اتحادیهی Wi-Fi بهتازگی از WPA3 رونمایی کرده است که یک استاندارد امنیتی جایگزین WPA2 محسوب میشود. این رونمایی یکی از جذابترین اتفاقات امسال بود که در مراسم CES 2018 به وقوع پیوست. در چند سال آینده، هنگامی که استفاده از رباتها و یخچالهای هوشمند رواج پیدا کند، WPA3 نیز به تمام دستگاهها راه پیدا خواهد کرد تا جلوی هک شدن وایفای شما را بگیرد.
عبارت WPA به معنی دسترسی حفاظتشده به وایفای است. اگر روی شبکهی خانگی وایفای خود رمز گذاشتهاید، احتمالا از شبکهی WPA2 استفاده میکنید؛ بدین مفهوم که از نسخهی دوم دسترسی حفاظتشدهی وایفای بهره میبرید. استانداردهای قدیمیتری به نام WPA که با اسم WPA1 هم شناخته میشود و WEP نیز وجود دارند که امروزه دیگر امنیت کافی ندارند.
استاندارد WPA2 یک استاندارد امنیتی است که وظیفهی مدیریت و نظارت بر اوضاع در هنگام اتصال به یک شبکهی بستهی وایفای را بر عهده دارد. WPA2 شرایط و ضوابط لازم جهت ارتباط امن روتر و دستگاههای مجهز به وایفای را تعیین و این ارتباط را بهصورت ایمن برقرار میکند. برخلاف استاندارد WPA ابتدایی، WPA2 از کدنگاری AES استفاده میکند که در مقام مقایسه بسیار قویتر است و سختتر هک میشود. این کدنگاری به شما اطمینان میدهد که یک نقطهی دستیابی وایفای مانند روتر و یک کلاینت یا مصرفکنندهی وایفای مانند گوشی و لپتاپ میتوانند بدون اینکه در میانهی راه تداخلی به وجود بیاید بهصورت بیسیم با هم ارتباط برقرار کنند.
از لحاظ فنی، WPA2 و WPA3 مجوزهای سختافزاری هستند که سازندگان دستگاههای مختلف باید برای استفاده از آنها درخواست بدهند. تولیدکنندهی یک دستگاه برای اینکه بتواند آن را دارای گواهی استاندارد WPA2 یا WPA3 اعلام کند، باید ویژگیهای امنیتی لازم را بهطور کامل در آن به کار بگیرد.
استاندارد WPA2 در طول سالهای متمادی عملکرد خوبی داشت، اما دیگر کمی قدیمی شده است. این استاندارد امنیتی سال ۲۰۰۴ معرفی شد و تقریبا ۱۴ سال از رونمایی آن میگذرد. حالا WPA3 قرار است پروتکل WPA2 را با ویژگیهای امنیتی بیشتر بهبود ببخشد.
تفاوت WPA3 و WPA2 در چیست؟
استاندارد WPA3 چهار ویژگی جدید دارد که در WPA2 یافت نمیشود. تولیدکنندگان باید این چهار ویژگی را به محصولات خود اضافه کنند تا بتوانند آنها را با عنوان WPA3 راهی بازار کنند. تا به امروز فقط تصوری کلی از ویژگیهای کلی این استاندارد جدید داریم. اتحادیهی وایفای (گروه صنعتی تعیینکنندهی این استانداردها) هنوز توضیح دقیقی در خصوص جزئیات فنی این ویژگیها ارائه نداده است.
امنیت در شبکههای وایفای عمومی
در حال حاضر، شبکههای وایفای باز، نظیر آنچه در فرودگاهها، هتلها، کافیشاپها و سایر مکانهای عمومی وجود دارد، از لحاظ امنیتی بسیار ضعیفاند؛ زیرا بدون محدودیت هستند و همه میتوانند به آنها وصل شوند. ترافیک ارسالی در این نوع شبکهها به هیچ وجه کدنگاریشده نیست. یعنی هر آنچه هنگام اتصال به چنین شبکهای ارسال میشود بهصورت متنی است و افراد سودجو میتوانند در میانهی راه آن را به دست آورند. البته پروتکل رمزنگاری شدهی HTTPS در فضای وب اوضاع را بهتر کرده است؛ اما همچنان امکان مشاهدهی وبسایتهایی که به آنها وارد میشوید و حتی بررسی محتوای صفحههای HTTP برای افراد سودجو وجود دارد.
استاندارد WPA3 با استفاده از رمزنگاری اختصاصی دادهها این مشکلات را حل میکند. بهطوریکه وقتی به یک شبکهی وایفای باز یا عمومی متصل میشوید، بدون اینکه موقع اتصال رمزی وارد کنید، ترافیک بین دستگاه و نقطهی دستیابی وایفای شما رمزنگاری شده خواهد بود. این ویژگی شبکههای وایفای عمومی را امنتر خواهد کرد. یعنی دیگر افراد سودجو به راحتی قبل، امکان راهزنی اطلاعاتی نخواهند داشت. هرچند این مسئله در مورد شبکههای وایفای عمومی باید سالها قبل حل میشد؛ اما در نهایت حل شدن آن خبر خوبی است.
محافظت در برابر حملات جستجوی فراگیر یا بروت فورس
وقتی یک دستگاه به یک نقطهی دستیابی وصل میشود، بررسیهای لازم در خصوص اینکه شما رمز را صحیح وارد کردهاید صورت میگیرد و رمزنگاری تعیینشده نیز اعمال میشود. این روند در سال ۲۰۱۷ از نظر امنیتی ضعیف تشخیص داده شد. با این وجود دستگاههای WPA2 کنونی با دریافت بهروزرسانی نرمافزاری قادر به پوشش این ضعف هستند.
استاندارد WPA3 شیوهی جدیدی از اتصال امن ارائه میدهد که در آن حتی اگر کاربران از رمزهای ضعیف هم استفاده کنند از لحاظ امنیتی دچار مشکل نخواهند شد. به عبارت دیگر، کسی که به روش جستجوی فراگیر (Brute-Force) و با آزمودن رمزهای مختلف قصد نفوذ به شبکه دارد، حتی اگر رمز شما ضعیف هم باشد، موفق به این کار نخواهد شد.
روند اتصال سادهتر برای دستگاههای فاقد نمایشگر
دنیا نسبت به چهارده سال پیش که WPA2 ارائه شد، تغییرات بسیاری کرده است. امروزه، دستگاههای وایفای بدون نمایشگر بسیار رایج هستند. بسیاری از دستگاهها مانند آمازون اکو و گوگل هوم و حتی لامپهای هوشمند میتوانند به شبکهی وایفای وصل شوند؛ اما معمولا اتصال این دستگاهها به شبکهی وایفای به دلیل نبود نمایشگر و صفحهکلید برای وارد کردن رمز دشوار است و معمولا این دستگاهها اپلیکیشنی مجزا دارند که باید روی گوشی هوشمند نصب و از این طریق، رمز وارد شود.
استاندارد WPA3 تضمین میکند که حتی اگر دستگاه شما فاقد نمایشگر باشد، روند اتصال ساده باشد. البته، هنوز مشخص نیست که این ویژگی دقیقا چگونه کار میکند؛ اما احتمالا تشابه زیادی به تنظیمات وایفای کنونی که با فشردن یک دکمه روی روتر انجام میشود خواهد داشت. اما تنظیمات حفاظتشدهی وایفای (Wi-Fi Protected Setup) که امروزه مورد استفاده قرار میگیرد مشکلات امنیتی خود را دارد و اتصال دستگاههای بدون نمایشگر در این حالت ساده نیست. بنابراین، جالب خواهد بود که ببینیم این ویژگی دقیقا چگونه کار میکند و چقدر امن است.
امنیت بالاتر برای کاربردهای صنعتی، دفاعی و دولتی
این ویژگی چیزی نیست که برای کاربران خانگی حائز اهمیت باشد؛ اما طبق اعلام اتحادیهی وایفای، WPA3 به مجموعهی امنیتی ۱۹۲ بیتی به همراه الگوریتم تجاری امنیت ملی مجهز خواهد بود. این تمهید برای مصارف دولتی و دفاعی و صنعتی در نظر گرفته شده است.
کمیتهی امنیت ملی که بخشی از آژانس امنیت ملی آمریکا است این ویژگی را تأیید کرده است. بنابراین، این ویژگی به درخواست دولت آمریکا برای رمزنگاری قویتر شبکههای وایفای اضافه شده است.
زمان در دسترس قرار گرفتن
به گفتهی اتحادیهی وایفای، دستگاههای دارای گواهی WPA3 امسال به بازار خواهند آمد. یعنی اواخر سال جاری شاهد وجود دستگاههای با عبارت Wi-Fi CERTIFIED™ WPA3 در بازار خواهیم بود. اما اینکه دستگاههای کنونی پشتیبانی از WPA3 را دریافت کنند یا خیر هنوز مشخص نیست؛ هرچند چندان انتظار نمیرود که دستگاههای فعلی با دریافت بهروزرسانی فرمور از WPA3 پشتیبانی کنند. در واقع، تولیدکنندگان دستگاهها روی کاغذ قادر به ارائهی چنین فرموری برای دستگاههای فعلی خود هستند؛ اما این امر مستلزم آن است که تولیدکننده قبل از ارائهی این بهروزرسانی تمام روند درخواست و دریافت گواهی WPA3 را برای این دستگاههای بهفروشرفته طی کند. طبیعی است که اکثریت سازندگان ترجیح میدهند بهجای این کار انرژی و منابع خود را صرف توسعهی دستگاه جدید بکنند.
علاوه بر این، حتی اگر روتری با پشتیبانی از WPA3 تهیه کنید، بهرهگیری از آن مستلزم داشتن دستگاه کلاینتی با پشتیبانی از این استاندارد وایفای است.
خبر خوب این است که همان روتر میتواند همزمان از WPA2 پشتیبانی کند. بنابراین، با توجه به اینکه نوع اتصال دستگاههای مختلف به یک روتر WPA3 میتواند متفاوت باشد، اگر WPA3 رواج هم پیدا کند زمان زیادی طول میکشد تا مهاجرت کامل از WPA2 به WPA3 صورت گیرد.
هر وقت تمام دستگاههای مورد استفادهی شما از استاندارد جدید پشتیبانی کنند، میتوانید برای افزایش امنیت، اتصال WPA2 را به کلی در روتر خود غیر فعال کنید. همانطور که احتمالا امروزه اتصال WPA و WEP در روتر شما غیر فعال است و فقط از WPA2 استفاده میکنید.
با اینکه کمی زمان میبرد تا WPA3 رواج پیدا کند، نکتهی مهم این است که این امر در سال ۲۰۱۸ شروع خواهد شد و آغازی برای امنیت بیشتر شبکههای وایفای در آینده خواهد بود.
پورشه با انتشار مجموعه ویدئویی فوقالعادهای قصد دارد به سوالات رایج کاربران در مورد فناوریها و خودروهای تولید خود پاسخ دهد. پیش از این پورشه توضیح داده که چگونه نام پورشه برای این خودروساز انتخاب شده و گزینش نام 911 برای یکی از بهترین خودروهای اسپرت دنیا به چه صورت انجام گرفته است. در قسمت جدید این مجموعه پورشه با شیوه تلفظ سیستم Porsche Doppelkupplungsgetriebe سروکار دارد؛ سیستمی که اغلب افراد با عنوان PDK از آن یاد میکنند و شاید همین تلفظ دشوار آن باعث شده است تا کسی نتواند اسم اصلی آن را بیان کند.
پورشه کتمان نمیکند که کلمه Doppelkupplungsgetriebe یکی از پیچیدهترین واژگان زبان آلمانی است و همانطور که خیلی افراد میدانند به سیستم انتقال قدرت دوکلاچه پورشه ترجمه میشود. حتی در این ویدئو هم کلمه آنقدر با سرعت تلفظ میشود که دیگران بتوانند آن را دوباره به درستی بگویند. تلاش برای گفتن این کلمه تداعی کننده خاطراتی در مورد تزریق نووکائین به داخل لثه برای کشیدن دندان است و زحمت زیادی که در این بین توسط چانه تحمل میشود.
همراه با درس کوتاهی در مورد شیوه تلفظ PDK، پورشه اطلاعات مفیدی در مورد تاریخچه سیستم انتقال قدرت دوکلاچه ارائه میدهد. PDK اولین بار در دهه ۱۹۶۰ استفاده شده، زمانی که خودروساز آلمانی اولین بار در مسابقات موتوراسپرت شروع به فعالیت کرد. سپس در دهه ۱۹۸۰ پورشه از PDK در خودروهای مسابقهای پورشه 956 گروه C استفاده کرد. زمانی که پورشه برای بهترین خودروی قرن (پورشه 911) آزمایش انجام میداد، تصمیم گرفت از سیستم انتقال قدرت دوکلاچه PDK نیز در آن بهره بگیرد. البته پیش از آن نیز جعبه دندههای دوکلاچه دیگری وارد بازار خودرو شده بود، اما پورشه به سرعت در زمینه تولید این فناوری و دوام و قابلیت اطمینان محصول پیشرو شد.
اگر قصد دارید کمی با دوستان خودرویی خود شوخی کنید، سعی کنید بیشتر وقت بگذارید تا یاد بگیرید که چگونه Doppelkupplungsgetriebe پورشه را تلفظ کنید. البته سعی کنید به اندازه کافی تمرین کنید تا در جمع اسباب تفریح نشوید. شاید تلفظ این فناوری پورشه یک شاهکار برجسته زبانشناسی باشد و کسی که بتواند آن را به خوبی بخواند قدرت زیادی در زبان آلمانی داشته باشد. البته میتوانید مانند بیشتر افراد به جای واژه اصلی از PDK استفاده کنید و خیلی خود را خسته نکنید؛ انتخاب با شماست.
ویدئو
چنانچه خبرهای مربوط به گوشیهای گلکسی اس ۹ و گلکسی اس ۹ پلاس را در زومیت مطالعه کرده باشید، احتمالا میدانید که کهکشانیهای جدید سامسونگ یک روز پیش از آغاز رویداد کنگرهی جهانی موبایل و در تاریخ ۶ اسفند رونمایی خواهد شد؛ بنابر این طبیعی است که با نزدیک شدن به این تاریخ، حجم اخبار و گمانهزنیها نیز در رابطه با این محصولات مورد انتظار، افزایش پیدا کند. در این رابطه، جدیدترین خبر مربوط به گلکسی اس ۹، اطلاعاتی در رابطه با فناوری شارژ سریع آن ارائه میدهد.
اسناد منتشرشده، جزئیات جدیدی از منبع تغذیهی گوشیهای گلکسی اس ۹ و گلکسی اس ۹ پلاس به تصویر میکشند. آژانس ملی مخابرات برزیل پیشتر اعلام کرده بود که ظرفیت باتری پرچمداران جدید سامسونگ تغییری نخواهد کرد و اکنون اسناد مربوط به گواهی اجباری چین (3C)، اطلاعاتی در رابطه با پشتیبانی این محصولات از فناوری شارژ سریع نیز در اختیارمان میگذارند.
بر اساس اطلاعات 3C، فناوری شارژ سریع گلکسی اس ۹ و اس ۹ پلاس مشابه پرچمداران کنونی کرهایها خواهد بود؛ بنابراین، امکان شارژ سریع این گوشیها با توان ۱۵ واتی (ولتاژ ۹ ولتی و جریان ۱.۶۷۶ آمپری) فراهم خواهد بود. مدلهای SM-G960x گوشیهای گلکسی اس ۹ و مدلهای SM-G965x مربوط به گلکسی اس ۹ پلاس هستند و حرف «x» کشوری را مشخص میکند که گوشی در آن عرضه خواهد شد؛ بهعنوان مثال عدد «0» مربوط به کشور چین است و عدد «8» به کشور تایوان تعلق دارد.
در هر صورت، فناوری شارژ سریع تطبیقی ۱۵ واتی سامسونگ به گوشی گلکسی اس ۶ بازمیگردد؛ بنابراین پرچمداران جدید کرهایها تغییر فاحشی در این بخش تجربه نخواهند کرد. برخلاف شارژ سریع، فناوری شارژ بیسیم گوشیهای سامسونگ طی سالهای اخیر پیشرفتهایی به خود دیده است.
