در نهایت اینفینیتی (Infiniti) پس از گمانهزنیها و پیشنمایش زودهنگام، در نمایشگاه بینالمللی خودروی دیترویت از مدل مفهومی جدید خود رونمایی کرد که با نام Q اینسپریشن (Q Inspiration) شناخته میشود. استفاده از این ظاهر جسورانه به این دلیل است که برند ژاپنی وعده داده بود این سدان فوقالعاده نشاندهندهی نسل آیندهی خودروهای اینفینیتی باشد.
زیبایی و زیباییشناسی یک حس شخصی و درونی است؛ ولی خودروی مفهومی Q اینسپریشن بهشدت جالب توجه به نظر میرسد. در جلوی خودروی سدان اینفینیتی بهجای جلوپنجره مشبک دو-قوسی قبلی از شکافهای عمودی راهراه استفاده شده است که در مرکز آن بادگیرهایی قرار دارد. ورودیهای بزرگ در قسمت جلو و کنار چرخ خودرو، چهره این مفهومی را بیشتر اسپرت کرده است؛ درحالیکه برشهای تهاجمی روی چراغهای جلو و خطوط کاپوت بر ابهت نسل آینده خودروهای اینفینیتی میافزاید.
خودروی مفهومی Q اینسپریشن
هر چه طراحی به سمت عقب خودرو حرکت میکند، ظاهر نرمتر و ظریفتری دارد؛ سقف روان به همراه ستونهای نازک در عقب خودرو به ظاهری فستبک ختم میشود. دم خودرو با اگزوزهای یکپارچه بهخوبی طراحی شده است و نوار سراسری چراغهای عقب نشانههایی از طراحی تیز چراغهای جلو را در خود دارد.
در داخل خودرو، اینفینیتی از طرح مینیمالیستی استفاده میکند؛ سرنشینان در صندلیهای بزرگ و جادار تزئینشده با چرم سفید قرار میگیرند و هر فرد میتواند از یک تبلت برای سرگرمی بهره ببرد. کنسول مرکزی شناور با ترکیبی از چرم سیاه و سفید و طرح نارنجی مرجانی بیشتر شبیه اثر هنری به نظر میرسد. در جلو، صفحه نمایش دیجیتال تمام طول داشبورد را پوشش میدهد و زیر آن، فضای وسیعی با تزئین چوب وجود دارد که تا دربها کشیده میشود. سرنشینان خودرو هر کدام میتوانند روشنایی کابین قسمت خود را با کشیدن انگشت روی نوار کاغذ واشی طلایی و رشتههای ابریشمی در قسمت پایینی هر درب تنظیم کنند.
خودروی مفهومی Q اینسپریشن از پیشرانه چهار سیلندر VC توربو اینفینیتی استفاده میکند که قادر به تغییر نسبت تراکم در هنگام کار است. این شرکت ادعا میکند که پیشرانه ذکرشده دارای خروجی یک پیشرانه خورجینی ۶ سیلندر بنزینی است؛ اما بازدهی آن به اندازه یک پیشرانه چهار سیلندر دیزلی خواهد بود.
سیستم محرکه بسیار جمع و جور است که به طراحی ظاهری سدان کمک شایانی میکند. به لطف این پیشرانه طراحان میتوانند کاپوت خودرو را کوتاه بسازند و ستون A را کمی جلوتر بیاورند. چنین قابلیتی باعث میشود خودروی مفهومی Q اینسپریشن در بیرون یک سدان متوسط باشد؛ ولی در داخل فضای یک خودروی بزرگتر را در اختیار سرنشینان قرار دهد.
اگرچه این خودروی مفهومی به نسل آینده تولیدات اینفینیتی اشاره میکند؛ اما این شرکت برنامهای برای تولید مدل خاصی از آن ندارد و احتمال دارد از برخی ویژگیهای طراحی آن در محصولات آینده استفاده کند.
آیندهی طراحی اینفینیتی در خودروی مفهومی Q اینسپریشن
کاوشگر رباتیک ناسا که با سرعتی بیش از ۲۰۹ هزار کیلومتر بر ساعت به دور غول گازی مشتری گردش میکند، ابزار تصویربرداری خود، دوربین نور مرئی جونوکَم (JunoCam) را هر ۵۳ روز به کار میاندازد و عکسهایی دیدنی از این سیارهی زیبا ثبت میکند. در آخرین عکسهای ارسالی جونو به زمین، میتوانیم بهخوبی ابرها و توفانهای غول گازی را مشاهده کنیم.
پژوهشگران ناسا و مؤسسهی پژوهشی جنوب غربی، اطلاعات خام ارسالی کاوشگر جونو را اواخر دسامبر سال گذشته میلادی (آذر ۹۶) روی وبسایت ماموریت جونو آپلود کردند. از آن زمان، بسیاری از منجمان آماتور و گرافیستهای علاقهمند به فضا در حال روتوش و پردازش عکسهای خام جونو بودهاند.
همانطور که میدانید، ماموریت جونو ناسا، تیم تصویربرداری برای تجزیه و تحلیل اطلاعات خام خود ندارد. بههمین جهت، بسیاری از علاقهمندان و مشتاقان نجوم در سراسر جهان، وظیفهی پردازش عکسهای خام ماموریت جونو را برعهده دارند.
ناسا جونو را در سال ۲۰۱۱ به فضا فرستاد و پنج سال طول کشید که کاوشگر به مشتری برسد. عکسهایی که مشاهده میکنید، در طول دهمین گذر نزدیک جونو یا پریجو (Perijove) ثبت شدهاند. پژوهشگران ناسا انتظار دارند که کاوشگر جونو حداقل تا چند سال آینده به فعالیت خود ادامه دهد. با وجود این، ناسا در نهایت باید کاوشگر رباتیک ۱ میلیارد دلاری خود را نابود کند. مهندسان ناسا قصد دارند برای جلوگیری از برخورد جونو با هر یک از اقمار مشتری (بهخصوص اروپا که تصور میشود دارای حیات میکروبی است)، این کاوشگر را پیش از هر تماسی با میکروبهای فرازمینی، بر فراز ابرهای مشتری نابود کند.
میتوانید عکسهای بیشتری از جونو را در گالری عکس ماموریت جونو مشاهده کنید.
جف بزوس مؤسس، مدیرعامل و رئیس هیئت مدیرهی بزرگترین فروشگاه اینترنتی جهان یعنی آمازون است. البته او کسب و کارهای دیگری همچون روزنامهی واشنگتن پست و شرکت فضایی بلو اوریجین نیز دارد؛ اما شهرت اصلی خود را مدیون آمازون است.
وبسایتی که بزوس تأسیس کرد، ابتدا برای فروش کتاب استفاده میشد؛ اما امروزه به بزرگترین فروشگاه اینترنتی جهان و بزرگترین سرویسدهندهی خدمات ابری تبدیل شده است. جف بزوس در ۲۷ جولای ۲۰۱۷ با پشت سر گذاشتن بیل گیتس و با ثروتی بیش از ۹۰ میلیارد دلار، به ثروتمندترین فرد جهان تبدیل شد. از آن زمان تا کنون او این رتبه را حفظ کرده و با افزایش ۲.۵ درصدی ارزش سهام آمازون در نوامبر همان سال، ثروتش را به بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار رسانده است.
تولد و تحصیل
جف بزوس متولد ۱۲ ژانویهی ۱۹۶۴ در آلبوکرکی نیومکزیکو است. نام تولد او جفری پرستون جورگنسن بود. نام مادرش ژاکلین و پدرش تد جورگنسن بود. اجداد مادری او از ملاکان تگزاس بودند و پدربزرگ مادریاش لارنس پرستون جایس،یکی از اعضای اولیهی کمیسیون انرژیهای اتمی آمریکا بود؛ او پیش از عضویت در کمیسیون انرژی، در سازمان دارپا مشغول به فعالیت بود و از اعضای پیشگام آن محسوب میشد. جف از پدربزرگش بهعنوان یکی از بزرگترین منابع الهامبخش زندگی یاد میکند.
مادر جف، در زمان تولد او تنها ۱۷ سال داشت و ازدواجش با پدر جف تنها حدود یک سال به طول انجامید. در آوریل سال ۱۹۶۸، وقتی جف چهار سال داشت، مادرش با میگوئل مایک بزوس ازدواج کرد. مایک بزوس در دانشگاه نیومکزیکو به کار مشغول بود و پس از ازدواج، جف را به فرزندی پذیرفت. به همین دلیل نام خانوادگی جف از آن به بعد به بزوس تغییر کرد.
جف از چهار تا ۱۶ سالگی تابستانهای خود را در مزرعهی دامپروری پدربزرگش سپری میکرد و در آنجا کارهایی مانند تعمیر آسیاب انجام میداد. پس از ازدواج، خانوادهی بزوس به هیوستون تگزاس نقل مکان کردند و میگوئل در شرکت Exxon مشغول به کار شد. این جابهجایی منجر شد تا جف نیز سالهای چهارم تا ششم تحصیل را در مدرسهی ریور اوکس در هیوستون سپری کند.
