شروع شد که ترکهای سلجوقی تصمیم به محاصرهی اورشلیم گرفتند. تقریبا صد سال پس از نبرد ملازگرد، سلجوقیان در پی اولین جنگ صلیبی از نواحی ساحلی آسیای صغیر بیرون رانده شده و بیزانسیها موفق شدند کنترل بخشهایی از قلمروهای از دست رفتهی خود را بار دیگر به دست آورند. با این حال، صدمات جنگهای صلیبی بعدی، بیشتر از خدمات آن برای بیزانس بود؛ چرا که مسیحیان و جنگجویان شرکت کننده در جنگهای صلیبی، با نادیده گرفتن متحدان خود اقدام به غارت شهرها و روستاهای بیزانسی کردند.
۴. جنگ اروکانی (شروع از ۱۵۳۶ تا ۱۸۱۸ میلادی؛ ۲۸۲ سال جنگ)
جنگ اروکانی که از ۱۵۳۶ تا ۱۸۱۸ میلادی و به مدت ۲۸۲ سال به طول انجامید، یکی از طولانیترین جنگهای تاریخ بشریت محسوب میشود. اسپانیاییها با تلاش برای فرمانروایی بر آمریکای جنوبی، چندین بار اقدام به استعمار مردم ماپوچه که ساکنان بومی آن منطقه بودند، کردند. در سال ۱۵۳۶ میلادی، یعنی زمانی که اسپانیاییها در حال جستجوی تنگهی ماژلان بودند، مردم ماپوچه مانع از ادامهی کار آنها شده و به ارتش کوچک آنان حمله کردند. اگرچه اسپانیاییها تعدادشان کمتر بود اما به دلیل این که سلاحهای پیشرفتهتری داشتند، بسیاری از مردم ماپوچه را کشتند و کسانی که زنده مانده بودند را نیز مجبور به عقبنشینی کردند. این نبردها تا سالها ادامه یافت و مردم ماپوچه توانستند با کمک موانع طبیعی که بر سر راه اسپانیاییها قرار داشت، استقلال خود را حفظ کنند. البته علیرغم این جنگها، مبادلات تجاری نیز بین دو طرف صورت میگرفت. طی جنگ استقلال شیلی، اسپانیاییها از مردم شیلی شکست خورده و برای همیشه از این کشور بیرون رفتند که به نوعی، به پایان جنگ اسپانیاییها و مردم ماپوچه نیز منتهی شد. البته مردم ماپوچه از این انتقال قدرت ناراضی بودند، چرا که بزرگترین ترس آنها به واقعیت تبدیل شده و حکومت شیلی نیز آنان را از کشور بیرون راند که موجب فلج شدن اقتصاد ماپوچه و مرگ هزاران نفر از مردم آنان در پی گرسنگی و بیماری شد.
۳. جنگ هلند و سیلی (شروع از ۱۶۵۱ تا ۱۹۸۶ میلادی؛ ۳۳۵ سال جنگ)
یکی از طولانیترین و عجیبترین نبردهای جهان، «جنگ سیصد و سی و پنج ساله» است که بدون جنگ و خونریزی به وقوع پیوست. این جنگ در ۳۰ ماه مارس سال ۱۶۵۱ میلادی شروع شد که در واقع یکی از پیامدهای جنگ داخلی انگلستان بود. هلندیها که به مدت طولانی همپیمان انگلیسیها بودند، تصمیم به هواداری پارلمان گرفتند. هواداران شاهزاده چارلز اول که هلندیها سابقا با آنان روابط دوستانهای داشتند، این موضوع را به عنوان خیانت تلقی کرده و در عوض، با خشم تمام به کشتیهای هلندیها یورش بردند. البته هواداران چارلز اول تا سال ۱۶۵۱ میلادی، از کل انگلستان، به جز برخی از جزایر کوچک از جمله «مجمعالجزایر سیلی»، بیرون رانده شدند. هلندیها که متحمل خسارت و زیانهای مالی بسیار زیادی از سوی هواداران چارلز شده بودند، تصمیم گرفتند با فرستادن نیروهای دریایی خود به سمت هواداران شاهزاده، درس مهمی به آنان دهند. ترامپ، فرمانروای هلندی اجازه داشت تا در صورت عدم پرداخت پول و خراج از سوی هواداران، بر علیه آنان اعلان جنگ کند. طبق گفتههای موجود، هواداران از پرداخت خراج سر باز زدند که موجب شد ترامپ بر علیه آنان اعلان جنگ کند. البته، با وجود کاهش شدید نیروهای هواداران شاهزاده و نیز احتمال بسیار پایین کسب پول از آنان، ترامپ از تصمیم خود منصرف شده و هیچ جنگی صورت نگرفت. چیزی نگذشت که هواداران شاهزاده خود را تسلیم پارلمانیها کرده و هلندیهای نیز موضوع اعلان جنگ خود را فراموش کردند. پس از گذشت سه قرن از این اتفاقات، یک مورخ محلی به نام «روی دانکن»، به طور اتفاقی نوشتهای تاریخی در رابطه با جنگ مجمعالجزایر سیلی پیدا کرد و سفیران هلند را به بریتانیا فراخواند تا در مورد آتشبسی موقت، مذاکره کنند. معاهدهی صلحی در تاریخ ۱۷ آوریل ۱۹۸۶ میلادی امضا شد که به موجب آن، «جنگ صوری» بین هلند و مجمعالجزایر سیلی پایان یافت.
۲. جنگهای ایران و روم (شروع از ۹۲ سال پیش از میلاد مسیح تا ۶۲۹ پس از میلاد؛ ۷۲۱ سال جنگ)
جنگهای ایران و روم، سلسله جنگهایی است که بین امپراطوری روم و دو امپراطوری متوالی ایران به نامهای اشکانیان و ساسانیان به وقوع پیوست. این جنگها ۷۲۱ سال به طول انجامید. اولین نبرد این جنگها در ۹۲ سال پیش از میلاد مسیح و با جنگ میان امپراطوری روم و اشکانیان آغاز شد. رومیها پس از پایان جنگشان با اشکانیان، نبردهای خود را با ساسانیان از سر گرفتند. این جنگ با حملهی اعراب در سال ۶۲۹ پس از میلاد پایان یافت. عربها هر دو امپراطوری روم شرقی و امپراطوری ساسانیان را در هم کوبیدند. طی این جنگ گسترده بین ایرانیها و رومیها، بیشتر قسمتهای مرزی امن و باثبات بودند اما شهرها، قلعهها و استانهای نزدیک مرز، به طور پیوسته توسط دو امپراطوری یاد شده، محاصره و آزاد میشدند. با این حال، جنگهای مذکور تاثیرات بسیار بدی بر اقتصاد ایران و روم گذاشت که آنان را در مقابل حملات ناگهانی اعراب بسیار آسیبپذیر کرد.