حرکت خودرو به سمتی که شما انتظار ندارید، ممکن است باعث بههم خوردن حال شما شود. این مشکلی است که خودروهای خودران ممکن است برای سرنشینان بهوجود بیاورند. تنها چیزی که برای رفع این مشکل نیاز دارید استفاده از یک پوشش چشمی است. پژوهشگران دانشگاه میشیگان حق اختراع سیستمی (پتنت) را ثبت کردهاند که میتواند با استفاده از عینک یا هدست، از برقرار نشدن ارتباط بین حس حرکتی مغز شما و چیزی که میبینید، جلوگیری کند. این دستگاه با استفاده از مجموعهای از لولههای فعال ترتیبی، حرکت خودروی خودران را در نمای محیطی شما تقلید و بازسازی میکند و بدن شما را بهعنوان چارچوب مرجعی قرار میدهد تا امکانی را فراهم آورد که شما بتوانید موبایل خود را بدون اینکه احساس تهوع داشته باشید، چک کنید.
این فناوری در خودرو جاسازی میشود؛ ولی ماهیت طراحی آن بهگونهای است که میتوان آن را حمل کرد. سیستم جدیدی که شرکت اوبر در خودروهای خود استفاده میکند شبیه به همین مفهوم است؛ ولی سیستم اوبر بیشتر از اینکه حرکات خودرو را تقلید کند، متکی به نیت سرنشین طراحی شده است و حواس او را پرت میکند.
پژوهشگران هنوز تضمینی برای استفاده از این فناوری ارائه ندادهاند، چراکه فعلا در مرحلهی آزمایشی است؛ اما قصد دارند با تماس با خودروسازان و تهیهکنندگان خودرو این محصول را وارد سیستم حملونقل کنند. دانشگاه میشیگان خاطرنشان کرد که تقریبا به نصف بزرگسالانی که در خودروهای خودران بهعنوان مسافر کتاب میخوانند حالت تهوع دست میدهد و حتی افراد بیشتری، احساس بدی در خودروی بدون راننده دارند. اگر فناوری خودران وارد جریان اصلی شود، اختراعاتی مانند دستاورد پژوهشگران دانشگاه میشیگان حیاتی خواهند بود.
دیجیکالا از جملهی موفقترین کسب و کارهای نوپای ایرانی یا استارتاپی است که طی بیش از یک دهه فعالیت خود پله پله رشد کرده و موفق شده تا به بزرگترین خردهفروشی اینترنتی خاورمیانه تبدیل شود.
بیش از یک دهه از زمان تاسیس و آغاز به کار رسمی دیجیکالا به عنوان یکی از موفقترین استارتاپهای ایرانی میگذرد. دیجیکالا در طول یک دههی گذشته با پشت سر گذاشتن چالشهای گوناگون، موفق شده تا به مستعدترین استارتاپ کشور برای یونیکورن (رسیدن به ارزش یک میلیارد دلاری) شدن، تبدیل شود؛ بطوریکه به گفتهی موسسین این استارتاپ رو به رشد، دیجیکالا فاصلهی بسیار اندکی با رسیدن به ارزش یک میلیارد دلاری دارد تا رکورد جدیدی را در میان استارتاپهای ایرانی به نام خود ثبت کند.
دیجیکالا در حال حاضر بیش از ۲٫۶۰۰ کارمند دارد و با ایجاد بستری مناسب در مرکز پردازش ۵۰ هزارمتر مربعی خود امکان پردازش بیش از ۳۰۰ هزار کالا بصورت روزانه را فراهم آورده است. استفاده از راهکارهای مکانیزه در مرکز پردازش این شرکت فاصلهی زمانی ثبت سفارش تا پردازش را به کمتر از ۲۰ دقیقه کاهش داده است.
دیجیکالا از دل نیازی برآمد که در دههی هشتاد شمسی در میان جوانان و نوجوانان نسل سوم و چهارمی احساس میشد. رشد روز افزون تکنولوژی در کنار دسترسی راحتتر به اینترنت که همزمان با ورود دومین اپراتور موبایل به کشور بود باعث شده تا با شکستن انحصار، قیمتها کاهش جدی یافته و بسیاری از علاقمندان بتوانند برای اولین بار سراغ تلفنهای همراه بروند. در کنار افزایش استفاده از تلفنهای همراه، ظهور انواع لوازم الکترونیک مصرفی نظیر دوربینهای دیجیتال و لپتاپ که بیشتر مورد علاقه نسل جوان کشور بود بازاری بزرگ را برای افرادی پدید آورده بود که شیفتهی استفاده از این گجتها بودند. در کنار افزایش قدرت خرید مردم که همزمان با افزایش ارزش نفت بود، تنوع به مرور در بازار افزایش پیدا کرد، بطوریکه بسیاری از خریداران گجتهای دیجیتال در نبود منبعی مطمئن در وبفارسی به سراغ گزینههای موجود در اینترنت برای مقایسه و دریافت اطلاعات مورد نیاز میرفتند.
دیجیکالا طی دو، سه سال اخیر به پربازدیدترین فروشگاه خرده فروشی اینترنتی خاورمیانه تبدیل شد، حال آنکه شتاب رشد بالای این استارتاپ ایرانی روند صعودی خود را ادامه میدهد، بطوریکه به گفتهی موسسین آن، دیجیکالا در حال حاضر از نظر فروش عملکردی برابر با بزرگترین فروشگاه خاورمیانه دارد؛ حمید و سعید محمدی به عنوان بنیانگذاران دیجیکالا امیدوارند تا این روند ادامه یافته و طی ماههای آینده شاهد تبدیل شدن دیجیکالا به بزرگترین فروشگاه اینترنتی منطقهی خاورمیانه و شمال آفریقا از نظر فروش باشیم.
اما دیجیکالا چگونه این مسیر را طی ۱۱ سال گذشته طی کرده و امروز شاهد پیوند خوردن برند دیجیکالا با تعریف خرید اینترنتی در کشور هستیم؟ ما پای صحبت سعید و حمید محمدی، بنیانگذاران دیجیکالا نشستیم تا داستان موفقیت بزرگترین خرده فروشی ایران را برایتان روایت کنیم.
پیش از دیجیکالا
حمید و سعید محمدی برادران دو قلویی هستند که دیجیکالا را تاسیس کردند. این دو برادر دوقلو متولد سال ۱۳۵۸ بوده و از همان ابتدا تحت تاثیر فرهنگ خانوادگی رسیدن به موفقیت را به عنوان هدفی بزرگ در زندگی سرلوحهی مسیر زندگی خود قرار دادهاند. البته به گفتهی این دو برادر، موقعیت مالی خانواده ضامن موفقیت این دو نبوده، چراکه خانوادهی محمدی از جملهی خانوادههای طبقهی متوسط جامعه بوده و همزمان شدن دوران نوجوانی و جوانی آنها با دوران جنگ و محدودیتهای آن زمان باعث شده تا سرنوشت این دو برادر رابطهی مستقیمی با تلاش آنها داشته باشد. حمید و سعید محمدی به این نکته اشاره میکنند که از همان دوران کودکی به همراه یکدیگر اوقات فراغت خویش را در مسیر خلق اشیا و آنچه که در ذهن داشتند، میگذارندهاند. برای مثال یکی از سرگرمیهای این دو برادر ساخت نمونههای از خودرو در سایز کوچک با استفاده از گِل بوده است، هرچند با توجه به نبود کانالهای آموزشی امروزی نظیر یوتیوب، ساخت یک نمونهی زیبا که بتواند پایداری خوبی داشته باشد چند سال به طول انجامیده است. چرا که همه چیز میبایست تجربه میشد. بنیانگذاران دیجیکالا معتقدند که همان حس کنجکاوی و روحیه سازندگی و شخصیت خودساختهای که از خانواده به ارث بردند باعث موفقیت آنها شده است.
حمید و سعید محمدی پس از طی کردن دوران تحصیل خود در مدارس خوبی نظیر تیزهوشان و نمونه دولتی استعداد خود را از همان ابتدا نشان دادند. آنها همزمان وارد دانشگاه شدند، بطوریکه حمید در رشتهی مهندسی صنایع و سعید در رشتهی مهندسی مکانیک از دانشگاه فارغالتحصیل شدند. پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه در مقطع لیسانس، این دو برادر راهی تقریبا متقاوت را تا تاسیس دیجیکالا طی کردند.
حمید محمدی پس از پایان تحصیل در مقطع کارشناسی راهی دانشگاه علم و صنعت شده و دورهی کارشناسی ارشد را در رشتهی MBA به پایان برد. وی پس از اتمام تحصیلات در رشتهی MBA به عنوان وبمستر و سپس مسئول کنترل پروژه به کار مشغول بود، تا اینکه در سال ۱۳۸۴ شرکت در خدمت سربازی باعث شد تا وی برای مدتی از تحصیل و کار دور شود. سعید محمدی برخلاف برادر دوقلوی خود پس از پایان دورهی کارشناسی راهی خدمت سربازی شده و با اتمام خدمت، تحصیلاتش را در رشتهی MBA ادامه داد. پس از پایان تحصیلات دوران کارشناسی ارشد، سعید راهی سازمان بهینهسازی مصرف سوخت شده و در زمینهی روشهای کاهش مصرف سوخت در این سازمان به فعالیت پرداخت.
با وجود اینکه این دو برادر پس از پایان دوران کارشناسی راهی متفاوت را در پیش گرفتند، اما علاقه به عکاسی نقطهی مشترک بین آنها بود که دست برقضی تاسیس دیجیکالا نیز در این علاقه و اتفاقات پس آن، ریشه دارد. برادران محمدی از سال ۱۳۸۰ عکاسی با استفاده از دوربینهای دیجیتال را به عنوان یک سرگرمی در پیش گرفته بودند. به گفتهی حمید و سعید، عکاسی اهمیت جنبهی فنی عکاسی و بررسی قابلیتهای دوربینهای دیجیتال بیش از جنبهی هنری برای آنها اهمیت دارد. پس از گذشت چهار سال و جدیتر شدن عکاسی این دو برادر تصمیم میگیرند تا اولین دوربین حرفهای خود را با بودجهای نزدیک به یک میلیون تومان خریداری کنند. خرید یک گجت گران قیمت نه تنها برای برادران محمدی بلکه برای اکثر نسل سومی و چهارمیهایی که آن دوران شیفتهی گجتهای مدرن شده بود از الگوی سادهای پیروی نکرده و مستلزم مطالعه و تحقیقات طولانی مدت بود. این دو برادر پس از هفتهها مطالعه و زیر و رو کردن سایت DPReview در نهایت تصمیم به خرید یک دستگاه نیکون D70 گرفتند. دوربین مورد نظر از یک فروشگاه در خیابان جمهوری با لنز ۸۵-۲۸ خریداری شد که در واقع لنز غیرکیت یا غیرپیش فرض این دوربین بود. با وجود تحقیقات گسترده و بررسی جوانب مختلف، پس از گذشت چند ماه، برادران محمدی متوجه شدند که لنز فروخته شده به آنها، دست دوم و آنالوگ بوده است. تجربهی خوب و لذت بخش مطالعه برای خرید یک گجت گرانقیمت در کنار خرید بد از فروشگاه فیزیکی، باعث شد تا ایدهی ایجاد پایگاهی برای بررسی گجتهای دیجیتال در کنار تسهیل امکان خرید در ذهن برادران محمدی شکل گیرد. این ایده چند ماهی پس از خرید دوربین و همزمان با سپری کردن دوران خدمت حمید محمدی شکل گرفت.
با توجه به سابقهی حمید در زمینهی برنامهنویسی وب و مهارت دو برادر در کارهای گرافیکی، رفته رفته بنیان دیجیکالا شکل گرفت. در واقع میتوان تغییر ترند بازار لوازم الکترونیک و نیاز برای آگاهی بیشتر در مورد محصولاتی که به فاصلهی بسیار کمی بهروز و راهی بازار میشدند باعث شد تا برادران محمدی دیجیکالا را تاسیس کنند. دیجیکالا نه به یکباره، بلکه بصورت صفحه به صفحه توسعه یافته تا اینکه اواخر سال ۱۳۸۵، وبسایت دیجیکالا با تمرکز روی بخش محدودی از گجتهای دیجیتال متولد شد.
تولد تا ثبات
دیجیکالا بهمن ماه سال ۱۳۸۵ متولد شد. برادران محمدی با در اختیارگرفتن دفتر کار کوچکی در خیابان مفتح که متعلق به برادر آنها بود و استخدام ۵ نیرو، با سرمایهای ۱۰ میلیون تومانی دیجیکالا را راهاندازی کردند. دیجیکالا با دو تولیدکنندهی محتوا، یک مسئول خرید، یک حسابدار و یک پیک برای تحویل کالا کار خود را آغاز کرد.
در دورانی که فقر محتوای غنی بر فضای وبفارسی حاکم بود، دیجیکالا با تاکید و تمرکز روی ارائهی محتوای خوب در حوزهی گجتهای دیجیتال، با سرعت رتبههای بالای جستجوی گوگل را تصاحب کرده و از اینرو در فاصلهی چند هفته پس از آغاز فعالیت رسمی خود، اولین فروش را تجربه کرد. محتوا به اندازهای برای دیجیکالا اهمیت داشت که دیجیکالای جوان تنها اقدام به اضافه کردن محصولاتی میکرد که محتوایی با کیفیت برای آن تهیه میشد. در همین راستا، مدیران دیجیکالا از ابتدا شعار "Content is The King" را به عنوان یکی از شعارهای خود همواره رعایت میکنند، حال آنکه این شعار امروزه تغییر کرده و بصورت "Content is not King, It is the Kingdom" بر دیوارهای بخش تولید محتوای دیجیکالا نقش بسته است. به گفتهی برادران محمدی، دیجیکالا با توجه به خلا موجود همزمان با پیشرفت سرعت نفوذ اینترنت، با شتاب بالایی رشد کرد و موفق شد تا در طول سه ماه اول فعالیت خود، سوددهی را تجربه کند.
البته نمیتوان خلا موجود در بازار را به عنوان تنهاترین دلیل پیشرفت چشمگیر دیجیکالا در سالهای پس از تاسیس در نظر گرفت. برادران محمدی مهمترین دلایل موفقیت خود را موارد زیر میدانند:
- بهرهوری بالای نیروی کار
- استفاده از بهترین روشها برای ایجاد تعادل بین تامین کالا و سفارش
- تغییر شرایط بازار
- رعایت استاندارهای بالای کاری
- دوری از تجمل و هزینههای اضافی
- افزایش تدریجی تنوع محصولات دیجیتال در سالهای اول
شاید بتوان یکی از مهمترین چالشهای دیجیکالا در روزهای اول برای سودآوری در کنار تامین رضایت مشتری را حل بهینهترین معادله برای حفظ تعادل تامین و تقاضا خواند. با توجه به سرمایهی اولیه ۱۰ میلیون تومانی دیجیکالا، این کسب و کار کوچک در ابتدا قادر به تامین تمام کالاهای موجود در تعداد بالا نبود، حال آنکه مدیریت قیمت کالاها با توجه به نوسانات بالای قیمت کالا در کشور، مستلزم در پیش گرفتن سیاستی بود که ثبات قیمت و جلب اطمینان و رضایت مشتری را در کنار سودآوری برای دیجیکالا به ارمغان بیاورد. دیجیکالا ابتدا با چشمپوشی از حاشیهی سود بالا در مقایسه با فروشگاههای آفلاین آن روزها و تامین نزدیک به ۳۰ درصد از کالاهای به فروش گذاشته شده با سرمایهی موجود، موفق شد تا مشکل تامین کالای خود را حل کند. البته باید به این نکته اشاره کنیم که دیجیکالا از روز اول سعی در پوشش طیف گستردهی محصولات نبود و افزایش دامنهی محصولات خود را با میزان رشدش هماهنگ کرده بود.
سیاست دیجیکالا در سه سال ابتدایی کاملا موفق بود، بطوریکه این فروشگاه اینترنتی در سال سوم خود موفق شد تا با وجود افزایش تنوع، ۱۰۰ درصد محصولات به فروش گذاشته شده را در انبار خود داشته باشد. یکی از مواردی که دیجیکالا در سالهای ابتدایی بسیار به آن پایبند بود، عدم پیروی ۱۰۰ درصدی از نوسانات قیمت دلار بود. دیجیکالا تا سال ۱۳۸۸ رشد سالیانهی ۲۰۰ درصدی را تجربه کرده و موفق شده بود تا مشکلات کلیدی را پشت سر بگذارد. قویتر شدن هر چه بیشتر بنیان اقتصادی دیجیکالا پس از سه سال باعث شده بود تا این فروشگاه اینترنتی بتواند در برابر نوسانات قیمت دلار در سالهای آینده مقاومت کرده و مشتریان خود را راضی نگه دارد. به گفتهی موسسین دیجیکالا، حاشیهی سود پایین و بعضا به جان خریدن ضرر در فروش محصولات پس از سال ۱۳۸۸ که بیشتر زاییدهی افزایش قیمت دلار بود، باعث شد تا دیجیکالا همچنان به رشد ادامه داده و مشتریانش را راضی نگه دارد.