علاقهی جف به علم و مهارتهای فنی از همان سالهای ابتدایی تحصیل مشخص بود. او در کودکی با کیتهای الکترونیکی مختلف تمرین میکرد و حتی یک آژیر هشدار برای اتاقش طراحی کرد. پس از مدتی، خانوادهی بزوس به میامی فلوریدا نقل مکان کردند و جف در دبیرستان میامی پالمتو مشغول به تحصیل شد. در زمان تحصیل دبیرستان، جف به برنامهی آموزشی دانشآموزان در دانشگاه فلوریدا ملحق شد و در سال ۱۹۸۲، مدال سیلور نایت را دریافت کرد. او دانشآموز ممتاز دبیرستان بود و بورسیهی تحصیلی ملی را نیز دریافت کرد.
جف بزوس در سال ۱۹۸۶ در مقطع کارشناسی رشتهی الکترونیک و کامپیوتر از دانشگاه پرینستون فارغالتحصیل شد. درخشش علمی او باعث شد که به عضویت افتخاری انجمن علمی «فی بتا کاپا» نائل شود. او در دوران تحصیل برای مدال افتخاری «تائو بتا پی» نیز انتخاب شد. علاوه بر این افتخارات، بزوس در دوران دانشجویی مدیر بخش پرینستون «سازمان دانشجویی تحقیقات فضایی» (SEDS) بود.
فعالیت کاری
جف بزوس پس از فارغالتحصیلی به وال استریت رفت و در آنجا، شغلهای مرتبط با صنایع کامپیوتری را امتحان کرد. یکی از پروژههای بزرگ اولیهی او، طراحی و توسعهی شبکهای برای تجارت جهانی برای شرکت Fitel بود. نکتهی جالب اینکه او در آن زمان پیشنهادهایی از اینتل و بل نیز داشت. پس از آن او در بنکرز تراست (Bankers Trust) و سپس در شرکت سرمایهگذاری D. E. Shaw & Co مشغول به کار شد.
آمازون
بزوس در سال ۱۹۹۴ برای یک سفر از نیویورک به سیاتل میرفت که در حین آن، طرح کسب و کار آمازون را پیادهسازی کرد. مانند بسیاری از استارتاپهای آن روز آمریکا، آمازون نیز کارش را از یک گاراژ شروع کرد.
جف بزوس در حال کار برای یک شرکت بزرگ سرمایهگذاری در نیویورک بود و درآمد بالایی داشت. اما پس از اینکه اخبار گستردهای در مورد افزایش استفادهی افراد از اینترنت مطالعه کرد، به کار در این زمینه علاقهمند شد. از طرفی، در آن سالها قانون ایالات متحدهی آمریکا، شرکتهای فروش پستی محصول را از پرداخت مالیات در ایالتهایی که دفتر فیزیکی نداشتند معاف کرده بود. این اتفاقات دلایلی بودند که بزوس را به ترک کار دائم و تأسیس شرکت جدیدش تشویق کردند. والدین او نیز پسانداز بازنشستگی خود به مبلغ ۳۰۰ هزار دلار را بهعنوان سرمایهگذاری وارد آمازون کردند.
در روزهای ابتدایی آمازون، آنها یک زنگ برای هر خرید مشتریان طراحی کرده بودند که پس از به صدا در آمدن آن، برای شناسایی خریدار دور هم جمع میشدند. پس از چند هفته تعداد خریدها به قدری افزایش یافت که محبور شدند زنگ را قطع کنند.
کارمندان آمازون و افرادی که تحقیقاتی در مورد محیط کار این شرکت انجام دادهاند، معتقدند بزوس مدیری جزئینگر است که علاقهی زیادی به داشتن اطلاعات در مورد همهی اتفاقات شرکت دارد. در سال ۲۰۱۵ مقالهای در نیویورک تایمز چاپ شد که فضای آمازون را سرد و بیروح دانست. در این مقاله محیط کاری آمازون خشک و بدون هیچ تفریح و لذتی شرح داده شده بود. جف بزوس سریعا به آن واکنش نشان داد و با یادداشتی که برای کارمندانش فرستاد، ادعاهای نیویورک تایمز را رد کرد. او یک پله هم فراتر رفت و اعلام کرد هرکسی تصور میکند ادعاهای مقاله صحیح است، سریعا با او تماس بگیرد.
در می سال ۲۰۱۶، بزوس بیش از یک میلیون سهم خود در آمازون را به مبلغ ۶۷۱ میلیون دلار فروخت. در آگوست همان سال، یک میلیون سهم دیگر با میلغ ۷۵۶.۷ میلیون دلار به فروش رفت. تا ژوئن سال ۲۰۱۶، تعداد سهام بزوس از شرکتی که خودش تأسیس کردهبود به ۸۳.۹ میلیون سهم رسید. این رقم حدود ۱۶.۹ درصد از سهام آمازون است که ارزش تقریبی آن ۸۳.۹ میلیارد دلار تخمین زده میشود.
بلو اوریجین
جف بزوس در سال ۲۰۰۰ شرکت فضایی بلو اوریجین را تأسیس کرد. بزوس از ابتدا علاقهی زیادی به فضا داشت و طرحهای متنوعی برای تأسیس شهرهای فضایی، مراکز تفریحی و هتلهایی که تا دو میلیون نفر را به دور زمین میگردانند، در سر میپروراند. سالهای ابتدایی تأسیس بلو اوریجین با احتیاط و مخفیکاری اطلاعاتی همراه بود. در سال ۲۰۰۶ این شرکت بهصورت عمومی معرفی شد؛ دلیل این شهرت، خرید زمینی وسیع برای تأسیس کارخانهی آزمایشگاهی در تگزاس بود.
جف بزوس از همان سالهای ابتدایی شناخته شدن بلو اوریجین، هدف از تأسیس آن را آسانتر کردن سفرهای فضایی نامید. او اعتقاد داشت شرکتش مانند بسیاری استارتاپهای دیگر تلاش میکن افراد مختلف بتوانند بهراحتی به فضا سفر کنند. او در مصاحبهای که در سالهای نوجوانی با میامی هرالد انجام داد، از این هدف صحبت کرد. او هدف نهایی را تخلیهی زمین، پاک نگه داشتن و تبدیل آن به یک پارک تفریحی اعلام کرده بود.
جف بزوس در سال ۲۰۱۳ مذاکراتی با ریچارد برانسون، مؤسس ویریجین گروپ و رئیس هیئت مدیرهی ویرجین گالکتیک انجام داد و طرحهایش را برای او توصیف کرد. بزوس برای رسیدن به هدف خود حاضر بود با افراد متعدد با پتانسیلهای مالی و فکری بالا مذاکره کند. او سیارههای هدف سفرها و آزمایشات بلو اوریجین را بسیار گسترده بیان میکند و تنها به هدف نهایی یعنی سفر و زندگی مردم در فضا میاندیشد. به عقیدهی بزوس این هدف بسیار بلندمدت است؛ اما ارزش زمان و هزینههای زیاد را دارد.
واشنگتن پست
جف بزوس در پنجم آگوست سال ۲۰۱۳ اعلام کرد که قصد دارد روزنامهی واشنگتن پست را به مبلغ ۲۵۰ میلیون دلار خریداری کند. پس از این اعلام، روزنامه یک مقالهی طولانی در مورد او چاپ کرد و توافق خرید در یکم اکتبر همان سال نهایی شد. او در مصاحبهای در سال ۲۰۱۶ اعلام کرد که تصمیم برای خرید این روزنامه بدون هیچ شک و تردیدی انجام شده است.
سرمایهگذاریهای دیگر و بزوس اکسپدیشنز
مؤسس آمازون یکی از اولین سرمایهگذاران گوگل است. او در سال ۱۹۹۸ مبلغ ۲۵۰ هزار دلار در این شرکت سرمایهگذاری کرد و ۳.۳ میلیون سهم آن را خرید. سهام بزوس در گوگل امروز ارزشی حدود ۳.۱ میلیارد دلار دارد.
از دیگر شرکتهایی که بزوس در آنها سرمایهگذاری کرده، شرکت یونیتی بایوتکنولوژی است. این شرکت اهدافی بلندپروازانه بهمنظور کاهش سرعت یا توقف روند پیری در انسان دارد. عموم سرمایهگذاریهای شخصی بزوس از طریق شرکت بزوس اکسپدیشنز انجام میشود و شرکتهای بزرگ متعددی از جمله ایر بیانبی، بیزینس اینسایدر، اوبر و توییتر در میان آنها قرار دارند.
جف بزوس در سازمانهای خیریه و شرکتهای غیر انتفاعی نیز سرمایهگذاری میکند. شرکتی که وظیفهی این نوع از سرمایهگذاریها را بر عهده دارد، بزوس سنتر است. او مؤسسهی خیریهای با نام بزوس فامیلی فاندیشن نیز تأسیس کرده که یک خیریهی تحصیلی است. سرمایهی اصلی این خیریه از سود والدین بزوس در سرمایهگذاری اولیه در آمازون تأمین شده است.