۱. جنگهای مذهبی ایبری (شروع از سال ۷۱۱ تا ۱۴۹۲ میلادی؛ ۷۸۱ سال جنگ)
جنگهای مذهبی ایبری یا «بازپسگیری آندلس»، شامل جنگهایی در تاریخ مجمعالجزایر ایبری است که به مدت ۷۸۱ سال به طول انجامید. جزایر ایبری، اسپانیا و پرتغال امروز را در بر میگیرد. این جنگها، عمدتا میان مورها (مسلمانان آفریقایی-اسپانیایی) و قلمروهای مسیحی بر سر تصاحب شبهجزیرهی ایبری به وقوع پیوست. در سال ۷۱۱ میلادی، مورها که مسلمانان ساکن شمال آفریقا (بخشهایی از مراکش و الجزیرهی کنونی) بودند، با عبور از دریای مدیترانه به اروپا رسیدند و هر جایی که میتوانستند را فتح میکردند. شروع اصلی جنگهای مذهبی ایبری با نبرد کووادونگا در سال ۷۱۸ آغاز شد؛ یعنی زمانی که شاه کریستین ویزیگات، مسلمانان را در آلکاما شکست داد. در قرنهای آینده، جنگهای دیگری بین مورها و مسیحیان شکل گرفت که حاصل آن، چندین شکست و پیروزی برای هر دو طرف بود. پس از گذشت چند سال از وقوع جنگهای مذهبی ایبری، کلیسای کاتولیک از این نبردها با عنوان «جنگ مقدس» یاد کرد که آن را مانند جنگهای صلیبی میدانست. حتی چندین سرباز والارتبهی کلیسای کاتولیک نیز در این جنگها شرکت کردند. تا اوایل صدهی ۱۴۰۰ میلادی، قلمروهای کمی تحت تملک مورها باقی مانده بود. در سال ۱۴۶۹ میلادی، ازدواجی تاریخی بین شاه فردیناند از آراگون و ملکه ایزابل اول از کاستیا صورت گرفت که به جنگهای مذهبی ایبری پایان بخشید. پس از این ازدواج، نیروهای مسلح فردیناند و ایزابل بر علیه مورها جنگیدند. آنها با بازپسگیری گرنادا از مورها در سال ۱۴۹۲، به این جنگها پایان دادند.
شرکت شیائومی به عنوان یکی از شناخته شدهترین تولیدکنندگان محصولات الکترونیک در چین و دنیا مطرح است. این برند موفق شد که در سال ۲۰۱۷ جایگاه پنجمین تولید کنندهی گوشیهای هوشمند را در جهان به خود اختصاص دهد. این برند چینی در عرصهی طراحی، ساخت و فروش گوشیهای هوشمند، اپلیکیشنهای موبایل، لپتاپ و دیگر تجهیزات الکترونیک فعالیت میکند.
محصولات شیائومی شامل گوشیهای هوشمند می مکس 2، می 5، می نوت 2، می میکس، ردمی 4A، تلویزیون می تی وی، مچ بند هوشمند می بند 2، لوازم خانگی هوشمند می اسمارت هوم، و دیگر دستگاههای جانبی است. در سال ۲۰۱۶، این تولید کنندهی چینی توانست حدود ۱۰۰ میلیون گوشی هوشمند خود را به فروش برساند و محصولات خود را در کشورهایی همچون تایوان، هنگ کنگ، سنگاپور، مالزی، فیلیپین، هند، اندونزی و برزیل هم عرضه کند. هدف شیائومی گسترش جایگاهش در دنیا و تبدیل برندش به یک برند جهانی است.
آغاز به کار شیائومی
شیائومی در آوریل سال ۲۰۱۰ با ۸ شریک تجاری با تمركز بر ساخت گوشیهای هوشمند ارزانقیمت و باکیفیت، اپلیکیشنهای تلفن همراه و دیگر تجهیزات الکترونیکی در پكن تأسيس شد. یکی از شرکا، لین بین از مدیران سابق گوگل بود. لی جون ۴۱ ساله در آن زمان موسس و مدیرعامل این شرکت بود و پیش از آن ریاست شرکت کینگسافت را بر عهده داشت. تامین سرمایهی شیائومی توسط یک شرکت سرمایهگذاری سنگاپوری، دو شرکت چینی و شرکت آمریکایی کوالکامصورت گرفت.
چند ماه پس از تاسیس شرکت، لی جون از رابط کاربری مبتنی بر اندروید خود به نام MIUI رونمایی کرد. به طوری که در سال ۲۰۱۴، MIUI بر روی بیش از ۲۰۰ دستگاه نصب شد. از طرفی این رابط کاربری به دو زبان چینی و انگلیسی برای غیر توسعه دهندگان هم قابل دسترس بود. به طوری که در پایان سال ۲۰۱۳ بیش از ۳۰ میلیون کاربر از MIUI استفاده میکردند. آماری که برای یک شرکت نوپا بسیار چشمگیر است.
شباهتهایی بین رام MIUI و iOS در خصوص استفادهی بسیار آسان دیده میشود. ضمن این که خدمات پیشرفتهای همچون پشتیبانگیری ابری، استفادهی آسان پخش کننده موسیقی و اپلیکیشنهای فروشگاه خود را ارایه میدهد.
ورود شیائومی به بازار سختافزار
در سال ۲۰۱۱، شیائومی گوشی هوشمند می وان (Mi One) را به بازار معرفی کرد. بنابراین، این برند موفق شد علاوه بر نرمافزار، در زمینهی سختافزار هم وارد عمل شود. گوشی Mi One در آن زمان با مشخصات و قیمتی عالی به بازار عرضه شد. محصولی که بیانگر فلسفهی برند شیائومی بود: ارزان اما باکیفیت!