به گفتهی برادران محمدی در روزهایی که فروشندگان و تامینکنندگان کالاهای دیجیتال به موجب افزایش نرخ دلار سیاست عدم عرضه یا افزایش نجومی قیمتها در پیش گرفته بودند، دیجیکالا به لطف موجودی انبار خود، محصولاتش را با قیمتی معقول و پایینتر از بازار در اختیار مشتریانش قرار داده بود.
بهرهوری عامل دیگری بود که باعث شده تا دیجیکالا به جایگاه امروزی خود دست یابد. در روزهای ابتدایی تاسیس دیجیکالا حتی خود براداران محمدی نیز اقدام به تحویل بسته به مشتریان خود کرده بودند تا علاوه بر صرفهجویی در استخدام نیروی کار بیشتر، بصورت مستقیم با مشتریان ارتباط برقرار کرده و بازخوردهای کار با دیجیکالا را بصورت مستقیم دریافت کنند. مدیران دیجیکالا در حالی این روزها را سپری کردند که شماری از استارتاپهای امروزی با دیدن وضعیت امروز دیجیکالا و سایر استارتاپهای موفق، پس از جذب سرمایهای کلان، بودجهی خود را صرف تجهیز و کار در دفتری بسیار لوکس و گران در بهترین مکان تجاری شهر میکنند.
دیجیکالا در سال ۱۳۹۰ خدمتی جدیدی را در راستای ساخت محتوای با کیفیت ارائه کرد که در واقع تولد دیجیکالا تیوی (DigiKala TV) بود. دیجیکالا علاوه بر راهاندازی رسانهی ویدیوی در سال ۱۳۹۰، تقریبا تمام محصولات الکترونیک را نیز پوشش داده بود. در اواخر سال ۱۳۹۰ میلادی و همزمان با آغاز ششمین سال فعالیت دیجیکالا، این استارتاپ با در اختیار داشتن نزدیک به ۲۰۰ نیرو به ساختمانی ۷ طبقه در خیابان جلفا نقل مکان کرد که گواهی بر سوددهی و رسیدن به ثبات توسط این استارتاپ داشت، حال آنکه آغاز دههی ۹۰ شمسی با ظهور سرمایهگذارانی برای دیجیکالا همراه شده بود که دیجیکالا را رصد کرده و آن را گزینهای مناسب برای سرمایهگذاری یافته بودند.
سرمایهگذاری
اگر پنج سال اول فعالیت دیجیکالا را تلاشی برای رسیدن به ثبات بدانیم، پنج سال دوم عمر دیجیکالا که اتفاقا همزمان با آغاز دههی ۹۰ شمسی است، با توسعه و گسترش دامنهی فعالیت این استارتاپ گره خورده است. دیجیکالا تا پایان سال ۱۳۹۰ موفق شد تا تمام گجتهای دیجیتال موجود را وارد دامنهی محصولات فروشی خود کند. این استارتاپ همزمان با برنامهریزی برای توسعه، پیشنهادهایی نیز برای سرمایهگذاری دریافت کرد که به ادعای مدیران آن، دیجیکالا تقریبا بینیاز از آنها بود.
دیجیکالا اولین پیشنهاد سرمایهگذاری خود را از سوی کمپانی Naspers طی آخرین روزهای سال ۱۳۹۰ دریافت کرد. مدیران دیجیکالا پس از دریافت پیشنهاد سرمایهگذاری نسپرس با این کمپانی چند ملیتی که سودای حضور در بازار استارتاپی ایران را در سر میپروراند، مذاکرات خود را آغاز کردند. برای آشنایی بیشتر با نسپرس باید بدانید که این کمپانی چند ملیتی در زمینهی اینترنت و رسانه فعالیت میکند و مقر اصلی آن در کیپتاون آفریقای جنوبی واقع است. براساس آخرین گزارشهای موجود، نسپرس سال مالی ۲۰۱۵ را با سود خالص ۱۳۲ میلیون دلاری به پایان برده است. پس از انجام مذاکرات تکمیلی، به یکباره و بر اثر اتفاقات سیاسی که در سالهای ۹۰ و ۹۱ روی داد، نسپرس تصمیم گرفت تا وارد ایران نشود.
همزمان با سیاستگذاری برای گسترش خدمات و کالاها، سرآوا به عنوان یک صندوق سرمایهگذاری داخلی به سراغ دیجیکالا آمد و دوباره مذاکرات برای سرمایهگذاری در دیجیکالا آغاز شد که در نهایت باعث سرمایهگذاری سرآوا در دیجیکالا شد.
دیجیکالا پس از سرمایهگذاری سرآوا در سال ۱۳۹۱ روند رو به رشد خود را همچنان ادامه داد، بطوریکه در سال ۱۳۹۲ این فروشگاه اولین مرکز پردازش کالای خود را راهاندازی کرد. دیجیکالا در نهایت موفق شد تا پس از برنامهریزی فراوان در سال ۱۳۹۳ گسترهی محصولات خود را به کالاهای غیر دیجیتال افزایش داده و طیف گستردهای از محصولات را پوشش دهد.
مدیران دیجیکالا همزمان با انجام مذاکرات در فکر گسترش دامنهی فروش محصولات خود و تبدیل شدن به فروشگاهی اینترنتی بودند که فقط لوازم الکترونیک و گجتهای دیجیتال به فروش نمیرساند. هرچند این سیاست چالشهایی برای دیجیکالا در پی داشت، اما به اعتقاد برادران محمدی، عدم پوستاندازی و تمرکز روی محصولات الکترونیک دیجیکالا را در موقعیتی خطرناک قرار میدهد و باعث میشد تا در صورت ورود رقیبی قدرتمند، با چالشهای جدیتری روبرو شوند. حضور سرآوا به عنوان سرمایهگذار دیجیکالا و تزریق سرمایه به این استارتاپ نیز باعث شده تا مدیران دیجیکالا فرایند توسعه خود را با سرعت بیشتری پیگیری کرده و دگردیسی را با سرعت بیشتری پیش ببرد.
یکی از دلایلی باعث شد تا تبدیل شدن به فروشگاهی جامع در دستور کار دیجیکالا قرار گیرد، تحقق هدف تبدیل شدن به مقصدی برای انجام تمام خریدها بود. برادران محمدی اصلیترین دلیل برای گسترش دامنهی فعالیت دیجیکالا را تبدیل شدن این فروشگاه به مقصدی برای تمام خریدها و احساس نیاز این موضوع از سوی کاربران عنوان کردهاند.
پس از سرمایهگذاری سرآو در دیجیکالا، فرآیند اضافه کردن کالاهای غیردیجیتال وارد فاز عملی شده و در واقع سیاستگذاری برای تبدیل شدن به فروشگاهی برای همهی اجناس آغاز شد. دیجیکالا از فروشگاهی برایخرید کالای دیجیتال به فروشگاهی برای خرید دیجیتالی کالا تبدیل میشد. البته باید به این نکته اشاره کنیم که دیجیکالا بیش از یک سال زمان صرف برنامهریزی برای این کار کرد و حتی برای تصمیمگیری بهتر در رابطه با استراتژیهای تبلیغاتی به سراغ چندین آژانس فعال در حوزهی تبلیغات نیز رفت. نهایتا دیجیکالا فرایند اضافه کردن کالاهای غیر دیجیتال را با اضافه کردن لوازم خانگی آغاز کرد.
دیجیکالا در سال ۱۳۹۴ مذاکرات برای جذب دومین دور از سرمایهی خود را آغاز کرد. دومین دور سرمایهی دیجیکالا در سال ۱۳۹۴ با توافق برای جذب ۱۰۰ میلیون دلار از سوی کمپانی هلندی IIIC نهایی شد. دیجیکالا از دیماه سال ۱۳۹۴ فرآیند جذب سرمایه را از طریق شرکت اینترنشنال اینترنت اینوستمنت (IIIC) به مبلغ ۱۰۰ میلیون دلار در قالب افزایش سرمایه و در ازای ۲۱ درصد سهام را آغاز کرد. منابع حاصل از این سرمایهگذاری برای بهبود زیرساختهای لجستیکی، توسعهی پلتفرم نرمافزاری، خلق فرصتهای شغلی بیشتر در سراسر کشور، تأسیس بزرگترین مرکز پردازش کالای خاورمیانه و راهاندازی مرکز مجازی فروشندگان و تولیدکنندگان ایرانی (Marketplace) اختصاص یافته است.. دیجیکالا نیمهی نخست دههی ۹۰ شمسی را با یک پوستاندازی دیگر آغاز کرد. دیجیکالا در سال ۱۳۹۵ دیگر یک فروشگاه اینترنتی نبود و ساختار خود را به یک هلدینگ تغییر داد.
از جملهی مواردی که باید در مورد عملکرد یک دههی اخیر دیجیکالا به آن اشاره کرد، عملکرد مالی این بنگاه اقتصادی قبل و پس از ورود سرمایهگذار است. هرچند دیجیکالا در پنج سال ابتدایی فعالیت خود بصورت مستقل حتی به سوددهی بالایی نیز دست یافته بود، اما در پنج سال دوم و پس از ورود سرمایهگذار که همزمان با افزایش شتاب توسعه زیرساختی در دیجیکالا بود، این هلدینگ دیگر سودده نبوده که البته این موضوع مختص دیجیکالا نیست. برای مثال آمازون با وجود اینکه فروشگاهی اینترنتی با گسترهای جهانی است نیز در سالهای اخیر پس از چند فصل ضرردهی، اخیرا موفق شده تا به لطف حوزههایی نظیر سرویسهای ابری به سوددهی برسد. در واقع دیجیکالا هزینهی رشد و توسعهي پرشتاب را به جان خریده و از اینرو تبدیل شدن به یک بنگاه بزرگ اقتصادی پربازده را به سود کوتاه مدت ترجیح داده است.
هلدینگ دیجیکالا
سال ۱۳۹۵ شمسی مصادف با تبدیل شدن دیجیکالا به یک هلدینگ بود. دیجیکالا در سال ۱۳۹۵ با تشکیل هلدینگ دیجیکالا، دو فروشگاه دیگر را نیز در کنار دیجیکالا زیر چتر هلدینگ خود قرار داد. دیجیاستایل به عنوان فروشگاه اینترنتی مخصوص مد و فشن راهاندازی شد. فیدیبو نیز که به عنوان یک استارتاپ مستقل کار خود را آغاز کرده بود، مورد توجه دیجیکالا قرار گرفت و دیجیکالا برای ورود به عرصهی فروش محتوای الکترونیکی و صوتی با هدف تسهیل دسترسی به کتابهای مختلف برای اهالی فرهنگ و همچنین ترویج فرهنگ کتابخوانی، در یکی از استارتآپهای فعال فروش کتاب الکترونیکی، فیدیبو، سرمایهگذاری کرد. این شرکت با تزریق امکانات خود به فیدیبو و فراهم کردن زیرساختها، در حال توسعه و تبدیل آن به مرجعی برای خرید و مطالعهی کتابهای الکترونیکی است. پس از گسترش دامنهی محصولات دیجیکالا، بخشی برای فروش کتاب نیز به این فروشگاه اضافه شد. بنابر اطلاعات ارائه شده درخواست کاربران برای فروش نسخهی الکترونیکی کتابهای فیزیکی مدیران دیجیکالا را به فکر ایجاد بستری برای فروش کتابهای صوتی و الکترونیک انداخت که نتیجهی آن خرید فیدیبو بود.
البتهراهاندازی دیجیاستایل هنوز هم با وجود فروش شماری از البسه در دیجیکالا کمی گمراهکننده است. برادران محمدی، دیجیاستایل را محلی برای عرضهی البسه برای افرادی میخوانند که دیدگاه متفاوتتری نسبت به خرید لباس داشته و فاکتورهای نظیر برند را نیز در خریدهای خود دخیل میدانند.
هلدینگ دیجیکالا در سال ۱۳۹۵ با افزایش تعداد کارکنان خود به ۲۰۰۰ نفر، آماری خارقالعاده را به جای گذاشت. تعداد کارمندان این شرکت در طول یک دهه فعالیت بیش از ۴۰۰ برابر افزایش پیدا کرده بود.
دیجیکالا در سال ۱۳۹۵ سرویس مرکزفروشندگان (Marketplace) را معرفی کرد.این پلتفرم در واقع امکانی است که با استفاده از آن فروشندگان و تولیدکنندگان کالا میتوانند از بستر فروش اینترنتی دیجیکالا برای عرضهی کالاهای خود استفاده کنند. مارکتپلیس بستری است که برای تولیدکنندگان، فروشندگان عمده، شرکتها و بازرگانی ها و خردهفروشان فراهم شده است. چشمانداز پلتفرم مرکز فوشندگان دیجیکالا این است که بیش از ۱۰۰ هزار تولیدکننده و فروشنده میتوانند با استفاده از مارکتپلیس دیجیکالا به بیش از ۲۰۰ میلیون مشتری در بازار هدف دسترسی داشته باشند.
آینده با افق فرامرزی
به گفتهی برادران محمدی دیجیکالا در طول ۱۱ سال اخیر به تمام اهداف تعیین شده دست پیدا کرده است. این استارتاپ به ترتیب پس از تبدیل شدن به بزرگترین فروشگاه اینترنتی در ایران، در نهایت با کسب عنوان بزرگترین خرده فروشی اینترنتی ایران برای تمام کالاها، گوشه چشمی به ثبت رکورد در مقایسه با رقبای منطقهای داشته باشد.
هرچند در طول یک تا دو سال اخیر دیجیکالا همواره پربازدیدترین فروشگاه اینترنتی خاورمیانه بوده، اما دست یافتن به لقب بزرگترین فروشگاه اینترنتی خاورمیانه از نظر فروش دستاوردی است که به ادعای مدیران دیجیکالا این فروشگاه فاصلهی اندکی با آن دارد. بنابر آخرین اطلاعات ارائه شده توسط مدیران دیجیکالا، این فروشگاه اینترنتی با در اختیار داشتن بیش از ۵ میلیون کاربر ثبت نام کرده و ۲ میلیون کاربر با تجربه خرید در آستانهی عبور از سوق (Souq) و تبدیل شدن به بزرگترین فروشگاه اینترنتی خاورمیانه از نظر فروش است.
البته این تنها رکوردی نیست که دیجیکالا موفق شده تا در بازهی منطقهای به دست بیاورد؛ مرکز پردازش دیجیکالا واقع در جادهی فتح مساحتی ۵۰ هراز مربعی داشته و بزرگترین مرکز پردازش کالا در خاورمیانه است. برای درک بزرگی این مرکز پردازش کافی است تا بدانیم که طول نوار نقالهی (Conveyor) بکار رفته در این مرکز نزدیک به ۲ کیلومتر است. براساس آمارهای ارائه شده توسط برادران محمدی انبار دیجیکالا برای ۴ میلیون کالا ظرفیت داشته و امکان پردازش بیش از ۳۰۰ هزار کالا را فراهم آورده است.
مدیران دیجیکالا در نظر دارند تا طی سال آیندهی میلادی فعالیت خود را در شماری از کشورهای خاورمیانه آغاز کنند. مدیران دیجیکالا پس از تبدیل شدن به بزرگترین فروشگاه خاورمیانه در نظر دارند تا قدرت و قابلیت خود را در بیرون از مرزها نیز محک زده و در واقع برای روبرو شدن با رقبای قدرتمند بینالمللی تمرین کنند.
یکی دیگر از برنامههای دیجیکالا گسترش دامنهی فعالیتها و سرمایهگذاری در سایر کسب و کارها و استارتاپهایی است که میتوانند به توسعهی هر چه بیشتر هستهی اصلی فعالیت این کمپانی کمک کنند. پس از آنکه دیجیکالا در سال ۱۳۹۴ با جذب سرمایهی ۱۰۰ میلیون دلاری IIIC بیش از۴۸۰ میلیون دلار در همان سال ارزشگذاری شد، بیشترین شانس را برای تبدیل شدن به اولین استارتاپ یک میلیارد دلاری دارد. براساس گفتههای مدیران دیجیکالا، این استارتاپ در حال حاضر ارزشی نزدیک به یک میلیارد دلار دارد.