جوایز و افتخارات
جف بزوس در سال ۱۹۹۹ از سوی مجلهی تایم بهعنوان فرد اول سال انتخاب شد. در سال ۲۰۰۸، او از طرف مجلهی یو اس نیوز اند ورلد ریپورت بهعنوان یکی از برترین رهبران آمریکا انتخاب شد. مؤسس آمازون یک دکترای افتخاری نیز از دانشگاه کارنگی ملون دریافت کرده است.
در سال ۲۰۱۱، مجلهی اکونومیست جایزهی اختراع خود را به خاطر عرضهی آمازون کیندل به جف بزوس و گرِگ زِر اهدا کرد. در سال ۲۰۱۲، مجلهی فورچن لقب تاجر سال را به او اهدا کرد. جف بزوس در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ عضو کمیتهی اجرایی شورای کسب و کار آمریکا بود.
مجلهی کسب و کار هاروارد در سال ۲۰۱۴ او را بهعنوان مدیرعامل سال انتخاب کرد. جف بزوس به مدت سه سال پیاپی در میان ۵۰ رهبر برتر جهان از نگاه مجلهی فورچن قرار داشته است. او در سال ۲۰۱۵ در صدر این لیست قرار گرفت. از آخرین افتخارات او میتوان به جایزهی ۲۵۰ هزار دلاری هاینلین برای تجاریسازی سفرهای فضایی در سال ۲۰۱۶ اشاره کرد. او این جایزه را به مؤسسهی SEDS که زمانی عضو آن بود اهدا کرد.
زندگی شخصی
بزوس در سال ۱۹۹۳ با مککنزی تاتل از کارمندان D.E. Shaw ازدواج کرد و در سال ۱۹۹۴ به سیاتل رفت. همسر او در حال حاضر نویسندهی رمان است. این زوج چهار فرزند دارند.
جف بزوس در سال ۲۰۱۶ به رؤیای سفر به فضا، رنگی نزدیک به واقعیت داد و در فیلم سینمایی Star Trek Beyond نقش کوتاهی بازی کرد. او در فعالیتهای سیاسی نیز شرکت کرده و از منتقدین اصلی دونالد ترامپ است.
مؤسس آمازون در سالهای متعدد فعالیت، هدف انتقادهای صریح کارشناسان کسب و کار بوده است و حتی در سال ۲۰۱۴ بهعنوان بدترین مدیر جهان از طرف «کندراسیون اتحادیههای کارگری بینالمللی» انتخاب شد. دبیر کل این انجمن در زمان اهدای این عنوان، او را نماد مدل کاری غیر انسانی مدیران شرکتهای بزرگ آمریکای شمالی نامید. نیویورک تایمز نیز در مقالهای کار کردن برای او و آمازون را بسیار خستهکننده و غیر انسانی نامید و ادعا کرد که عموم کارمندان این شرکت آن را ترک میکنند یا اخراج میشوند. البته بزوس تمامی این موارد را تکذیب کرده است.
نسل سوم لکسوس LX بیش از یک دهه است که با تغییرات اندک و جزئی از سوی این شرکت برجستهی ژاپنی به بازارهای جهانی عرضه میشود و به واقع زمان آن فرا رسیده است تا این خودروی ژاپنی دچار تغییراتی اساسی و مهم شود تا بتواند با دیگر خودروهای لوکس همرده و همکلاس خود از دیگر خودروسازان مطرح جهانی رقابت داشته باشد. هرچند امروز و در طی برگزاری نمایشگاه خودروی دیترویت، مدل مفهومی و جدید از لکسوس LX با نام LF-1 رونمایی شد و در معرض دید عموم قرار گرفت؛ اما دلایل متعددی وجود دارد که میتوانیم این نمونهی مفهومی زیبا را بهعنوان نسل جدید و ساختارشکنانهای از خودروی LX بدانیم که شرکت معظم لکسوس در آینده خودروهای این سری را بر پایه این مدل مفهومی تولید و عرضه کند. به هر روی، لکسوس در کنفرانس خبری رسمی که در نمایشگاه دیترویت برگزار کرد از مدل LF-1 بهعنوان خودرویی یاد کرد که میتواند آینده خودروهای کراساور لوکس را دگرگون کند.
همانند دیگر خودروهای شرکت لکسوس، مدل LF-1 نیز از مدل طراحی جسورانهای بهره میبرد. طراحی بدنهی این خودرو بر عهده تیم مهندسی و طراحی این شرکت در دفتر کالیفرنیا بوده است؛ همان تیمی که طراحی خودروی FT-1 را نیز انجام داد. همانگونه که از تصاویر این خودروی مفهومی بهروشنی برمیآید، این کراساور زیبا از چرخهای ۲۲ اینچی بهره میبرد که نمایی جذاب و قدرتمند به این خودرو میدهد؛ چرخهایی که در مدلهای جدید محصولات لکسوس بهوفور دیده میشود. لکسوس LF-1 دارای ۵.۰۱۴ متر طول، ۱.۹۸۶ متر عرض و ارتفاع ۱.۶۰۵ متری است و بدین ترتیب این خودروی شکیل ژاپنی کمی از نمونههای پیشین سری LX بلندتر و البته عریضتر است. فاصلهی محوری در این خودرو ۲.۹۷۴ متر در نظر گرفته شده که از نمونههای پیشین خود کمی کمتر است.
اطمینان داشته باشید حتی اگر از طرفداران خودروهای شاسیبلند یا کراساور نیستید؛ حتما همانند ما به لکسوس به خاطر طراحی چشمنواز مدل LF-1 تبریک خواهید گفت و مهندسان این شرکت را برای خلق چنین خودروی زیبایی تحسین خواهید کرد. ممکن است در نگاه اول جلوپنچرهی نسبتا بزرگ لکسوس کمی قدیمی به نظر برسد و یا بادگیر تعبیهشده در قسمت انتهای خودرو عجیب و البته جذاب باشد؛ اما در مجموع خودروی LF-1 دارای زبان طراحی جدی، جسورانه و نوینی است که با وجود سقف جذابی که برای آن طراحی شده است میتوان آن را خودرویی متفاوت در میان محصولات لکسوس قلمداد کنیم. چراغهای جلو و پشت هوشمند با زبان طراحی فردا، نمایی با تکنولوژی بالا (high-tech) به این خودرو میدهد. به این موارد عدم وجود آینههای سنتی روی درها و نبود دستهی در روی این خودرو را اضافه کنید تا باورتان شود که با خودرویی آیندهنگر روبهرو هستیم.
زبان مینیمالیستی در طراحی کابین و داشبور بهوضوح نمایان است؛ به نحوی که بهندرت ساختارها و کنترلرهای مرسوم در خودروهای امروزی را داخل خودروی LF-1 میتوان مشاهده کرد. نمایشگر تمام دیجیتال اطلاعات رانندگی همراه با صفحه نمایش لمسی مربوط به سیستم سرگرمی و صوتی و چندین دکمهی لمسی در قسمتهای مختلف خودرو که در بالاترین حد هماهنگی با نرمافزار بهکاررفته در این خودرو به سر میبرند؛ تنها بخش کوچکی از تجهیزات داخل کابین این خودرو هستند. سیستم مسیریابی ۴ بعدی نیز برای این خودرو در نظر گرفته شده و لکسوس برای راحتی هرچه بیشتر سرنشینان عقب، از مانیتورهای پشت صندلی دریغ نکرده و بهعنوان بخشی از سیستم سرگرمی این خودرو آنها را لحاظ کرده است.
اما تنها نقطهی مبهم در مورد این خودرو که البته مهمترین فاکتور در هر خودرویی به شمار میرود، چیزی نیست جز پیشرانه و قوای فنی. لکسوس هنوز مشخصات دقیق حجم پیشرانه و قوای محرکهی این لکسوس زیبا را منتشر نکرده است. تنها اطلاعاتی که در این زمینه داریم این است که این خودرو با پیشرانههای مختلف بنزینی، هیبریدی، هیبرید-پلاگین، هیدروژنی و تمام برقی از سوی لکسوس در آینده تولید و به بازارهای جهانی عرضه خواهد شد.
خودروی LF-1 همانند دیگر کراساور کوچک این شرکت یعنی UX، در آیندهی نهچندان دوری تولید خواهد شد و لقب یکی از کوچکترین محصولات شرکت لکسوس را یدک خواهد کشید.
خبرنگاری شغلی با ویژگیهای منحصربهفرد است! ویژگیهای شغلی که باعث میشوند تجربیات متفاوتی پیدا کنیم. یکی از این ویژگیهای متفاوت، تعداد سفرهای زیاد و طولانی است که باعث میشود آژانسهای مسافرتی و ایرلاینها و هتل ها و ... را بهخوبی بشناسیم و بتوانیم توصیههایی برای خرید بلیط هواپیما و رزرو هتل ارائه دهیم.