هر چند که از نظر تحلیلگران، شیائومی به سرعت لقب اپل چینی را به خود اختصاص داد، اما خود این برند ترجیح میداد با آمازون مقایسه شود و بیشترین بخش درآمدش از طریق محتوا و خدماتی که ارایه میدهد، باشد.
در اوت ۲۰۱۲، شیائومی گوشی هوشمند شیائومی می 2 (Mi2) را معرفی کرد. این گوشی به پردازندهی کوالکام اسنپدراگونS4 پرو، پردازندهی چهار هستهای ۱.۵ گیگاهرتز، رم ۲ گیگابایت و تراشهی گرافیگی آدرنو ۳۲۰ مجهز بود. شیائومی در ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۳ اعلام کرد که توانسته است ۱۰ میلیون گوشی هوشمند Mi2 را در عرض ۱۱ ماه به فروش برساند.
گوشیهای Mi2 در کشورهایی چون ایالات متحده آمریکا، بریتانیا، استرالیا و نیوزیلند فروخته شدهاند. در ۵ سپتامبر ۲۰۱۳، لی جون، مدیر عامل شیائومی تصمیم خود را در خصوص ارایهی تلویزیون هوشمند ۴۷ اینچی سه بعدی مبتنی بر اندروید، اعلام کرد. در سپتامبر ۲۰۱۳، شیائومی گوشی هوشمند خود Mi3 را در دو سری عرضه کرد.
اولین نسخه مجهز به پردازندهی قوی اسنپدراگون ۸۰۰ کوالکام با فرکانس ۲.۳ گیگاهرتز و نسخهی دوم مجهز به پردازندهیتگرا ۴ انویدیا بود. در همان ماه شیائومی تصمیم گرفت تا نخستین فروشگاه خود را در شهر پکن افتتاح کند. در اکتبر ۲۰۱۳، شیائومی به عنوان پنجمین گوشی هوشمند پر استفاده در چین معرفی شد. شیائومی توانست ۲۶.۱ میلیون گوشی هوشمند را در فاصلهی زمانی سال ۲۰۱۳ تا نیمهی نخست سال ۲۰۱۴ به فروش برساند.
شیائومی در بازار هند؛ شروع فروتنانه!
بازار هند سریعترین رشد را در بین بازارهای گوشیهای هوشمند دارد، از این رو موفقیت در آن برای بسیاری از تولیدکنندگان گوشیهای هوشمند مهم و ضروری است. در ژوئیهی ۲۰۱۴، شیائومی اولین گوشی هوشمند مدل Mi3 خود را در بازار هند عرضه کرد. به این ترتیب در یک نشست مطبوعاتی کم سر و صدا که در یک سالن کوچک برگزار شد، شیائومی در هند اعلام حضور کرد.
برای ورود به بازار هند شیائومی از شراکت بزرگترین وبسایت فروش اینترنتی هند به نام فلیپکارت Flipkart بهره گرفت. به این ترتیب، مشتریان علاقهمند باید برای خرید گوشی شیائومی اقدام به ثبت نام میکردند و موجودی محدود شیائومی در عرض چند ثانیه به فروش رفت! پیش از شیائومی شرکت موتورولا اقدام به این گونه فروشهای انحصاری در چین کرده بود و پس از شیائومی هم شمار زیادی از تولیدکنندگان چینی اقدام به این سبک از فروش در هند کردند. با این حال، شیائومی برنامههای بزرگتری پیش رو داشت!
شیائومی در سال ۲۰۱۵: از هند تا برزیل!
در آوریل ۲۰۱۵، شیائومی اعلام کرد که سری دستگاههای Mi را در سایتهای مطرح تجارت آنلاین هند و همچنین برای نخستین بار در خرده فروشهای آفلامدیین به فروش گذاشته است. در ۲۳ آوریل ۲۰۱۵، لی جون و معاونش هوگو بارا، گوشی هوشمند جدید به نام Mi4i را در چین رونمایی کردند. مچ بند می بند هم در همان رویداد معرفی شد.
در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۵، شیائومی محصول ردمی ۲ (Redmi 2) را در بازار برزیل عرضه کرد. به این ترتیب برای اولین بار شیائومی توانست در خارج از چین و آسیا گوشی هوشمند خود را به فروش برساند.
شیائومی در سال ۲۰۱۶: ورود می ۵ و می مکس
در اوایل سال ۲۰۱۶، شیائومی گوشی هوشمند Mi 5 را که مجهز به پردازندهی کوالکام اسنپدراگون ۸۲۰ بود معرفی کرد. صفحه نمایش فول اچ دی ۵.۱۵ اینچ ۱۰۸۰p که نور پس زمینهی آن از تکنولوژی 16-LED بهره گرفته و روشنایی تصویر آن معادل ۶۰۰ نیت است.
در تاریخ ۱۰ می ۲۰۱۶، شیائومی گوشی هوشمند می مکس را با پردازندههای کوالکام اسنپدراگون ۶۵۰ و ۶۵۲ عرضه کرد. این دستگاه از نظر مصرف انرژی به صرفه بود و ویژگیهای آن صفحه نمایش فول اچ دی ۶.۴ اینچی، باتری ۴۸۵۰ میلی آمپر ساعتی، رم ۴ گیگابایت، دوربین اصلی ۱۶ مگاپیکسل، دوربین سلفی ۵ مگاپیکسل و سنسور اثر انگشت بود. در همین سال، شیائومی فعالیت خود را در برزیل شروع کرد و در نیمهی دوم سال آنجا را ترک کرد.
شیائومی در سال ۲۰۱۷: از پاکستان تا اسپانیا
در فوریهی سال ۲۰۱۷، شیائومی محصولات سری Mi و نوت خود را به صورت رسمی در پاکستان عرضه کرد. در آوریل همین سال، شیائومی پرچمدار Mi6 را با اسنپدراگون ۸۳۵ معرفی کرد. در ماه می هم، شیائومی فروشگاههای خود را با عنوان MI Home در کشورهای هند، بنگلادش، بنگلور تاسیس کرد. در ماه می، شیائومی گوشی هوشمند می مکس ۲ (Mi Max 2) با صفحه نمایش ۶.۴۴ اینچی IPS معرفی کرد. در آگوست سال ۲۰۱۷، شیائومی نسخه ۹ رابط کاربری MIUI V9 را در کنار گوشی هوشمد می 5 ایکس ارایه داد. در همین ماه بود که شیائومی اولین فروشگاه خود را در فیصل آباد پاکستان افتتاح کرد.