دیجی کالا در حال حاضر بهطور متوسط با روزانه ۲ میلیون بازدید، سومین سایت پربازدید کشور است. دیجیکالا با در اختیار داشتن ۵ میلیون کاربر ثبت نام کرده نزدیک به ۲ میلیون کاربر با تجربهی خرید دارد. این استارتاپ موفق ۲۶۰۰ شغل مستقیم و دهها هزار شغل غیر مستقیم ایجاد کرده است و حدود سه هزار فروشنده در مرکز فروشندگان آن فعالیت میکنند و بیشتر از ۹۰ درصد بازار خردهفروشی آنلاین کشور را در اختیار دارد. هرچند دیجیکالا در آستانهی کسب عنوان بزرگترین وبسایت خرده فروشی آنلاین خاورمیانه است، اما باید به این نکته اشاره کنیم که میزان فروش اینترنتی کالاها در کشور کمتر از یک درصد حجم فروش را در اختیار دارد که نشان از ضعف این حوزه از بازار در کشور دارد. برای مقایسه بهتر است بدانید که در کشور ترکیه نزدیک به سه درصد از خریدها بصورت آنلاین انجام میشوند.
دیجیکالا در گذرزمان
-
۱۳۸۵
شروع به کار دیجیکالا با گروههای کالایی موبایل، دوربین، لپتاپ تا کامپیوترهای جیبی
-
۱۳۸۶
آغاز ارسال رایگان کالای بالای ۱۰۰ هزارتومان برای شهر تهران
-
۱۳۹۰
شروع به کار دیجیکالا تیوی
-
۱۳۹۱
راهاندازی سرویس دیجیبن
راهاندازی نسخهی جدید وبسایت
سرمایهگذاری شرکت سرآوا پارس در دیجیکالا
شروع طرح ویژه فروش "پیشنهاد شگفت انگیز"
-
۱۳۹۲
آغاز ارائهی سرویس "۷ روز تضمین بازگشت کالا"
افتتاح اولین مرکز پردازش کالا
-
۱۳۹۳
اضافه شدن گروهای کالایی غیردیجیتال
توسعهی مراکز توزیع در ۲۳ استان کشور
ارائهی سرویس "تضمین بهترین قیمت"
شناخته شدن دیجیکالا به عنوان یک شرکت دانش بنیان
افزایش پرسنل به ۷۴۰ نفر
برگزیده در جمع ۱۰ قهرمان کارآفرینی دنیا، کنگرهی جهانی کارآفرینی ۲۰۱۴ مسکو
بنیانگذاری شب یلدا به عنوان روز خرید اینترنتی ایران
-
۱۳۹۴
راهاندازی اپلیکیشین موبایل
شروع به کار دیجیکالامگ
راهاندازی کمپین حمایت از تولید با کیفیت ایرانی
افزایش پرسنل به ۱٫۳۰۰ نفر
جذب سرمایهگذاری ۱۰۰ میلیون دلاری از IIIC
-
۱۳۹۵
راهاندازی مرکز فروشندگان دیجیکالا
افزایش پرسنل به ۲٫۰۰۰ نفر
راهاندازی OpenBox
راهاندازی دیجیاستایل
سرمایهگذاری در فیدیبو
کسب رتبهی سومین وبسایت پربازدید کشور
-
۱۳۹۶
افتتاح مرکز پردازش دانش
افزایش پرسنل به ۲٫۶۰۰ نفر
راهاندازی Content Factory
تبدیل دیجیکالا به هلدینگ
دیجیکالا به عنوان یک برند ملی و استارتاپ موفق داخلی در نظر دارد تا وارد بازار کشورهای خاورمیانه شود. بهطور حتم ورود این کسب و کار و سایر استارتاپ و کسب و کارها به بازار کشورهای همسایه میتواند اقتدار کشورمان را در منطقهی خاورمیانه به مراتب افزایش دهد.
با ورود به دنیای بازیهای ویدیویی از تمامی حواس پنجگانه ما، تنها دو حس بینایی و شنیداری برایمان باقی میمانند و برای همین شبیهسازی یک احساس واقعی و انتقال آن به مخاطب کار بسیار دشواری میشود. البته با توجه به این که ما انسانها بخش عمدهای از اطلاعات خود را از طریق دو حس بینایی و شنوایی دریافت میکنیم، همچنان شبیهسازی نسبی یک احساس واقعی چندان دور از دسترس نیست.
اما بدون شک ما چه در دنیای واقعی خودمان باشیم و چه در دنیای بازیهای ویدیویی، بینایی حرف اول را در میان دیگر حواس میزند. در مسئلهی بینایی هم یکی از مهمترین و یا شاید هم مهمترین عنصری که ایفای نقش میکند رنگها هستند. بیاید دنیایی بدون رنگ را در نظر بگیریم. آیا در نظر شما این دنیا سیاه و سفید خواهد بود؟ در دنیای بدون رنگ اصلا چیزی قابل مشاهده نخواهد بود همانطوری که در یک وضعیت مناسب هیچ کسی نمیتواند به وجود یک شیشه در مسیرش پی ببرد. پس میتوانیم این گونه نتیجهگیری کنیم که آنچه ما مشاهده کنیم، نتیجهی وجود رنگها است.
از این تئوریهای رنگی که بگذریم باید به این نکته اشاره کنیم که در دنیای امروز ما هر رنگی معنی و مفهوم خودش را دارد و برای همین به کارگیری صحیح آنان از اهمیت بالایی برخودار است. مثلا رنگ سیاه در شایعترین حالت خود نماد اقتدار و قدرت است و البته در این میان در جوامعی هم مفهوم مرگ و عزاداری را منتقل میکند. یا مثلا رنگ سفید نماد پاکی و بیگناهی، آبی نماد آرامش و سبز نشان طبیعت است. به دلیل همین معانی و مفاهیمی که رنگها منتقل میکنند امروز اگر اهمیت انتخاب یک رنگ از مواردی همچون طراحی و مدلسازی بیشتر نباشد، کمتر هم نیست.
شما به عنوان یک علاقهمند بازی سازی در سادهترین ساختههای خودتان هم نمیتوانید از مسئلهی انتخاب رنگ و مقدمات اولیه آن شانه خالی کنید. رنگها در تولید بافتها، متریالها و هر چیزی که در مقابل چشمان شما رنگی دیده میشود کاربرد دارند و برای همین یادگیری مقدمات اولیه آن تقریبا برای همهی علاقمندان بازیسازی لازم است. همان گونه که میدانید ما ۳ رنگ پایهای زرد، قرمز و آبی داریم که به آنها رنگهای اصلی میگوییم. حال اگر این رنگها را دو به دو با یکدیگر مخلوط کنیم رنگهایی به دست میآید که ما آنها را رنگهای لایه دوم و یا رنگهای مکمل مینامیم. رنگ مکمل هر رنگی، رنگی است که آن رنگ در ساخته شدنش دخالتی ندارد. مثلا مکمل رنگ زرد بنفش است. بنابراین تا به اینجای مسئله ما میتوانیم شکلی همانند زیر داشته باشیم.
حال اگر هر یک از رنگهای اصلی را با دو رنگ لایه دومی که در اطراف آن قرار دارد مخلوط کنیم، رنگهای لایه سوم به دست میآیند و در مجموع چرخهی ۱۲ گانهی رنگهای ما تشکیل میشود. این چرخهی رنگ که حالتهای دیگر آن را بعضا در نرمافزارهای طراحی مشاهده میکنید مبنای مناسبی برای آموزش مدلهای مختلف انتخاب و ایجاد پالت (Palette) رنگ دلخواه است و برای همین ما هم از همین چرخه استفاده میکنیم. اما قبل از آن باید به معرفی چند پارامتری که امروزه در هنرهای دیجیتال برای رنگها درنظر گرفته شده اشاره کنیم.
HSV (یا HSB) مخفف سه کلمهی Saturation ،Hue و Value(Brightness) هستند. منظور از Hue کیفیت یا بنمایه رنگ همانند سبز، آبی و ... است. البته به طور دقیقتر هنگامی که شما چنین پارامتری را مثلا در نرمافزار فتوشاپ تغییر دهید مشاهده میکنید که مقدار آن میتواند از ۱۸۰ تا ۱۸۰- تغییر کند و این به خاطر ۳۶۰ درجه بودن چرخهی رنگ است. شما در هر نقطهای از این چرخه که باشید میتوانید به اندازهی ۱۸۰ درجه به هر دو سمت حرکت کرده و بنمایه رنگتان را تغییر دهید. Saturation به زبان خودمانی بیان کنندهی درصد اشباع رنگ یا غلظت آن رنگ است. با کم شدن این پارامتر مثلا اگر رنگ پیشفرض شما قرمز باشد، از شدت قرمزی آن کم شده و متمایل به خاکستری میشود. شما میتوانید به عنوان نمونه عکس زیر را مشاهده کنید.
اما پارامتر آخر که ارزش رنگ نام دارد و حتی در خیلی از موارد با نام روشنایی هم از آن نام برده میشود، دقیقا همانند یک منبع نور عمل کرده و بسته به میزان روشنایی که در نظر میگیرید، کیفیت رنگ شما را تغییر میدهد. مثلا در یک مکان تاریک تمامی رنگها کدرتر و متمایل به سیاه دیده میشوند و این در حالی است که در یک مکان شدیدا پرنور تنها همهی رنگها سفیدتر دیده میشوند.
هارمونی یا توازن رنگها چیست؟
به طور خلاصه به چیدمان خوشایند اجزای یک کل را هارمونی یا توازن میگویند. ذهن انسان، عناصری را که از توازنی مشخص بهره میبرند را به راحتی میپذیرد و از آن لذت میبرد. این مسئله در کنار رنگها و تصاویر در زمینهی موسیقی و نتهای آن هم کاربرد دارد و آن چیزی که موجب نوازش گوش میشود همین توازن موجود در نتهای آن موسیقی است. البته همیشه رسیدن به یک توازن کامل هدف نهایی نیست و در مواردی برای تحریک مخاطب و جلب توجه او عدم وجود هارمونی میتواند مفید باشد.
اما برای دستیابی به این توازن چند روش مختلف پیشنهاد شده است که شما میتوانید با استفاده از هر کدام از آنها پالت رنگ خودتان را تشکیل داده و با آن به رنگآمیزی بپردازید. پالت رنگ ابزاری در نقاشی است که در آن نقاش رنگهای مورد نیاز خودش را آماده کرده و برای نقاشی در کنار خود نگه میدارد. همانند آنچه نقاش معروف باب راس در دست خود داشت. در دنیای دیجیتال هم چنین چیزی وجود دارد و معمولا طراحان و نقاشان دیجیتال برای رنگآمیزی اثر خود در ابتدا پالت رنگ خود را آماده میکنند. این ابزار یکی از ابزارهای ابتدایی هر نرمافزار طراحی است و یادگیری آن برای شما تقریبا واجب است.
برای انتخاب رنگ روشهای مختلفی وجود دارد که میتوان از میان آنها به روشهای انتخاب رنگ های مشابه (Analogous Colors) ، رنگهای مکمل (Complementary Colors) و تکرنگ (Monochromatic) اشاره کرد. مثلا از فواید انتخاب رنگهای مکمل این است که دو رنگ به دست آمده بیشتر میزان کنتراست(Contrast) یا مغایرت را با هم دارند و بهترین گزینه برای متمایز کردن دو عنصر شبیه به هم هستند.
البته روشهای دیگری هم وجود دارد که مثلا شما میتوانید در این لینک تعدادی از آنها را مشاهده کنید. این لینک مربوط به شرکت آدوبی، سازندهی نرمافزارهای قدرتمندی همچون فتوشاپ است که در آن میتوانید با ابزارهای درنظر گرفته شده خیلی سریع پالت رنگ خود را آماده کنید.
یکی از قابلیتهای بسیار کاربری همین بخش، استفاده از عکسها برای استخراج رنگ و ساختن پالت است. معمولا طبیعت، مادر رنگهاست و توازنی رنگی که در جایجای آن وجود دارد بسیار شگفتانگیز است. شما میتوانید با تهیه یک عکس و قرار دادن آن در جای مخصوص این لینک، ترکیب رنگی مورد نظرتان را استخراج کرده و پالت خود را بر اساس آن تشکیل بدهید. البته اپلیکیشن موبایل Adobe Color همین شرکت کار را بسیار سادهتر کرده و صرفا با گرفتن یه عکس میتوانید پالت رنگ مورد نظرتان را در همان گوشی ساخته و به اسم دلخواه ذخیره کنید.
تاثیر روشنایی بر رنگها
هنگامی که صحبت از بازیسازی و محیطهای سهبعدی باشد، همیشه بخشی از کار را مسئلهی نورپردازی به خود اختصاص میدهد. نورپردازی در کنار تمامی نکات و ترفندهایش، تاثیر فراوانی روی رنگهای ما و چگونه دیده شدن آنها دارد. مثلا به عکس زیر دقت کنید:
با این که رنگ به کار رفته در مدل مورد نظر ثابت است ولی در سه نورپردازی مختلف به سه حالت مختلف دیده میشود. در مبحث روشنایی موضوعی به نام دمای رنگ وجود دارد که بر اساس آن مشخص میشود که رنگ نور منتشر شده از منبع روشنایی سرد، خنثی و یا گرم است. در دمای رنگ خنثی رنگ شما همان گونه که هست دیده میشود اما در روشناییهای گرم همانند روشناییهای لامپهای رشتهای و به خصوص لامپهای فلورسنت آفتابی مقداری رنگهای شما به سمت رنگهای پرانرژی همانند زرد و قرمز متمایل میشود. در نقطه مقابل در روشناییهای سرد همانند لامپهای فلورسنت مهتابی رنگهای شما به سمت رنگ آبی متمایل خواهند شد. به خاطر همین تاثیر روشنایی بر رنگها بهتر است همیشه کارهای رنگآمیزی شدهی خود را در شرایط واقعی و در روشناییهای همارز فضای بازی مورد بررسی قرار دهید.
مسئلهی انتخاب رنگ موضوع پیچیده و بسیار مهمی است و نباید صرفا به نکات این مقاله اکتفا کنید. مثلا یکی از موارد مهم گفته نشده توجه به رنگهای مناسب گروههای سنی مختلف و حتی ملیتهای مختلف است. متناسب با فرهنگ و آداب و رسوم ملتها غلظت رنگآمیزی و تنوع در رنگها بسیار متفاوت است و عدم توجه به همین موضوع میتواند منجر به مورد استقبال قرار نگرفتن بازی شما در یک کشور شود.
دسترسی به فهرست مقالات بازی سازی
بدون شک، یکی از بزرگترین چالشهای پیش روی بازیسازان، ساخت یک سکانس افتتاحیه خاطرهانگیز و جذاب برای بازیهایشان محسوب میشود. این بخش برای بازیها حیاتی بوده و معمولا چند ساعتی هم طول میکشد که در صورت پیادهسازی موفق، میتواند به سرعت بازیکنان را به خود جذب کند. افتتاحیه ناقص و ناامیدکننده در این روزها غیرقابل قبول بوده، چرا که بازیکنان به سرعت بازی را رها کرده و سراغ اثری جذابتر میروند. شرایط بازیها از نظر افتتاحیه مشابه با فیلمها و سریالهای تلویزیونی است. اگر ۱۰ دقیقه ابتدایی فیلم یا اولین قسمت یک سریال ناامیدکننده باشد، اکثرا مخاطب به تماشای اثر ادامه نخواهد داد. این شرایط مخصوصا در این دوره زمانه که مردم انتخابهای بسیار فراوانی برای سرگرمی دارند کاملا حاکم است.
خلق یک سکانس افتتاحیه جذاب و رضایت بخش نیازمند تلاشها و مهارت بسیار فراوانی است. اولین نمای خاطره انگیز از رپچر در بازی BioShock یا طراحی فوق العاده اولین مرحله بازی Super Mario Bros. که به بازیکنان مکانیکهای اصلی گیمپلی بازی را آموزش میدهد، تنها دو مثال از بهترین سکانسهای افتتاحیه بازیها هستند.
در ادامه به معرفی ۱۵ افتتاحیه برتر در تاریخ بازیهای ویدیویی میپردازیم.