خرید بلیط هواپیما یکی از اصلیترین بخشهای هر سفر هوایی است. هر چند پرواز و خرید بلیط اتفاق تازهای نیست؛ اما بسیاری از مسافران هنوز با اصول خرید بلیط هواپیما آشنایی کافی ندارند. در ادامه چهار نکته حیاتی برای خرید بلیط هواپیمای مناسب و البته ارزان را اشاره کردهایم:
آژانس مسافرتی شناختهشده ای را انتخاب کنید
آژانسهای غیر معتبر و آنها که مجوزهای لازم را ندارند، اصلاً گزینۀ مناسبی برای برنامهریزی یک سفر نیستند، باید با دقت آژانس معتبر و شناختهشدهای را انتخاب کنید تا بتوانید در تمام مراحل از خدمات آن استفاده کنید.
در ایران هم با توجه به نظارتهایی که از طرف سازمانهای ذیربط وجود دارد، میتوانید مجوزهای لازم و ... را از آژانس تقاضا کنید، آژانس مسافرتی الی گشت یکی از این آژانسها است که بارها بهعنوان آژانس برتر کشور انتخاب شده و گزینه مناسبی برای تهیه بلیط است.
در آخر هفته ها بلیط رزرو نکنید
برعکس عقیده بسیاری از مردم، رزرو بلیط در آخر هفته اصلا ایده خوبی نیست. اگر به دقت به قیمتها توجه کنید متوجه میشوید که از دو روز مانده به آخر هفتهها قیمتها زیادتر و از یک روز بعد تعطیلات قیمتها کمتر میشود. بر اساس تحقیقات، اگر بخواهید در خارج از کشور بلیط رزرو کنید ارزانترین روزهای هفته برای رزرو، چهارشنبه و پنجشنبه هستند.
از تخفیفها استفاده کنید
بعضی وقتها آژانسهای مسافرتی برای بلیط هواپیما تخفیفهای ویژهای میگذارند که اگر در کانالهای آن شرکت عضو باشید، میتوانید زمان این تخفیفها را بفهمید و از آن ها استفاده کنید. الی گشت در این زمینه از پیشروها است و همواره در اینستاگرام الی گشت و سایر شبکههای اجتماعیاش می توانید تخفیفهای خوبی بیابید.
از پروازهای غیر مستقیم غافل نشوید
برای مسیرهای طولانی گاهی پرواز به سمت شهری دیگر و از آنجا به سمت مقصد رفتن ارزانتر از پرواز مستقیم به سمت مقصد میشود؛ پس قبل از اینکه بلیط پرواز مستقیم را بخرید درباره مسیرهای جایگزین هم تحقیق کنید.
در سال ۲۰۱۸، سازمان جهانی بهداشت، اضافه کردن اختلال بازی به فهرست عارضههای سلامت ذهنی را در دستور کار خود قرار داد، این اختلال با عنوان الگوی رفتار بازگشتی یا مستمر بازی شناخته میشود.
بر اساس پیشنویس اولیه، یازدهمین طبقهبندی بینالمللی بیماریهای WHO بهصورت تعدادی از بیماریها، اختلالها، آسیبها و دیگر عارضههای مرتبط تعریف میشود که در یک مدل سلسلهمراتبی و جامع فهرست شدهاند. این ویژگی امکان اشتراکگذاری اطلاعات سلامتی بین کشورها را فراهم میکند و تحلیل اطلاعات بهداشتی برای تصمیمگیری مبتنی بر شاهد را آسان میسازد. نسخهی قبلی ICD در سال ۱۹۹۰ توسط چهل و سومین مجمع جهانی بهداشت تصویب شد. پیشنویس فعلی که فهرست «اختلال بازی» را ارائه داده است، نهایی نیست و گزینهای برای درمان یا پیشگیری ارائه نمیکند. پیشنویس اولیهی سایت که روزانه بهروزرسانی میشود هنوز توسط WHO تأیید نشده است.
پیشنویس اولیهی WHO برای ICD بعدی، اختلال بازی را بهعنوان یک الگوی رفتاری با کنترل آسیبدیده بر بازی از نظر تکرار، شدت، مدتزمان و ظرفیت خروج، طبقهبندی میکند. این اختلال در دستهی والد اختلالهای رفتاری اعتیادآور قرار میگیرد و بر اساس اولویتدهی به بازی، نسبت به دیگر فعالیتهای روزمره تشخیص داده میشود.
با پیادهسازی این پژوهشها بر هر دو نوع بازیهای ویدئویی آفلاین و آنلاین، عارضه بر اساس ادامه یا تعدیل بازی با وجود پیامدهای منفی تعریف میشود. برای تشخیص این رفتارها بر اساس پیشنویس، باید نشانههای آنها در یک دورهی حداقل ۱۲ ماهه خود را نشان دهند.
مسئلهی رقابت
به گفتهی نانسی پتری، استاد پزشکی دانشگاه مرکز بهداشت کانکتیکات:
تعریف WHO امروزه همتراز با دستورالعمل آماری و تشخیص اختلال ذهنی انجمن روانپزشکی آمریکایی، پنجمین نسخهی (DSM-5) اختلال بازی اینترنتی (IGD) است.
به گفتهی پتری، تفاوت اصلی اینجا است که DSM-5 دادههای کافی را برای طبقهبندی IGD بهعنوان یک شرط منحصربه فرد بهداشت ذهنی در نظر نمیگیرد؛ بلکه آن را در دستهی شرایط مطالعهی آینده قرار میدهد.
تصمیم WHO بر اختلاف بین روانپزشکها تأکید میکند: برخی تصور میکنند تعریف جدید یک تعریف مناسب است اما برخی دیگر شواهد کافی را برای توجیه آن نمیبینند.
آلکساندر بلازینسکی، استاد روانشناسی بالینی دانشگاه سیدنی استرالیا، نسبت به نبود معیارهای تشخیص واضح که نشاندهندهی موارد دربردارندهی اختلال بازی هستند و اعتبار پیادهسازی معیارهای اعتیاد موجود در یک رفتار ابراز نگرانی کرده است. بهعقیدهی او، طیفی از رفتارها در دستهی اعتیاد قرار دارند، هر فعالیتی مثل رقص سالسا تا تلفنهای هوشمند و کوددهی مصنوعی میتواند در این دستهها قرار بگیرد. اما این سؤال مطرح میشود که در چه نقطهای یک فعالیت یا سرگرمی به یک اختلال تبدیل میشود؟
این بحث در نهایت نشاندهندهی برخی مباحث روانشناختی عمیقتر است که سالها بیشترین حوزههای پزشکی را دچار مشکل کردهاند. بهگفتهی رونالد پایز، استاد روانپزشکی دانشکدهی پزشکی دانشگاه تافتز:
چه چیزی را باید در دستهی بیماری یا اختلال به شمار آورد و چه چیزی را نباید؟ آیا برای ارزیابی یک بیماری، به معیارهای روانشناختی، بیوشیمیایی یا عصبشناسی آن نیاز داریم یا باید طبق معیارهای WHO به مستندسازی و عملکرد نادرست فعالیتهای روزمره، مسئولیتها و ... بپردازیم؟
کریس فرگوسن، استاد روانشناسی دانشگاه استتسون فلوریدا از تعریف WHO حمایت نمیکند و اظهار کرده است:
فکر نمیکنم این پژوهشها بتوانند از این تشخیص پشتیبانی کنند و ریسک قابل توجه آسیب به دلیل تشخیص کاذب وجود خواهد داشت.
او میگوید بر اساس پژوهشها، آنچه اختلال بازی مینامیم یک تشخیص مجرد نیست. معمولا بعضی افراد در بازی کردن اغراق میکنند؛ درحالیکه بعضی دیگر ممکن است نسبت به فعالیتهای دیگری مثل خرید، ورزش و حتی آمیزش جنسی اعتیاد داشته باشند. اما این گونه افراد معمولا در درجهی اول مبتلا به یک عارضهی ذهنی مثل افسردگی یا خشم هستند و سپس از این فعالیتها بهعنوان مکانیزمهای کنار آمدن با مشکلات استفاده میکنند. پایز میگوید با بسیاری از نگرانیهای فرگوسن هم عقیده است:
درحالیکه بعضی بررسیهای اخیر روانشناسی عصبی، IGD را در دستهی اختلال گسسته قرار میدهند، هنوز توافق علمی بر سر این مسئله وجود ندارد. واضح نیست که آیا IGD یک عارضهی مستقل است یا به دلیل عارضههای اصلی دیگر مثل اختلالهای خشم یا افسردگی به وجود میآید؛ یا یک نوع فرعی ازاعتیادهای رفتاری است که خود منبع اختلافهای علمی هستند.
افراد دیگری مثل داگلاس جنتیل، استاد روانشناسی دانشگاه ایالت یوا، این مسئله را گامی بزرگ در جهت صحیح عنوان میکنند. جنتل جایگاه کنونی اعتیاد بازی را مشابه الکلگرایی دههی ۱۹۶۰ عنوان میکند. در آن زمان، اعتیاد به الکل یک ضعف اخلاقی به شمار میرفت؛ یعنی مردم فکر میکردند خود شخص در این رفتار مقصر است. سی سال زمان لازم بود تا مردم به این باور برسند که یک مدل پزشکی برای اعتیاد به الکل لازم است و حالا به افراد معتاد به الکل کمک میکنند.