در تاریخ ۵ سپتامبر، شیائومی گوشی هوشمند Mi A1 را معرفی کرد. این محصول نخستین گوشی شیائومی بود که اندروید آن به صورت خالص عرضه شد. ضمن این که، رابطهای کاربری MIUI و MI 5X برای این گوشی هوشمند هم در دسترس است. در ماه نوامبر، شیائومی در اسپانیا شروع به کار کرد و محصولات Mi Mix 2 و Mi A1 را در بازار اروپای غربی عرضه کرد. در دسامبر ۲۰۱۷ هم شیائومی نخستین فروشگاه Mi Store خود را در لاهور پاکستان افتتاح کرد.
استراتژی فروش شیائومی
استٰاتژی فروش شیائومی بسیار با استراتژی فروش برندهای مطرحی چون سامسونگ و اپل متفاوت است. لی جون، مدیرعامل شیائومی بر این عقیده است که قیمتهای عرضه شده توسط برندهای اپل و سامسونگ متناسب با کیفیت و خدمات محصولاتشان نیست و در واقع این برندها بیشتر پول هیاهوی تبلیغاتیشان را از مشتریان خود میگیرند. شیائومی بر خلاف سامسونگ و اپل حاشیه سود بالایی ندارد.
عمدهی فروش این برند از طریق آنلاین است از این رو هزینهی کمتری بابت نیروی فروش و موارد مربوط به آن می پردازد. بنابراین شیائومی باکی ندارد که محصولش ۱۸ ماه داخل کارتن بماند! در طی این مدت هم قطعات سخت افزاری ارزانتر شده و طبیعتا قیمت محصول هم ارزانتر میشود. لوازم جانبی گوشی، گجتهای هوشمند خانگی، اپلیکیشنها و ویدیوهای آنلاین از جمله محصولاتی هستند که فروش آنها درآمد شیائومی را تامین میکند.
در واقع، شیائومی عرصهی سختافزار را تنها ابزاری برای انتقال نرمافزار و سرویسهای اینترنتی میداند. به همین دلیل هوگو بارا در مصاحبهای عنوان میکند:
ما بیشتر از این که یک تولید کنندهی سختافزاری باشیم، در عرصهی نرمافزار و اینترنت عمل میکنیم.
در زمینهی تبلیغات، شیائومی به شیوهی تبلیغات سنتی اعتقادی ندارد و با استفاده از خدمات شبکههای اجتماعی و تکیه بر بازخوردهای مشتریانش در جهت تبلیغ محصولات خود عمل میکند.
شیائومی و مشتری مداری
لی جون، در خصوص اهمیت به بازخود نظرات مشتریانش میگوید:
زمانی که در کینگسافت بودم، فرصت این را داشتم که با شرکتهایی چون نوکیا و موتورولا هم کار کنم. در آن برهه، این دو شرکت جزو غولهای زمان خود بودند. یک روز به مسئول R&D هر دو شرکت چند مشکل را گوشزد کردم. آنها در ظاهر حرف من را قبول کردند اما در عمل حرکتی از آنها ندیدم. بنابرین تصمیم گرفتم که اگر روزی سازندهی گوشی همراه شدم، شما بتوانید هر مشکلی که در خصوص محصول وجود دارد را اطلاع دهید. اگر قابل توجیه باشد، بلافاصله بر روی آن کار خواهیم کرد. من در عرض یک هفته، آخرین نظرات کاربرانم را بررسی میکنم. ضمن این که مدیران تولید شیائومی زمان زیادی از وقت خود را صرف مطالعهی انجمنهای کاربران در اینترنت میکنند. به این ترتیب، وقتی پیشنهادی دریافت میشود بلافاصله به مهندسان شرکت منتقل خواهد شد. بعضی از موارد پیشنهاد شده میتوانند در عرض یک هفته روی محصول پیادهسازی شوند.
فراز و نشیبهای شیائومی در مسیر
در حالی که اکثر گوشیهای هوشمد شیائومی بازخوردهای مثبتی را دریافت کرده و طی یک زمانبندی سریع به فروش رسیده است، این شرکت در مسیر رشد خود با چالشها و محدودیتهایی مواجه بوده است.
مواردی چون تجربهی کم این برند نوپا در زمینهی خدمات پس از فروش و عدم دسترسی به قطعات یدکی آن باعث وارد ساختن آسیبهایی به این برند شده است. ضمن این که مشکل غیرمعمولی که این برند با آن مواجه است، درج عبارت made-in-China روی محصولات آن است.
بر خلاف رقم فروش بالای ناگهانی این برند، باز هم بسیاری از منتقدین عرصهی تکنولوژی، مشتریان بالقوه را نسبت به خرید محصولات شیائومی دلسرد میکنند.
حتی بعضی تحلیلگران بر این باور هستند که عدم عرضهی محصولات این برند در فضای فیزیکی و آفلاین باعث میشود که رشد آن پس از رسیدن به یک قله روند آهستهای را طی کند. به طوری که در خود چین هم سازندگانی چون ویوو Vivoو اوپو OPPO هم سعی در تصاحب جایگاه نخست شیائومی در بازار دارند.
شیائومی و درگیریهای قانونی
یکی از مشکلاتی که در مسیر رشد شیائومی وجود داد مسئلهی پتنتهایی است که پیش از شروع به کار این تولید کننده، توسط دیگر سازندگان گوشیهای هوشمند ثبت شده است. شیائومی بارها توسط شرکتهای مختلف در نقض پتنتهایشان متهم شده است.
در دسامبر ۲۰۱۴، اریکسون ادعا کرده بود که، شیائومی، پتنتهای آنها را در زمینهی شبکههای وایرلس نقض کرده است. پتنتهایی که سایر برندها با مذاکره با اریکسون حق استفاده از آنها را برای خود دریافت کرده بودند. به این ترتیب دادگاه دهلی نو در رای خود حق را به اریکسون داد و اعلام کرد که شیائومی حق فروش آنلاین در هند را ندارد.
از طرفی پس از رونمایی از گوشی هوشمند Mi4، زمزمههایی مبنی بر کپی این محصول از آیفون اپل صورت گرفت. ضمن این که تبلت Mi Pad شیائومی هم از نظر اندازهی صفحه نمایش و رزولوشن مشابه آیپد اپل است. هر چند که این مسئله به دادگاه کشیده نشد و مدیران شیائومی هم به شدت این ادعا را رد کردند. دیگر شکایتی که شیائومی درگیر آن بود، شباهت نام محصول میپد به آیپد اپل بود که دادگاه در این خصوص رای را به نفع اپل صادر کرد.