۱. بازی Assassin’s Creed II
اولین دقایق بازی Assassin’s Creed II به زیبایی سریع و البته نفسگیر از آب درآمدهاند. یوبیسافت ابتدا بازیکن را در نقش اتزیو آودیتوره دا فیرنزه جوان و کاریزماتیک قرار میدهد و سپس داستان تبدیل شدن این جوان ایتالیایی به یکی از مخوفترین و مرگبارترین قاتلان جهان را روایت میکند. در ساعات ابتدایی بازی علت دگرگونی اتزیو را مشاهده میکنید. با این حال پیش از این اتفاق، کارهای مختلفی مثل مسابقه دادن با برادرتان روی سقف خانهها و عمارتهای فلورانس را هم انجام خواهید داد. این کارها نه تنها شرایط لازم برای تبدیل شدن اتزیو به شخصیت اصلی بازی را فراهم کرده و امکان ایجاد رابطهای نزدیک با خانواده وی را هم فراهم میکند (موردی که نقش مهمی در داستان بازی دارد)، بلکه به طور هوشمندانهای مکانیکهای پلتفرمر بازی را هم به بازیکنان آموزش میدهد. تنها در عرض چندین دقیقه، یوبیسافت موفق میشود از پس مسئولیت دشوار خود برای شروع داستان پیچیده بازی Assassin’s Creed II سربلند بیرون بیاید و تازه پایههای گیمپلی بازی را هم بنا کند. تازه موسیقی مسحور کننده جسپر کید هم در همین دقایق ابتدایی تاثیر خود را نشان داده و ترکیب تمامی این عناصر موجب بهترین معرفی شخصیت اصلی در کل سری Assassin’s Creed میشود.
۲. بازی The Force Unleashed
تنها کلمهای که میتوان برای وصف افتتاحیه بازی The Force Unleashed به کار برد «حماسی» است. رویدادهای این بازی جنگ ستارگان بین دو فیلم Revenge of the Sith و فیلم A New Hope رخ میدهد؛ زمانی که امپراطور پالپتین به تازگی عملیات نابودی جدای را آغاز کرده است. داستان بازی با دارت ویدر آغاز میشود که از سوی پالپتین وظیفه دارد جدای باقی مانده در کهکشان را نابود کند. بازی The Force Unleashed با طومار آغازین (یکی از عناصر مهم سری جنگ ستارگان) منحصر به فرد خود آغاز میشود که با موسیقی درخشان جان ویلیامز ترکیب شده است. سپس، مخاطب شاهد ورود چندین Star Destroyers به یکی از سیارههای «ووکی» نشین به نام Kashyyyk است که ناگهان کنترل خود جناب دارت ویدر را در دست میگیرد. ویدر ماموریت دارد یک جدای به نام کنتو مارک را نابود کند و هیچکس جلودار او نخواهد بود. در این سکانس قدرت و مهارت عظیمی در اختیارتان قرار خواهد گرفت تا موانع موجود در مسیر منتهی به هدفتان را با خاک یکسان کنید. این سکانس، افتتاحیه بزرگ و موثری برای یک داستان جنگ ستارگان جدید و هیجان انگیز است.
۳. بازی Silent Hill 2
بازی Silent Hill 2 داستانی فراموش نشدنی از گناهان مردی است که پس از مرگ همسرش به جنون رسیده است. سایلنت هیل 2، اثر ماساشی سوبویاما، کارگردان خلاق ژاپنی، معمولا به عنوان یکی از بهترین بازیهای ترسناک تاریخ شناخته میشود و دلیل خوبی هم برای این موضوع وجود دارد. از محیط دلهره آور و اتمسفریک بازی گرفته تا معماهای درگیرکننده و دشمنان عجیب و غریبش، داستان احساسی این بازی پر شده از نمادگرایی برجسته و موثر. بازی Silent Hill 2 بدون شک یک اثر هنری است. سوبویاما افتتاحیه کندی برای اثر خود در نظر گرفته است و ابتدا به روایت زندگی جیمز سادرلند، شخصیت اصلی بازی و تراژدی که برایش رخ داده و او را به مرز جنون کشانده پرداخته و نهایتا دلیل سفرش به سایلنت هیل را برای مخاطب شرح میدهد. برخلاف بیشتر بازیهای موجود در این فهرست که بازیکن در سکانس ابتدایی نقش نظارهگر را ایفا میکند، بازی Silent Hill 2 کلا از روش متفاوتی استفاده میکند و سعی میکند بازیکن را به تدریج درگیر بازی کند. بازی ابتدا در یک سرویس بهداشتی متروکه و رها شده آغاز میشود، سادرلند در آینه به خود خیره شده و در شگفت است که این کابوس چگونه آغاز خواهد شد.
۴. بازی Resident Evil 4
قسمت اول بازی Resident Evil 4 کاملا برخلاف افتتاحیه بازی سایلنت هیل 2 عمل میکند، چرا که این بخش پر از اکشنهای توقف ناپذیر و تعداد بیشماری گانادوس روانی است که برای به قتل رساندن شما از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند. شخصیت اصلی بازی یعنی لیان کندی وارد یک روستای مرموز و بی نام و نشان در مکانی نامشخص در اسپانیا میشود. چیزی که ابتدا قرار بود تبدیل به یک گشت و گذار کند و خسته کننده در یک روستای عجیب و غریب شود، به سرعت تبدیل به یک نبرد تمام عیار در برابر فرقهای تبهکار و دیوانه میشود. در این شرایط باید به سرعت در اطراف روستا بچرخید، دنبال مهمات و منابع دیگر بگردید (چرا که در ابتدای بازی تقریبا هیچ چیز بدرد بخوری ندارید) و در همین شرایط در حالیکه برای بقا تلاش میکنید، سعی کنید از تمامی مکانیکهای بازی رزیدنت اویل 4 هم سر در بیاوردید. بازی همچنین یکی از سرسخترین، شناخته شدهترین و منفوترین دشمنان تاریخ بازیهای ویدویی یعنی مرد ارهبرقی به دستی که سرش را با یک گونی بسته را هم به دنبالتان میاندازند. هنگامی که از دست تمامی چالشهای مذکور جان سالم به در بردید و فرصتی برای نفس کشیدن پیدا کردید، متوجه میشوید که چهارمین نسخه مجموعه ترسناک محبوب کپکام با هر رزیدنت اویلی که قبلا بازی کردهاید فرق میکند و یکی از بهترین بازیهای تاریخ است!
۵. بازی Medal of Honor: Frontline
پیش از اینکه اکتیویژن با طوفان بازی Call of Duty 4: Modern Warfare صنعت بازیهای ویدیویی را از آن خود کند و پیش از اینکه الکترونیک آرتز به سری Battlefield حیاتی مجدد بخشد، مدال افتخار یکی از بزرگترین بازیهای تیراندازی اول شخص نظامی بود. این مجموعه الکترونیک آرتز که اکنون در خاموشی به سر میبرد، تمرکز خود را روی بازسازی موثق رویدادهای بزرگ جنگ جهانی دوم و به طور دقیقتر، یکی از مهمترین نبردهای آن جنگ یعنی نبرد نرماندی قرار داده بود. بازی Medal of Honor: Frontline بدون هیچ مقدمهای شما را در سواحل خونین نرماندی رها و مجبورتان میکند برای زنده ماندن بجنگید و البته به کندی ساحل را از چنگ نازیها در بیاورید. سکانس افتتاحیه بازی Frontline مستقیما از روی ۲۰ دقیقه ابتدایی فیلم حماسی نجات سرباز رایان برداشته شده است که در این اثر حماسی و خاطره انگیز هم شاهد اتفاقات وحشتناک نبرد خونین نرماندی بودیم. شما در این بخش در نقش ستوان جیمز استیون «جیمی» پترسون بازی میکنید که مسئولیت حمله به ساحل نرماندی را به عنوان بخشی از عملیات اورلرد برعهده دارید. سکانس افتتاحیه بازی Frontline هیجان انگیز و پر از ترس و وحشت است.
۶. بازی Castlevania: Symphony of the Night
از زمان عرضه بازی Castlevania: Symphony of the Night در سال ۱۹۹۷، این بازی تاثیرات فراوانی در تعداد بیشماری بازی داشته است؛ از سری Batman Arkham گرفته تا ریبوتهای اخیر سری Tomb Raider همگی تحت تاثیر این بازی کمپانی کونامی بودهاند. Symphony of the Night بدون شک نه تنها بهترین نسخه سری فانتزی گوتیک کسلوانیا است، بلکه این بازی از بیشترین ایدههای طراحی مرحله منحصر به فرد هم برخوردار است. کوجی ایگاراشی، کارگردان خلاق این بازی تقریبا بیعیب و نقص ماجراهای آن را در جریان پایان بازی قبلی سری یعنی Rondo of Blood آغاز میکند. بنابراین شاهد پیچش داستانی غافلگیرکنندهای هستیم، چرا که به جای اینکه شما کنترل شخصیت الوکارد را در دست بگیرید، میتوانید قلعه کنت دراکولا را در نقش ریچتر بلمونت کاوش کنید. میتوانید این بخش را با رویارویی با خود دراکولا در یک نبرد سخت و چالش برانگیز به اتمام رسانید که با روشی بینقص لحن تاریک و گیمپلی سخت بازی Symphony of the Night را به شما معرفی میکند.
۷. بازی God of War III
مجموعه God of War همیشه به داشتن باس فایتهای عظیم الجثه و سکانسهای اکشن هیجان انگیز معروف بوده است. بالاخره این موارد یکی از عوامل اصلی موفقیت این مجموعه خونین و خشن پلی استیشن هستند. با این وجود، در حالیکه افتتاحیه نسخه اول سری و اولین نبرد بازی God of War II در برابر کولوس رودز هیجان انگیز هستند، حمله کریتوس به سمت کوه المپ در بازی God of War III کلا یه یک چیز دیگر است. نسخه سوم سری با کریتوس آغاز میشود که سوار بر تایتانی به نام گایا، به سمت المپ حرکت میکند و خود شخص پوزیدون هر کاری که از دستش برآید را برای توقف پیشروی کریتوس انجام میدهد. این باس فایت ابتدایی بازی که کریتوس برای رسیدن به زئوس او را به فجیعترین شکل ممکن نابود میکند، جدا از هیجانی که دارد، یک دستاورد فنی شگفت انگیز هم محسوب میشود. با وجود اینکه دیگر بخشهای بازی هم از نظر باس فایت کم نمیآورند، نبرد اولیه بازی با پوزیدون همچنان بهترین باس فایت تاریخ مجموعه محسوب میشود و در نهایت با خونینترین روش ممکن برای کشتن خدایان یونان به سرانجام میرسد.
۸. بازی Metal Gear Solid
وقایع بازی Metal Gear Solid به ۶ سال پس از اتفاقات رخ داده در بازی Metal Gear 2: Solid Snake و نابودی زنزیبارلند مربوط میشود. سالید اسنیک توسط کلنل کمپبل از بازنشتگی درآمده و ماموریت دارد نیروهای ویژه ژنومی خائنی به نام فاکسهاند را نابود کند. میان پرده سینمایی افتتاحیه بازی متال گیر سالید چشم نواز است و بازی بازیکنان را مجاب به استفاده از مخفی کاری در چندین محیط مختلف میکند تا بتوانند نهایتا به دونالد اندرسون، رئیس دارپا برسند. به این ترتیب شاهد شروعی عالی برای مکانیکهای مخفی کاری بازی هستیم که از همان ابتدا به شما میفهماند که نمیتوانید با آتش بازی به انتهای بازی برسید. از دیدگاه داستان سرایی هم شما با نسخه کمی جدیدتر سالید اسنیک، کلنل کمپبل، می لینگ و تهدیدات لیکوید اسنیک آشنا میشوید. با این حال چیزی که این افتتاحیه را تبدیل به بهترین افتتاحیه مجموعه میکند، روش بسیار هوشمندانه آن را برای نمایش شرایط دیوانهوار متال گیر سالید است. در همین ابتدای کار مشخص میشود که دونالد اندرسون در واقع دیکوی اختاپوس است؛ یکی از اعضای ارشد فاکسهاند که استاد تغییر قیافه است. در ادامه هم شاهد یکی از عجیبترین ماجراجوییهای در کل تاریخ بازیهای ویدیویی هستیم.
۹. بازی Fallout 3
یکی از مواردی که بیشتر طرفداران از تجربه صدها ساعته بازی Fallout 3 به خاطر دارند، اولین باری است که از پناهگاه ۱۰۱ خارج میشوید. پس از آنکه توسط پدرتان در فضای امن والت بزرگ میشوید میکنید، وارد فضای خشن و وحشی بیرون میشوید تا پس از هرج و مرج موجود در والت، پدرتان را پیدا و نهایتا نجات دهید. چیزی که از همه بیشتر این افتتاحیه را موثر میکند این است که شما بازی را در نقش یک کودک نوپا آغاز میکنید و به تدریج رشد میکنید. بتسدا به طور هوشمندانهای شرایط زندگی پناهگاه را به شما نشان میدهد. بازی ابتدا در یک جامعه کوچک آغاز میشود که همه یکدیگر را میشناسند. اوضاع به خوبی پیش میرود؛ شما در کلاسهای درس شرکت میکنید و همیشه خوراکی برای خوردن وجود دارد. زندگی در والت عادیترین زندگی است که میتوانید در واشنگتن پسا آخرزمانی داشته باشید، اما طولی نمیکشد که این زندگی از شما گرفته میشود. در حالیکه اطراف شهر به کاوش میپردازید، برای زنده ماندن مبارزه میکنید و غولها را از پا در میآورید، همیشه خاطراتی از زندگی در والت ۱۰۱ در گوشهای از ذهن شما وجود خواهد داشت و واقعا درک میکنید پس از جنگ هستهای، چقدر از انسانیت از بین خواهد رفت.
۱۰. بازی Onimusha 3
پس از موفقیت عظیم بازی رزیدنت اویل، کپکام از کیجی اینفونه، خالق مگامن خواست که مجموعه جدیدی خلق کند که حاوی نوع ماموریت و طراحی گیمپلی مشابه با رزیدنت اویل باشد. نتیجه این درخواست بازی Onimusha بود که مراحل آن در سبک مترویدوانیا طراحی شده بود؛ به این صورت که بازیکنان باید مهارتهای جدید یاد میگرفتند و آتیمهای کلیدی پیدا میکردند که امکان ورود به مکانهای جدید را فراهم میکرد. بازی Onimusha را میتوان دست کم گرفته شدهترین مجموعه کپکام نامید و نسخه سوم آن یعنی بازی Onimusha 3: Demon Siege بدون شک بهترین نسخه این مجموعه است. پس از رویدادهای دو بازی قبلی، شخصیت اصلی بازی یعنی سامانوسکو اکچی به یک معبد عظیم شیطانی نفوذ میکند تا یک وارلُرد به نام موری را نابود کند. میان پرده افتتاحیه بازی خیره کننده است و از سکانسهای اکشن هیجان انگیزی پر شده است که اجرای آنها برعهده شخص دانی یین بوده است. یک بیننده معمولی نیاز به داشتن اطلاعات فراوان در مورد Onimusha ندارد تا بتواند متوجه کارگردانی فوق العاده سکانس افتتاحیه نسخه سوم شود.
۱۱. بازی Final Fantasy VII
به عنوان محبوبترین و به یادماندنیترین بازی بزرگترین مجموعه اسکوئر انیکس، بازی Final Fantasy VII با یک عملیات بمبگذاری سریع توسط گروهی از یاغیان سرسخت آغاز میشود. بدون هیچ توضیحی، شما کنترل یک مبارز مرموز به نام کلود را برعهده میگیرید که به همراه یار بدخلق خود «باروت»، یک حمله تروریستی را در شهر میدجار انجام میدهند. شما ابتدا به طور کامل علت انجام این عملیات را متوجه نمیشوید تا وقتی که به انتهای افتتاحیه بازی میرسید؛ اینجاست که بازی به سرعت علت درگیریهای اصلی موجود در داستان بازی Final Fantasy VII را برای شما توضیح میدهد؛ میدجار به علت بهره برداری و استفاده بیش از اندازه لایفاستریم در حال مرگ است. بدون معرفی جنوا و سفیروث این افتتاحیه درون مایه اصلی بازی را ایجاد میکند؛ توقف استفاده بیش از اندازه از منابع طبیعی سیاره. از لحظه ورود به محلههای فقیرنشین میدجار تا ملاقات با شخصیت مرموز و مهربانی به نام اریت، افتتاحیه بازی فاینال فانتزی 7 آغاز احساسی برای یک بازی نقش آفرینی بینقص است.