جنتیل معتقد است فرهنگ ما آمادهی پذیرش مدل پزشکی بازی ویدئویی نیست و هنوز هم افرادی آن را بهعنوان یک ضعف اخلاقی در نظر میگیرند، این باور بیشتر بین والدین وجود دارد. افراد زیادی به کمک نیاز دارند اما کمکی دریافت نمیکنند. اگر به مطب یک روانپزشک یا پزشک بروید، اگر پولی نداشته باشید، شما را درمان نمیکنند.
فرگوسن میگوید چرا وقتی طیف وسیعی از رفتارهای اعتیادآور وجود دارند، WHO فقط بازی را در نظر گرفته است. بهعقیدهی فرگوسن، با وجود اینکه اعتیادهای بالقوهی دیگر مثل غذا یا آمیزش جنسی هم به اندازهی بازی به پژوهش و بررسی نیاز دارند؛ به نظر میرسد واکنش عجولانهی WHO ناشی از یک ترس اخلاقی وسیعتر نسبت به فناوری و بازیهای ویدئویی باشد. اما جنتیل با تعریف WHO که میگوید بازی ویدئویی میتواند مشکل ساز باشد، مخالف است و میگوید:
ما باید با احترام بیشتری با بازیها رفتار کنیم. به این دلیل بازی میکنیم که میخواهیم تحت تأثیر قرار بگیریم؛ ولی بعد میگوییم هیچ تأثیری ندارند.
دسترسی یکی از عوامل اعتیاد است
با افزایش تجربهی بازی ویدئویی با فناوریهایی مثل واقعیت مجازی (VR) و واقعیت افزوده (AR)، این بحث داغتر میشود. به عقیدهی جنتیل:
یکی از نکاتی که در مورد اعتیاد میدانیم، این است که عامل شمارهی یک اعتیاد، دسترسی است. اگر دارو یا مواد نداشته باشید، به آن اعتیاد پیدا نمیکنید. امروزه شاهد هستیم انواع بازیها به شکل فراگیری در تلفنهای همراه، فناوریهای بازی و فناوری VR خانگی تقریبا در دسترس همه قرار دارند.
جنتیل مطمئن نیست که بازیهای VR اعتیادآورتر از همتایان سنتی خود باشند. او میگوید:
هنوز مطمئن نیستیم غرق شدن بیشتر در بازی میزان اعتیاد به آن را افزایش میدهد یا خیر. بر این اساس میتوان گفت VR اعتیادآورتر است؛ زیرا اشیاء را در سه بعد نمایش میدهد که نسبت به دو بعد اعتیادآورتر است. اما هنوز شواهد علمی کافی برای اثبات این فرضیه وجود ندارد.
دانشمندان بر سر یک مسئله توافق دارند: این تعریف نشان میدهد پژوهشگرها بیشتر به مسائل ناشی از بازی توجه میکنند. به گفتهی نانسی پتری از UCONN:
افرادی که به این عارضه مبتلا هستند، نیاز به کمک دارند و روند پیشرفت پژوهشها سازگار با وضعیت علمی اعمالشده بر دیگر عارضههای سلامت ذهنی است.
علاوه بر این تعریف، WHO میتواند به شیوهای دیگر به افراد مبتلا به اختلال بازی ویدئویی کمک کند: اگر به درمان دسترسی داشته باشند، میتواند به بیمهی آنها کمک کند. با این حال، رونالد پایز هشدار میدهد «کالاهای اجتماعی» در این دسته، توجیه علمی برای بیماری به شمار نمیروند و حتی میان حامیان این تشخیص هم توافقی در رابطه با درمان مؤثر وجود ندارد.
تا پایان سال ۲۰۱۷، ارز ریپل (XRP) دومین ارزش بازاری پولهای رمزنگاریشده را از آن خود کرده بود و اکنون پس از بیت کوین و اتریوم، سومین پول دیجیتال قدرتمند جهان محسوب میشود. گرچه هر توکن XRP حدود ۲.۱۴ دلار قیمت دارد؛ ولی حجم عظیم توکنهای در گردش این ارز به ۳۸.۷ میلیارد میرسد که بیانگر ارزشی معادل ۸۲.۸ میلیارد دلار است. پنجشنبهی گذشته شرکتی که پشت ریپل قرار دارد (این شرکت هم ریپل نام دارد) مشارکت خود را با شرکت ارسال و تراکنش آنلاین پول مانیگرم اعلام کرد و بهاینترتیب بیشترین اعتبار تاریخ خود را به دست آورد.
سؤال اینجا است که چه ویژگیهایی، ریپل را از سایر پولهای رمزنگاریشده متمایز میکند؟ مهمترین خصوصیت ریپل، سرعت آن است. XRP به شیوهای طراحی شده که بسیار سریعتر از بیت کوین و با هزینههای معاملاتی پایینتری عمل میکند. استارتاپ ریپل، محصولی به نام xRapid را با هدف اتوماتسازی انتقال بینالمللی پول برای مؤسسات مالی بزرگ عرضه میکند. این محصول سرعت جریانات را افزایش و الزامات سرمایه را کاهش میدهد.
بهبیاندیگر، xRapid یک فرآیند سریع مبتنی بر XRP است که به مردم اجازه میدهد معادل با پول نقد خود، هر ارزی که میخواهند (مثلا بیت کوین)، برای مخاطبشان ارسال کنند و مخاطب هم میتواند ارز فوق را به واحد پول کشور خود دریافت کند.
آشیش بیرلا، مدیر محصول شرکت ریپل، عملکرد این ارز را با مثال دیگری توضیح میدهد. او میگوید:
یکی از مشتریان شرکت کوالیکس (Cuallix، شرکت تسهیلکنندهی انتقال بینالمللی پول) را در نظر بگیرید. پیشازاین کوالیکس مجبور بود برای انتقال پول به کشور مکزیک، یک حساب بانکی در این کشور افتتاح کند، فرایندی که چند ماه طول میکشید. سپس باید یک واسطهی دیگر را در مکزیک استخدام میکرد تا پولهای واریزشده به این حساب را به واحد پزو تبدیل کند تا در یک مرحلهی بعد، آنها بتوانند پرداختهای محلی را انجام دهند.
به اعتقاد بیرلا، مصرفکنندگان به خدمات مالی اینترنتی سریعتری نیاز دارند که وضعیت موجود، پاسخگوی آن نیست. در حال حاضر انتقالات پولی و مالی نهتنها زمانبر هستند، بلکه هزینهی بالایی به مردم تحمیل میکنند. بیرلا توضیح میدهد که ریپل چگونه مشکل را حل میکند:
ریپل با استفاده از صرافیهای دیجیتال، واسطهها را کنار میگذارد. کار مراکز تبادل دیجیتال، این است که ابتدا پول فرستنده را (مثلاً دلار آمریکا یا واحد پولی هر کشور دیگری) را به XRP تبدیل میکنند. در طرف مقابل، بسته به اینکه مخاطب یا دریافتکننده در چه کشوری است و تمایل دارد پول خود را به چه واحدی دریافت کند، xRapid ارز دیجیتال XRP را به پول نقد همان کشور (مثلاً پزوی مکزیک) تبدیل میکند.
این فرایند ساده و شفاف به نظر میرسد؛ اما ریپل هنوز یک ارز رمزنگاریشدهی بحثبرانگیز به شمار میرود. مردم هنوز مطمئن نیستند که مؤسسات مالی حاضرند از xRapid یا XRP استفاده کنند یا خیر.
بهعنوان مثال ناتانیل پاپر، خبرنگار مالی نیویورکتایمز، توییت کرد که منابع اطلاعاتیاش در بانکها، استفاده از ریپل را منتفی میدانند. موافقان و مخالفان زیادی نظر خود را در کامنتهای این توییت بیان کردند. بهعنوان مثال یک نماینده گفت: «من اصلاً نمیدانم چرا باید از ریپل استفاده کنیم.» و از طرف مقابل، برد گاردلینگ هاوس، مدیرعامل ریپل نیز به دفاع از این سیستم پرداخته بود.
شرکت مانیگرم هم در بیانیهی خود نوشت:
ریپل یکی از پیشگامان فناوری بلاک چین است و ما مشتاقیم هرچه زودتر از xRapid استفاده کنیم. امیدواریم این سیستم کارایی ما را افزایش دهد.
دومین علتی که باعث میشود منتقدین ریپل را زیر سؤال ببرند، این است که شرکت ریپل (تولیدکنندهی محصولات xRapid) گرچه هدف خود را کمک به مؤسسات مالی اعلام کرده، ولی عملیات خود را بیشازحد با توکنهای ریپل گره زده است. همانطور که وبسایت Investopedia مینویسد: «برخلاف بیت کوین که از پردازش کامپیوتری معادلات پیچیده استخراج میشود، ریپل از هیچگونه عملیات استخراجی (ماینینگ) یا استخراجکنندهای بهره نمیگیرد و برای سرعت و اعتبار بخشیدن به تراکنشها، از یک بلاکچین متمرکز استفاده میکند.»