با وجود شرکتهای پتنت ترول که به دنبال مزاحمتهای قانونی در خصوص ثبت اختراع هستند، شیائومی با مشکلات حقوقی پیچیدهای روبرو است. البته این شرکتها در مناطقی چون برزیل، هند و خاورمیانه نمیتوانند دعواهای گرانقیمتی برای شیائومی ایجاد کنند اما قطعا در بازار ایالات متحده مشکلات زیادی را برای شیائومی ایجاد خواهند کرد. شیائومی برای جلوگیری از بروز مشکلات مربوط به پتنت اقدام به خریداری پتنتهای شرکتهای مختلف کرد. تا امروز شیائومی ۷۰۰۰ پتنت در اختیار دارد که در این میان ۶۲۰۰ پتنت را خریداری کرده و ۵۲۰۰ پتنت آن منتشر شده است.
طرفداران شیائومی
شیائومی اولین سازندهی گوشیهای هوشمد اندرویدی است که طرفداران پر و پا قرص و متعصبی در حد طرفداران محصولات اپل دارد.
مشتریان اپل به وفاداری معروف هستند. به طوری که این گروه حاضر هستند روزها در صفهای طولانی بایستند تا آخرین محصول اپل را خریداری کنند. شاید بتوان گفت که اپل جدیترین طرفداران را در بین تولیدکنندگان محصولات الکترونیک در این سیاره دارد. (البته سامسونگ هم طرفداران زیادی دارد اما به اندازهی اپلیها پر سر و صدا نیستند!)
اما طرفداران شیائومی کاملا از جنس دیگری هستند.
آنها اسم خود را Mi-fans گذاشتهاند و باشگاههای طرفداری دارند! حتی نام روز ۶ آوریل را روز طرفداران می Mi Dayنامگذاری کردهاند که در آن روز شیائومی هم کمپینهای فروشی به خصوصی برگزار میکند تا محصولات جدیدش را معرفی کند.
آنها اغلب به نقاط مختلف چین سفر میکنند تا در راهاندازیهای جدید این برند شرکت کنند. طی یک فستیوال که شیائومی در ان چهارمین سالگرد تاسیس خود را جشن میگرفت، شرکت تعداد ۱۷۰,۰۰۰ عروسک خرگوش شیائومی را به فروش رساند. در واقع این عروسک نمادی از شیائومی است که در بین طرفداران این برند محبوبیت زیادی دارد. در سال ۲۰۱۴ هم شیائومی موفق شد تا در فستیوال روز Mi Day فروش ۲۴۳ میلیون دلاری داشته باشد. رقمی که در یک فروش داخلی، نوعی رکورد است.
بر اساس گزارش تحقیقات برنشتاین، این موارد ربطی به یک بازاریابی پرهزینه ندارند. طبق تحقیقات برنشتاین، سامسونگ به عنوان یکی از نزدیکترین رقبای شیائومی، حدود ۸ درصد از درآمد خود را صرف هزینههای بازاریابی میکند. در حالی که این رقم در شیائومی معادل ۳.۲ درصد است. در واقع شیائومی طرفداران خود را نمیخرد! بلکه آنها را به دست میآورد.
لی جون، بنیانگذار و مدیر عامل این برند هم شخصیتی مانند استیو جابز دارد. (که خوشبختانه برای این موضوع مجبور به پرداخت حق پتنت نیست!) شخصیت کاریزماتیک او هم در وفاداری مشتریانش نقش داشته است. ضمن این که خود لی جون هم اعلام کرده است که عمدا وضعیت ظاهری خود را شبیه به استیو جابز انتخاب کرده است و مانند او در رویدادها با جیم و پیراهن مشکی ظاهر میشود.
از طرفی، این برند به صورت فعالانه با مشتریان خود در حال تعامل است. به طوری که طرفداران شیائومی اغلب از طریق رسانههای اجتماعی با برند محبوب خود در ارتباط هستند تا جایی که از نظرات آنها در خصوص افزودن ویژگیها یا تغییرات بهبود دهنده استفاده میشود.
یکی از بنیانگذاران شیائومی در خصوص راز موفقیت این برند میگوید:
پاسخ من مشارکت مشتری است. در واقع شیائومی محصول نمیفروشد. آنچه شیائومی میفروشد، میل به بودن در بخشی از محصول است.
تحلیلگران صنعت بن تامپسون هم میگویند که محصول نهایی شیائومی یک ابزار الکترونیکی نیست بلکه نوعی سبک زندگی است.
با این حال، هنوز باید دید که آیا این برند جوان میتواند در این بازار رقابتی، جایگاه خود را ارتقا دهد؟
گیاهان نیز حیواناتی بسیار آهسته هستند. برخی میگویند که این صرفاً یک سوء تفاهم در زیستشناسی اولیه است؛ اما جک سی اسکالتز به عنوان یک پروفسور گیاهشناس از دانشگاه میسوری کلمبیا که چندین دهه از عمر خویش را صرف بررسی و مطالعهی روابط میان گیاهان و حشرات کرده است، این چنین فکر نمیکند. او به حوزهای که در آن مشغول به کار است کاملاً تسلط داشته و میداند که چه میگوید. وی به ادراکات مشترک میان انسانها (به عنوان یک حیوان) و خویشاوندان برگدار ما اشاره میکند و میگوید که برخی از آنها با وجود اینکه بسیار اساسی هستند، نادیده گرفته میشوند.
گیاهان برای حفظ قلمرو خود مبارزه میکنند، به جستجوی غذا هستند و از شکارچیان و طعمهها میترسند. آنها نیز همچون سایر حیوانات، زنده هستند و از خود رفتارهایی را نمایش میدهند. طبق گفتههای اُلیویر هامانت، دانشمند گیاهشناس از دانشگاه لیون فرانسه، برای آنکه بتوان رفتارهای گیاهان را مشاهده کرد باید ابتدا از فرآیند رشد گیاه فیلمی تهیه شود و سپس سرعت فیلم افزایش داده شود؛ در این صورت افراد میتوانند ببینند که گیاهان نیز همچون سایر حیوانات رفتار میکنند. یک ویدیوی تایم-لپس میتواند دنیای بیگانهی گیاهان را با تمام شکوهی که دارد به خوبی نشان دهد؛ مانند آنچه که در مستند بسیار زیبای Life مشاهده کردهایم.