۱۲. بازی Uncharted 2
با توجه به موفقیتهای عظیمی ناتی داگ در چند سال اخیرا، بسیاری از طرفداران فراموش کردهاند که این استودیو همیشه هم به اندازه امروز موفق نبود. پیش از عرضه بازی Uncharted 2: Among Thieves که تاثیرات فراوانی در صنعت بازیهای ویدیوی ایجاد کرد، بازیکنان همچنان در اینکه ناتی داگ بتواند از پس ساخت یک بازی اکشن ماجرایی سوم شخص بربیاید، مردد بودند. سری The Jak and Daxter خوب بود، اما مسلما بهترین بازی سکوبازی پلیاستیشن 2 نبود و در حالیکه نسخه اول Uncharted بازی بدی نبود، اما همچنان از مشکلات ریز و درشتی رنج میبرد. با این حال از همان میان پرده ابتدایی، بازی Uncharted 2 به مخاطبش قول میدهد که یکی از خاطره انگیزترین و بلندپروازنهترین بازیهای اکشن تاریخ را ارایه دهد، و تا پایان هم سر قولش باقی مانده و بازیکن را ناامید نمیکند. نیتن دریک در حالی به هوش میآید که در قطاری که قرار است از یک صخره سقوط کند، گیر افتاده است. در حالیکه زخمی و رو به مرگ هستید، باید خود را از قطار بالا بکشید و مخفیانه به مکان امنی فرار کنید. این یک افتتاحیه عالی است و آنچارتد 2 در ادامه هم هرگز از این روند سریع و هیجان انگیز دور نمیشود.
۱۳. بازی Super Mario Bros.
افتتاحیه بازی Super Mario Bros. نه اکشن است، نه سینماتیک و نه دستاورد فنی خاصی دارد. با این حال مرحله ابتدایی این بازی یک کلاس درس حرفهای در زمینه طراحی بازی است که تک تک بازیسازانی که قصد خلق تجربیات عالی برای بازیکنان دارند، باید از آن درس بگیرند. اولین مرحله بازی Super Mario Bros. اساسا یک بخش آموزشی است، اما همه بازیکنان متوجه این موضوع نمیشوند. شما در این بخش اساس پرش، اجتناب از مرگ و نحوه حمله به دشمنان را فرا میگیرید. در این مرحله متوجه میشوید اگر ماریو قارچ بخورد بزرگ میشود و یک جان اضافی دریافت میکند و همچنین در صورتیکه گل آتشین پیدا کنید، ماریو میتواند مهارتهای دیگری مثل پرتاب توپ آتشین به دست آورد. در این مرحله متوجه میشوید که بیشتر مراحل بازی از مکانهای مخفی برخوردار هستند و از طریق یکسری لوله خاص میتوانید به آنها دسترسی پیدا کنید. Super Mario Bros تا همین امروز لقب آموزندهترین و جذابترین مرحله آموزشی بازیهای ویدیویی را در اختیار دارد.
۱۴. بازی The Last of Us
دومین بازی ناتی داگ در این فهرست شرایطی کاملا متفاوت با بازی آنچارتد 2 دارد. بازی The Last of Us کند، افسرده، ناراحتکننده و عمیقا احساسی آغاز میشود و تجربه آن کمی چالش برانگیز و دشوار است. ناتی داگ لحن تاریک بازی The Last of Us را به یکی از غمگینترین آغازهای مربوط به هر داستان و شخصیت اصلی به راه میاندازد. به جای اینکه برای بالا رفتن از یک قطار در حال سقوط تلاش کنید، شما وظیفه دارید از دختر خود در برابر طغیان زامبیها محافظت کنید. ناتی داگ از همین ابتدا مسئولیت عظیمی را بر دوش بازیکن قرار میدهد و شرایط را برای ماجرایی چالش برانگیز و احساسی در آمریکای نابود شده فراهم میکند. یک ساعت ابتدایی بازی The Last of Us اکشن دارد، تنش دارد و یک مرگ ویرانگر هم در پایان خود دارد که همان ابتدا به شما اخطار میدهد که در این جهان هیچکس امنیت ندارد، حتی دو شخصیت اصلی بازی یعنی جوئل و الی.
۱۵. بازی BioShock
موسیقی تحریک کننده بایوشاک پشت صحنه در حال نواختن است و جک، شخصیت اصلی بازی برای دزدیدن یک هواپیما آماده میشود. هواپیما وسط اقیانوس سقوط میکند و شما به آرامی خود را به یک فانوس دریایی مرموز میرسانید. در این لحظه سردرگمی شما را فرا میگیرید. نمیتوانید درک کنید چرا جک تصمیم گرفته صدها انسان بیگناه موجود در آن هوپیما را به قتل برساند. در حالیکه وارد فانوس دریایی میشوید، سردیس اندره رایان به شما خوشآمد گفته و تابلویی به چشمتان میخورد که قول میدهد جهانی که قرار است وارد آن شوید، با همه آن چه در سطح بالای دریا مشاهده کردید متفاوت خواهد بود. وارد زیردریایی کروی شکلی میشوید و درحالیکه پیام صوتی اندره رایان پخش میشود، شهر رپچر آشکار میشود. افتتاحیه بازی بایوشاک هیجان انگیز، قدرتمند و بینظیر بوده و از عجایب و توطئه پر شده است. اولین باری که نظارهگر زیبایی رپچر هستید، لحظهای فراموش نشدنی در تاریخ بازیهای ویدیویی است و اتفاقی که پس از آن رخ میدهد درک وحشتناکی از این شهر زیردریایی زیباست که قرار بوده آرمان شهری شود، اما فراتر از یک ویران شهر است. به جای کاوش در جهانی زیبا، بایستی به بقا در یک پادآرمان شهر فراموش نشدنی بپردازید.
افتتاحیه نفسگیر دیگری سراغ دارید که پس از تجربه آن حس فوقالعادهای داشته باشید؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید!
این روزها افراد زیادی وجود دارند که اکثر زمان خود را با وسايل دیجیتال و در دنیای مجازی سپری میکنند. به نوعی میتوان گفت لپتاپ و موبایل تبدیل به میز کار آنها شده است. تعداد این افراد کم نیست و روزبهروز به آن افزوده میشود نتیجهی یکی از آخرین تحقیقات مجلهی New York Times نشان داده است که اکثر صنایع به دنبال استخدامکارمندان دورکار هستند. البته این لزوما به این معنا نیست که باید از شغلی فعلی خود استعفا دهید و بهعنوان یک فردآزادکار فعالیت کنید، بلکه میتوانید با حفظ موقعیت شغلی فعلی، از راه گشت و گذار در اینترنت نیز درآمد کسب کنید. البته اغلب این افراد زمانی که روند کار را یاد میگیرند و درآمد بالایی کسب میکنند، به این کار اعتیاد پیدا کرده و تمام وقت و انرژی خود را برای آن صرف میکنند. این افراد فقط به دنبال این هستند که بتوانند مهارتهای خود را تقویت کنند تا درآمد بیشتری به دست آورند. انجام چنین کاری هیجانانگیز به نظر میرسد اما اگر کمی بیشتر دقت کنید متوجه میشوید که ترسناک است. اگر شخص نتواند از عهدهی تمام مخارج برآید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ یا اگر موبایل یا لپتاپ خود را گم کند چه کاری باید انجام دهد؟
واقعیت این است که این کار نیز مانند همهی کارها ریسکپذیر است و نباید انتظار داشته باشید که نسبت به مشاغل معمولی هیچ ریسکی نداشته باشد. اما اگر واقعا از آن دسته افرادی هستید که مدت زمان زیادی را پای لپتاپ و موبایل سپری میکنید بدانید که هیچ چیز لذتبخشتر از این نیست که از این راه در آمد کسب کنید. این شغل برای افرادی مناسب است که زندگی ماجراجویی را به داشتن یک زندگی آرام و بدون خطر ترجیح میدهند. در ادامهی این مقالهیزومیت به معرفی کارهایی میپردازیم که میتوان از طریق آنها در دنیای مجازی درآمد کسب کرد.
چگونه از طریق فعالیت در اینترنت درآمد کسب کنیم؟
اگر هنوز به خواندن این مطلب علاقه دارید یعنی داشتن چنین سبک زندگی را ترجیح میدهید و از خودتان میپرسید چگونه باید این کار را انجام داد. پاسخ سوال ساده است اما پیش از هر کاری باید به دو موضوع رسیدگی کنید:
۱- خرجها و بدهیها: اگر خرید قسطی انجام دادهاید و هر ماه باید هزینهی بالایی بابت پرداخت بدهیها بپردازید شرایطتان کمی سخت خواهد بود. زیرا با انجام این کار درآمد هر ماهتان متغیر خواهد بود و اگر یک ماه نتوانید زیاد کار کنید به مشکل برخورد خواهید کرد. پس قبل از هر چیزی این موضوع را در نظر بگیرید و تا زمانی که اقساط خود را پرداخت نکردهاید از شغل فعلی استعفا ندهید.
۲- درآمد: بعد از مدیریت کردن وضعیت بدهیها به این فکر کنید که از چه راهی میخواهید درآمد کسب کنید؟ اگر نتوانید کاری مطابق با مهارتهای فعلی خود پیدا کنید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا برای اتفاقات پیشبینی نشده پشتوانه مالی دارید؟ بعد از مدیریت کردن این مسائل برای خودتان هدف تعیین کنید. به یاد داشته باشید که برای دوام آوردن در چنین شرایطی باید چند جریان کسب درآمد داشته باشید. پس تنها روی یک موضوع تمرکز نکنید. هشت راه زیر منبع خوبی برای کسب درآمد از طریق اینترنت هستند.
۱- کتاب الکترونیکی منتشر کنید
این روزها کتابهای الکترونیکی بیش از هر زمانی طرفدار پیدا کردهاند و وبسایتهای زیادی این محصولات را به فروش میرسانند. تخصص خود را در نظر بگیرید و موضوع مورد نظر خود را پیدا کنید. سپس از پلتفرمهای موجود استفاده کرده و کتاب خود را منتشر کنید. شبکههای اجتماعی محل خوبی برای تبلیغات کتاب الکترونیکی هستند. همچنین میتوانید نسخهی صوتی کتاب خود را نیز تهیه کرده و آن را در اپلیکیشنهای کتاب صوتی به عموم عرضه کنید.
۲- یک وبلاگ راهاندازی کنید
وبلاگها یکی دیگر از منابع خوب کسب درآمد هستند. اگر با مهارتهای بازاریابی آنلاین آشنایی داشته باشید خیلی راحت و بدون انجام هیچ کار سخت و پیچیدهای میتوانید از وبلاگ خود درآمد کسب کنید. هرقدر موضوعات بیشتری را تحت پوشش قرار دهید ترافیک ورودی به سایت و درنتیجه درآمد حاصل از آن بیشتر خواهد بود. بنابراین نیاز و علایق مردم را شناسایی کرده و با توجه به آن به تولید محتوا بپردازید.
۳- پروژههای دیگران را انجام دهید
همانطور که میدانید این روزها سایتهای برون سپاری کردن پروژهها بسیار رونق گرفتهاند و افراد زیادی مشغول کسب درآمد از آنها هستند. اگر به این سایتها مراجعه کرده باشید متوجه میشوید که با هر مهارتی میتوانید درآمد کسب کنید. پروژههای این سایتها به اندازهای زیاد هستند که مطمئنا هیچ موقع بیکار نخواهید ماند. همچنین میتوانید مهارتهای پرطرفدار را شناسایی کرده و به یادگیری آنها مشغول شوید.
۴- سرویسهای حرفهای ارائه دهید
اگر در انجام دادن کاری متخصص هستید میتوانید خدمات خود را به صورت حرفهای به دیگران عرضه کنید. مهارتهایی مانند طراحی گرافیک، برنامهنویسی، وکالت و حسابداری از جمله مهارتهای پرطرفداری هستند که اگر سایت حرفهای در این زمینه داشته باشید میتوانید درآمد خوبی از طریق آن کسب کنید.
۵- کلاسهای آنلاین برگزار کنید
برگزاری کلاسهای آموزشی آنلاین یکی دیگر از منابع خوب کسب درآمد است. هر فردی در هر زمینهای که تخصص داشته باشد میتواند دورههای آموزشی برگزار کند. میتوانید خودتان یک وبسایت طراحی کنید و آموزشها را در آنجا قرار دهید یا از سرویسهای شناخته شده در این زمینه بخواهید که فیلمهای آموزشی شما را نیز در سایتشان قرار دهند. معمولا این سایتها بخشی از درآمد حاصل از فروش را از دستمزد شما کم میکنند اما مزیت چنین کاری این است که دیگر نیازی نیست نگران امور مربوط به تبلیغات و بازاریابی باشید.
۶- انگلیسی درس بدهید
تقاضا برای یادگیری زبان انگلیسی همیشه بالا است و در هر جای دنیا که باشید میتوانید از طریق آموزش انگلیسی درآمد کسب کنید. میتوانید این کار را به صورت دورههای آموزشی آنلاین انجام دهید یا حتی کلاس خصوصی برگزار کنید. البته انتظار درآمد بالا نداشته باشید چون آموزش زبان انگلیسی بسیار زیاد شده است و برای جلب مشتری احتمالا مجبور میشوید که قیمتها را کمی پایین بیاورید.
۷- برای شبکههای اجتماعی بازاریابی کنید
این روزها همهی برندها به بازاریابی شبکههای اجتماعی احتیاج دارند. بنابراین اگر در این زمینه تجربه داشته باشید میتوانید درآمد خوبی کسب کنید. شاید انجام این کار در شهرهای بزرگ و پرجمعیت به دلیل تعدد افراد حرفهای و آژانسهای تخصصی سخت باشد بنابراین میتوانید کار خود را از شهرهای کوچکتر شروع کنید و بعد از کسب تجربه سراغ امور مربوط به بازاریابی شبکههای اجتماعی شرکتهای بزرگتر بروید. بازاریابی برند و شبکههای اجتماعی نیز از جمله مشاغلی هستند که نیاز بازار به افراد متخصص در آن روزبهروز بیشتر میشود.
۸- موسیقی تدریس کنید
دسترسی به اینترنت همهی کارها مخصوصا آموزش را راحتتر کرده است. اگر در نواختن سازی حرفهای هستید میتوانید هنر خود را به راحتی از طریق سرویسهایی همچون اسکایپ به دیگران آموزش دهید. یا ویدئوهای آموزشی خود را در سایت و شبکههای اجتماعی به فروش برسانید.
ما در عصر فناوری، پزشکی، علمی و پیشرفتهای اجتماعی زندگی میکنیم. کافی است نگاهی به کامپیوترهای خود بیاندازیم، نگاهی به تلفنهای خود و فناوریهای اطراف بیاندازیم. ۲۰ سال پیش، اینترنت ابزاری برای حرفهای ها بود؛ اما اکنون ما نمیتوانیم زندگی را بدون اینترنت تصور کنیم. هم اکنون ما در آستانهی پیشرفتهای پزشکی خارقالعادهای هستیم که تنها ۵۰ سال پیش، جادویی و ناممکن به نظر میرسیدند. از جملهی این پیشرفتها میتوان به اندامهای همسان و درمانهایی که به وسیلهی سلولهای بنیادی برای ترمیم DNA صورت میگیرند اشاره کرد. هم اکنون در برخی کشورهای پیشرفته و ثروتمند، امید به زندگی به طور متوسط، روزانه ۵ ساعت افزایش مییابد. به نظر میرسد که جاودانگی، به عنوان یکی از رویاهای دیرینهی بشر، بهزودی به وقوع خواهد پیوست؛ البته دانشمندان این چنین فکر می کنند. قرن ۲۱ که در آن زندگی میکنیم، از نظر پیشرفت، شتاب بیشتری نسبت به سایر قرون گذشته دارد؛ اما چیزهایی هستند که میتوانند این پیشرفتها را با چالش روبرو کرده و آنها را به بازی بگیرند.