شرکت ریپل کنترل کامل XRP را در اختیار دارد و از دید لیبرتارینهای رادیکال (افرادی که خواهان آزادی بیقیدوشرط و عدم کنترل متمرکز ارزهای رمزنگاریشده هستند و درواقع، اولین مبلغان و هواداران این پولها محسوب میشوند)، مزیتی بر پولهای دولتی ندارد. بهعلاوه حجم ریپل محدود نیست و بسته به تقاضای آن، «چاپ» میشود. این مسئله قابلیت تجمیع و ذخیرهی ارزش یک دارایی غیر تورمی را از بین میبرد؛ خصوصیتی که نقطهی قوت فروش بیت کوین بهعنوان یک سرمایهگذاری محسوب میشود.
بااینحال شرکت ریپل تحت تأثیر شکایت منتقدان قرار نگرفته است. بیرلا میگوید: «ما نمیدانیم چقدر طول میکشد تا دنیا برای این تبادلات آماده شود.» ریچارد لارسن مدیرعامل سابق این شرکت هم تآکید میکند: «ارزش واقعی تبادلات پولی و مالی بهمرور بیشتر میشود و اگر ما بتوانیم اجرای این روند را همچنان ادامه دهیم، اتفاقات فوقالعادهای رخ میدهد. ما دنیا را تغییر خواهیم داد.»
به ادعای علیبابا، هوش مصنوعی این کمپانی که مبتنی بر شبکههای عصبی توسعه یافته، موفق شده است طی مسابقهی دانشگاه استنفورد، امتیازی بالاتر از هوش انسانی به ثبت برساند. همانطور که اشاره کردیم، این مسابقه متعلق به دانشگاه استنفورد است و با نام Stanford Question Answering Dataset یا بهاختصار، SQuAD خوانده میشود.
امتیاز ثبتشده توسط هوش مصنوعی علیبابا در این مسابقه ۸۲.۴۴ و بیشتر از امتیاز ثبتشده توسط عامل انسانی است که در آخرین رکوردگیری، امتیاز ۸۲.۳۰۴ را ثبت کرد.
در مسابقه SQuAD بیش از ۱۰۰ هزار سؤال و جواب در اختیار شرکتکنندگان قرار میگیرد. منبع این سؤالات ۵۰۰ مقالهای است که در ویکیپدیا وجود دارد. شرکتکنندگان در این رقابت باید مدلی مبتنی بر یادگیری ماشین توسعه دهند تا از این طریق بتوانند به سؤالات مطرحشده پاسخ بدهند. مدلهای توسعهیافته توسط SQuAD بعد از بررسی و ارزیابی قرار، برای انجام آزمایش نهایی مورد استفاده قرار میگیرند.
کمپانی و دانشگاههای متعددی در این طرح شرکت دارند که از جملهی آنها باید به تنسنت، گوگل، آیبیاِم، مایکروسافت و سامسونگ اشاره کرد. این مؤسسات و دانشگاهها بهصورت متناوب با بهبود مدل مبتنی بر یادگیری ماشین خو،د دوباره در این رقابت شرکت میکنند و نتایج خود را بهبود میدهند. البته SQuAD نام دو کمپانی مایکروسافت آسیا و علیبابا را بهصورت مشترک بهعنوان هوشهای مصنوعی که موفق شدهاند بر هوش انسانی غلبه کنند، ذکر کرده است؛ چراکه مایکروسافت آسیا در روز سوم ژانویه و علی بابا در روز پنجم ژانویه هوش مصنوعی خود را برای شرکت در رقابت آماده کردند.
علیبابا اعلام کرده است که این سیستم توسعهیافته توسط این کمپانی بهصورت سلسله مراتبی از پاراگرافها شروع میکند و سپس به جمله و در ادامه به کلمات میرسد و در نهایت مفهوم متن را درک میکند. علیبابا سرویس هوش مصنوعی پاسخگویی مبتنی بر این فناوری را در سرویس فروش خود بهمنظور پاسخگویی به افراد مورد استفاده قرار داده است.
علیبابا معتقد است که میتوان این سرویس را در حوزههای مختلف و متفاوت برای پاسخگویی به سؤالات کاربران مورد استفاده قرار داد.
مردم در قرن بیستم در مورد نوآوریهای آینده امیدوار بودند. فناوری پس از جنگ جهانی اول به وجود آمد و پتانسیل فزایندهی برق (نیمی از خانههای ایالات متحده تا سال ۱۹۲۵ مجهز به برق شده بودند) باعث شد بسیاری، چشم به قرن آینده بدوزند. آیندهنگرها یا فوتوریستهای سدهی ۱۹۰۰ یک انفجار عظیم در فناوری را پیشبینی میکردند که منجر به بهبود زندگی انسان میشد.
در واقع بسیاری از این پیشبینیها فراتر از افزایش تعداد خودروها و هواپیماها و انتقال گستردهی اطلاعات نرفتند. البته گاهی مشخصات عملکردی این دستگاهها کاملا اشتباه ارزیابی میشدند. این پیشگوییها بهطور کلی روند تغییر و پیشرفت فناوری در یک قرن و مسیر آیندهی نوآوری را نشان میدهند.
احضار آینده
در یک روز خوب از ماه فوریهی ۱۹۱۷، مخترع مثالزدنی الکساندر گراهام بل، یک سخنرانی جنجالی را برای دانشجویان دانشکدهی آموزش هنرهای دستی مک کینلی اجرا کرد که بعدها به یک پیشگویی تبدیل شد. بل در این سخنرانی با اشاره به تحولات خارقالعاده در صنعت برق و خودرو گفت:
امروزه بررسی تغییرات و روند تکامل از گذشته تا زمان حال بسیار جذاب و آموزنده است. با ردیابی این مسیرها به آینده میتوان تا اندازهای آینده را پیشبینی کرد و برخی حوزههای مفید پیش رو را شناسایی کرد.
بل در ۱۸۷۶ دستگاه تلفنی را اختراع کرد که از سیم برای انتقال مکالمههای انسان استفاده میکرد. با گسترش این دستگاه، قابلیتهای آن باعث شد صدا از فاصلههای بسیار دور هم عبور کند. در ۱۹۱۵ یک سیستم تلفنی بیسیم برای مثال اجازه میداد شخصی از ویرجینیا با شخصی دیگر از پاریس گفتوگو کند درحالیکه شخصی از هونولولو هم قادر به استراق سمع بود، این فاصلهی ۴۹۰۰ مایلی (تقریبا ۷۸۸۷ کیلومتری) به رکورد ارتباط با طولانیترین مسافت در آن زمان تبدیل شد.
بل در حال برقراری اولین تماس نیویورک به شیکاگو در سال ۱۸۹۲.
بل از این دستاورد شگفتزده شد و تغییری که ایجاد کرده بود، نویدبخش این بود که انسان در آینده بتواند در هر نقطه از دنیا و بدون نیاز به سیم با هر نقطهی دیگر از دنیا گفتوگو کند. در زمان سخنرانی بل، ایالاتمتحده تقریبا مجهز به ۱۱.۷ میلیون دستگاه تلفن بود؛ تا سال ۲۰۰۰ این رقم به ۱۰۳ میلیون دستگاه رسید. بل با پیشروی بهسوی آینده، آیندهای را پیشبینی میکرد که در آن این فناوری امکان انجام هر کاری بهصورت ریموت یا راه دور را فراهم میکند. به گفتهی او:
زمانی میرسد که بتوانیم در هر فاصلهای بهصورت بیسیم هر عمل مکانیکی را که قبلا با دست انجام میشد، انجام دهیم.
و البته او اشتباه نمیکرد.
حمل و نقل آینده
یک قرن پیش انسان در آرزوی سفر به آینده بود. تا سال ۱۹۱۴، شرکت فورد موتور به توسعهی اولین خط مونتاژ خود پرداخت و به این صورت در یک سال موفق به تولید ۳۰۰ هزار خودرو شد. با آغاز گذار و تحول جامعه، آیندهنگرها شروع به خیالپردازی در مورد دنیایی کردند که در آن هر شخصی میتواند با خودروی شخصی خود مسافتی مثل میامی تا مسکو را طی کند. البته در این مورد آنها زیاد هم در اشتباه نبودند، زیرا بر اساس یک گزارش دولتی در سال ۲۰۱۶، ۹۶ درصد از خانوارهای آمریکایی خودروی شخصی دارند؛ اما این خودروهای خیالی کمی با آنچه امروز میبینیم تفاوت دارند.
یک تصویرسازی از مقالهی آمریکایی علمی ۱۹۱۸ ، خودروی آینده
در تاریخ ۶ ژانویه ۱۹۱۸، مجلهی واشنگتن تایمز مقالهای با این تیتر منتشر کرد: خودروهای فردا مثل یک اتاق مهمانخانهی متحرک ساخته میشوند. مؤلف در مورد پیشگویی مجلهی Scientific Amercian صحبت میکرد که به توصیف خودروهای آینده پرداخته بود. خودروها ضدآب و مقاوم در برابر هوا هستند، تمام اضلاع تماما شیشهای هستند و صندلیها را میتوان به هر قسمت از وسیلهی نقلیه جابهجا کرد. این خودروها مجهز به امکاناتی مثل کنترل توان، ترمز، سیستم گرمایشی و کنترلهای کوچکی برای هدایت خودرو هستند. یک اهرم جایگزین چرخ میشود. تصور طرحهای دیگر هم این بود که خودروها تنها روی سه چرخ یا روی کرههای بادی حرکت میکنند تا نیاز به ضربه را کاهش دهند.