گیاهان با هدف مشخصی حرکت میکنند و به همین دلیل باید نسبت به آنچه که در اطرافشان میگذرد، آگاهی کامل داشته باشند. آنطور که جک سی اسکالتز میگوید، این گیاهان به خوبی نسبت به اتفاقات اطراف واکنش نشان میدهند؛ بنابراین میتوان گفت که دارای حواس بسیار پیچیدهای هستند که از آنها برای سنجش شرایط محیط استفاده میکنند.
احساسات این گیاهان چگونه خواهد بود؟ دنیل چاموویتز از دانشگاه تل آویو در اسرائیل میگوید که شاید انتظار نداشته باشید؛ اما احساسات آنها با ما انسانها که گونهای از حیوانات هستیم، تفاوت چندانی ندارد.
در سال ۲۰۱۲ میلادی، دنیل چاموویتز مشغول نوشتن کتاب «آنچه یک گیاه میداند» بود. در این کتاب، وی با استفاده از دقیقترین و بهروزترین روشهای علمی، به بررسی چگونگی تجربهی جهان توسط گیاهان پرداخته است و این کار را نیز با احتیاط بسیار انجام داده است. وی میگوید:
دربارهی پاسخهای احتمالی که میتوانستم به دست آورم بسیار نگران بودم.
نگرانی او چندان هم بیدلیل نبود. بخشی از توضیحاتی که وی در کتاب خود دربارهی دیدن، بوییدن و احساسات گیاهان بیان کرده بود، برگرفته از پژوهشهای مطرح شده در کتاب «زندگی مرموز گیاهان» بودند و به دست آوردن نتایجی که مطابق یا مخالف آن کتاب هستند، نگران کننده بود. کتاب راز زندگی گیاهان در سال ۱۹۷۳ میلادی منتشر شد و در همان سال به یکی از کتابهای مشهور تبدیل شد. در کتاب جدیدی که دنیل چاموویتز به چاپ رساند، یکی از بهترین دستاوردها، رد کردن ایدهای بود که بیان میکرد گیاهان به صدای موسیقی کلاسیک واکنش مثبتی نشان میدهند.
البته باید این را نیز در نظر داشت که اکنون در قرن ۲۱ هستیم و از دههی ۷۰ میلادی تا کنون، مطالعاتی که روی ادراک گیاهان انجام شدهاند، پیشرفت کردهاند و در سالهای گذشته نیز پژوهشهای بسیاری روی احساسات گیاهان صورت گرفته است. این پژوهشها نمیتوانند به سادگی نشان دهند که گیاهان نیز دارای احساساتی هستند؛ اما میتوانند این پرسش را مطرح کنند که چرا و چگونه یک گیاه اتفاقات پیرامون خود را احساس و درک میکند.
در اینجا، دو دانشمند دیگر به نامهای هایدی آپل و رِکس کوکرافت که از همکاران جک اسکالتز در دانشگاه میسوری هستند نیز وارد قضیه میشوند. این دو دانشمند، در سالهای اخیر روی این واقعیت که گیاهان نیز میشنوند، پژوهشها و مطالعات بسیاری را انجام دادهاند.
هایدی آپل در مورد پژوهشهای خود میگوید:
یکی از اهداف اصلی کار ما، یافتن دلیلی است که نشان دهد چرا گیاهان تحت تأثیر صداها قرار میگیرند.
اگر یک سمفونی بتهوون را در محیطی که گیاه حضور دارد پخش کنید، احتمالاً نتیجهی خاصی را مشاهده نمیکنید زیرا اثر اندکی روی گیاه میگذارد؛ اما وقتی که یک کرم صدپای گرسنه به گیاه نزدیک میشود، واکنشها کاملاً متفاوت خواهند بود. طی آزمایشهایی که آپل و کوکرافت انجام دادند، متوجه شدند که صداهای تولید شده توسط کرم صدپا باعث میشوند که گیاه حالت دفاعی به خود گرفته و برای محافظت از خود، یک سپر دفاعی شیمیایی ایجاد کند که این واقعاً شگفتانگیز است. رِکس کوکرافت در این خصوص میگوید:
ما توانستیم نشان دهیم گیاهان هنگامی که صدایی مرتبط با محیط زیست را میشنوند، به گونهای متناسب پاسخ آن را میدهند.
در اینجا، ارتباطات زیست محیطی یک نکتهی کلیدی به شمار میرود. کُنسوئلو دمورائِس، از انستیتو فناوری زوریخ، سوئیس به همراه چند تن از همکاران خود، نشان داد که گیاهان میتوانند صدای نزدیک شدن حشرات را به خوبی بشنوند و حتی برخی از گیاهان میتوانند بوی آنها را احساس کنند. برخی از گیاهان میتوانند سیگنالهای بیثباتی را که توسط سایر گیاهان در پاسخ به نزدیکی حشرات پخش میشوند، احساس کنند. وی در سال ۲۰۰۶ نشان داد که چگونهگیاه سرده (یک گیاه کاملاً انگلی که با نام علمی کاسکوتا نیز شناخته میشود) میتواند دشمنی که نزدیک میشود را از پای درآورد. سرده پیش از آنکه خود را دور یک گیاه بپیچد و از مواد غذایی آن تغذیه کند، میتواند در هوا حرکت کند و وابسته به چیزی نباشد.
به طور واضح بخواهیم بگوییم، چیزی وجود ندارد که باعث تمایز گیاهان از ما انسانها شود. آنها نیز بو میکشند و یا صدای چیزی را میشنوند و سپس متناسب با شرایط، از خود واکنش نشان میدهند و این دقیقاً همان کاری است که ما و سایر حیوانات انجام میدهیم. البته باید به این نکته اشاره کرد که ما هنوز اطلاعات چندانی از سازوکار حس کردن بوهای محیط توسط گیاهان نداریم و نمیتوانیم بگوییم که این سازوکار تا چه اندازه با حیوانات شباهت دارد.