تقریباً هر هفته، ما در مورد امیدها برای بهبود سرطان و همچنین توسعهی روشهایی در آزمایشگاه برای بهبود بیماری های مختلف، اخبار تازهای را میشنویم. همچنین، این روزها در مورد عصر تازهی توریسم فضایی و سوپر جتهایی که میتوانند تنها در ظرف چند ساعت به هر مکانی از دنیا سفر کنند، صحبتهای زیادی میشود؛ اما بیایید لحظهای فکر کنیم. این پیشرفتها با پیشرفتهایی که ما در عمل میبینیم، همخوانی ندارند. بسیاری از این گزارشهای نفسگیر، تنها فرآیندهایی هستند که صرفاً باعث ایجاد هیجان میشوند و حتی علمی-تخیلی به نظر میرسند و از واقعیت بسیار دور هستند و ما نمیتوانیم به این زودی آنها را در عمل مشاهده کنیم. روزگاری بود که تمام تصورات انسان با آنچه که در واقعیت وجود داشت، همخوانی داشت؛ اما متاسفانه بیش از ۴۰ سال است که این فرآیند متوقف شده است و بیشتر چیزهایی که از آن دوره به بعد اتفاق افتادهاند، صرفاً بهبودهایی از پیشرفتهای قبلی بودهاند و اتفاق تازه و مهمی رخ نداده است.
نخستین پرواز هواپیمای SR-71 Blackbird در سال ۱۹۶۴ میلادی
دورهای که ما واقعاً در آن شاهد پیشرفتها و نوآوریها بودیم، با نام «ربع قرن طلایی» شناخته میشود که از سال ۱۹۴۵ میلادی آغاز شد و تا سال ۱۹۷۱ میلادی ادامه داشت. تمام چیزهایی که دنیای مدرن امروزی ما را تشکیل دادهاند و هر چیز دیگری، در آن دوره ابداع شد. از جمله پیشرفتهایی که در آن دوره اتفاق افتاد، میتوان به دستیابی به فناوریهای پیشرفته الکترونیکی، رایانهها، تولد اینترنت، جنگافزار هستهای، تلویزیون، آنتیبیوتیکها سفرهای فضایی و حقوق شهروندی اشاره کرد؛ اما پیشرفتها به این موارد خلاصه نمیشوند. به عنوان مثال، از جمله پیشرفتهای دیگری که در این دوره رخ داد، میتوان به مواردی نظیر به رسمیت شناخته شدن برابری زن و مرد، به رسمیت شناخته شدن کار نکردن کودکان، انقلاب سبز در کشاورزی، مستعمرهزدایی و استقلال بسیاری از کشورها، رشد موسیقی، انقلاب هوانوردی، تولد جنبشهای حقوق همجنسگرایان، تولید اتومبیلهای ارزان قیمت قابل اعتماد و ایمن و تولد قطارهای با سرعت بالا اشاره کرد. در آن دوران بود که انسان توانست برای اولینبار روی سطح ماه قدم بگذارد، ربات به مریخ ارسال کند و دورهی حماقت را کنار گذاشته و کلیدهای مارپیچ اساسی حیات که همان DNA و RNA هستند را کشف کند.
باور نکردنی است که تمامی این پیشرفتها تنها در ۲۵ سال رخ دادند؛ یعنی یک نسل از انسانها یا کمتر شاهد آن بودند. در آن دوره بود که به نظر میرسید پیشرفت در اوج سرعت خود قرار دارد و متوقف نخواهد شد؛ اما امروزه با قدیم متفاوت است و پیشرفتها بیشتر مشتری محور هستند. به عبارت دیگر، ابتدا پول برای شرکتها اهمیت دارد و ما اغلب این مورد را در علم کامپیوتر و فناوریهای مربوط به آن مشاهده میکنیم. یک اقتصاددان آمریکایی به نام تایلِر کاوِن، در کتابی که در سال ۲۰۱۱ تحت عنوان «رکود بزرگ» منتشر کرد، اعلام داشت که دستکم در آمریکا، فناوری به حد اشباع رسیده است. بسیار خُب، ما قبول داریم موبایلهای ما عالی هستند؛ اما آیا فناوری موبایلها با همان فناوری که باعث شد بتوانیم سرتاسر اقیانوس اطلس را تنها در ۸ ساعت طی کنیم و یا بیماری آبله را به وسیلهی یک واکسن درمان کنیم، یکسان است؟ مطمئناً اینگونه نیست. یک کارشناس آمریکایی حوزه فناوری به نام پیتر تایِل، با کنایه میگوید ما ماشینهای پرنده میخواهیم؛ اما آنچه که به ما داده میشود تنها ۱۴۰ کارکتر اضافه است (اشاره به توئیتر و ۲۸۰ کارکتری شدن آن).
دوج چارجر مدل ۱۹۶۸ که هنوز هم طرفداران بسیاری دارد.
اقتصاددانان یکی از دلایل پیشرفت در آن ۲۵ سال طلایی را افزایش ثروت عنوان میکنند. پس از پایان یافتن جنگ جهانی دوم، میتوان گفت که دنیا شاهد یک ربع قرن رونق در همهی زمینهها بود. سرانه تولید ناخالص داخلی در آمریکا و اروپا به شدت افزایش یافت، نیروگاههای صنعتی از خاکسترهای ژاپن برخواستند، آلمان معجزهی اقتصادی خود را تجربه میکرد و کشورهای کمونیست نظیر اتحاد جماهیر شوروی و چین نیز ثروت زیادی را به دست آوردند. این رونق اقتصادی باعث شد که رابطه میان کشورها بسیار خوب شود، قیمت سوخت در پایینترین سطح ممکن قرار گیرد، جمعیت با نرخ مناسبی افزایش یابد و به دلیل وقوع جنگ سرد، بودجهی بیشتری برای بخش نظامی در نظر گرفته شود.
رونق اقتصادی خارقالعاده در این دوره باعث شد نوآوری و خلاقیت انسان به شکل چشمگیری افزایش یابد و همچنین شاهد تغییراتی اساسی در زندگی اجتماعی انسان بودیم. معمولاً مردم این موارد را نادیده میگیرند؛ شاید به این دلیل است که خیلی ساده به نظر میرسد و بسیاری بر این باورند که این تغییرات نتیجهای واضح از رونق اقتصادی هستند. در آن دورهی طلایی، بزرگترین پیشرفتها در علم و تکنولوژی را شاهد بودیم. در واقع اگر شما یک زیستشناس، فیزیکدان و یا مهندس مواد بودید، زمانی بهتر از آن ۲۵ سال برای کار کردن وجود نخواهد داشت.
در آن دوره ما شاهد تغییراتی عمیق در نگرشهای اجتماعی بودیم. تا پیش از سال ۱۹۴۵ میلادی، حتی در جوامع روشنفکر آن دوران، نگرش نسبت به برابری جنسیتی و حقوق زنان چیزی بود که ما امروزه آنها را پوسیده و کهنه میدانیم؛ اما از سال ۱۹۷۱ میلادی به بعد، تعصبات کهنه نیز کنار گذاشته شدند و ساده بگوییم؛ جهان به طور اساسی تغییر کرد.
آیا در دنیای امروز پیشرفت چشمگیری حاصل نشده است؟
برای یافتن پاسخ این سوال کافی است نگاهی به اطراف بیاندازیم. نگاهی به آسمان بیاندازید؛ هواپیماهایی که میبینید در واقع نسخههای بهروز شده از همان چیزی هستند که در سال ۱۹۶۰ میلادی بودند، با این تفاوت که موتورهای آنها کم صداتر شده و سیستمهای الکترونیکی آنها بهبود یافته است. در سال ۱۹۷۱ میلادی، ۸ ساعت طول میکشید تا یک هواپیمای معمولی مسیر لندن به نیویورک را طی کند؛ امروزه مسیر لندن تا نیویورک دقیقاً در همان ۸ ساعت طی میشود و تفاوتی نکرده است. در سال ۱۹۷۱ یک هواپیما وجود داشت که میتوانست این مسیر را ظرف ۳ ساعت طی کند. آن هواپیما کنکورد نام داشت و متأسفانه امروز این هواپیما از رده خارج شده است. امروزه خودروهای ما سریعتر شدهاند، ایمنتر شدهاند و سوخت کمتری در مقایسه با سال ۱۹۷۱ مصرف میکنند؛ اما تغییرات چشمگیری نیز در ساختار آنها مشاهده نمیشود و آنها همان وسایل چهار چرخی هستند که در سال ۱۹۷۱ مردم را به مقاصد مختلف جابهجا میکردند.
لحظهی برخاستن هواپیمای مسافربری مافوق صوت کنکورد
البته نمیتوان منکر این شد که امروزه ما بیشتر از مردمان دهه ۷۰ میلادی زندگی میکنیم و عمر ما طولانیتر شده است؛ اما متأسفانه میدانیم که این موفقیتها اخیراً به دست نیامدهاند و سرمایهگذاری بلند مدت باعث دستیابی به آنها شده است. از سال ۱۹۷۰ میلادی تا کنون، دولت آمریکا بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار بودجه را برای مبارزه با سرطان اختصاص داده است که بیشتر این مبلغ به صورت بینالمللی و در کشورهایی که در زمینهی مبارزه با سرطان عملکرد مناسبی داشتهاند، سرمایهگذاری شده است. با وجود اینکه میلیاردها دلار برای مبارزه با سرطان اختصاص یافته است؛ اما متأسفانه به نظر میرسد که در این نبرد، انسانها از سرطان شکست خوردهاند. در کشور ایالات متحده آمریکا در بازه زمانی ۱۹۵۰ تا ۲۰۰۵ میلادی، نرخ مرگ و میر در اثر انواع سرطان، تنها ۵ درصد کاهش یافته است. این را نیز باید در نظر داشت که امروزه مردم عمر طولانیتری دارند و هرچه که یک شخص بیشتر عمر کند، شانس بیشتری برای ابتلا به سرطان دارد. حتی اگر عواملی نظیر سن و یا تشخیص دقیقتر را در نظر نگیریم، حقیقت ناراحت کننده این است که در سال ۲۰۱۴ میلادی شانس ابتلا به سرطان چندان تفاوتی با سال ۱۹۷۴ میلادی نکرده است و بهبود نیافته است و در بسیاری از موارد شانس ابتلای انسانها به سرطان، دقیقاً مشابه سال ۱۹۷۴ میلادی بوده است.
اگر پیگیر اخبار باشید، میدانید که در طول بیست سال گذشته خبرهای مختلفی در زمینه پیشرفتهای پزشکی منتشر شده است. از ژن درمانی، درمان با استفاده از جایگذاری اندامهای ترمیم شونده، درمان با استفاده از سلولهای بنیادی و فناوریهای افزایش عمر گرفته تا داروهایی که با اصلاح ژنتیکی عمل میکنند؛ همه و همه، پیشرفتهایی هستند که خبر آن ها را طی ۲۰ سال گذشته شنیدهایم؛ اما متأسفانه هیچ یک از آنها تا به امروز در دسترس قرار نگرفتهاند. با وجود تمام پیشرفتها، یک شخص فلج هنوز نمیتواند راه برود و یک شخص نابینا هنوز نمیتواند ببینند. حدود ۱۵ سال پیش بود که ژن انسان برای نخستینبار رمزگشایی شد و ما هنوز منتظر آن هستیم تا منافع این کار را ببینیم. در آن زمان دانشمندان با اطمینان کامل میگفتند که ما حدود یک دهه تا دیدن منافع این کار فاصله داریم؛ اما متأسفانه هنوز هم نتیجهای دقیق حاصل نشده است.
دکتر الکساندر فلمینگ، کاشف پنیسیلین
ما هنوز هم با وجود تمامی پیشرفتها، نمیدانیم چه عاملی باعث اعتیاد مزمن و یا زوال عقل میشود. اگر مشاهده میکنید که پیشرفتهایی در زمینه افزایش طول عمر انجام شده است نباید آنها را مستقیماً به دیگر زمینهها نسبت دهید؛ زیرا بخش مهمی از این کار را علم روانشناسی انجام داده است. به عنوان مثال، تبلیغات گستردهای که برای تشویق عموم به ترک سیگار، مصرف مواد غذایی مفید و استفاده از داروها برای کنترل فشار خون صورت گرفتهاند، باعث شدهاند مردم آگاه شوند و در این موارد با احتیاط رفتار کنند و در نتیجه عمر طولانیتری داشته باشند.
متأسفانه در عصر جدید هیچگونه انقلاب سبزی رخ نداده است و ما هنوز هم از خودروهایی استفاده میکنیم که موتور احتراق درونی دارند و سوختهایی نظیر بنزین، گاز و گازوئیل مصرف میکنند. در بین سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۷۱ میلادی، پیشرفتهای چشمگیری در علم مواد صورت گرفت و مواد پلاستیکی جدید، نیمه هادیها، آلیاژهای جدید و مواد کامپوزیتی ابداع شدند. متأسفانه ما هنوز هم از چنین موادی استفاده میکنیم و مواد جدیدتری را خلق نکردهایم.
از اوایل قرن ۲۰ تا کمی پس از میانههای آن، پیشرفتهای بسیاری در همهی علوم صورت گرفت و ما در زمینه فیزیک نیز شاهد پیشرفتهای چشمگیری بودیم. اگر کشف بوزون هیگز در سال ۲۰۱۲ را نادیده بگیریم، مشاهده میکنیم که فیزیک نیز همچون سایر بخشها، در قرن ۲۱ و پس از آن ربع قرن طلایی، دچار یک توقف طولانی مدت شده است. نظریه ریسمان به عنوان بهترین امید ما برای آشتی دادن آلبرت اینشتین با دنیای کوانتوم شناخته میشود؛ اما متاسفانه هنوز هم کسی نمیداند که این نظریه قابل آزمایش است یا خیر. در زمینه فضایی نیز پیشرفت چشمگیری صورت نگرفته است؛ به عنوان مثال اکنون ۴۲ سال از آخرینباری که انسان پا بر روی ماه گذاشت میگذرد و هنوز کسی مجدداً به ماه سفر نکرده است.
لحظهی پرتاب تاریخی فضاپیمای آپولو توسط راکت Saturn V
اما به راستی چرا این فرآیند متوقف شد؟ چرا پس از اتمام جنگ جهانی دوم ما شاهد این پیشرفتها بودیم؟ آیا دلیل خاصی دارد؟
برخی از افراد پاسخ سادهای به این پرسشها میدهند. آنها میگویند که عصر طلایی نتیجهای ساده از رشد اقتصادی و دستاوردهای فناوری است که از جنگ جهانی دوم به دست آمدند. بخشی از این گفتهها صحیح است و مطمئناً همهی ما میدانیم که جنگ جهانی دوم موجب توسعهی چندین تکنولوژی تسلیحاتی و پیشرفتهایی در زمینه پزشکی شد؛ اما دانشمندان آلمان نازی نیز نقش مهمی در این پیشرفتها داشتند. به عنوان مثال، اگر یک مهندس هوافضای آلمانی به نامورنِر فون براون که به عنوان پدر صنعت موشکسازی جهان شناخته میشود و از خالقان موشک بالستیک V-2 است وجود نداشت، به احتمال زیاد هیچگاه پروژه فضایی آپولو اتفاق نمیافتاد. اما مواردی نظیر داروی پنیسیلین، موتور جت و حتی جنگافزار هستهای، پیش از آنکه جنگ جهانی دوم آغاز شود، وجود داشتند و میتوان گفت که آنها به هرحال ابداع میشدند و چندان ارتباطی به جنگ جهانی دوم ندارند.
این را هم در نظر داشته باشید که کشمکش و رقابت میان کشورها موجب نوآوری میشود؛ بنابراین جنگ سرد نقشی اساسی در پیشرفتهای انسان دارد و شاید بتوان اینگونه گفت که اگر جنگ سرد میان ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی وجود نداشت، انسان هیچگاه به ماه سفر نمیکرد. همه چیز خوب پیش میرفت تا اینکه این رونق اقتصادی خارقالعاده در دهه ۷۰ میلادی پایان خود نزدیک شد. در همان سالها بود که معاهده پولی برتن وودز ۱۹۴۴ از هم فروپاشید و شوکهای نفتی حاصل از افزایش قیمت نفت از جانب کشورهای بزرگ تولید کنندهی نفت نظیر ایران، به بازار جهانی وارد شد؛ بنابراین عصر طلایی ابداعات و نوآوریها کمکم به پایان خود نزدیک شد.