پیشگوها یا آیندهنگرهای اوایل سدهی ۱۹۰۰ تصور میکردند زندگی روزمرهی ما منحصر به زمین نمیشود. برای مثال، یک مجموعه از کارتپستالهای تولیدشده بین ۱۸۹۹ و ۱۹۱۰ را در نظر بگیرید که توسط هنرمند فرانسوی و ژان مارک کوت و همکاران او تولید شدند و اطمینان داشتند انسان تا سال ۲۰۰۰، آسمان و دریا را به تصرف خود درآورد و از بعضی افراد برای اهداف حمل و نقل خود استفاده کنند.
سفر هوایی یکی از متداولترین پیشبینیها در ذهن افراد بود: برادران رایت اولین پرواز موفق هواپیمایی خود را در سال ۱۹۰۳ انجام دادند و مخترعان و قبل از جنگ جهانی اول مهندسان دیگر را تشویق به تست طرحهای بیشمار هوایی کردند. در نتیجهی این پیشبینی که تا سال ۲۰۰۰ تقریبا هر شکلی از حمل و نقل از طریق هوا امکانپذیر است زیاد هم شگفتآور نیست. خدمات تاکسی هوایی، ناوهای قابل هدایت شناور، یک مبارز پرنده و حمل و نقل عمومی هوایی همه در پیشگوییهای مربوط به امروز ظاهر میشوند.
بعضی وسایل نقلیه، از جمله خدمات جات هوایی یا هواپیماهای جنگی امروزه بخش روزمرهی نیروهای نظامی هستند (اگرچه هنوز هواپیمای نامرئی فرانسوی که Scientific American در ۱۹۱۵ وعده داده بود، اختراع نشده است).
دیگر فناوریهای پیشبینیشده مثل دستگاههای پرواز شخصی که امکان شکار یا بازی تنیس را بهصورت هوایی فراهم میکنند، میتوانند در آیندهای نزدیک با دسترسی به جتپک محقق شوند.
هنرمند، آلبرت روبیدا (سریک ۱۹۸۲) شبی در اپرا را در سال ۲۰۰۰ به تصویر میکشد، در این تصویر افراد از خودروهای پرنده استفاده میکنند.
خودروهای پرنده یکی از امکانات برجستهی قرن بیست و یک هستند که از قرن نوزدهم و بیستم تصویر شدهاند، در آن دوره طرح خودروهای پرندهی شخصی رواج بیشتری داشت. آیندهنگرهایی مثل آلبرت روبیدای هنرمند در سال ۱۸۸۲، تصور میکردند تا سال ۲۰۱۸ ماشینها در آسمان پرواز میکنند.
هوگو گارنسبک نویسندهی علمی تخیلی در نسخهی ماه مه سال ۱۹۲۳ مجلهی علم و نوآوری، دیدگاه خود نسبت به ماشینهای پرنده را بیان کرد او نام هلی کار را به این ماشینها داده بود و آن را راهحلی برای ترافیک شهر نیویورک میدانست:
تنها راهحل عملی ترکیب خودرو با هواپیما است و این اتفاق بدون شک در سالهای آینده رخ میدهد. خودروی هلیکوپتری یا بهطور خلاصه هلی کار، بهاندازهی یک خودروی بزرگ با ظرفیت هفت سرنشین فضا اشغال نمیکند و وزن آن هم به اندازهی خودروهای کنونی نیست و بهجای طی مسیر در خیابان و زمین، مستقیم به آسمان میرود و خطوط ترافیک هوایی را دنبال میکند و بنا به خواست شما فرود میآید.
با اینکه امروزه هیچ خودروی پرندهای در پارکینگها وجود ندارد، اما سازمانهایی مثل اوبر و ناسا و سازمان دفاع روسیه،کلاشینکف، تویوتا برای المپیک ۲۰۲۰ و شرکتهای کوچکتر دیگر در حال توسعهی خودروهای پرنده هستند پس این هدف هم زیاد دور از دسترس نیست. الکساندر گراهام بل بر احتمال حملونقل هوایی تأکید کرد و اشاره کرد که مسافرت با قایق ارزانتر از مسافرت با قطار است زیرا نیازی به ساخت مسیر نیست. بل ادامه میدهد:
یک راه حل احتمالی، توسعهی حمل و نقل هوایی است. با اینکه پول زیادی صرف ساختوساز خودروهایی هوایی عظیم مسافربر میشود، اما نیازی هم به ساخت جاده نخواهیم داشت.
این حرفها الهامبخش هواداران علمی تخیلی او شدند.
فناوری شخصی خواهد شد
در سال ۱۹۰۰، موزهداری به نام اسمیتسونیان و نویسنده، جان الفریت واتکینز، جی آر، مقالهای را با عنوان در صدسال آینده چه اتفاقاتی خواهد افتاد برای مجلهی Ladies Home به نگارش درآوردند. واتکینز با نگاهی به آینده دنیایی را به تصویر کشید که در آن فناوری دیگر در اختیار فناوری یا ارتش، بلکه بهطور مستقیم به سرگرمی و رفاه مردم کمک میکند.
اگرچه او تلویزیون را به شکل امروزی پیشبینی نکرد؛ اما پیشبینی او این بود که روزی فناوری کنسرتهای راه دور و اپراها را در قالب یک جعبهی تئاتر موزیکال ارائه خواهد کرد و اشخاص و اشیا از تمام انواع با فوکوس مستقیم دوربینی که به کمک برق به صفحات نمایش مقابل یک مدار وصل شده است، نمایش داده خواهند شد. او پیشبینی میکرد که عکسهای رنگی هم روزی بهسرعت در سراسر دنیا منتقل میشوند، برای مثال اگر در صد سال آینده جنگی در چین رخ دهد، عکسهای فوری در عرض یک ساعت در تمام روزنامهها منتشر خواهند شد. شاید بتوان گفت در آن لحظه بهسلفی فکر کرده است.
تصورات ژان ماک کوته، ۱۹۱۰ از سینمای همزمان قرن ۲۱ که البته زیاد هم از فناوریهایی مثل اسکایپ یا فیس تایم دور نیست.
واتکینز تصور میکرد فناوری بتواند خانهها و رژیمهای غذایی را متحول کند. اگرچه یخچالهای مکانیکی تا سال ۱۹۲۵ اختراع نشده بودند و تا دههی ۱۹۴۰ هم در سطح انبوه عرضه نشده بودند، واتکنیز بهدرستی پیشبینی میکرد که یخچالها مقادیر زیادی از غذاها را برای مدتهای طولانی، تازه نگه میدارند و یخچالهای پرنده در زمین و دریا، میوه و سبز را از سراسر دنیا برای تهیهی غذاهای خارج از فصل، منتقل میکنند. او با این پیشبینی که غذاهای آمادهی طبق، بهصورت داغ و سرد به خانهها عرضه میشوند، حتی به توسعهی فست فود هم اشاره کرد. او معتقد بود این غذاها کاملا جایگزین غذاهای خانگی میشوند (امروزه در بعضی شهرها مردم بیشتر فستفود مصرف میکنند و زیاد هم از این پیشبینی دور نیستند) و حتی ممکن است با لولههای گازی یا واگنهای خودرو منتقل شوند.
بعضی پیشگوییهای واتکینز به واقعیت نزدیک بودند، اما در رابطه با دیگر ابعاد زندگی در قرن بیستویک کاملا اغراق کرده بود. او تصور میکرد انسان بتواند حیوانات موذی مثل سوسکها، موشها و مگسها و حتی تمام حیوانات وحشی را از بین ببرد و این حیوانات تنها در نمایشگاهها و موزهها قابل دیدن باشند. این پیشگویی اوایل قرن بیستم به طرز عجیبی رواج داشت و شاید واکنشی به انقراضهای قبل از آن مثل گوراسب آفریقایی (۱۸۸۳)، کبوتر وحشی آمریکای شمالی (۱۹۱۴) و ببر تاسمانی (۱۹۳۴) بوده باشد. اگرچه امروزه هم درگیر یک انقراض جهانی دیگر بر اثر فعالیتهای انسان هستیم، اما میتوانیم خوشحال باشیم که هنوز به سطح انقراض کامل طبق پیشبینی آیندهنگرها نرسیدیم.
به عقیدهی واتکینز، حروف C، X یا Q در زمان فعلی به دلیل غیرضروری بودن از الفبا حذف میشوند و انسان از بدو تولد و با آموزشهای جسمانی خود را به گونههای ابَرانسان تبدیل میکند؛ بهطوری که اگر مردها یا زنها قادر به طی مسافت ده مایل پیوسته نباشند، سست و ناتوان قلمداد میشوند. متأسفانه مشکل جهانی چاقی دقیقا خلاف این پیشبینی است.