ما گوش و بینی داریم؛ آیا گیاهان نیز دارند؟
در حیوانات، اعضایی از بدن که وظیفهی حس کردن را بر عهده دارند کاملاً مشخص هستند؛ اما در گیاهان چنین اعضایی دیده نمیشود و همین موضوع باعث شده تا درک احساسات گیاهان دشوارتر شود. البته همواره اینگونه نیست؛ به عنوان مثال، گیاهان از فتوریسپتورها برای دیدن استفاده میکنند و متأسفانه تاکنون مطالعات اندکی در این زمینه صورت گرفته است. این یک بخش بسیار مهم است که باید پژوهشهای بیشتری روی آن صورت بگیرد.
آپل و کوکرافت امیدوار هستند که بتوانند بخشهایی خاص از گیاهان را که نسبت به صداهای محیط از خود واکنش می دهند، تحت نظر بگیرند و به دقت آنها را بررسی کنند. یکی از عواملی که این دو دانشمند به آنها مشکوک هستند،پروتئینهای مکانوریسپتور (گیرندههای مکانیکی پوست) هستند که میتوان آنها را در تمام سلولهای گیاهان یافت. این گیرندههای مکانیکی میتوانند نامتقارنیهایی که صداها به هنگام برخورد با اشیا ایجاد میکنند را به سیگنالهای شیمیایی یا الکتریکی تبدیل کنند. آپل و کوکرافت توانستند به مکانوریسپتورهای برخی گیاهان آسیب وارد کنند و سپس آنها را مورد آزمایش قرار دادند تا ببینند با وجود این عیب، آیا باز هم به صدای محیط واکنش نشان میدهند یا خیر. به نظر میرسد که یک گیاه برای شنیدن، به یک گوش آشکار نیازی ندارد.
حس ششم یا درک ماوراء الطبیعه، یکی دیگر از چیزهایی است که به نظر میرسد میان ما و گیاهان مشترک است. حس ششم به صورت فیزیکی دیده نمیشود؛ اما میتواند به برخی از ما انسانها این توانایی رابدهد که بدون لمس، اشیا را حرکت دهیم، شعبده بازی کنیم و به طور کلی روی تمام اجزای بدنمان که در فضا هستند کنترل داشته باشیم. این حس، در حیوانات به هیچیک از اندامهای دیگر وابسته نیست؛ اما کاملاً بر یک حلقهی بازخوردی میان مکانوریسپتورها، ماهیچهها و مغز متکی است که این در مقایسه با گیاهان، سادهتر به نظر میرسد. اگرچه جزئیات مولکولی اندکی متفاوت هستند؛ اما همانطوری که گفته شد گیاهان دارای مکانوریسپتورهایی هستند که میتوانند تغییرات اطراف را شناسایی کرده و به طور مناسب به آنها پاسخ دهند.
اُلیویر هامانت که در سال ۲۰۱۶ پیشنمایشی از پژوهشهای مربوط به حس ششم را منتشر کرده بود، این چنین میگوید:
ایدهی کلی یکسان است. به طور کلی، آنچه ما میدانیم این است که در گیاهان، این امر بیشتر بامیکروتوبولها (ریز لولهها) در ارتباط است. آنها به کششها و نامتقارنیهای مکانیکی واکنش نشان میدهند.
در سال ۲۰۱۵، مقالهای منتشر شد که سعی داشت گیاهان را به طور عمیق بررسی کند و یکی از وظایف کلیدی اکتین(پروتئین کروی بسیار مهمی در بافت ماهیچهای) را در درک ماوراء الطبیعه گیاهان نشان دهد. هامانت بر این باور است که تاکنون به چنین چیزی کمتر توجه شده است و این در حالی است که فیبرهای اکتین در ساختمان گیاهان، دقیقاً همانند بافت ماهیچهای نقش دارند.
مادامی که پژوهشها پیرامون احساسات گیاهان همچنان ادامه دارند، گروهی دیگر از پژوهشگران به دنبال یافتن الگوهایی تکرار شونده هستند که در گیاهان و حیوانات دیده میشوند؛ به عبارتی دیگر، پژوهشگران میخواهند واکنش گیاهان را به هنگام روبهرو شدن با حیوانات بسنجند. در سال ۲۰۱۴، گروهی از پژوهشگران دانشگاه لوزان سوئیس، نشان دادند وقتی که یک کرم صدپا به گیاه رَشادی گوشموشی (آرابیدوپسیس) حمله کرده و سعی میکند از برگهای آن تغذیه کند، گیاه موجی از فعالیتهای الکتریکی را ایجاد میکند. حضور سیگنالهای الکتریکی در گیاهان چیز جدیدی نیست و در سال ۱۸۷۴ یک فیزیولوژیست به نام جان بوردون-سندرسون با آزمایش گیاه گوشت خوار ونوس برای نخستینبار نشان داد که این یک ساز و کار معمولی در این گیاهان است. آنچه که دانشمندان را به تازگی شگفتزده کرده است، نقش بسیار مهم گیرندههای گلوتامات در جریان این ساز و کار است.
گلوتامات، مهمترین انتقال دهندهی عصبی در سیستم عصبی مرکزی بدن ما است. گلوتامات دقیقاً همین نقش را در گیاهان نیز ایفا میکند اما یک تفاوت عمده دارد؛ گیاهان سیستم عصبی ندارند.
فاطیما اِسوِرچکوا، پژوهشگر دانشگاه چارلز در پراگ جمهوری چک، در این خصوص میگوید:
زیستشناسی مولکولی و ژنومی به ما میگوید که گیاهان و حیوانات متشکل از مجموعهای محدود از مولکولهای اساسی و پایه هستند که شباهتهای بسیاری با یکدیگر دارند.
ارتباطات الکتریکی در موجودات زنده، از دو راه مختلف تکامل یافته است. هر زمان و در موقعیتهای مختلف، دستهای از مولکولهای اساسی را به کار میگیرد که ۱.۵ میلیارد سال پیش حیوانات را از گیاهان جدا کردند. دنیل چاموویتز در این خصوص میگوید:
تکامل باعث شده تا صرفاً تعدادی ساز و کار معین برای ارتباطات میان موجودات به وجود آید. شما میتوانید به روشهای مختلف آن را به کار بگیرید اما نتیجهی پایانی، یکسان خواهد بود.