این تمام ماجرا نیست. یک چیز در این میان با عقل جور در نمیآید. رکود اقتصادی در دهه ۷۰ میلادی موقتی بود و کشورها توانستند خیلی سریع از آن خارج شوند. مورد دیگری که باید آن را در نظر گرفت تولید ناخالص ملی است. اکنون جهان در مقایسه با آنچه که بین سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۷۰ میلادی بود، در حدود ۲ الی ۳ برابر ثروتمندتر شده است؛ بنابراین پول کافی برای راهاندازی پروژههای مشابه آپولو وجود دارد، میتوانیم هواپیمایی نظیر کنکورد بسازیم و باز هم پول برای انقلاب سبز در زمینه کشاورزی وجود دارد. بنابراین اگر رشد سریع اقتصادی در دهههای ۵۰ و ۶۰ میلادی باعث شده بود ابداعات ما به شکل چشمگیری افزایش یابند، چرا اکنون با وجود آنکه ثروت زیادی وجود دارد، ما شاهد چنین و نوآوریهایی نیستیم؟
همانطوری تایلِر کاوِن در کتاب رکود بزرگ میگوید، احتمال این وجود دارد که فرآیند پیشرفت به این دلیل متوقف شده باشد که دیگر کار آسانی برای انجام دادن وجود ندارد. به عبارت دیگر، در آن سالها تمامی کارهای آسان انجام شدهاند؛ به عنوان مثال، زمینهای زراعی بسیاری به وجود آمدند که تا پیش از آن بیاستفاده مانده بودند، آموزش به حد اعلاء رسید، فناوریهای پایه پیشرفت کردند و موفقیتهای بسیاری در علم در مقایسه با قرن ۱۹ میلادی به وجود آمد. این امکان وجود دارد که پیشرفتهایی که ما در دوره ۱۹۴۵ تا ۱۹۷۰ مشاهده کردیم، موفقیتهایی سریع بودهاند و انجام فرآیندی ورای آنها، به مراتب دشوارتر خواهد بود. به عنوان مثال، ما از هواپیماهای ملخدار که در دهه ۳۰ میلادی وجود داشتند به سمت جتهایی که در دهه ۶۰ ابداع شدند حرکت کردیم. این فرآیند بسیار ساده تر از چیزی است که ما امروز میخواهیم انجام دهیم. ما اکنون قصد داریم که از هواپیماهای با موتور جت، فراتر برویم و این مطمئناً دشوارتر خواهد بود و فرآیند کار را آهسته تر خواهد کرد.
تصویری از آزمایش نسخه پروتوتایپ جت پیشرفتهی آلمان نازی در خلل جنگ جهانی دوم
تاریخ همواره به ما ثابت کرده است که چنین توضیحی قابل قبول نیست و صرفاً ما را گمراه میکند. در جریان دورهی پیشرفت علم و فناوری، همواره به نظر میرسید که ما قلههای جدیدی را فتح کردهایم؛ به این دلیل که هر کشف جدیدی که صورت میگرفت، به طور کامل نمونههای گذشته را باطل میکرد. به عنوان مثال در سال ۱۹۰۰ میلادی، لُرد کِلوین اعلام کرد که علم فیزیک به پایان راه خود رسیده است و یا راه اندکی را برای رسیدن به پایان در پیش دارد. تنها چند سال بعد، آلبرت اینشتین با ارائهی نظریه نسبیت خاص، به او ثابت کرد که کاملاً اشتباه میکند. تا اوایل قرن بیستم، هنوز مشخص نبود که چگونه یک هواپیمای سنگینتر از هوا را میتوان توسعه داد و تنها چند نظریه در این خصوص وجود داشتند و الهام بخش برادران رایت شدند و برای آنها یک پیروزی بزرگ و شیرین را به ارمغان آوردند.
با توجه به این تفاسیر، به نظر میرسد که کمبود پول مانعی برای رشد نوآوریها نیست و باعث توقف پیشرفت تکنولوژی نشده است؛ اما ممکن است کارهایی که ما با پولها انجام می دهیم باعث شده باشند که رشد نوآوریها متوقف شود. سرمایهداری زمانی موتور محرک پیشرفتهای بشر به شمار میرفت. در قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی، نظام سرمایهداری بود که توانست در سرتاسر آمریکا و سایر کشورها باعث توسعه خطوط راه آهن، جادهها، موتورهای بخار، تلگراف و... شود. در واقع این سرمایهداری بود که انقلاب صنعتی را به پیش برد.
ادامه دارد...
آخر هفته گذشته، ۳۱۷۶ دستگاه خودرو در حراج سالانه آریزونا در اسکاتسدیل به فروش رسید. شرکتهایی مانند برت جکسون، گودینگ اند کو، آر.ام ساتبی و دیگر برندهای معروف حراجی دنیا همگی در این مزایده حضور داشتند و اولین حراج بزرگ سال ۲۰۱۸ را به نمایش گذاشتند؛ هر کدام از این شرکتها انتظار داشت که درآمد بیشتری نسبت به سال ۲۰۱۷ به دست آورد؛ اما همیشه زندگی طبق میل انسانها پیش نمیرود.
بیش از ۲۴۷ میلیون دلار در حراجی بزرگ امسال اسکاتسدیل ردوبدل شد که نسبت به سال ۲۰۱۷ پنج درصد کاهش نشان میدهد، اما این رقم همچنان مقدار قابل توجهی است. خودروهای کلاسیک از برندهای معروف دنیا مانند فراری، پورشه، بوگاتی و تاکر (Tucker) در این میان حضور داشتند که فقط ۱۰ خودرو با قیمتی بیش از ۱.۷ میلیون دلار به فروش رسیدند.
۱۰. سدان تاکر 48 مدل ۱۹۴۸
قیمت حراج : ۱,۷۹۲,۵۰۰ دلار
اگرچه تاکر ممکن است یکی از نامطلوبترین برندها در این لیست باشد، اما این مسئله باعث نشد یکی از کلکسیونرهای ثروتمند این نمونه خیرهکننده از تاکر 48 را به خانه نبرد. خودروی کلاسیک تاکر 48 سدان مدل ۱۹۴۸ میلادی، با شماره پلاک ۱۰۲۹ متعلق به مدیرعامل شرکت پرستون تاکر و خانوادهاش بود که فقط توسط این خانواده استفاده شده است. در نهایت این خودروی کلاسیک در حراجی اخیر آر.ام ساتبی و پس از چندین بار دست به دست شدن، به مالکیت فرماندار آینده ایالت آرکانزاس، وینتراپ راکفلر در آمد.
این خودرو با قیمت چشمگیر ۱,۷۹۲,۵۰۰ دلار در مزایده بزرگ آریزونا در حراجی آر.ام ساتبی فروخته شد و البته یکی از گرانقیمتترین خودروهای تاکر تاکنون است. تاکر 48 تنها ۳۰۸۹۷ کیلومتر کارکرد داشت و به غیر از رنگآمیزی و تغییر مبلمان داخلی مجدد، تقریبا دستنخورده و سالم باقی مانده است.
۹. کوپه پاگانی هوایرا مدل ۲۰۱۴
قیمت حراج : ۲,۰۹۰,۰۰۰ دلار
در کنار فورد GT مدل ۲۰۱۷، این پاگانی هوایرا مدل ۲۰۱۴ یکی از تنها دو خودروی لیست بود که پس از سال ۱۹۷۵ ساخته شده است. این خودرو شماره ۸۷ از تنها ۱۰۰ نمونه ساختهشده در سراسر جهان است و به لطف بهرهگیری از بدنه فیبر کربنی خیرهکننده موسوم به کربونیو روسو (Carbonio Rosso)، همراه با فضای داخلی مزین به چرم سیاه و قرمز زیباتر به نظر میرسد. زیر کاپوت پیشرانه ۶ لیتری بیتوربو خورجینی ۱۲ سیلندر قرار دارد که در حالت تمام بار میتواند ۷۲۰ اسب بخار قدرت تولید کند.
۸. کوپه فورد GT مدل ۲۰۱۷
قیمت حراج : ۲,۵۰۰,۰۰۰ دلار
یکی از چند خودروی مدرن در این فهرست، کوپه فورد GT مدل ۲۰۱۷ است که در مزایده اسکاتسدیل توسط شرکت برت جکسون و با قیمت ۲,۵۰۰,۰۰۰ دلار فروخته شد. این اولین خودروی فورد GT است که تا به حال حراج شده و احتمالا یکی از گرانقیمتترین آنها نیز باشد. مبلغ ۲,۵۰۰,۰۰۰ دلار حاصل از فروش این خودرو به انجمن اوتیسم کارولینای شمالی و پیمان اوتیسم میشیگان تقدیم میشود.
۷. فراری 330 GTS اسپایدر مدل ۱۹۶۷
قیمت حراج : ۲,۵۳۰,۰۰۰ دلار
این فراری خوشتیپ یکی از ۹۹ نمونه خودرویی است که تاکنون از این مدل ساخته شده و با قیمت هنگفت ۲,۵۳۰,۰۰۰ دلار در حراجی گودینگ اند کو به فروش رسید. پیشرانه خودرو هنوز دستنخورده باقی مانده و با تجهیز به سیستم تهویه مطبوع اختیاری، یکی از کاملترین نمونههایی است که هنوز وجود دارد؛ فراری 330 GTS اسپایدر تاکنون ۱۰ مالک جدید داشته است و به نظر میرسد که صاحبان این خودرو را بیشتر برای خاصیت کلکسیونی میخرند.
۶. فراری 365 GTS / 4 دیتونا اسپایدر مدل ۱۹۷۲
قیمت حراج : ۲,۶۴۰,۰۰۰ دلار
در بین تمام خودروهای کلاسیکی که در حراجی به فروش رسید، محصولات فراری گرانتر از همه هستند؛ این نمونه خاص از فراری 365 GTS / 4 دیتونا اسپایدر مدل ۱۹۷۲ نیز با قیمت ۲,۶۴۰,۰۰۰ دلار به خانه جدید رفت. فراری دیتونا اسپایدر از سال ۱۹۸۲ تا ۲۰۱۴ فقط دو مالک داشته است و به لطف طراحی پینینفارینا و ساخت بدنه توسط اسکاگلیتی (Scaglietti) یکی از کاملترین نمونههای فراری به شمار میرود. این مدل فراری تنها خودروی باقیمانده در میان ۱۲۳ خودروی ساختهشده توسط کارخانه سازنده است.
۵. رودستر شلبی کبرا 427 S/C مدل ۱۹۶۶
قیمت حراج : ۲,۹۴۷,۵۰۰ دلار
هفته گذشته آر.ام ساتبی شلبی کبرا 427 S/C، یکی از بهترین و اصیلترین رودسترهای کلاسیک دنیا را با قیمت باورنکردنی ۲,۹۴۷,۵۰۰ دلار به فروش رساند. پیشرانه خورجینی هشت سیلندر این خودروی خاص توسط متخصص کبرا مایک مککلاکسی تعمیر شده و قادر است ۵۰۰ اسب بخار قدرت تولید کند. شلبی کبرا که یکی از ۵۳ نمونه اصلی به شمار میرود، بیشتر عمر خود را در یک مجموعه خودرو در استرالیا گذارند و سپس توسط یک کلکسیونر آمریکایی در سال ۲۰۰۱ خریداری شد. این خودرو پس از ۱۷ سال دوباره بازسازی و در نهایت هفته گذشته به حراج رسید.
۴. بوگاتی تایپ 55 رودستر مدل ۱۹۳۱
قیمت حراج : ۴,۰۷۰,۰۰۰ دلار
اولین خودروی رودستر بوگاتی 55 که تاکنون ساخته شده است، در حراجی نباید قیمت کمی داشته باشد. این خودرو با بهرهگیری از بدنه منحصربهفرد ژان بوگاتی رودستر و با رانندگی گاستون دسکولاس موفق به کسب جایزه رالی آلپ در سال ۱۹۴۷ شد. پیش از اینکه بوگاتی رودستر امسال حراج شود، به مدت ۴۵ سال در مجموعه بوگاتی دکتر پیتر و سوزان ویلیامسون باقی مانده است.
بوگاتی تایپ 55 رودستر توسط کارشناسان بازسازی خودرو از شرکت سارگنت متالورکس (متخصص خودروهای بوگاتی) تعمیر و بازسازی شده و در رویدادهای نمایشی مختلفی از جمله نشست بینالمللی بوگاتی در لنوکس ماساچوست در سپتامبر ۲۰۰۳ و رقابت پبل بیچ در ماه اوت ۲۰۱۲ در کالیفرنیا شرکت کرده است. در پبل بیچ بوگاتی توانست رتبه سوم در کلاس رودستر را از آن خود کند و پس از آن در جلسه بینالمللی بوگاتی در ساردنا ایتالیا در ژوئن ۲۰۱۷ نیز شرکت داشته است.
۳. فراری 500 موندیال اسپایدر مدل ۱۹۵۴
قیمت حراج : ۴,۴۵۵,۰۰۰ دلار
قیمت تخمینی حراج این خودرو بین ۵ تا ۵.۷۵ میلیون دلار بود؛ ولی فراری 500 موندیال اسپایدر با قیمت ۴,۴۵۵,۰۰۰ دلار به فروش رسید؛ اما این بدان معنا نیست که از ارزشهای این خودرو کم میشود. نشت در سیلندر اصلی و بروز مشکلی در سیستم ترمز، عاملی بود که منجر به کاهش قیمت تخمینی فراری موندیال شد؛ اما این خودروی بینظیر همچنان یکی از پرطرفدارترین فراریهای قرن گذشته است.
فراری 500 موندیال اسپایدر یکی از تنها ۳۰ نسخه تولیدی بین سالهای ۱۹۵۳ تا ۱۹۵۵ است؛ خودرو با شماره شاسی سری ۵۰۱، پیشرانه خورجینی ۱۲ سیلندر و جعبهدنده چهار سرعته تیپو ۵۰۱ به خریداران معرفی شده است. این خودروی منحصربهفرد در سال ۱۹۵۴ فروخته شد و در این دوران چند جایزه رقابت پیست از جمله اسپا-فرانکورچمپس و زاندورت را با خود به خانه آورد.
۲. پورشه 550A اسپایدر مدل ۱۹۵۸
قیمت حراج : ۵,۱۷۰,۰۰۰ دلار
پورشه 550 خودرویی است که نیاز به معرفی ندارد و نخستین خودروی مسابقهای است که توسط برند آلمانی ساخته شد. این نمونه خاص پورشه 550A مدل ۱۹۵۸ در تیم مسابقه پورشه عضویت داشت و مقام دومی کلاس خود و پنجم مجموع مسابقات ۲۴ ساعته لمانز در سال ۱۹۵۸ را کسب کرد.
پورشه اسپایدر یکی از معدود نمونههایی است که هنوز هم وجود دارد و دومین خودروی اسپایدری محسوب میشود که از ۴۰ نمونه اصلی تاکنون باقی مانده است. زیر کاپوت خودرو، پیشرانه قدرتمند 547/3 با قدرت ۱۳۵ اسب بخار حضور دارد و نیروی خود را به جعبهدنده پنج سرعته انتقال میدهد.
۱ . کوپه فراری 275 GTB اسپشیال مدل ۱۹۶۵
قیمت حراج : ۸,۰۸۵,۰۰۰ دلار
در میان بسیاری از خودروهای شگفتانگیز که در این مزایده هفته قبل حضور داشتند، شاید هیچ کدام بهتر از فراری 275 GBT اسپشیال مدل ۱۹۶۵ نبود. این خودرو وسیله نقلیه شخصی باتیستا پینینفارینا، بنیانگذار شرکت طراحی بدنه پینینفارینا بود و بهعنوان خودروی نمایشی در فرانکفورت، تورین، پاریس و بروکسل استفاده شد.
کوپه فراری 275 GTB گرانقیمتترین خودروی حراجی اسکاتسدیل بود و با قیمت ۸,۰۸۵,۰۰۰ دلار فروخته شد. این خودرو که یکی از تنها نمونههای باقیمانده فراری کلاسیک به شمار میرود، پیش از این دارای هشت مالک بود و از سال ۱۹۹۳ تاکنون در مجموعه شخصی آخرین مالک نگهداری میشد.
هر سال خودروهای کلکسیونی زیادی در نقاط مختلفی از جهان به فروش میرسد و گردهمایی اسکاتسدیل یکی از بزرگترین حراجیهای سالانه به شمار میرود. اگرچه این خودروها کلاسیک هستند و شاید استفاده چندانی از آنها نشود؛ اما به خاطر ارزش کلکسیونی خود معمولا قیمتی بیش از ارزش واقعی خود دارند. البته این تجارت علاقهمندان خاص خود را دارد که ثروتمندان بیشترین طرفداران آن را تشکیل میدهند.
.: Weblog Themes By Pichak :.