بهطور کلی این پیشگوییها زمینهی مناسبی دارند: با گسترش کاربرد برق و فناوریهایی مثل خودرو و تلفن، واتکینز عصری را پیشبینی میکرد که در آن فناوری بهطور کامل در زندگی انسان تعبیه و یکپارچه شود. برای آیندهنگرهای اوایل سدهی ۱۹۰۰، این بهوضوح مشخص بود که روباتها و اتوماسیون برای انسان قرن بیست و یک ضروری است که در قالب راننده، خدمتکار خانه، زمانبندی رختشویی و حتی دست دادن بهصورت الکتریکی پیشبینی شده بودند.
گراهام بل هم این روند را پیشبینی کرده بود و از آیندهای نویدبخش برای دانشجویان مک کینلی در سخنرانی ۱۹۱۸ خبر میداد. پیشگوییهای او شامل ظهور صنعت حول محور فناوری و افزایش نیاز به دانشمندان و مهندسین بود:
بهراحتی میتوان گفت دانشمندان و کارشناسان فنی در آینده، موقعیتهای قابل افتخار و برجستهای را در تمام کشورهای سراسر جهان اشغال میکنند. آیندهی شما تضمین است.
آیندهی انرژی پاک
شاید از شگفتانگیزترین پیشگوییهای قرن گذشته بتوان به سوختهای فسیلی و محیط زیست اشاره کرد. امروزه برخی افراد بر کاربرد سوختهای فسیلی پافشاری میکنند و توافق علمی مربوط به تغییرات آب و هوا را نادیده میگیرند؛ اما روشنفکران قرن بیستم معتقد بودند که روزی باید عادت استفاده از سوخت فسیلی را کنار گذاشت.
شهر آینده، تصویری در مجلهی Popular mechanics، سال ۱۹۲۸، مسیر ترافیک برای اجتناب از تراکم و ازدحام به زیر زمین منتقل شده است.
در سال ۱۸۹۶، طبق محاسبات دانشمندی به نام ساوانته آرنیوس، دو برابر شدن تراکم کربن دیاکسید در جو منجر به افزایش دمای زمین بین ۸ تا ۹ درجهی سانتیگراد میشود. آرنیوس تحت تأثیر کشف دوست خود آروید هوگبوم قرار داشت، طبق کشف هوگبام فعالیتهای انسان منجر به آزاد شدن کربن دیاکسید با نرخی برابر با فرآیندهای طبیعی میشود. آرنیوس بر اساس نرخ سوخت زغالسنگ کشورهای صنعتی در ۱۸۹۶، معتقد بود گرمای زمین بر اثر فعالیتهای انسانی برای هزاران سال مشکلی را در پی نخواهد داشت؛ اما تا زمان انتشار کتاب خود در سال ۱۹۰۸ با عنوان جهانهای در حال ساخت، در تلاش برای توصیف تکامل جهان برای مخاطب عمومی، نشان داد میزان کربن دیاکسید جو میتواند طی چند قرن دو برابر شود.
دانشمندان بهطور کلی از ایدههای آرنیوس دور نبودند و تأکید داشتند حداقل به مدت یک قرن سوختهای کربنمحور، تأثیر بدی بر سیارهی زمین خواهند داشت. بااینحال، حتی قبل از درک تأثیرات آب و هوایی سوختهای فسیلی توسط دانشمندان، آیندهنگرها پیشبینی میکردند که در آینده مصرف زغالسنگ و نفت باید بهطور کامل حذف شوند. الکساندر گراهام بل در سخنرانی خود در فوریهی ۱۹۱۷ اعلام کرد مصرف نفت و زغالسنگ در حال بالا رفتن است و البته مقدار آنها محدود است. او ادامه داد:
میتوانیم از معدن زغالسنگ به دست آوریم اما هرگز نمیتوانیم آن را برگردانیم. میتوانیم نفت را از مخازن زیرزمینی استخراج کنیم اما هرگز نمیتوانیم این مخازن را دوباره پر کنیم. ما مصرفکنندههای سوخت هستیم و از سرمایهی خود برای مصارف اجرایی استفاده میکنیم. در رابطه با زغالسنگ و نفت، مصرف سالیانهی جهانی بهشدت بالا رفته است فاصلهای تا پایان منابع نفت و گاز نمانده است. وقتی دیگر نفت یا زغالسنگی باقی نماند، چه باید کرد.
او در سخنرانی خود به نیروی هیدرولیک یا آبی اشاره کرد که در آن زمان محدود بود و پیشبینی کرد روزی احتمال تولید انرژی از امواج یا استفادهی مستقیم از انرژی خورشید بهعنوان منبع توان وجود خواهد داشت.
بل تنها کسی نبود که از یافتن یک منبع جدید انرژی در قرن آینده مطمئن بود. در سال ۱۹۱۷، وقتی کمبود شدید زغالسنگ در ایالات متحده، مردم را وادار به صرفهجویی در مصرف انرژی کرد، یک نویسنده از شیکاگو نیوز اشاره کرد ذخیرهی زغالسنگ یک کار احمقانه است. او تأکید کرد نگرانی در مورد تأمین زغالسنگ مثل نگرانی در مورد تأمین شمع است:
نویسندهی شیکاگو نیوز تأکید داشت:
این دیوانههای بااستعداد که نگران تأمین زغالسنگ هستند، در یک طبقه جای میگیرند. آنها نمیدانند که صد سال آینده فرزندانشان خواهند گفت، پدران ما، احمقهای سادهلوحی بودند که از زغالسنگ برای گرمایش استفاده میکردند.
بااینحال این حرف زیاد هم خندهدار نیست. بر اساس سازمان اطلاعات انرژی ایالات متحده (EIA)، ایالات متحده هنوز هم ۱۷ درصد انرژی خود را از زغالسنگ تأمین میکند. ۲۸ درصد دیگر از فرآوردههای پتروشیمی و ۳۳ درصد از گاز طبیعی به دست میآید؛ تنها ۱۲ درصد انرژی از برق منابع تجدیدپذیر تأمین میشود که نویسندهی شیکاگو نیوز هم با اشاره به انرژی خورشید و پمپ کردن آن به خانهی افراد از طریق لوله، این مسئله را پیشگویی کرده بود. زغالسنگ هنوز هم ۲۷ درصد از تأمین انرژی جهان را تشکیل میدهد و انرژیهای تجدیدپذیر ۲۴ درصد این مقدار را شامل میشوند.
خبر خوب اینکه این توزیع در حال تغییر است؛ بهطوری که هزینهی تولید انرژی تجدید پذیر نسبت به سوختهای فسیلی در حال کاهش است و از پیشگوییهای انسان قرن بیستم دور نیست.
تولید شارژرهای بیسیم اصلیترین زمینهی فعالیت شرکت LXORY محسوب نمیشود؛ با این حال این شرکت اولین شارژر بیسیم مجهز به درگاه ورودی لایتنینگ را عرضه کرده است. شارژرهای بیسیم دیگر موجود در بازار از درگاهی میکرو یواسبی، یواسبی نوع C یا درگاه اختصاصی خود برای اتصال به منبع برق استفاده میکنند. این محصول جدید که «LXORY Dual Wireless Charging Pad» نام دارد، از اتصالدهندهی اختصاصی لایتنینگ اپلپ نیز بهعنوان ورودی استفاده میکند. مجهز شدن این شارژر به چنین قابلیتی، به این معنی است که دارندگان آیفونهای اپل نیازی به خرید کابل جدید میکرو یواسبی برای اتصال پد شارژ خود به منبع برق نیستند.
پد شارژ LXORY در کنار ورودی لایتنینگ از دو ورودی MicroUSB و USB-C نیز پشتیبانی میکند و این به معنی پشتیبانی سادهتر از طیف وسیعتری از کاربران است. این پد شارژ جدید در کنار شارژ بیسیم دستگاههای پشتیبانیکننده ازQi، یک خروجی USB-A نیز برای شارژ کردن از طریق کابل در اختیار کاربر قرار میدهد.
البته پد شارژ جدید LXORY خالی از مشکل نیست. اولین نکتهای که پس از خرید این پد شارژ توجه شما را به خود جلب میکند، همراه نداشتن آداپتور دیواری برای اتصال به پد است. دومین مشکل این پد، خروجی پنج واتی هر کدام از پدهای شارژ است؛ این محدودیت به آن معنا است که کاربر قادر به استفاده از شارژ بیسیم سریع سامسونگ و اپلنخواهد بود؛ زیرا این کار نیازمند توان خروجی ۷.۵ و ۹ واتی است. نکتهی منفی دیگر این پد شارژ، فقدان تأییدیهی MFI اپل است که کیفیت این محصول را در هالهای از ابهام قرار میدهد.
پد شارژ دوگانهی LXORY با قیمت حدودی ۲۸ دلار هم اکنون در اختیار علاقهمندان است. این قیمت برای یک پد دوگانه با چنین درگاههایی مناسب به نظر میرسد؛ البته در صورتی که کاربر با سرعت پایینتر شارژ آن نسبت به نمونههای رسمی کنار بیاید.
.: Weblog Themes By Pichak :.