واقعیت این است که شباهتهای عجیبی میان حیوانات و گیاهان وجود دارد و گیاهان توانایی به مراتب بیشتری در احساس جهان دارند و ممکن است که در ظاهر، آنها نتوانند چنین کاری را انجام دهند؛ اما آنها احساسات قدرتمندی دارند. همین موضوع باعث شده است که گمانهزنیهای مهمی پیرامون هوش گیاهی شکل بگیرد و حتی به تازگی یک رشتهی دانشگاهی با این عنوان راهاندازی شده است. همچنین علامتدهی الکتریکی در گیاهان باعث شده یک رشتهی دانشگاهی با عنوان «نوروبیولوژی گیاهی» ایجاد شود و امروزه تعداد زیادی از پژوهشگران در زمینههایی نظیر حافظه، یادگیری و توانایی حل مسئله در گیاهان مشغول پژوهش هستند و این در حالی است که ما اینها را از تواناییهای گیاهان نمیدانیم.
این پژوهشها باعث شده در کشور سوئیس، قانونگذاران پا را فراتر گذاشته و «حقوق گیاهان» را وضع کنند. البته باید این را در نظر داشت که استفاده از عناوینی نظیر «هوش گیاهی» یا «نوروبیولوژی گیاهی» حالت تشبیهی دارند؛ اما بسیاری از افراد هستند که به استفاده از آنها انتقاد وارد کردهاند.
دنیل چاموویتز در این خصوص میگوید:
آیا من به عنوان یک دانشمند فکر میکنم که گیاهان هوشمند هستند؟ خیر، من فکر میکنم که گیاهان بسیار پیچیده هستند و شما نباید این را با هوش اشتباه بگیرید.
اینکه ما گیاهان را با انسانها مقایسه میکنیم تا بتوانیم ایدهها را توصیف کنیم، کاری بسیار مفید است اما نباید فراموش کرد که در این زمینه نیز محدودیتهایی وجود دارد. خطر اینجا است که ما به گیاهان به عنوان حیواناتی که در درجات پایینتر هستند مینگریم و همین باعث میشود از مسیر اصلی خارج شویم. فاطیما اِسوِرچکوا در این خصوص میگوید:
ما به عنوان دانشمندان گیاهشناس، هنگامی که میخواهیم نتایج پژوهشهای خود در مورد گیاهان را منتشر کنیم، علاقهمند هستیم که در مورد شباهتها و تفاوتهای سبک زندگی گیاهان و حیوانات صحبت کنیم؛ اما واقعیت این است که اگر ما برای توصیف گیاهان، آنها را به حیوانات تشبیه کنیم و استعاره به کار ببریم، با مشکلاتی مواجه میشویم. ما باید از به کار بردن چنین استعارههایی پرهیز کنیم؛ مگر آنکه شما علاقه داشته باشید در مورد دردی که هویج به هنگام جویده شدن توسط انسان احساس میکند، بحث کنید که البته بحثی بیفایده است.
گیاهان با آنچه که باید در نهایت انجام دهند، سازگاری بسیاری دارند. آنها ممکن است که سیستم عصبی، مغز و دیگر ویژگیهایی که باعث پیچیدگی هرچه بیشتر میشود را نداشته باشند؛ اما بخشهایی ویژه دارند که پیشرفتها در آنها صورت میگیرد. به عنوان مثال، گیاه رَشادی گوشموشی چشم ندارد؛ اما ۱۱ نوع مختلف فتوریسپتور دارد و این در حالی است که ما انسانها ۴ نوع بیشتر نداریم. این یعنی فرآیند دیدن در آنها به مراتب پیچیدهتر از ما است و سیستمهای حسگر آنها چنین چیزی را بازتاب میدهد.
دنیل چاموویتز در کتاب خود میگوید:
نور برای گیاه، بیش از یک سیگنال است. نور برای آنها غذا است.
گیاهان و حیوانات معمولاً با چالشهای مشابهی روبهرو میشوند؛ اما نیازهای گیاهان به حس کردن، باعث شده تا این احساسات متناسب با آنچه که برای گیاهان اهمیت دارد، شکل بگیرند. دنیل چاموویتز در این خصوص میگوید:
گیاهانی وجود دارند که معمولاً ریشههای عمیق دارند و در یک محل ثابت فرآیند زندگی خود را طی میکنند. این یعنی چنین گیاهانی نسبت به من و شما، از محیطی که در آن زندگی میکنند، آگاهی بیشتری دارند.
برای اینکه درک کاملی از چگونگی درک جهان توسط گیاهان داشته باشیم، باید آنها را همانطوری که هستند ببینیم. طبق گفته دنیل چاموویتز، اگر مردم و دانشمندان دائماً گیاهان را با حیوانات مقایسه کنند، آنگاه ممکن است که ما ارزش واقعی گیاهان را درک نکنیم.
فاطیما اِسوِرچکوا در این خصوص میگوید:
من دوست دارم که گیاهان را آنطوری که هستند ببینم. مردم باید گیاهان را به عنوان چیزهای زندهای که شگفتانگیز، جالب و عجیب هستند، ببینند و برای آنها ارزش قائل شوند. ما نباید به گیاهان به عنوان منبع غذایی مطلق انسان نگاه کنیم و یا آنها را صرفاً زیستسوخت بدانیم.
چنین نگرشی مطمئناً برای همهی ما مفید خواهد بود. زمینههایی نظیر ژنتیک، الکتروفیزیولوژی و کشف ترانسپوزونها، تنها زمانی که پژوهشها در زمینه گیاهان آغاز شدند، به وجود آمدند و اثباتهای بیشماری را برای علم زیستشناسی به ارمغان آوردهاند. به طور کلی، واقعیت این است که ما انسانها به عنوان گونهای از حیوانات، چیزهای مشترکی با گیاهان داریم که شاید فرصتی باشد تا بگوییم ما بیش از آنچه که فکر میکردیم، شبیه گیاه هستیم. همین موضوع برای گیاهان نیز صدق میکند؛ آنها بیش از آنچه که فکر میکردیم شبیه حیوان هستند.
دنیل چاموویتز بر این باور است که وجود شباهت میان ما و گیاهان، پیچیدگی خارقالعادهی گیاهان را به رخ میکشد و تعدادی از عوامل اصلی که تمام حیات روی زمین را به یکدیگر مرتبط میسازند، به ما نشان میدهد. پس از درک این موضوعات، آنگاه میتوانیم یکپارچگی در زیستشناسی را درک کنیم.
.: Weblog Themes By Pichak :.